برترین های قرن با منصور رشیدی: 100 سال یک بار مثل قلیچ خانی می آید؛ استرالیایی ها به او لقب پرویز کبیر دادند!
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۰۷۰۶۵
منصور رشیدی، دروازه بان سابق تیم ملی و پیشکسوت باشگاه تاج در منزل خود میزبان طرفداری بود تا تیم منتخب و برترین های قرن خود را معرفی کند. رشیدی گفت چند روزی است که به انتخاب هایش فکر کرده و تمام آن ها با آمار و سند بوده. دروازه بان سابق تیم ملی دلیل سهم بیشتر هم نسلان خودش در تیم منتخب را قهرمانی های آسیایی آن دوران و همچنین سخت تر بودن صعود به المپیک و جام جهانی اعلام کرد
منصور رشیدی در جام ملت های آسیا سال 1976 دروازه بان اولین تیم ملی ایران بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحبت های منصور رشیدی درخصوص ناصر حجازی بسیار شنیدنی بود. همچنین او از پرویز قلیچ خانی، ابراهیم آشتیانی، علی پروین و حسن روشن روایت های جالبی گفت.
در بخش ورزشکاران نیز، رشیدی برای اولین بار نام حسن یزدانی را وارد لیست برترین های قرن کرد.
توصیه می کنیم این برنامه را حتما تماشا کنید. همچنین فرم تکمیل شده منصور رشیدی در انتهای متن گفتگو قرار گرفته است:
سلام و درود می گویم به مخاطبین عزیز رسانه طرفداری؛ با یکی دیگر از برنامه های تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران همراه شما هستیم. در کنار من منصور رشیدی، بازیکن سابق تیم ملی ایران و اسطوره باشگاه تاج نشسته اند. کسی که رکورد کلین شیت شان در آسیا هنوز دست نخوره باقی مانده است. تیم ملی ما بدون دریافت حتی یک گل قهرمان آسیا شد. آقای منصور رشیدی خیلی سلام. ممنونم که در این برنامه شرکت کردید و امشب مهمان شما در منزل تان هستیم.
با سلام و عرض ادب خدمت شما. سال نو را به شما و بینندگان عزیزتان تبریک می گویم. امیدوارم سال 1400 سال موفقیت و پیروزی برای همه ایرانی ها باشد. اجازه می خواهم در مورد دو بازیکن، پیشکسوتان فوتبال ایران یعنی آقای جاسمیان و آقای گرشاسبی که درگیر مشکل کرونا هستند، آرزوی سلامتی کنم. امیدوارم که به زودی در بین ما پذیرایشان باشیم.
آقای رشیدی در مورد تیم منتخب فکر کردید که کدام 11 بازیکن ایرانی می توانند آن را تشکیل بدهند؟
بله البته. دو یا سه روزی هست که نشستم روی این قضیه فکر کردم. همه آن ها را که انتخاب کردم با دلیل و مدرک است. نه با تعصب و اینکه بخواهم بازیکنان هم دوره خودم را انتخاب کنم یا براساس رنگ پیراهن انتخاب کنم. آن چیزی که من خودم دیدم و بازی کردیم، مدنظر قرار گرفتم.
پس اگر موافق باشید، برویم سراغ ترکیب تیم. با دروازه بان آغاز کنیم.
البته این بازیکنانی که من انتخاب کردم همه با مدرک و سند هستند. شما اطلاع دارید که آمار و بازی های تیم ملی را که حدود 7 تا 8 سال یعنی از سال 1348 تا قبل از انقلاب، ما چیزی حدود 7-8 بار قهرمان آسیا شدیم. ما در آن سال ها یک بار المپیک 68 ژاپن بوده که ایران قهرمان آسیا شد و به المپیک رفت. بعد از آن که خودم عضو تیم ملی بودم، در سال 1372 قهرمان آسیا شدیم و به المپیک مونیخ رفتیم. در سال 1976 نیز به همین صورت قهرمان آسیا شدیم و به المپیک مونترال رفتیم. در سال 1353 در بازی های آسیایی قهرمان شدیم. در سال 1356 که فرمودید من کلین شیت کردم، قهرمان آسیا شدیم. یک نکته مهم که باید خدمت تان بگویم، این است که آن زمان از آسیا یک تیم به المپیک و جام جهانی می رفت. بعد از سال 1980 پنج تیم برای جام جهانی انتخاب می شوند. این نفراتی که من انتخاب کردم، واقعا شایسته بودند و امتیاز بیشتری کسب کردند.
در پست دروازه بان، فکر می کنم شما خودتان هم کاندید منتخب هستید.
من دوست و رفیق و رقیب خودم را انتخاب کردم. ناصر حجازی. در آن 7-8 سالی که در کنار هم در تیم ملی بودیم، از نظر اخلاق و معرفت و انسانیت این بشر کامل بود. ایشان را انتخاب می کنم و از نظر دروازه بانی هم که واقعا بی نظیر بود.
خاطره ای دارید از ناصر حجازی؟
همان بازی هایی که شما فرمودید در سال 1356 که ما کلین شیت کردیم، یک مشکلی پیش آمد بین من و سرمربی تیم که من انتخاب نشدم. یک شب ساعت 11 شب بود که دیدم تدارکات تیم ملی آمد در خانه. آمد صحبت کرد که پاشو و لباس هایت را جمع کنیم و بریم. من اصرار کردم که کجا باید برویم؟ به من نگفت و توضیح نداد. گفت اگر شده تو را روی دوشم بگذارم، باید تو را ببرم. ما سوار ماشین شدیم تا اینکه رسیدیم به یک بیمارستانی در خیابان قائم مقام فراهانی. گفتم اینجا که بیمارستان است آقای الهی، گفت شما بیایید پایین. پیاده شدم و رفتم طبقه اول، وارد یک اتاق شدم و آقای مهاجرانی نشسته است و دارد روزنامه کیهان ورزشی می خواند. من تعجب کردم و رفتم جلو. گفتم سلام آقا حشمت. البته با هم دلخوری هم داشتیم. گفت سلام و زهر مار، بشین. گفتم چی شده؟ گفت مگر خبر نداری؟ گفت پشت سرت را نگاه نمی کنی؟ من بدون اینکه بدانم چه کسی در اتاق است، برگشتم و دیدم که ناصر خوابیده روی تخت. البته در آن زمان موبایلی نبود که بتوانیم اطلاع پیدا کنیم. برگشتم و رفتم پیش ناصر و تعجب کردم. پیشانی اش را بوسیدم و گفتم چرا بیمارستانی؟ گفت دیروز آپاندیس من اوت کرده و باید عمل کنم. برگشتم پیش آقای مهاجرانی و گفت که با آقای الهی برو اردو. رفتیم با هم صحبت کردیم و ایشان از دل من در آورد و ما بازی کردیم و خوشبختانه بدون گل خورده قهرمان آسیا شدیم.
ما دو دفاع وسط می خواهیم که خیال ناصر خان حجازی در خط دروازه را راحت کنند.
بله البته ما دفاع وسط زیاد داشتیم ولی خب دو نفر را با سابقه ای که در تیم باشگاهی شان و تیم ملی داشتند، انتخاب کردم. یکی شان کمتر و یکی شان بیشتر دفاع تیم ملی بودند و با هم کار کردیم. حسن آقای حبیبی انتخاب می کنم و حسین کازرانی.
اتفاقا چند روز پیش هم در خدمت آقای حبیبی بودیم. پس نام ایشان نیز وارد لیست می شود.
بله. آقای حبیبی واقعا در تیم ملی و باشگاهش یک رهبر و تیم مغز متفکر بود. حسین کازرانی هم یک دفاع جنگنده و سرزن و واقعا عالی بود برای تیم ملی. زمانی که من در دروازه بودم، خیالم راحت بود که حسین کازرانی همه سر ها را می زد و همه توپ ها را دفع می کرد.
دو مدافع چپ و راست که خط دفاع چهار نفره ما را تکمیل کنند.
خوشبختانه در دفاع راست زیاد بازیکن داشتیم. البته بعد از انقلاب هم بازیکنان خوبی داشتیم ولی خب فکر کنم که همان بازی رفت و برگشت با استرالیا بود که شادروان ابراهیم آشتیانی دقیقه 31 بود یا 36 یک توپی را آورد پشت محوطه جریمه استرالیا و یک ضربه زد که متاسفانه توپ به تیر دروازه خورد و برگشت. آن موقع 2-0 جلو بودیم و اگر توپ گل می شد، 3-0 می شد و ما 60 دقیقه فرصت داشتیم تا یک گل دیگر بزنیم به جام جهانی آلمان برویم. ولی اینطور نشد و همان 2-0 برنده شدیم و در مجموع 3-2 اوت شدیم. ابراهیم آشتیانی دفاعی مطمئن و جنگنده بود. هم می توانست در خط هافبک کمک کند و هم خط حمله. هم گلساز بود و هم گلزن. برای همین من ابراهیم آشتیانی را دفاع راست انتخاب می کنم. هر چند دفاع راست ما زیاد داشتیم. مرحوم منصور پورحیدری بود که خیلی با درایت بازی می کرد. حسن نظری بود که دفاع خیلی خوبی بود. جواد زرینچه بود که شبیه آشتیانی بازی می کرد و موثر بود برای تیم ملی.
دفاع چپ هم که فرمودید، ما چند تا دفاع چپ خیلی خوب داشتیم ولی مد نظر من کسی است که در چندین پست بازی کرده بود. هم دفاع وسط، هم هافبک، هم هافبک نفوذی، ولی بیشتر بازی هایی که انجام داد در پست دفاع چپ بود. دفاع چپی که واقعا گلزن هم بود. با سوریه اگر یادتان باشد در امجدیه گل زیبایی به ثمر رساند. آن بازی را مدیون اکبر کارگر جم هستیم.
یک خط برویم جلوتر. چهار نفر برای خط میانی و اولین پست، هافبک دفاعی.
می شود گفت یکی از بازیکنان ما که واقعا آس تیم ملی بود. هر 100 سالی بازیکنی اینطور در فوتبال ظهور پیدا نمی کند. در سه خط دفاع، حمله و هافبک شرکت کرده است. پرویز خان قلیچ خانی، ستاره تیم ملی فوتبال ایران.
یکی از هافبک های ما که بیشتر سمت راست است، آقای علی پروین را می گذارم. چون واقعا تکنیکی و گلساز بود برای تیم ملی. فکر می کنم مورد علاقه هر دو جناح باشد. همه به ایشان علاقه مند هستند. زمانی که در تیم ملی بازی می کرد، من خیالم راحت بود که هماهنگی بین آشتیانی و پروین همیشه می دانستم که کار نفوذ خوب انجام می گرفت. من اکثر توپ هایی که می گرفتم، با دست برای این دو نفر پرتاب می گرفتم. چون می دانستم که می توانند خیلی خوب حرکت کنند و برای خط حمله سازنده باشند. من علی پروین را انتخاب می کنم.
در پست هافبک چپ، بازیکنان زیادی داشتیم. ولی بازیکنی که واقعا مدنظر من است و نمی شود از او گذشت، آقای علی کریمی است که واقعا جادوگر فوتبال است. من از بازی او خیلی خوشم می آمد. هم در تیم ملی، هم در باشگاه. البته ما در این پست بازیکنانی مثل ابراهیم قاسم پور را داشتیم ولی خب من علی کریمی را انتخاب می کنم که بعد از انقلاب هم توانست امتیاز خیلی خوبی برای تیم ملی کسب کند.
من برای هافبک هجومی علی جباری را انتخاب می کنم. او در باشگاه خودش خیلی موثر بود. جنگنده، شوت زن، در تیم ملی هم واقعا همان کاری که در باشگاه انجام می داد، در تیم ملی نیز به همان صورت بازی می کرد. یک کاپیتان مقتدر بود.
البته در خط هافبک کسانی هم بودند که شایسته حضور داشتند. گفتم که در امتیاز این بازیکنان را در این 40 و خورده ای سال که تیم ملی تشکیل شده است و در مسابقات شرکت کرده است، امتیاز این ها بیشتر بوده و من مجبور بودم که انتخابشان کنم. هافبک هایی مثل مهدوی کیا، محمدخانی، چنگیز، کریم باقری، حمید استیلی، امیر قلعه نویی، علیرضا عزیزی، این ها واقعا عالی بودند.
در خط حمله بازیکنان زیادی داریم. هد زن، شوت زن و موثر برای باشگاهشان و تیم ملی. البته این هایی که می گویم در بین ما نیستند، شادروانان همایون بهزادی، غلامحسین مظلومی، صفر ایرانپاک، بازیکنانی بودند که شایسته حضور در خط حمله هستند. این اواخر نیز که مهدی طارمی واقعا شاهکار کرده است. هم برای باشگاهش و تیم ملی عالی بوده است. حسین کلانی که واقعا بی نظیر بوده است.
من بهتر از این ها، یک بازیکن کامل را می خواهم جزو خط حمله بیاورم که هم سرعتی بود، هم دریبل زن بود. شوت های چپ و راست عالی داشت. یک گلزن تمام عیار بود. حسین روشن، کامل ترین بازیکن در خط حمله.
آقای حسن روشن، اتفاقا ایشان هم در پست گوش چپ و هم مهاجم رای آوردند. و دیگر مهاجمی که زوج ایشان باشد.
من غیر از علی دایی نمی توانم کسی را انتخاب کنم. یک بازیکن خوب و هد زن قهار هم در تیم ملی و هم در باشگاه اش.
اما خب ما می خواهیم سه بازیکن این تیم را به عنوان برترین، دومین و سومین بازیکن قرن انتخاب کنیم.
همانطور که گفتم، حدود 60 سالی که با پرویز قلیچ خانی آشنایی دارم، نظیر این بازیکن را من ندیدم. بازیکنی که در سه پست فعالیت می کرد. هم خط دفاع، هم هافبک و هم حمله. گلزن و گلساز عالی بود. البته به گفته خود کارشناسان، بارها شنیدم که بازیکن قرن را می شود پرویز قلیچ خانی نام برد.
اما خب شاید کمتر فیلم و تصویر از بازی ایاشن است. شاید هم نسل های من از ایشان کمتر بدانیم. توصیفی از سبک بازی و اخلاق ایشان دارید؟
از نظر اخلاق که با همه دوست و رفیق بود. از نظر بازی هم که واقعا به قول روزنامه های استرالیایی که آنجا عکسش را منتشر کردند، اسم پرویز کبیر روی او گذاشتند. بازیکنی بود که در هر سه پست موثر بود. در هر سه پست کارایی داشت. چه خط دفاع که واقعا بی نظیر بود. خط هافبک نیز که اکثر نفوذهایش به گل می رسید و در خط حمله نیز بی نظیر بود.
اما دو بازیکن بعدی ...
دوم را می توانم علی پروین را انتخاب کنم. از نظر تکنیک بی نظیر بود. در همان بازی های 1976 گل زیبای او از پشت محوطه جریمه به کویت هنوز در ذهنم است.
در جمع این بازیکنان می توانم بازیکنی انتخاب کنم که از نظر فوتبال کامل باشد. بازیکنی که هم دریبل زن باشد، هم شوت های چپ و راست عالی ای بزند و هم گلزن باشد. می توانم حسن روشن را انتخاب کنم که یکی از بهترین بازیکنان قرن است.
در این مرحله ما دو مربی را می خواهیم که تیم را هدایت کنند. یک مربی ایرانی و یک مربی خارجی که سابقه کار در ایران داشتند.
خب. این ها مربیانی بوده اند که من با آن ها کار کردم و از نظر فوتبالی من را شناختند به فوتبال. از لحاظ اخلاقی، از لحاظ فنی. این دو تا مربی که یکیش ایرانی است و یکیش خارجی، هر دویشان تقریبا یک سبک دارند و آن هم این بود که به جوانگرایی اهمیت می دادند. آقای رایکوف تنها مربی بود که قبل از سال 1350 سیستم 433 را در تاج و تیم ملی به وجود آورد و تا آن زمان من یادم است. در آبادان بازی می کردیم، یا همین اواخر در تهران، بیشتر تیم ها 424 بازی می کردند. ولی آقای رایکوف در سال 1349 آمد و این سیستم را پیاده کرد. 433 واقعا بی نظیر بود و همان سال ها بود که حدود 4-5 بازیکن بزرگ تاج، حالا اسم نمیارم ولی آن ها برد در تیم ملی و همه ستاره تیم ملی بودند. آقای رایکوف را مربی خارجی تیم ملی انتخاب می کنم.
مربی داخلی هم عرض کردم خدمت شما، تقریبا سبکی که آقای رایکوف انتخاب کرد، تقریبا به همان صورت بود. بیشتر جوانگرایی بود. ولی خب یک کار بزرگ که انجام داد، نظرم و انضباط تیمی بود. اول در باشگاه و بعد در تیم ملی پیاده کرد. یک نظم و انضباط خاص در فوتبال ایران به راه انداخت. اولین مربی من در تیم ملی بود که من را انتخاب کرد و به من اطمینان داد که می توانم پیشرفت کنم. از همان سال 1350 که اولین بار انتخاب شدم تا آخرهای 1363 من دروازه بان تیم ملی بودم. من شادروان پرویز دهداری را انتخاب می کنم که واقعا بهترین بود.
اما بهترین داور قرن ...
ما بعد از انقلاب داور زیاد داشتیم که در آسیا و جام جهانی قضاوت کردند، اما در سال های 1350 فوتبال ما زیاد رشد نکرده بود، ما داورهای خیلی خوبی داشتیم. خیلی مشکل بود که آنها بتوانند به جام جهانی و المپیک راه پیدا کنند. در آن زمان که واقعا شرایط سخت بود، یک داور بود که واقعا قضاوت هایش بی نظیر بود. در بازی هایی که خودم بودم، عادلانه قضاوت می کرد و به همین دلیل اولین داوری بود که به جام جهانی رفت. آقای جعفر نامدار.
در نظرسنجی ها طوری بوده است که نسل جدیدتر به آقای فغانی رای دادند و هم نسل های شما نیز به آقای جعفر نامدار
برترین تیم قرن به نظر من بر می گردد به قبل از انقلاب. زمانی که آقای حشمت مهاجرانی سرمربی تیم بودند. سال 1976 البته بعد از بازی های آسیایی که فرانک اوفارل که باز به یک طریقی بکی از بهترین مربیان خارجی بودند. زمانی که ایران آمدند از منچستر یونایتد. یک سال سرمربی تیم ملی بودند و 5-6 دستیار نیز داشتد که برای اولین بار بود این همه مربی کنار یک سرمربی بودند. آن زمان ها آقای رایکوف هم سرمربی بود، هم مربی بود، هم بدنساز بود، هم پزشک بود، هم روانشناس بود، هم مربی گلرها بود. آن سال ها مربی دروازه بان ها نداشتیم. بعد از تمرین خود رایکوف ما را نگه می داشت با من و ناصر کار می کرد. در زمان تیم ملی در سال 1353 نیز که آقای اوفارل بود، بچه ها را نگه می داشت و از پشت 18 شوت برای ما می زد. آن موقع این همه انواع ضربه ایستگاهی برای واکنش سریع و خروج دروازه اصلا وجود نداشت.
همان تیم سال 1356 که آقای مهاجرانی تیم را تشکیل داد و شد سرمربی تیم، آن تیم را برترین تیم قرن می دانم.
با سه انتخاب دیگر پرونده بسته می شود. برترین ورزشکاران قرن. اینجا دیگر محدود به فوتبال نیست.
ورزش اول ما در ایران کشتی است. کسانی که حدود 60-70 سال پیش برای ایران مدال آوری می کردند. همینطور وزنه برداری. این ها ورزش های انفرادی بودند که 60-70 سال پیش مدال آوری کردند. ولی کشتی گیری هست که از نظر قهرمانی و پهلوانی و انسانیت زبانزد همه است، من می توانم جهان پهلوان تختی را اسم بیاورم.
نفر دوم کسی بود که در المپیک 1972 مونیخ که تیم ملی نیز در آن بازی ها حضور داشت، شب مسابقه را یادم است. آقای محمد نصیری. خدا حفظش کند. خدا سلامتی به ایاشن بدهد. با اینکه در سالن شنیدم که ایشان یک مشکل جسمی دارند، ولی باز قدرت و جرئت زیاد رفت و وزنه هایی که انتخاب کرده بود را زد و مدال گرفت.من آقای محمد نصیری را انتخاب می کنم. او یک چیز فوق العاده بود.
درست است که من خودم فوتبالی هستم ولی ورزش اول ما کشتی است و همیشه افتخارآفرین بوده است. الان هم می خواهم جوانی را اسم بیاورم که در این چند سال بینظیر بود و شاهکار کرده است. سن و سال زیادی ندارد و می تواند سال های سال افتخار آفرین باشد و مدال های رنگینی به ایران هدیه بدهد. حسن یزدانی. کشتی گیر جوانی که می تواند سال های سال افتخارآفرین باشد.
آقای رشیدی، خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. اگر صحبتی با هواداران دارید، بفرمایید.
می خواهم به دوستان و رفقا و هم تیمی هایم بگویم که ممکن است اسم شما را فراموش کرده باشم اما سعی کردم که آن هایی که شایسته بودند را انتخاب کنم. متاسفانه 11 نفر را بیشتر نباید می نوشتم. من نه روی باشگاهشان انتخاب کردم و نه رنگ پیراهن. اگر اسم شما دوست عزیزم نیست، من معذرت می خواهم و ببخشید.
تیم منتخب و فرم نظرخواهی تکمیل شده منصور رشیدیهمچنین ببینید:
روایت منصور رشیدی از ملاقات غیرمنتظره با حشمت مهاجرانی بر بالین ناصر حجازی
اخبار داغ
فیلم لحظه شکنجه پسر بچه طرفدار استقلال با چاقو در بیابان + عکس برترین های قرن با محمد پنجعلی: طرح 28 ساله ها گذاشتند، معلوم نبود طرح است یا نقشه! یک نفر قرارداد شیخ دیاباته را به مدیرعامل استقلال نشان بدهد! پرسپولیس برای استقلال، تراکتور و فولاد بازی می کند لیست پر درآمدترین بازیکنان جهان | لیونل مسی و کریستیانو رونالدو در صدر رومن وایدنفلر: کلوپ ممکن است جانشین فلیک در بایرن مونیخ شودمنبع: طرفداری
کلیدواژه: واقعا بی نظیر قهرمان آسیا شدیم انتخاب می کنم ابراهیم آشتیانی قهرمان آسیا شد برترین های قرن انتخاب کنم برای تیم ملی منصور رشیدی انتخاب کردم داشتیم ولی دروازه بان ناصر حجازی سرمربی تیم تیم ملی علی پروین قلیچ خانی تیم منتخب جام جهانی تیم ملی تیم ملی کلین شیت آن زمان خط دفاع سال ها ولی خب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۰۷۰۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
همشهری آنلاین: در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت»(۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع»۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.