(تصویر) سردار حقبین از فرماندهان سپاه در سوریه بر اثر کرونا درگذشت
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۵۵۲۶۳
فرارو- سردار محمدعلی حقبین از فرماندهان سپاه قدس گیلان و مشاور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فرماندهان موثر در جنگ سوریه بر اثر کرونا درگذشت
سردار حقبین از جمله یاران سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت بود که در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا در حلب سوریه نقش مؤثری ایفا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او از چند روز گذشته بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شده بود.
سردار حق بین در کنار سردار سلیمانی سردار حق بین که بود؟سردار محمدعلی حقبین سال ۱۳۴۵ در روستای تازهآباد شهرستان لنگرود متولد شد. بهار سال ۱۳۶۱ در ۱۶ سالگی بهعنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا در آمد و بهتدریج نیروی رزمی شد. سال ۱۳۶۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبتنام کرد و به همراه تیپ قدس گیلان در قامت فرمانده گروهان عمار در عملیاتهای متعدد پاکسازی کردستان و چند مأموریت برونمرزی حضور داشت.
از پایان سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل، شهیدان حسن رضوانخواه و محمد اصغری خواه بود و پس از شهادت شهید اصغریخواه با حکم فرمانده لشکر قدس، فرمانده گردان کمیل شد و تا سال ۱۳۷۶ فرمانده گردان بود. پس از آن مسئول عملیات تیپ ۲ لشکر و یک سال و نیم بعد، مسئول ستاد تیپ شد، مسئولیتی که تا سال ۱۳۸۰ ادامه داشت. در این دوره با فعالیتهای تیپ در کردستان، احزاب قدرت خود را از دست دادند و امنیت پایدار به کردستان برگشت.
سردار حقبین از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۸۶ به ترتیب مسئولیتهای لجستیک لشکر، جانشینی و فرماندهی تیپ را عهدهدار شد. در سال ۱۳۸۶ با ارتقای تیپ به لشکر، به سمت فرماندهی لشکر پیاده قدس گیلان منصوب شد و ده سال در این مسئولیت خدمت کرد. از سال ۱۳۹۱ گروه پژاک و پ. ک.ک در منطقه شمال غرب ارومیه، برخی از روستاهای ایران را تصرف کردند. لشکر به فرماندهی سردار حقبین، با تجربهای که در دوران جنگ در منطقه کردستان داشت توانست در کنار دیگر یگانهای رزم، در یک دوره پنجساله، تحت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، پژاکت و پ. ک.ک را وادار به عقبنشینی کند.
بعد از شروع فعالیتهای گروههای تروریستی تکفیری در سوریه، لشکر قدس گیلان مأموریت یافت به مصاف نیروهای تروریست برود. عملیات برجسته این لشکر در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ تحت عنوان نصر ۲ بود که رزمندگان لشکر، منطقه شیعهنشین نبل الزهرا را پس از ۴ سال محاصره از دست تروریستها پس گرفتند و ۵۵هزار نفر مردم شیعه در محاصره را آزاد کردند.
عملیاتی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پسازآن، بر دست و صورت سردار حقبین فرمانده لشکر قدس گیلان بوسه زد و این عملیات را «فتح خیبر» نامید و فرمود: «ما چهار سال پشت این درگیر کرده بودیم.» در سال ۱۳۹۸ سردار حقبین مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد. او در آخر مسئولیتی که بر عهده داشت بهعنوان مسئول اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه فعالیت میکرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: سردار حق بین کرونا فرمانده سپاه سردار حق بین قدس گیلان حق بین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۵۵۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا حسن باقری نمیخواست فرمانده عراقی کشته شود؟
احمد دهقان در گفتگو با رادیو مضمون روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفته که در ادامه میخوانید:
فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکسهای تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرماندهها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!