ایران و عربستان در بغداد، مذاکرات مستقیم برگزار کردند
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۲۵۲۴۵
روزنامه «فایننشال تایمز» گزارش داد، مقامهای ارشد ایران و عربستان سعودی برای بهبود روابط دو کشور در بغداد پایتخت عراق مذاکرات مستقیم برگزار کردند.
به گزارش مشرق، یک رسانه انگلیسی از ایفای نقش نخستوزیر عراق برای آغاز مذاکرات مستقیم بین مقامهای ارشد ایران و عربستان سعودی در بغداد خبر داد.
روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی به نقل از «سه مقام» مدعی شد، مقامهای ارشد عربستان سعودی و ایران در تلاش برای بهبود روابط بین این دو کشور رقیب در منطقه، در حال انجام مذاکرات مستقیم بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبق این گزارش، مذاکرات مستقیم مقامهای سعودی و ایرانی در بغداد صورت گرفته و بعد از گذشت پنج سال از قطع روابط دیپلماتیک ریاض و تهران انجام شده است.
بیشتر بخوانید: ابراز نگرانی عربستان سعودی از افزایش غنیسازی ایرانمنابع استنادی فایننشال تایمز مدعی شدند، اولین دور مذاکرات مستقیم عربستان سعودی و ایران در تاریخ نهم آوریل (۲۰ فروردین) انجام شد و به گفته یکی از مقامها، این گفتوگوها، «مثبت» بودند.
بنا بر این گزارش ادعایی، ریاست هیات سعودی در مذاکرات بیستم فروردین ماه را «خالد بن علی الحمیدان» مدیرکل اداره اطلاعات عمومی برعهده داشت و دور بعدی مذاکرات مستقیم بین ریاض و تهران هم برای هفته آینده برنامهریزی شده است.
فایننشال تایمز گزارش داد: «مصطفی الکاظمی نخستوزیر عراق فرایند (مذاکرات مستقیم ادعایی بین عربستان سعودی و ایران) را تسهیل کرده است و الکاظمی ماه گذشته در ریاض با شاهزاده محمد (ولیعهد عربستان سعودی) در این باره گفتوگوهایی داشت».
یک «مقام مطلع» که نام و هویتش فاش نشده، به این رسانه انگلیسی گفت: «(مذاکرات ادعایی بین عربستان سعودی و ایران) با سرعت به جلو حرکت میکند چرا که مذاکرات ایالات متحده (در رابطه با توافق هستهای ایران) با سرعت در حال حرکت به جلو است و همچنین به خاطر حملات حوثیها (به مواضع عربستان سعودی)».
فایننشال تایمز در ادامه این گزارش ادعایی خبر داد که «یک مقام ارشد سعودی انجام شدن هرگونه مذاکرات با ایران را تکذیب کرد و دولتهای ایران و عراق اظهارنظری در این باره نکردهاند».
به گزارش ادعایی این روزنامه، یک مقام ارشد عراقی و یک دیپلمات خارجی اما تایید کردند که میان نمایندگان عربستان سعودی و ایران در بغداد مذاکرات مستقیم انجام شده است.
این مقام عراقی ناشناس همچنین مدعی شد که بغداد برقراری «کانالهای ارتباطی» بین ایران و مصر و همچنین ایران و اردن را تسهیل کرده است.
این مقام افزود: «نخستوزیر (مصطفی الکاظمی) بسیار مشتاق است که شخصا در تبدیل کردن عراق به پل ارتباطی میان قدرتهای متضاد در منطقه ایفای نقش کند. این به نفع منافع عراق است که بتواند این نقش را بازی کند. هر چه قدر در منطقه تقابل بیشتر باشد، اینجا (در عراق) این موضوع خودش را بیشتر نشان خواهد داد. این دیدارها (میان نمایندگان عربستان سعودی و ایران) در حال انجام شدن است».
در پایان گزارش فایننشال تایمز، به نقل از «یک مقام دیگر عراقی» مطلع از مذاکرات عربستان سعودی و ایران ادعایی مطرح شده است.
این مقام ناشناس تصریح کرد: «الکاظمی ارتباطات خوبی با نظام ایران دارد. موضوع جدید است است که الکاظمی همین نقش را در قبال عربستان سعودی هم دارد بازی میکند. برای عراق خوب است که چنین نقشی را ایفا کند اما هنوز در روزهای بسیار ابتدایی قرار داریم».
ادعای فایننشال تایمز درباره مذاکرات مستقیم عربستان سعودی و ایران با ایفای نقش نخستوزیر عراق در شرایطی مطرح شده که به دنبال اعدام «شیخ النمر» روحانی شیعه برجسته عربستان سعودی و اتفاقهای صورت گرفته در مقابل سفارت ریاض در تهران، سعودیها روابط دیپلماتیک این کشور با ایران را قطع کردند.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا ولیعهد عربستان سعودی عربستان فایننشال تایمز تهران عراق توافق هسته ای ایران بغداد عربستان سعودی و ایران مذاکرات مستقیم فایننشال تایمز نخست وزیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۲۵۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.