سهراب سپهری شاعر نقاش، ترسیمگر صدای پای آب
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۴۸۲۹۰
دکتر امیربهرام عرب احمدی*؛ سهراب سپهری شاعر و نقاش مشهور معاصر در سال ۱۳۰۷ در شهرستان کاشان به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر انجام داد و در سال ۱۳۳۲ موفق به اخذ مدرک کارشناسی نقاشی از دانشکده هنر دانشگاه تهران گردید.
سهراب از کودکی طبع شعر داشت و از دوران نوجوانی به مطالعه اشعار شعرایقدیم و جدید ایران پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سهراب در اوائل دهه ۱۳۳۰ به عنوان نقاشی نو پرداز به شهرت رسید و کار شعر را هم از همان موقع آغاز کرد. نخستین مجموعه شعر او به نام (مرگ رنگ) در سال ۱۳۳۰ بهچاپ رسید. (زندگی خواب ها) را در سال ۱۳۳۲ و (آوار آفتاب) و (شرق اندوه) را در سال۱۳۴۰ روانه بازار کرد. در این مجموعههای نخستین، گهگاه طنین صدای نیما یوشیج به گوش میرسید، اما مجموعه های بعدی سهراب یعنی صدای پای آب، مسافر و به ویژه حجم سبز که در سال ۱۳۴۶ انتشار یافت هیچ صدایی جز صدای آشنای خود وی نبود، هرچند در واپسین اشعار سهراب رنگی از زبان اندیشه فروغ فرخزاد دیده میشود. مجموعه این هفت کتاب به همراه کتاب دیگر او (ما هیچ ما، نگاه) در سال ۱۳۵۶ یکجا درمجموعهای با عنوان (هشت بهشت) به چاپ رسید.
سهراب علاوه بر شعر به نقاشی نیز علاقه زیادی داشت و عشق به شعر و نقاشی درسهراب به موازات هم رشد یافت چنان که پا به پای مجموعه اشعاری که از او به چاپمیرسید، نمایشگاههای نقاشی سپهری نیز در گوشه و کنار تهران برپا میشد و شاعر گاهی در کنار همین نمایشگاهها شب شعری نیز ترتیب میداد. تلفیق شعر و نقاشی در پرتو روحانزوایی و متمایل به گونهای عرفان، هم به شعر او رقت احساس و نازک بینی هنرمندانه بخشیده وهم نقاشی او را به نوعی صمیمیت شاعرانه نزدیک کرده است.
تخیل آزاد و بر روی هم سورئالیسم خفیف و جستجوی روابط متعارف اشیاء و مفاهیم به وجهی شاعرانه و آمیخته با خیال پردازی از مشخصه های آشکار شعر سپری است و همین ویژگی است که در نظر برخی از نویسندگان و منتقدان وی را به تمایلات سبک هندی نزدیک کرده است.
سفرهای سهراب به مشرق زمین و غرب نیز تا حدودیناشی از عرفان و میل به سیر و سلوک روحی و معنوی و سیر در انفس او به حساب میآمد و تأثیر دیدار از شهرهایی نظیر رم، آتن، پاریس، قاهره، دهلی نو، مسجد تاج محل، آگره و توکیو در اشعار و حتی برخی نقاشی های وی مشخص است. سفر او به ژاپن و آشنایی با این سرزمین فکر و اندیشه عارفانه سهراب را ژرفتر کرد و به هنر او سیرتی عارفانه بخشید.
سهراب سپهری جدای از سیر و سلوک عارفانه و عرفان به سنت ها، شهر، دیار و طبیعت اطراف خود پایبند بود و به ویژه عشق به طبیعت در اشعار او مکرر توصیف شده است. در مجموع سهراب هنرمندی با ویژگیهای استثنایی و منحصر به فرد بود که تنها به استعداد و توانائیهای ذاتی خود تکیه داشت؛ تنها زندگی کرد و در این تنهایی از نیرنگ، دوروئی و تقلب دور بود.
این شاعر و نقاش توانا در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ به بیماری سرطان خون درگذشت و همچون بسیاری از شعرا در زمان حیات مقبولیت چندانی کسب نکرد. وی پس از انقلاب اسلامی و به ویژه در دهه شصت و هفتاد ه. ش مورد توجه گروه زیادی از شعرا، نویسندگان و دانشجویان قرار گرفت و اشعار وی علاوه بر تجدید چاپ های متعدد به چند زبان زنده دنیا ترجمه شد.
از مشهورترین اشعار وی صدای پای آب است که بارها و بارها مورد نقد و بررسیادب دوستان قرار گرفته است.
صدای پای آب
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی
مادری دارم، بهتر از برگ درخت
دوستانی، بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم
قبلهام یک گل سرخ
جانمازم چشم، مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجرهها میگیرم
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد لطف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
کعبه ام بر لب آب
کعبهام زیر اقاقیهاست
کعبهام مثل نسیم، میرود باغ به باغ، میرود شهر به شهر.
(حجرالاسود) من روشنی باغچه است.
من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم.
رفتم از پله مذهب بالا
تا ته کوچه شک
تا هوای خنک استغناء
تا شب خیس محبت رفتم.
چیزها دیدم در روی زمین
کودکی را دیدم، ماه را بو میکرد
قفسی بی در دیدم که در آن، روشنی پرپر میزد
نردبانی که از آن، عشق میرفت بر بام ملکوت
من زنی را دیدم، نور در هاون میکوبید
ظهر درسفره آنان نان بود، سبزی بود، دوری شبنم بود.
کاسه داغ محبت بود.
من گدایی دیدم، در به در میرفت، آواز چکاوک میخواست
و سپوری که به یک پوسته خربزه میبرد نماز.
شاعری دیدم، هنگام خطاب به گل سوسن میگفت (شما)
*
شعر (نشانی) از دیگر اشعار پرآوازه سهراب سپهری است.
*عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
منبع: فرارو
کلیدواژه: سهراب سپهری شعر معاصر شعر نو سهراب سپهری صدای پای آب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۴۸۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل تکاندهنده مادر و پسر جوان توسط مرد نقاش
مرد جوانی که پسر و همسرش را در خانه به آتش کشیده بود، دستگیر شد.
اوایل فروردین ماه امسال، کارکنان بیمارستان سوانح سوختگی بیمارستان شهید مطهری از طریق تماس تلفنی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، مرگ مشکوک یک مادر و پسر جوان را گزارش کردند.
با اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ پای در سردخانه گذاشتند و با جسد زن و پسر جوانی مواجه شدند که براثر سوختگی، فوت شده بودند؛ بررسیهای اولیه نشان میداد که این ۲ براثر حادثه آتشافروزی عمدی در یک خانه واقع در مرکز تهران از سوی پدر خانواده، قربانی جنایت شدهاند.
تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، پدر خانواده که نقاش ساختمان بوده با انگیزه نامشخصی با استفاده از بنزین اقدام به آتش زدن همسر و پسرش کرده، اما خودش در این حادثه آسیب جزئی دیده است.
کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم، خیلی زود مرد میانسال را دستگیر کردند؛ متهم که در جریان بازجوییها منکر هرگونه آتشافروزی مرگبار بود پس از مواجه با مدارک و شواهد موجود داخل پرونده از یک جنایت هولناک رازگشایی کرد.
مرد جوان ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: در خانواده ما اختلاف زیادی وجود داشت؛ روز حادثه قصد داشتم تا به نقاشی یک ساختمان بروم و از پسرم درخواست کردم تا برای کمک به همراهم بیاید، اما او مخالفت کرد و مشاجرهای میان ما شکل گرفت؛ در این میان، بنزین را روی خودم ریختم و تهدید به خودسوزی کردم، اما پسرم با بیادبی جوابم را داد که من عصبانی شدم و بنزین را روی او ریختم و با فندک آتشافروزی کردم.
متهم گفت: در ادامه همسرم آمد تا به پسرم کمک کند، اما با توجه به اینکه بطری بنزین روی زمین افتاده بود خودش نیز دچار حادثه شد؛ من نیز در این آتشسوزی جان سالم به در بردم، پشیمانم و قصد ارتکاب جنایت را نداشتم.
با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهم برای سیرمراحل قانونی پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
منبع: تسنیم
tags # قتل ، اخبار حوادث سایر اخبار آیا قدرتهای فوقبشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت میرسد؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟