Web Analytics Made Easy - Statcounter

در پی تخریب ها و شایعه سازی های گسترده یک جریان سیاسی خاص علیه مذاکرات احیای برجام در وین، وزارت امور خارجه بیانیه داد.

 در این بیانیه که با عنوان تامل برانگیز " آنها چنین متحد و ما این گونه پراکنده" منتشر شده، آمده است:

این روزها و درحالی که فرزندان این آب و خاک سخت در تلاشند تا از فرصتی که به یمن مقاومت همه جانبه ملت بزرگ ایران به دست آمده، برای رفع تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران بهره گیرند، اقلیتی کوچک ولی پرهیاهو، غافل از اینکه در یک بزنگاه تاریخی بر علیه خواست و منافع ملت قدم بر می‌دارند، هرآنچه در توان دارند را برای هدف قرار دادن نمایندگان ایران در رویارویی دیپلماتیک وین، به میدان آورده‌اند؛ از پخش مستندنماهای سریالی و نمایش نخ‌نمای رسانه‌ای «درز» اطلاعات تحریف‌شده و غلط گرفته تا توهین، تخریب و بهتان به اعضای تیمی که رهبر معظم و فرزانه انقلاب آنان را «صادق»، «امین» و «بچه‌های انقلاب» خوانده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جریانی که در هفته‌های گذشته و همزمان با گفت‌وگوها در وین، هر شب نمایندگان این مرز و بوم را هدف حمله‌های بی‌امان و ناجوانمردانه قرار داده، با «گاندو» تیم مذاکره‌کننده را جمعی نفوذی و ساده‌لوح می‌خواند، با «فروشنده» آنان را انشاءبنویس اندیشکده‌ای خارجی به تصویر می‌کشد و در «قرارداد 1919» آنان را با دولتمردان خائن قاجار مقایسه می‌کند؛ وهمه با هزینه‌های میلیاردی از جیب ملت تحت فشار و نجیب ایران.

همزمان، شبکه‌ انگلیسی‌زبان صدا و سیما (منظور بیانیه "پرس تی وی" است) که ماهیتا می‌بایست سخنگو و صدای وحدت‌بخش جمهوری اسلامی ایران در فضای رسانه‌ای بین‌المللی باشد، بی‌توجه به همه همکاری‌ها و دسترسی هایی که به تیم مذاکره کننده داشته و دارد، و همچنین نصایح، توصیه ها و نهایتا بیانیه‌های مکرر وزارت امور خارجه در رد استناد به «منابع مطلع» بی‌نام و نشان، نه تنها با با اهداف کاملاً سیاسی داخلی - که در پخش انبوه خبر به زبان فارسی از سوی مدیرکلش برای ارباب جراید داخلی و درخواست انتشار وسیع کاملاً هویداست- با انتشار اخبار تحریف‌شده و مجعول در خصوص محتوای گفت ‌وگوها به زبان انگلیسی مذاکره کنندگان را در برابر حریف تخریب کرده و به تلاش‌های دیپلماتیک لطمه می‌زند، که در بدعتی حیرت‌انگیز به جدل با مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد.

 این جریان سیاسی بر خلاف خط مشی مقام‌معظم رهبری و توصیه‌های همیشگی ایشان، با رانت آشکار رسانه‌ای، و ظاهرا به واسطه بغض و کینه‌ای نابجا، چنان از واقعیات دور شده است که هنگام وصف تاریخ پرافتخار چهار دهه ای جمهوری اسلامی در روابط خارجی به خودکم‌بینی ملی و تحقیرآمیزی دچار است که به واقع حیرت انگیز است و اما در مقابل، صهیونیست‌ها و آمریکایی ها را در قامت موجوداتی قدر قدرت با قدرت خارق العاده، زیرک و زبردست به تصویر می‌کشند که بارها و بارها از ابتدای انقلاب اسلامی، از اولین روزهای جنگ و قطعنامه 598 گرفته تا توافقات منطقه‌ای و بین‌المللی و علی الخصوص توافقات هسته ای، از توافق سعدآباد تا برجام، به جمهوری اسلامی ایران رودست زده‌اند.

دردناک است که بر خلاف ادعاهای بی شمار، این جریان فراموش کرده است که تنها قدر قدرت عالم، ذات لایزال باریتعالی است و بس، که به مدد همین قدرت بی‌انتها، جمهوری اسلامی ایران توفیقات بی‌نظیری را در مقابل استکبار جهانی داشته و از این‌پس نیز خواهد داشت، ان‌شاءالله.

روایتگران این جریان، مذاکرات منتهی به برجام را چنان تصویر می‌کنند که گویی ماه‌ها مذاکره شبانه‌روزی،‌ به شدت چالشی و سخت ایران و گروه 1+5، صرفا صحنه‌سازی برای انشاءنویسی از روی متنی از پیش‌نوشته‌شده، بوده است و از بالاترین مذاکره‌کننده تا کوچکترین فرد تصمیم گیر و موثر در این مذاکرات همه در حال نمایش و خیانت به ملت بوده اند.

حیرت انگیز تر اینکه این جریان اقلیت ولی پر سر و صدا، تغافل می‌کنند که همه مذاکرات قدم به قدم به اطلاع کلیه مراجع ذیربط رسانده شده و زیر نظر مقام‌های عالی کشور جلو رفته است.

در این بیانیه تاکید شده است: جالب‌تر اینکه این کشفیات خیالی را در حالی در بوق و کرنا می‌کنند که هیچ کدام از اعضاء حاضر در برجام از چین و روسیه گرفته تا اروپایی و آمریکایی، در هیچ جایی از اظهارات بی‌شمار و اسناد منتشره خود، جز از مذاکرات فشرده، چالشی و پر از دعواهای دیپلماتیک همراه با سرسختی هیات مذاکره کننده ایرانی، و ماه ها رفت و برگشت میان‌پایتخت ها صحبتی نکرده‌اند.

حتی در خاطرات آمریکایی ها - که همین جریان «مستندساز» با وسواس بیمارگونه‌ای نوشته‌های آنان را زیر و رو کرده به امید آنکه در آنها نکاتی برای دستاویز قراردادن و حمله به مذاکره‌ کنندگان جمهوری اسلامی ایران شکار کنند- نیز هیچ دیده نمی‌شود مگر شکایت از ماه ها جدال طولانی دیپلماتیک و پافشاری مذاکره کنندگان ایرانی بر منافع ملت ایران،‌ تا جایی که به روایت خود آنها چندین بار مذاکرات تا شکست کامل پیش رفته است.

هیهات از این همه بی تقوایی عزت سوز و در خوشبینانه ترین حالت، کم اطلاعی و ساده‌دلی بیش از حد این جریان که از پول بیت المال ارتزاق می کند و از رانت‌های وسیع رسانه ای برای انتشار دروغ های شاخدار خود در جهت رسیدن به گندم خیالی ری استفاده کرده، و از آبرو و عزت ملت بزرگ ایران خرج می کند.

در این بیانیه یادآوری شده است: به یاری خدا به زودی و پس از انتشار بخشی از اسناد غیرمحرمانه مذاکراتی برجام عیان خواهد شد که آنچه اکنون با نام برجام شناخته می‌شود، نه نوشته یک گروه مطالعاتی و نه حتی نوشته هیئت‌های غربی، بلکه تا حد قابل توجهی حاصل ابتکارات و متونی است که نمایندگان ایران در جلسات متعدد، از 13 اکتبر 2013/21 مهر 1392 - یعنی اولین دور مذاکرات و پیش از توافق موقت ژنو - گرفته تا 11 فوریه 2014/22 بهمن 92 و 3 مارس 2014/12 اسفند 92، یعنی ماه‌ها قبل از گزارش کذایی گروه بین المللی بحران - که این جریان تخریب برای تحقیر دستاوردهای مذاکراتی برجام به آن استناد میکند -روی میز گذاشته‌اند؛ متونی که تماما در سابقه سازمانی نهاهادی ذیربط کشور نیز قابل دسترسی است و انشاءالله بزودی همه مردم به آن دسترسی خواهند یافت.

این اسناد نشان خواهد داد تا چه میزان برجام و چارچوب آن ماحصل ابتکار و قدرت تیم ایرانی است، که البته باعث افتخار تاریخی ملت بزرگ ایران است که چنین فرزندان شجاع و کاردانی در دامن خود پرورانده است.

مضاف بر اینکه، مراجع ذیربط و عالی کشور به خوبی در جریانند که مبنای فکری و منطق مسلط بر تدوین برجام حتی به سالها پیش از دولت یازدهم بر می‌گردد. این مبنا در پاورپوینتی که دکتر ظریف در روز 3 فروردین 1384 (9 سال قبل از مذاکرات دولت یازدهم و قبل از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و تحمیل آن همه تحریم به ملت ایران) در پاریس- پس از تصویب در بالاترین سطوح کشور- ارائه داد به روشنی دیده می‌شود. آن سند نیز بزودی در اختیار مردم فهیم کشور قرار داده خواهد شد تا سیه روی شود آن که در او غش باشد.

این چنین است که حاصل تمام ابتکارات و مذاکرات تیم ایرانی، پس از ماه‌ها مذاکره عزتمند و تاریخ ساز، سندی شد که نتانیاهو و ترامپ آن را بدترین توافق تاریخ برای اسرائیل و آمریکا خواندند و با وجود تلاش همه‌جانبه‌شان برای نابودی‌اش، بارها در شورای امنیت و مجامع بین‌المللی از آن شکست خوردند.

امروز نیز همزمان با نمایان شدن فرصت رفع تحریم های ظالمانه آمریکا و احیای این توافق، بار دیگر رژیم صهیونیستی، منافقین و ورشکستگان سیاسی چون پمپئوی جنایتکار در تلاش برای تخریب گفت‌وگوهای وین هم‌پیمان شده‌اند، تا از تکرار تجربه بهبود فضای اقتصادی و بین‌المللی ایران که تا پیش از خروج آمریکا از برجام در همه بخش های جامعه ایران مشهود بود، جلوگیری کنند. وا اسفا که برخی در داخل، دانسته و یا ندانسته، با این تلاش‌ها همنوایی میکنند.

بدیهی است که در چنین فضایی، تلاش برای بی‌اعتبار کردن مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور، جز دامن زدن به ادعای بدخواهان ایران مبنی بر حاکمیت دوگانه و خدشه‌دار کردن حیثیت جمهوری اسلامی و در نتیجه دشوارتر کردن مسیر رفع تحریم‌هایی که نه یک جریان و حزب، که عموم جامعه را هدف قرار داده، ثمر دیگری نخواهد داشت.

به نظر می‌رسد در سناریویی خوش‌بینانه دو سوء برداشت عامل این حجم از مطالب علیه تیم مذاکره‌کننده باشد؛ اول اینکه برخی براین گمانند که موفقیت در احیا برجام و کاهش فشارهای تحریمی، دارای اهداف انتخاباتی است، درحالی که بارها این امر تاکید شده که رفع موانع تحریمی مردم بزرگ ایران وظیفه حیاتی هر شخصی است که مسئولیت دارد و بنابر فرموده مقام معظم رهبری نباید حتی یک ساعت به تاخیر بیافتد.

ضمن اینکه رفع تحریم های مردم، صاف کردن جاده برای دولت‌مردانی است که ان‌شاءالله در چند هفته آینده با رای قاطع و با حضور گسترده ملت آگاه و تاریخ‌ساز انتخاب خواهند شد.

دوم اینکه برخی دیگر تصور می‌کنند که احیا برجام به معنای دوستی ایران و ایالات متحده است و این روایت ساده‌لوحانه را ترویج می‌کنند که برجام محملی برای بازگشت آمریکا به ایران است؛ حال آنکه متن برجام همانطور که همواره تأکید شده چیزی بیش از توافق برای حل یک تنش پرهزینه در پرونده هسته‌ای و رفع تحریم‌ها نیست و در بهترین حالت، مدیریت تخاصم در یک‌ موضوع خاص است، و نه معاهده اخوت میان ایران و آمریکا.

و اتفاقا همانطور که بعد از برجام اتفاق افتاد و تمامی آمارها نیز موید آن است، منفعت اصلی اقتصادی ناشی از رفع تحریم‌ها، مستقیما نصیب مردم نجیب ایران و در مرحله بعد شرکای تجاری‌اش در منطقه، همسایگان و آسیا می‌شود.

سرانجام آنکه همه آنان‌که دل در گرو عزت ایران و ایرانی دارند باید بدانند که برای بدخواهان ایران عزیز تفاوتی ندارد که چه کسی در مقابلشان قرار دارد.
امروز که این بدخواهان تمامیت ایران را هدف قرار داده‌اند، خصومت و درگیری‌های داخلی، جز بازی در زمین بیگانه نخواهد بود؛ که به فرموده امیر المومنین (ع): به خدا سوگند! غم و اندوه انسان را فرا می گیرد که آنها در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّ تان، این گونه پراکنده .

در پایان این یادداشت که در ایام مقدس ماه رمضان نگاشته می‌شود، برادرانه به تمامی جریان‌ها و منتقدانی که شاید به گفت‌وگوهای وین نگاهی انتخاباتی و سیاسی داشته باشند، توصیه می‌کنیم، سیاست خارجی و امنیت ملی را دستمایه رقابت سیاسی قرار نداده و در تلاش برای تخریب تلاش وزارت امور خارجه، اعتبار کشور را به بازی نگیرند.

وزارت امورخارجه در طی سال‌های گذشته همواره بر طریق صبر و سکوت حرکت نموده و تلاش نموده در چارچوب ماموریت‌ها و اختیارات، فارغ از فشار جریانات و گرایش‌های سیاسی، اهداف والای مردم و کشور را در این دنیای به شدت متلاطم و متغیر محافظت کرده و تامین‌ نماید. اما اکنون برای محافظت و تامین همین منافع لازم‌ می داند به جریان تخریبی که با هیاهوی فراوان در پی تضعیف دستگاه دیپلماسی و فرزندان این‌ملت است، هشدار دهد.

اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، همه فرزندان همین آب و خاک هستند که مظلومانه در حال تحقق منافع عالیه مردم‌ و کشور هستند، و نه برای نفع شخصی و یا این‌ جناح و آن‌جناح، که صادقانه و صرفا به امید رفع بخشی از دشواری‌های ملت غیور ایران در میدان مذاکرات پای گذاشته‌اند و در این مسیر بهتان‌ها، تهمت‌ها و تخریب‌ها را به جان می‌خرند، اما از پیگیری منافع ملی ذره‌ای کوتاه نمی‌آیند تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، ضمن دوری از مذاکرات فرسایشی و در جهت رفع تحریم‌ها، « با چشم باز و دل محکم و با توکل به خدا به پیش بروند و به توفیق الهی ملت را خرسند و خوشحال کنند.»

در پایان از همه مردم مومن و روزه‌دار ایران اسلامی درخواست میکنیم در این روزها و شبهای مبارک ضیافت‌الله و بخصوص در شبهای قدر پیش‌رو، فرزندان و خادمین خود در دستگاه دیپلماسی را از دعای خیر فراموش نکنند.
حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ

لینک کوتاه: asriran.com/003H5g

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران تیم مذاکره کننده مذاکره کنندگان رفع تحریم رفع تحریم ها بزرگ ایران بین المللی قرار داده رسانه ای ماه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۷۸۰۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته

می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.

مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند.

در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌وگو و نقد در عرصه عمومی را به‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌وگو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.

سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

دیگر خبرها

  • سعید لیلاز: افشای فایل صوتی ظریف، عمدی بود
  • زاخارووا: حرف‌های ماکرون متحدان فرانسه را هم گیج کرده است!
  • درس‌های خانم دیپلمات؛ هیچ‌تضمینی وجود ندارد!
  • روسیه سفرای انگلیس و فرانسه را احضار کرد
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • برنامه همکاری طالبان و ترکیه
  • عدم پیشرفت در مذاکرات آتش‌بس/ گفتگو‌ها به روز دوم کشیده شد
  • هراس کره جنوبی از حملات تروریستی کره شمالی | وزارت خارجه بیانیه داد | افزایش سطح هشدار در ۵سفارتخانه
  • بیانیه وزارت خارجه مصر درباره دیدار شکری و امیرعبداللهیان: دو طرف در راستای تلاش برای عادی‌سازی روابط بین ۲ کشور توافق کردند
  • بیانیه وزارت خارجه مصر درباره دیدار شکری و امیرعبداللهیان