Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-01@02:12:56 GMT

زنی دور از خاورمیانه‌ای نزدیک

تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۷۱۳۵۲

زنی دور از خاورمیانه‌ای نزدیک

آشنایی بیشتر من با دکتر پروین سلاجقه، چهره مطرح در حوزه ادبیات و مشخصاً نقد برمی‌گردد به مواجهه‌ام با کتاب «از این باغ شرقی» (نظریه‌های نقد شعر کودک و نوجوان) که ایشان در زمینه‌های پژوهشی و نظریه و نقد ادبی، داستان، شعر، زبان و ادبیات فارسی هم کارنامه پر و پیمانی دارد.

تولد پروین سلاجقه در شروع اردیبهشت‌ماه بهانه‌ای شد تا از ایشان بخواهم درباره محیطی که در آن رشد کرده است و دلیل ورودشان به حوزه ادبیات برایم بگویند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به این چند جمله بیفزایم که «نقد نوین در حوزه شعر»، «برفابه‌ها»، «امیرزاده کاشی‌ها»، «صدای خط خوردن مشق» و «زنی دور، از خاورمیانه‌ای نزدیک» برخی دیگر از آثار ارزشمند سلاجقه است.

کودکی‌ام با کتاب و طبیعت گذشت

برای من دو فضای خانه و محیطی که در آن زندگی می‌کردم با همدیگر پیوستگی عجیبی داشتند. من در یکی از روستاهای کوهستانی در جنوب کرمان متولد شدم. پدرم زمین‌دار و در عین حال مرد اهل فرهنگی بود. در خانه ما کتابخانه پر و پیمانی وجود داشت و پدرم مشترک خیلی از روزنامه‌ها و نشریات بود. من تنها دختر خانواده در کنار پنج برادرم بودم. در روستا خیلی با طبیعت دمخور بودم و می‌شود گفت بخش عمده‌ای از تصاویری که در آثار مختلف بنده دیده می‌شود برمی‌گردد به مشاهدات و پیوستگی آن روزهایم با طبیعت. کوچک بودم که کتاب خواندن را شروع کردم. به واسطه موقعیت پدرم معلم‌هایی که برای تدریس به روستا می‌آمدند به خانه ما رفت و آمد می‌کردند و در این میان معلمی داشتم که متوجه استعداد من شده بود و من هم به ایشان نزدیک بودم. نخستین شعرهای کودکانه‌ام را همان سال‌ها گفتم و از طرف ایشان هم تشویق شدم. کتاب خواندن من البته یک مشکل اساسی هم داشت و آن این نکته بود که من هر کتابی که دم دستم بود را می‌خواندم. یادم هست در کتابخانه پدرم تعداد زیادی کتاب‌های پلیسی بود و من به این ژانر هم علاقه زیادی پیدا کرده بودم و خلاصه آن سال‌ها خیلی کتاب خواندم. پس از مدتی متوجه شدم که در انباری خانه تعداد زیادی نشریه و مجله قدیمی وجود دارد برای همین خیلی زود سراغ آن‌ها هم رفتم و به قول معروف کنترل بنده در بخش خواندنی‌ها به سبب علاقه عجیبی که به خواندن داشتم از دست خانواده در رفت، این البته هم مزیت داشت و هم آسیب؛ وجه مثبت ماجرا این بود که علاقه‌ام به کتاب روز به روز بیشتر شد اما از آن طرف من که دانش‌آموز اول و دوم راهنمایی بودم مثلاً هگل هم می‌خواندم چیزی نمی‌فهمیدم اما می‌خواندم.

موضوع انشایی که رو کم کنی بود

تا نوجوانی هم در همان منطقه بودم اما از آن به بعد من و دو برادرم برای ادامه تحصیل به کرمان آمدیم. در کرمان با معلم‌هایی آشنا شدم که دریافتند من باید ادبیات بخوانم. یادآوری کنم در آن روزگار انتخاب رشته برای بچه‌ها بیشتر توسط خانواده‌ها انجام می‌شد. فامیل ما اکثراً پرشک و مهندس بودند و قاعدتاً خانواده من هم دوست داشتند که ریاضی بخوانم اما من عاشق ادبیات بودم و از این جهت برای خانواده عجیب بود که من می‌خواهم دنبال علوم انسانی بروم. یادم هست سال اول که ریاضی و تجربی مشترک بود، یکی از روزها که انشا داشتیم، شاکی شدم که چرا زنگ انشا معلم ما بافتنی می‌بافد و بچه‌ها را هم آزاد می‌گذارد. معلم در مقابل اعتراض بنده گفت بچه‌ها نمی‌خواهند انشا بنویسند و از آن طرف بچه‌ها هم شاکی شدند که چرا به ننوشتن انشا اعتراض می‌کنم چون آن‌ها هم دوست نداشتند انشا بنویسند برای همین وقتی معلم سماجت من را دید، گفت بسیار خب! تو که می‌خواهی انشا بنویسی این هم موضوع انشا: «بنگر ای دوست چسان چلچله‌ها/ موج طولانی خوشرنگی را/ در هوا ساخته‌اند/ دیر زمانی است که یک رنگی را/ باید از چلچله‌ها یاد گرفت» بیشتر ماجرا رو کم کنی بنده بود. باید در کلاسی که همه با هم مشغول حرف زدن و خندیدن بودند و معلم هم بافتنی می‌بافت درباره این موضوع مشکل انشا می‌نوشتم. خلاصه نوشتم و چیزی که نوشتم هم مورد پسند معلم واقع شده بود چون ماجرا را به مدیر هم گفته و این سبب شده بود وقتی به خانواده‌ام اصرار می‌کردم به رشته علوم انسانی بروم، مدیر با خانواده‌ام صحبت کند و از آن‌ها بخواهد دست‌کم اجازه بدهند رشته علوم تجربی را انتخاب کنم و همان هم شد.

معلم‌هایم فکر کردند همه چیز تمام شده است

سال دوم دبیرستان که بودم چون خاله‌ام وارد دانشسرا شده بود من هم تصمیم گرفتم وارد دانشسرا بشوم و شدم دانشسرایی. آنجا معلمی داشتم که از شاعران خوب کرمان بودند به نام سیدمحمود توحیدی یا ارفع کرمانی. آنجا هم ایشان بودند که به قول خودشان استعداد بنده را کشف کردند و من شدم یکه‌تاز عرصه ادبیات در دبیرستان. یادم هست خودم هفته‌ای یک روزنامه دیواری می‌نوشتم و حتی نقاشی‌های آن را هم خودم می‌کشیدم. نکته جالب اینکه معلم نقاشی آن زمانم معتقد بود که من باید نقاش بشوم. البته بیراه هم نمی‌گفت چون من مرتب سه پایه به دست در حال طراحی بودم. در آن سال‌ها عجیب شعر می‌گفتم، یادداشت می‌نوشتم، طراحی می‌کردم و کلاً زندگی من به این‌ها و خواندن خلاصه می‌شد. ۱۷ سالگی ازدواج کردم و این چیزی نبود که مورد انتظار مدرسه و معلم‌هایم باشد چون از نگاه آن‌ها من دارای استعداد بودم و نباید با ازدواج حرام می‌شد. فکر می‌کردند با ازدواج زندگی ادبی من تمام می‌شود اما خوشبختانه این طور نشد. از ۱۸ سالگی استخدام شدم و شدم معلم. بچه‌دار هم شده بودم، با این همه تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. در دوره دکترا از آموزش و پرورش استعفا دادم و عضو هیئت علمی دانشگاه شدم. به نظر خودم در این سال‌ها عشق و جنونی نسبت به ادبیات و نوشتن و خواندن داشتم که مرا با وجود همه مشکلات پیش برد. فراموش نمی‌کنم در دانشگاه با اینکه بچه‌دار بودم، در مدرسه هم تدریس می‌کردم، خانه‌دار و بچه‌دار هم بودم و مشکلات تنهایی و دوری از خانواده را در تهران داشتم، اما با بچه‌های درسخوان دانشگاه کورس می‌گذاشتم چون می‌خواستم همیشه رتبه اول باشم.

در من ناتمامی عجیبی وجود دارد

من کلاً اهل ماندن نیستم یعنی اگر فکر کنم امروزم مثل دیروزم است و یک قدم از دیروز جلوتر نرفته‌ام برایم قابل تصور نیست. هر طور شده باید بکوشم نسبت به روز قبل یک جمله یا یک قدم رفته باشم. در من یک ناتمامی عجیبی وجود دارد که موجب می‌شود نایستم و جلو بروم . زمانی فکر می‌کردم جایی این رفتن تمام می‌شود و می‌رسم به نقطه مورد نظرم اما جالب این است که به هر نقطه‌ای که خواسته‌ام و رسیده‌ام، فکر کرده‌ام که نه اینجا نبود جایی که می‌خواستم و دوباره حرکت کردم تا به نقطه بعدی برسم. من پذیرفته‌ام که کمالی وجود ندارد و هر چه هست رفتن است و این چشم‌انداز برای من زیباست. برای همین است که من هرگز خودم را استاد نمی‌دانم بلکه خودم را بدون هیچ تعارفی دانشجو می‌دانم چون چیزهایی که نمی‌دانم خیلی بیشتر از چیزهایی است که می‌دانم.

پاسخ به این پرسش که اگر به عقب برگردم آیا دوباره همین مسیر را طی خواهم یا مسیر دیگری را خواهم رفت برای من سخت است. گاهی با خودم فکر می‌کنم این اندازه افراط در خواندن و عشق و علاقه بیش از اندازه‌ای که به ادبیات داشتم سبب شد که ندانم جوانی‌ام چطور گذشت و یک دوره‌هایی را در زندگی‌ام گم کرده‌ام. شاید اگر دوباره متولد می‌شدم به آن بخش‌ها هم توجه می‌کردم البته به این نکته هم فکر می‌کنم اگر دوباره متولد شوم احتمالاً دنبال نقاشی می‌روم.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: شعر کودک و نوجوان بچه ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۷۱۳۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تثبیت قیمت نفت در پی مذاکرات آتش‌بس در خاورمیانه

امیدواری به برقراری آتش‌بس در خاورمیانه سبب تثبیت قیمت نفت در روز سه‌شنبه شد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، با وجود ادامه حمله‌ به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ، مذاکرات خاورمیانه و امیدواری به برقراری آتش‌بس بین حماس و رژیم صهیونیستی سبب شد قیمت‌های نفت روز سه‌شنبه (۱۱ اردیبهشت‌ماه) پس از کاهش در معامله‌های روز گذشته ثبیت شود. این در حالی است که سرمایه‌گذاران منتظر نشانه‌هایی از نتیجه نشست بانک فدرال رزرو آمریکا درباره نرخ بهره بانکی هم هستند.

قیمت نفت خام شاخص برنت دریای شمال روز سه‌شنبه تا ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه به وقت گرینویچ با ۲۷ سنت یا ۰.۳درصد افزایش به ۸۸ دلار و ۶۷ سنت برای هر بشکه رسید.

در همین حال نفت خام شاخص وست تگزاس اینترمدیت آمریکا (WTI) روز سه‌شنبه با ۳۰ سنت یا ۰.۴ درصد کاهش با قیمت ۸۲ دلار و ۹۳ سنت برای هر بشکه معامله شد.

ییپ جون رانگ، تحلیلگر بازار در مؤسسه آی‌جی گفت: مذاکرات کنونی برای برقراری آتش‌بس احتمالی بین حماس و رژیم صهیونیستی، فعالان بازار را به سمت کاهش بیشتر صرف ریسک ژئوپلیتیک در قیمت‌های نفت سوق داده است، حال آنکه نشست آتی بانک مرکزی همچنین ابهام‌های کوتاه‌مدتی را ایجاد می‌کند.

وی افزود: حفظ نرخ بالای بهره بانکی برای مدت طولانی می‌تواند سبب افزایش بیشتر ارزش دلار آمریکا شود و در عین حال خطرهایی را برای چشم‌انداز تقاضای نفت ایجاد کند.

از سویی دیگر ادامه حمله‌ حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در جنوب مسیر تجاری کانال سوئز از افت قیمت نفت جلوگیری کرده است و در صورت پیش‌بینی فعالان بازار مبنی بر ایجاد اختلال در عرضه نفت خام، ریسک افزایش می‌یابد.

در بخش اقتصادی هم سرمایه‌گذاران این هفته منتظر بررسی سیاست بانک مرکزی آمریکا هستند که قرار است روز یکم ماه مه (چهارشنبه، ۱۲ اردیبهشت‌ماه) اعلام شود. این در حالی است که تورم مقاوم آمریکا انتظار بازار را برای هرگونه کاهش نرخ بهره از بین می‌برد و می‌تواند ارزش دلار آمریکا را بالا ببرد و تقاضای نفت را مختل کند.

برخی سرمایه‌گذاران با احتیاط پیش‌بینی می‌کنند بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره بانکی را در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ یک‌چهارم درصد افزایش دهد.

دیگر خبرها

  • دیدار استاندار قزوین با خانواده شهید معلم، رجبعلی قربانی
  • تثبیت قیمت نفت در پی مذاکرات آتش‌بس در خاورمیانه
  • حمایت بیش از ۶۰۰۰ معلم کرمانی از ایتام 
  • راه‌اندازی سامانه نظارت و شفافیت مدارس غیردولتی تا مهر
  • به احترام «معلم» برپا ...
  • بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
  • تجلیل از خانواده شهدای فرهنگی در استان یزد
  • یادواره‌ای به نام شهدای دانشجو معلم در لرستان
  • مشارکت بیش از هزار معلم سمنانی در طرح اکرام ایتام و محسنین
  • فدریکو والورده: مقابل منچسترسیتی تا سرحد مرگ خسته شده بودم