سرسلامتی عاشقانهسازها
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۲۳۶۵۹
حالا حتی اگر كسانی به دلایلی جز ابتلا به ویروس كرونا، كارشان به بیمارستان بكشد، هراس برمان میدارد كه نكند همه چیز درست پیش برود، اما این وسط كرونا كه بیش از همهجا در مراكز درمانی جولان میدهد، بیاید و بیفتد به جان بیمار ما.هجدهم فروردینماه بود كه فریدون شهبازیان هنگام ضبط موسیقی مجموعهای تلویزیونی، از دو ناحیه دست راست و لگن دچار شكستگی استخوان شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نیم قرن خروش
درباره فریدون شهبازیان؛ آهنگسازی كه گستره تاثیرش بیش از موسیقی است
شگفتانگیز است گستره تاثیرگذاری فریدون شهبازیان در فضای هنر و ادبیات ایران. کمتر موسیقیدانی توانسته مانند او امضاهایی هویتمند بر چند برگ از تاریخ ادبیات و هنر معاصر ایران بزند. خب، ما آهنگساز خلاق و کاربلد و شاخص کم نداشتهایم در نیمقرن اخیر. اما شما بروید جستوجویی گذرا بین کارهایی که شهبازیان در همه این مدت صورت داده بکنید تا ببینید نسبتدادن عنوان آهنگساز به او، تقلیل گستره تاثیر او بر هنر و ادبیات ایران است. اگر بخواهیم این گستره تاثیر را فهرستوار مورد مطالعه قرار دهیم، به این صورتبندی میتوانیم برسیم:
موسیقی کلاسیک ایرانی: بخش عمدهای از فعالیتهای موسیقایی فریدون شهبازیان، به آهنگسازی او برای موسیقی کلاسیک ایرانی مربوط است؛ سال 1338 فقط 17 ساله بودکه شد عضو ارکستر سمفونیک تهران؛ ارکستری که حشمت سنجری رهبریاش میکرد. مقصد بعدی شهبازیان، به عنوان نوازنده ویلون، ارکستر گلهای رادیو بود؛ جایی که روحا... خالقی و پس از او جواد معروفی سرپرستش بودند. فقط هفت سال لازم بود تا جوان ویلونزن آن سالها، شایستگیاش را نشان دهد و خودش بشود رهبر گروه کر و ارکستر سمفونیک رادیو. اگر مطمئن باشیم محمدرضا لطفی و فرهاد فخرالدینی، تصنیف «داروگ» را پیش از «جام تهی» نساخته باشند، فریدون شهبازیان را باید نخستین آهنگسازی در نظر آورد که بر اساس شعری نیمایی، برای موسیقی کلاسیک ایرانی آهنگ ساخته است. البته همین حالا هم میتوانیم آن یکی را تصنیف در نظر آوریم و بگوییم این یکی، یعنی جام تهی (پر کن پیاله را)، نخستین آواز ایرانی بر اساس شعر نیمایی است. در همه سالهای پایانی دهه 40و نیز دهه50، شهبازیان خالق بسیاری از آهنگهای ماندگار و نیز تنظیمکننده تقریبا همه آن چیزی بود که به عنوان موسیقی گلهایی مطرح بود. کار شهبازیان در موسیقی کلاسیک ایرانی- که همواره هویتی توامان غربی - شرقی داشته است- در سالهای پس از انقلاب نیز ادامه داشته است با رهبری ارکسترهای مختلف از جمله ارکستر ملی ایران.
موسیقی پاپ: شهبازیان خلاف اغلب اهالی موسیقی کلاسیک ایرانی، هیچ تعصب و جزماندیشی برای فعالیت در موسیقی پاپ نداشت. از قضا، دانش او در موسیقی ایرانی باعث شده بود بسیار بیشتر از آهنگسازان موسیقی پاپ بتواند این نوع از موسیقی را ارتقا ببخشد. بهترین کارهای محمد اصفهانی، آهنگهای شهبازیان را به همراه دارد. شهبازیان شاید بیش از 20 قطعه برای اصفهانی ساخته باشد.
موسیقی فیلم: حالا فریدون شهبازیان را به عنوان یکی از ثابتقدمترین آهنگسازهای سینما به یاد میآوریم؛ در حالی که او ساخت موسیقی برای فیلم را به صورت پیگیر دیرتر از دیگر فعالیتهایش آغاز کرده است؛ از دهه ۶۰. با این حال، نخستین تجربه او برای آهنگسازی در سینما به اواسط دهه 50مربوط است. او در دهه60 و بعدها برای بسیاری از فیلمهای سینمایی ماندگار و موفق، موسیقی ساخت که برخی از این آثار موسیقایی جوایز بسیاری را در جشنوارههای داخلی و خارجی برایش به همراه داشت. از جمله آثار موسیقی فیلم که برخی به صورت آلبومهای مستقل موسیقی نیز منتشر شدهاند باید موسیقی متن فیلمهای «آوار» به کارگردانی سیروس الوند، «شیر سنگی» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی، «پاییزان» به کارگردانی رسول صدرعاملی، سریال «باغ گیلاس» به کارگردانی مجید بهشتی و فیلمهای سینمایی موسیقی «اخراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی، «هیوا» به کارگردانی رسول ملاقلیپور و «خاموشی دریا» به کارگردانی وحید موسائیان اشاره کرد.
مدیریت فرهنگی: شهبازیان به عنوان کارمند صدا و سیما، یکی از کسانی بود که موسیقی پاپ را در رادیو و تلویزیون احیا کرد و حالا هرچه از دوران اعتلای موسیقی پاپ در دهه70 سراغ داریم، او در یکی از اضلاع این اعتلا ایستاده است. حضور شهبازیان در شورای موسیقی صداوسیما در آن سالها را به مثابه حضور نمایندهای برجسته از بین اهالی موسیقی برای صیانت از شأن موسیقی پاپ درست و درمان میتوان در نظر آورد.
اگر مدیریت هنری ارکسترهای مختلف را سمتهای اجرایی و مدیریت فرهنگی در نظر نیاوریم، باید بگوییم شهبازیان کمتر وارد مقوله مدیریت فرهنگی شده است. جز حضور در شورای موسیقی صدا و سیما، سمت مشاور موسیقی بنیاد رودکی را نیز باید در کارنامهاش دید که البته از آن نیز در ۳۱اردیبهشت ۱۳۹۸ کنارهگیری کرد.
آهنگسازی برای شاعران: این بخش از فعالیتهای شهبازیان که اینجا میخواهیم به آن اشاره کنیم، به زمانه صفحات 33 دور مربوط است؛ جایی که آقای آهنگساز برای شعر شاعرانی چون مولانا و معاصران، آهنگ میساخت و شعرها با شعرخوانی شاعران منتشر میشد. لابد خاطرتان هست چقدر از دوستداران شعر معاصر، با آلبوم «کاشفان فروتن شوکران» به شعر روز گرایش پیدا کردند. به اینها اضافه کنید آلبوم صوتی شعرهای حافظ، مهدی اخوانثالث، رودکی و سعدی و دیگران را.
آهنگسازی برای قصه کودکان: از اوایل دهه ۵۰ تا سال ۱۳۵۷ که شهبازیان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعهای از صدای شاعران معاصر ایرانی را منتشر میکرد، همراه بود با انتشار نوارهای قصه برای کودکان و آوازهای محلی و فولکلوریک ایران که شهبازیان آهنگسازیشان میکرد. فکرش را بکنید همین آقای آهنگساز، به تنهایی چند حفره از خلأهای موجود در موسیقی ایرانی از جمله موسیقی کودکان را رفع کرده است.
دو عاشقانه برای پایان دهه 70
عجب روزهایی بود؛ چه شكوهی داشت موسیقی پاپِ رسمی. تازه پا گرفته بود، اما بهترین نمونههایش را در همان آغاز معرفی میكرد. مثل پنجره اتاقی پر از پرنده كه سالها بسته بود و یكهو باز شده بود رو به آسمان. ناصر عبداللهی یكی از پرندههای بلندپرواز و خوشالحان آن آسمان بود؛ خواننده و آهنگسازی از جنوب كه ما را یاد ابراهیم منصفی میانداخت. خیلی زود گل كرد، شنیده شد و به چشم آمد. در این میان، شانس هم داشت كه یكی از مهمترین آدمهای موسیقی ایران پشتش بود؛ فریدون شهبازیان و یكی از بهترین ترانهنویسهای موسیقی پاپ را هم به همراه داشت، یعنی محمدعلی بهمنی.
دیروز كه داشتیم برای فریدون شهبازیان و محمدعلی بهمنی آرزوی سلامتی و بهبودی كامل میكردیم، یاد آن روزها افتادیم. مشخصا یاد دو آلبوم از ناصر عبداللهی؛ «عشق است» و «دوستت دارم». هر دو مربوط به سالهای پایانی دهه 70. سالهایی كه موسیقی پاپ ایران از سرود جدا شده و تلاشهای اولیه احیا را نیز پشتسر گذاشته و رسیده بود به آثاری فراگیر چون «ناصریا» و «سربلند».
«عشق است» سال 1378 منتشر شد. روی جلد آلبوم تصویر سه نفر را میدیدیدم: ناصر عبداللهی كه خواننده و آهنگساز اثر بود، محمدعلی بهمنی كه شاعر همه شعرهای آلبوم بود و پرویز پرستویی كه چند غزل از بهمنی را دكلمه كرده بود. راستی، خاطرتان هست كه هیچ مرسوم نبود تصویر شاعر، آهنگساز و دكلماتور را روی جلد آلبومها بیاورند. همین ماجرا هم یكی از دلایلی بود كه «عشق است» را متفاوت كرد و به بیشتر بین مردم چرخاند. اما روی جلد آلبوم، یك اسم بزرگ هم بود: فریدون شهبازیان. آلبوم به سعی او منتشر شده بود و همه میدانستند اگر مدیریت هنری او نبود، هیچگاه عشق است و پس از آن دوستت دارم، نمیشدند آنچه شدند. در دوستت دارم، شاعر همه شعرهای بهمنی نبود، اما تجربه موفق آلبوم پیشین باعث شده بود باز هم از شعرهای او در آلبوم استفاده شود. این بار هم آلبوم به سعی شهبازیان منتشر شده بود؛ یك سال پس از عشق است، تا همچنان این عشق باشد كه حرف اول را میزند. یاد ناصر عبداللهی گرامی و عمر بهمنی و شهبازیان دراز باد.
همسایه روشنی
مروری بر كارنامه محمدعلی بهمنی؛ ترانهسرایی كه بخش مهمی از حافظه شنیداری ماست
محمدعلی بهمنی برای بسیاری از ما نام ناآشنایی نیست. شاعر و ترانهسرایی كه در سالهایی كه گذشت، با خلق آثاری ماندگار توانست نام خود را در ذهن بسیاری از علاقهمندان موسیقی و ادبیات تثبیت كند. بهمنی را در این سالها از دو منظر شناختهایم و به همین علت بایست كارنامه او را نیز در دو حیطه مورد بررسی قرار داد: حیطه اول حوزه شعر كلاسیك است كه بهمنی در آن حرفهای مهمی نیز زده است. مخصوصا «غزل عاشقانه» كه به طور مشخص در این سالها عرصهای بوده است كه فعالیت چشمگیر بهمنی را در آن شاهد بودهایم.
اما جنبه دوم كارنامه بهمنی، ترانههای او و فعالیتش در حوزه موسیقی است. بهمنی خالق بسیاری از ترانههایی است كه بسیاری از ما از دوران جوانی زمزمه كردهایم. حضور او در موسیقی سبب شد كه شعر او بر سر زبان مردم جاری شود و مردم بسیاری از ترانههای او را با آهنگ خوانندگان مختلف زمزمه كنند. در این گزارش نگاهی به كارنامه بهمنی در زمینه ترانه و ترانهسرایی خواهیم داشت.
ترانهسرای خاطرهساز
برای آغاز سخن در باب جایگاه بهمنی در ترانه و موسیقی شاید بهتر باشد كه تنها به برخی از آثارش اشاره كنیم:
«بهار بهار صدا همون صدا بود
صدای شاخهها و ریشهها بود
بهار بهار چه اسم آشنایی!
صدات میاد اما خودت كجایی؟»
ترانه «بهار بهار» از مشهورترین آهنگهای بهاری است كه همه ما آن را با ترانه بهمنی در حافظه داریم. این قطعه نخستین بار پیش از انقلاب اسلامی با صدا و آهنگسازی تورج شعبانخانی، در آلبومی با نام «پرستوهای عاشق» منتشر شد. البته گفتنی است كه ناصر عبداللهی نیز پس از انقلاب، این قطعه را بازخوانی كرده است.
از دیگر ترانههای مطرح بهمنی پیش از انقلاب اسلامی، قطعهای است به نام «رودخونهها» كه آهنگساز آن صادق نوجوكی و تنظیم آن به عهده ناصر چشمآذر بوده است. محمدعلی بهمنی در یكی از گفتوگوهای تصویری خود در برنامهای تحتعنوان «آرپژ» سرودن این ترانه را تحتتأثیر واقعهای كه در بندرعباس اتفاق افتاده، دانسته است.
ماجرا از این قرار است كه در رودخانهای در یكی از روستاهای بندرعباس، تابلویی قرار داشته كه بازگوكننده داستان غرق شدن یك عاشق و معشوق بوده است. گویا امواج رودخانه ابتدا یكی از آنها را پایین كشیده و سپس دیگری برای كمك به او رفته و درنهایت هردو جان میبازند. این ماجرا دستمایه برای خلق ترانه «رودخونهها» شد.
همكاری مستمر با آقای «ناصریا»
از مهمترین خوانندگانی كه ترانههای بسیاری از بهمنی را با صدای او در حافظه داریم، زندهیاد ناصر عبداللهی است. ناصر عبداللهی كار حرفهای را بهطور جدی از سال ۱۳۷۴ آغاز كرد. این محمدعلی بهمنی بود كه ناصر را به انتشارات دارینوش معرفی كرد. پس از آن آلبومهایی با نام «عشق است» و «دوستت دارم» در این انتشارات ضبط و منتشر شد. پس از مدتی عبداللهی با انتشارات فوق دچار اختلافاتی شد. پس از آن آلبوم «بوی شرجی» توسط انتشارات شمیم جنوب، «هوای حوا» و «ماندگار» توسط انتشارات آوای نكیسا و پس از مرگ او، آلبوم «رخصت» توسط انتشارات آوای مهر میهن به بازار روانه شد.
بهمنی در 11 ترانه با ناصر عبداللهی همكاری داشت. یكی از معروفترین این آهنگها «مثل روزای بارونی» است:
«یه روز دلم گرفته بود، مثل روزای بارونی
از اون هواها كه خودت حالوهواشو میدونی
اگه بشه با واژهها حالمو تعریف بكنم
تو هم من و شعر منو با همهحست میخونی»
این ترانه را بهنام ابطحی آهنگسازی كرد و در سال 79 در آلبوم «دوستت دارم» منتشر شد.
از دیگر همكاریهای بهمنی و عبداللهی باید به ترانه «هوای حوا» اشاره كرد كه در آلبومی به همین نام در سال 82 منتشر شد:
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه كفش فرار و ور كشید
آستین همتو بالا زد و رفت
لازم به ذكر است كه عماد رام پیش از انقلاب، برای اولینبار این ترانه را اجرا كرده است.
در كارنامه بهمنی همكاری با شادمهر عقیلی، امیر كریمی و خوانندگان دیگر نیز به چشم میخورد.
غزل در هیبت ترانه
بهمنی از جمله شاعرانی است كه در سالهای فعالیتش در حیطه موسیقی، شانس این را پیدا كرده كه غزلهایش - یعنی اشعاری كه به نیت اجرا با موسیقی نسروده است - نیز توسط خوانندگان مختلف اجرا شده است. از مهمترین این غزلها باید به «خرچنگهای مردابی» اشاره كرد. غزلی از بهمنی با مطلع: «در این زمانه بیهیاهوی لالپرست / خوشا به حال كلاغان قیلوقالپرست»
افزون بر این، بهمنی در آلبوم «عشق است» ناصر عبداللهی كه در سال 78 منتشر شد نیز غزلهایی اجرا شده دارد. قطعه «نامهربونی» با مطلع «در دیگران میجوییام، اما بدان ای دوست / اینسان نمییابی ز من، حتی نشان ای دوست» و قطعه «ماه من» با مطلع «از خانه بیرون میروم اما كجا امشب؟ / شاید تو میخواهی مرا در كوچهها امشب» از این جملهاند.
در سالهای اخیر نیز بیشتر آثاری كه از بهمنی توسط خوانندگان اجرا شده، غزل بوده است. از این جمله میتوان به قطعه «چه آتشها» با آهنگسازی علی قمصری و با صدای همایون شجریان اشاره نمود كه در سال 92 در آلبومی به همین نام منتشر شده است. این غزل اتفاقا یكی از مشهورترین سرودههای بهمنی است:
«تو را گم میكنم هرروز و پیدا میكنم هرشب
بدینسان خوابها را با تو زیبا میكنم هرشب » منبع: گروه ادبیات و هنر / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: موسیقی کرونا فریدون شهبازیان محمدعلی بهمنی ناصر عبداللهی ترانه سرا شاعر آهنگساز موسیقی کلاسیک ایرانی فریدون شهبازیان ناصر عبداللهی محمدعلی بهمنی موسیقی پاپ دوستت دارم منتشر شده آلبوم ها منتشر شد آهنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۲۳۶۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خالص سازها به سراغ قالیباف رفتند /حمله همه جانبه برای جلوگیری از ریاست مجدد قالیباف بر مجلس /پایداری ها پشت متکی می ایستند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه سازندگی در گزارشی نوشت:
قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است. آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟ شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است. او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند. این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد. حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است. درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد. البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد. با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901228