◄ ورود به پاستور از مسیر دیپلماسی
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۳۷۳۶۵
تین نیوز
جریان اصلاح طلبی که سال هاست با نبود نامزد اصلاح طلب مواجه هستند هر ساله برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مجبور می شوند که به سمت ائتلاف با جناح و ها و گروه ها و همچنین افراد میانه رو و ائتلافی روی بیاروند. اما تا به حال نتوانسته اند که بواسطه این ائتلاف ها و اشخاص به اهداف و برنامه های خود دستیابند و اتفاقا نارضایتی بدنه اجتماعی را بر خلاف انتظار به دنبال داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*چه شد که اصلاح طلبان دوباره به نامزد ائتلافی روی آوردند؟
جریان اصلاحات در این 8 سالی که حسن روحانی سکان دار قوه مجریه بود از سوی بدنه اجتماعی خود مورد نقدهای جدی قرار گرفته است. چراکه روحانی بر خلاف تعهدات خود به هیچکدام از وعده های انتخاباتی به جریان و بدنه اجتماعی که به او رای دادند عمل نکرد. در انتخابات دو دوره قبل مجلس شورای اسلامی نیز اصلاح طلبان نتوانستند به برنامه های خود از طریق نامزدهای ائتلافی دست یابند. پس می بینیم که این رویکرد و استراتژی بدون برنامه قبلی و تعهدات نه تنها به نفع آنها نبوده بلکه باعث تضعیف و شکاف بیشتر بین بدنه و جریان شده است. همچنین عملکرد خود اصلاح طلبان در طی این سال ها نارضایتی های زیادی را به دنبال داشته است. مجموع این عوامل باعث شده که این شکاف عمیق تر شده به حدی که حالا عدم مشارکت و حمایت بدنه اجتماعی به یکی از اصلی ترین چالش های این جریان تبدیل شود. با این حال باز برخی از جناح و گروه های سیاسی در چنین شرایطی ائتلاف را راهکار مناسب تری در نبود کاندید اصلی این جریان می دانند.
بعد از آنکه سید حسن خمینی نتواست به انتخابات ورود پیدا کند گزینه مناسب روی میز اصلاح طلبان سکان دار دستگاه دیپلماسی است که خودش به عنوان یک چهره شناخته شده بین المللی که نامش با برجام گره خورده است و بواسطه مذاکرات هسته محبوبیت داشته ودارای سبد رای قابل توجهی است. با این حال بسیاری از اصلاح طلبان بر این باورند که ائتلاف با این چهره برای اصلاحات به نوعی بازی برد - برد است. چرا که هم خودش دارای سبد رای است و هم در نبود یک چهره کاملا اصلاح طلب او تنها فردی است که اجماع بیشتری روی آن وجود دارد.
*آیا ظریف به انتخابات ورود می کند؟
تا اینجای کار وزیر خارجه دولت حسن روحانی بارها و در گفت و گوی های رسانه ای اعلام کرده است که به هیچ وجه قصد ورود به انتخابات را ندارد. اما این جمله شاید در جامعه و فضای سیاسی ایران با توجه به تجربه تاریخی چندان قابل اعتماد نباشد و در دقایق پایانی شاهد حضور چهره هایی که از ابتدا اعلام کرده اند در انتخابات نامزد نخواهند شد، بوده ایم. البته این یک سمت ماجراست، سوی دیگر جریان اصلاحات قرار دارد که در نبود نامزد کاملا اصلاح طلب خواهان حضور فردی همچون محموجواد ظریف برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 هستند. در واقع حامیان رویکرد چهره های ائتلافی در انتخابات و البته ظریف معتقدند اگر قرار باشد دوباره یک چهره میانی کاندید جریان اصلاحات شود ظریف بهترین گزینه خواهد بود. به گونه ای حسین مرعشی چندی پیش با بیان اینکه ظریف گزینه اول اصلاحطلبان است، در گفتوگویی گفته بود: «به نظر من انتخاب اول جبهه اصلاحطلبان آقای ظریف خواهد بود... اصلاحطلبان آقای ظریف را بهعنوان اصلاحطلب قبول دارند و نظر جبهه اصلاحات درباره آقای ظریف، قاطع است. به هر حال، برداشت اصلاحطلبان این است که آقای ظریف یک دیپلمات اصلاحطلب است». یا محمدعطریانفر که بهتازگی گفته است: «محسن هاشمی و سپس محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری شانس بیشتری برای تبدیلشدن به گزینه نهایی اصلاحطلبان دارند». بنابراین به نظر می رسد کارگزارانی ها حامیان اصلی ورود ظریف به انتخابات هستند.
اما این همه ماجرا نیست نباید فراموش کرد که وزیرخارجه دولت یازدهم و دوازدهم مخالفان زیادی هم چه در جریان مخالف به خصوص طیف تندرو دارد و هم در داخل اصلاح طلبانی که بر این باورند باید نامزد انتخاباتی حتما اصلاح طلب باشد. بنابراین ظریف برای رسیدن به پاستور راه دشواری در پیش دارد و سوالات و ابهامات زیادی دراین باره وجود دارد. از جمله اینکه آیا تندروهای جریان اصولگرایی که از مخالفان اصلی ظریف هستند و تا پای محاکمه او در جریان مذاکرات پیش رفتند اجازه خواهند داد که او به میدان رقابت ریاست جمهوری ورود کند؟ خود ظریف چه اندزه حاضر خواهد بود با این موج سنگین از مخالفان مبارزه کند و عزم خود را برای ورود به یک میدان رقابتی بزرگتر جزم کند؟
آیا اصلاح طلبان همگی بر سر کاندید شدن او به اجماع خواهند رسید و از همه مهمتر آیا این چهره قادر خواهد بود که شکاف بین بدنه اجتماعی جریان اصلاحات کم کرده و دوباره با صندوق رای آشتی کنند. همچنین اگر مذاکرات هسته ای که در طی این هفته از سرگرفته شده به نتیجه برسد و تحریم ها برداشته و آمریکا به برجام برگردد چه اندازه بر تمایل ظریف و موفقیت او تاثیرگذار خواهد بود. آیا جریان مخالف اصلاحات و ظریف اجازه خواهند داد قبل از انتخابات مذاکرات به نتیجه مطلوبی برسد و دیگر سنگ اندازی نخواهند کرد؟ اینها همگی ابهامات و سوالاتی است که پاسخ به آن انتخابات 1400 را برای اصلاحات و ظریف تا حدود زیادی قابل پیش بینی خواهد کرد.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: تین نیوز
کلیدواژه: اصلاح طلبان مذاکرات هسته ای ایران محمدجواد ظریف برجام انتخابات1400 جریان اصلاحات کارگزارن جریان اصلاحات بدنه اجتماعی ریاست جمهوری جریان اصلاح اصلاح طلبان اصلاح طلب آقای ظریف یک چهره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۳۷۳۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!