اگر تحریمها علیه ایران رفع شود، راستیآزمایی چقدر طول خواهد کشید؟
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۳۲۹۷۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مذاکرات وین در جریان است و ایران و آمریکا بهصورت غیرمستقیم در حال بیان راهکارهای خود برای بازگشت به برجام هستند؛ البته این طرف آمریکایی بود که اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شد و بیش از ۱۵۰۰ تحریم علیه ایران وضع کرد.
حالا پس از کناررفتن دونالد ترامپ از عرصه سیاسی آمریکا جو بایدن، رئیسجمهور جدید آمریکا قصد دارد به برجام بازگردد، اما آنطور که رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمودند تاکنون حرف زیاده شنیدهایم و آنها باید عمل کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن روحانی، رئیسجمهور بارها در جلسات هیاتدولت بیانکرده لغو تحریمها زمان زیادی نمیبرد و تحریمی که با یک امضا برگشته و با یک امضا هم کنار گذاشته خواهد شد، اما در مقابل سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوهقضاییه میگوید لغو تمام تحریمها و راستیآزمایی آن مطالبه ملی است و این مطالبه ملی نباید دستاویز دعواهای سیاسی شود. کارشناسان و فعالان اقتصادی نیز معتقدند به دلیل اینکه طرف غربی (آمریکا) یکبار خلفوعده کرده اینبار حتما باید راستیآزمایی انجام شود. اکنون همه طرفهای سیاسی در ایران خواستار رفع تحریم هستند و هیچکدام بر تداوم آن اصرار ندارند، اما کارشناسان بر نحوه رفع تحریمها تاکید دارند و صراحتا میگویند رفع تحریم نباید گامبهگام باشد بلکه باید یکجا و همراه با راستیآزمایی انجام شود.
طبق قانون، وزارتخارجه باید برای اجرای برجام هر سه ماه یکبار گزارشی را به مجلس ارائه میکرد که این مستندات نشان میدهد راستیآزمایی رفع تحریمها زمانبر است.
در گزارش اول وزارتخارجه به مجلس که در مدت اواخر دی تا اواخر فروردین به نگارش رسیده اعلام شده سوئیفت که قطع آن باعث قطع ارتباط بانکی کشور با نظام مالی پولی بینالمللی شده بود مجددا برقرار شد. استفاده از سوئیفت بهدلیل ضرورت بهروزرسانی نرمافزارها و تمهید سایر زمینههای فنی در عمل «چندهفتهای» بهطول انجامید و روابط بانکی «بهتدریج» روند بازگشت به وضعیت عادی را طی میکند.
در طول سالهای ۸۹تا۹۲ مشتریان نفت ما به سمت سایر تولیدکنندگان رفته و نیازهای خود را عمدتا از طریق قراردادهای مدتدار تأمین کردهاند. بعد از اجرای برجام، تحریم نفت مرتفع و فروش نفت از سر گرفته شد. مشتریان قبلی بهتدریج درحال بازیابی و مشتریان جدید نیز بهتدریج اضافه میشوند... طی سه ماه گذشته با تلاش فوقالعاده وزارت نفت، فروش نفتخام به حدود دو میلیون بشکه رسیده و انتظار میرود تا یکسال دیگر به سقف قبلی بازگردد. مذاکره با شرکتهای معتبر بینالمللی برای انعقاد قراردادهای اکتشاف و سرمایهگذاری نیز درحال انجام است.
بیشتر بخوانید
اولیانوف: در مذاکرات وین، ایده «برجام پلاس» کنار گذاشته شددر تحریم شورای امنیت فروش نفت ایران به یک میلیون بشکه در روز رسید. همچنین برخی کشورها مانند ژاپن و کرهجنوبی که خریدار پروپاقرص نفت ایران بودند سیستمهای پالایشگاه خود را تغییر دادند و از کشور دیگری خریداری میکنند. حتی در شرایط قبلی که این کشورها از ایران نفت میخریدند حدود یکسال و هفت ماه طول کشید تا ایران بتواند جایگاه خود را در بازار جهانی نفت پیدا کند. از این رو باید توجه داشت در شرایط فعلی که عرضه نفت در بازار توسط کشورهای دیگر افزایش یافته بازگشت ایران تا چه حد میتواند منجر به تاثیرگذاری در بازار نفت شود.
در ادامه گزارش وزارتخارجه آمده است نگرانی مؤسسات مالی به دلیل ارعاب آمریکا و تحمیل جریمههای سنگین چندمیلیاردی بر بانکها، فضای روانی سنگینی برای شروع مجدد همکاری با ایران ایجاد کرده است. بهانهتراشی، کارشکنی و تعلل طرف آمریکایی بخصوص وزارت خزانهداری آمریکا هم مزیدبرعلتشده و به یک مشکل اساسی تبدیل شده است. علیرغم اظهارنظرهای مکرر مقامات آمریکایی مبنی بر تعهد آمریکا به ایفای تعهدات خود در برجام، محافل قدرتمندی درون دستگاه اجرایی آمریکا رغبت چندانی به اقدام فعالانه برای رفع نقاط ابهام نداشته و حتی در مواردی تلاشهای صورت گرفته برای رفع موانع را خنثی میکنند.
در گزارش سهماهه دوم که در مدت اواخر فروردین تا اواخر تیر به مجلس رسید آمده برقراری ارتباطات بانکی درحال گسترش است؛ البته بانکهای کوچکتر با رغبت بیشتری وارد تعاملشده، ولی بانکهای بزرگتر برقراری روابط بانکی را منوط به انجام بررسیهای بیشتر کردهاند. واقعیت این است که بسیاری از انتظارات و توقعات قبلی که در بسیاری فعالان اقتصادی ایرانی و خارجی ایجاد شده بود برآورده نشده و حقیقت این است که برآوردهشدن بسیاری از انتظارات به زمان طولانیتری نیاز دارد.
راستیآزمایی ۳ تا ۶ ماه زمان میبرد
مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی درباره راستیآزمایی رفع تحریمها تهیه کرده و نتایج این گزارش در بخش انرژی نشان میدهد که تحریم صادرات نفت یکی از ارکان مهم تحریمهای وضعشده توسط آمریکاست. پس از لغو یکباره تحریمهای مرتبط با صادرات نفت و فرآورده، ضروری است انتفاع اقتصاد ایران از ناحیه رفع آن تحریم، در بازه زمانی مشخص و طی مراحل مختلف مورد راستیآزمایی قرار گیرد؛ این مراحل شامل اطمینان از انعقاد قرارداد فروش یکساله، حجم قرارداد فروش تا حداقل نیمی از سقف سهمیه ایران از اوپک، اطمینان از حملونقل نفتکشها در آبهای بینالمللی و بنادر، سهولت در سوختگیری، بیمه نفتکش، بیمه محموله و بیمه اتکایی و از همه مهمتر راستیآزمایی در مورد نقلوانتقال آزادانه و بیقید و شرط وجوه مالی سپردهشده حاصل از صادرات نفت است.
در سایر موارد، تحریمهای حاکم بر خرید کالا و تجهیزات نفت و گاز و صنعت برق کشور باید لغو شوند، بهطوری که شرکتها و فعالان این حوزه در کشور بتوانند سفارش خرید بهصورت اعتباری را ثبت کنند و بدون حضور واسطهها و از مبادی رسمی محمولهها ارسال و در گمرک کشور ثبت شود. درخصوص قراردادهای نفتی، گازی و صنعت برق نیز شرکتهای معتبر بینالمللی بدون هراس با قرار ضمانت بتوانند وارد پروژهها و قراردادهای بخش انرژی کشور شوند.
راستیآزمایی انتفاع اقتصاد ایران از محل لغو تحریمهای فوق، نیازمند طیشدن زمانی بین ۳ تا ۶ ماه است. در بخش دوم این گزارش یعنی بخش مربوط به صنعت و معدن با بررسی شاخصهای راستیآزمایی در زیربخشهای صنعت، پتروشیمی، صنعت خودروسازی و لوازمخانگی آمده است از آنجایی که تحریمها در بخش صنعت در ابعاد مختلفی تاثیرگذار است بازهزمانی راستیآزمایی لغو تحریمها متفاوت خواهد بود.
براساس نتایج این گزارش، راستیآزمایی انتفاع اقتصاد ایران از محل رفع تحریم حوزههای فوقالذکر بر مبنای شاخصهایی نظیر برگشت پایدار سهم ایران در واردات محصولات پتروشیمی بازارهای بینالمللی بهویژه کشورهای اروپایی از طریق تدوین قراردادهای خرید بلندمدت، بهبود شرایط سرمایهگذاری خارجی در ایران از طریق ارتقاء رتبهبندی ایران توسط موسسات مالی و اعتباری معتبر خارجی، انعقاد قراردادهای تولید مشترک و امکان واردات مواداولیه، قطعات گلوگاهی و تجهیزات موردنیاز صنایع و صنایعمعدنی داخلی با رعایت قانون حداکثر استفاده از توان تولید و خدماتی و حمایت از کالای ایرانی، تسریع در مراحل خرید و حذف اخذ مجوزهای تعریفشده در مراحل مختلف خرید، فروش مستقیم محصولات صنعتی و معدنی و عدم نیاز به تعویض بارنامهها، حضور واسطهها، لغو دستورالعملهای حقوقی مربوط به قرارگرفتن شرکتهای فعال در حوزه صنعتی و معدنی ایران در فهرست تحریمها انجام خواهد شد.
همچنین در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در حوزه فناوری هوایی نتایج این گزارش حاکی از آن است که سه بخش تأمین هواپیما و قطعات، تعمیر و نگهداری و هوانوردی عمومی بیشترین تأثیرپذیری را از تحریم و سیاستهای مغرضانه آمریکا علیه ایران داشتهاند. ازجمله شاخصهای راستیآزمایی پیشنهادی در حوزه فناوری هوایی میتوان به خرید مستقیم و بدونواسطه هواگرد خارجی بههمراه ارائه خدمات آموزشی و پشتیبانی، لغو تحریمها در موضوع تعمیر، نگهداری و پشتیبانی هواپیما و تأمین تجهیزات مربوط به عملیات فرودگاهی اشاره کرد.
راستیآزمایی یعنی تضمین
مسعود براتی، کارشناس بینالملل در این باره به خبرنگار ما میگوید: ۱۵ سال است سایه تحریمها بر اقتصاد ایران سایه انداخته و هر روز در حال افزایش بوده است. تحریم یک محرک در اقتصاد است و در این شرایط مشکلات خودشان را نشان میدهند، اما دلیل اصلی مشکلات نیست.
وی با بیان اینکه مذاکره برای رفع تحریم منجر به تشدید تحریم میشود، افزود: علاقهمندی برای انجام مذاکره پیامی را به طرف مقابل مخابره میکند که حاضر به دادن امتیازات بیشتر است. اکنون که علاقهمندی دولت ایران برای انجام مذاکره افزایش یافته آمریکا پازل رفع تحریم را به گونهای طراحی میکند که مانند برجام برخی افراد، نهادها و دستگاهها همچنان در فهرست تحریم باقی بمانند.
براتی تاکید کرد: پس از توافق اولیه ژنو برخی بانکهای جهان با بانک مرکزی ایران مبادله داشتند که با جریمههای سنگین دولت آمریکا روبهرو شدند و به آنها هشدار داد باید ریسک مبادله با ایران را بپذیرند. در متن برجام ذکر شده بود یکسری تحریمها مربوط به رئیسجمهوری آمریکاست و یکسری مربوط به کنگره آمریکاست که رئیسجمهوری اختیار ندارد و رئیسجمهوری آمریکا تعهد داد تحریمهایی که ذیل موارد کنگره بوده متوقف شود.
اما در پاورقی شماره ۱۶ ضمیمه دوم برجام آمده همکاری ایران و آمریکا پس از برجام مشروط به این است که افراد غیرآمریکایی و غیرایرانی مراقب باشند برای انجام تجارت، طرف مقابل افراد تحت تحریم مانده نباشند. این کارشناس بینالملل با تاکید بر اینکه راستیآزمایی صادرات نفت ایران حداقل سه ماه زمان میبرد، گفت: برای فروش نفت انعقاد قرارداد با کشور مورد نظر، بارگیری، تایید بحثهای مربوط به بیمه، تخلیه، تحویل پول در بانک طرف قرارداد آن کشور و همچنین واریز به حساب بانک مرکزی ایران پروسه زمانبری است و همه این اقدامات طی چند ساعت امکانپذیر نیست.
به گفته وی، باید توجه داشت ما هرچقدر هم راستیآزمایی کنیم احتمال بازگشت تحریمها توسط آمریکا وجود دارد و یکبار این موضوع را تجربه کردیم. متاسفانه نگاهی در کشور وجود دارد که معتقد است در چند ساعت میتوان راستیآزمایی کرد، در حالی که این تنها یک نگاه خوشبینانه است. ممکن است آمریکا روی کاغذ تضمین دهد که تحریمها برداشته شده، اما مانند برجام آنها را ادامه دهد.
براتی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما مبنی بر اینکه در زمان اجرای برجام بانکهای درجه یک اروپایی با ایران کار نمیکردند و تحلیل مسوولان وقت و برخی کارشناسان این بود که به دلیل نپیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) مانع این کار شد، توضیح داد: به دلیل اینکه افرادی که اشاره کردید نمیخواستند قبول کنند در برجام شکست خوردهاند این موارد را مطرح کردند و بنده بهصراحت میگویم با پیوستن به این گروه، راه سختی را در پیش داریم که یکی از آنها تشدید تحریم خواهد بود.
این کارشناس بینالملل معتقد است، جریان آمریکایی و صهیونیستی برای رهگیری مسیر تجارت ایران، خواستار پیوستن ما به افایتیاف هستند.
اعتماد در توافق ایران و آمریکا کمرنگ شده است
مجیدرضا حریری، فعال اقتصادی و رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین درباره راستیآزمایی رفع تحریمها معتقد است، زمانی که کار به راستیآزمایی میکشد مشخص است مذاکراتی که در حال انجام است در بیاعتمادی کامل به سر میبرد.
حریری با بیان اینکه آمریکا ابتدا ناقض برجام بود به خبرنگار ما افزود: سابقه نشان داده طرف مقابل ما (آمریکا) در این مورد بد عهد بوده و یکبار از زیر بار تعهدات خود شانه خالی کرده است، از این رو مقامات ایران هم به وعدههای آنها گوش نمیدهند و خواستار راستیآزمایی رفع تحریمها شدهاند.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین تاکید کرد: مراودات بانکی به زمان کوتاهی نیاز دارد. اما نکته مهم اینجاست که تضمینی برای ادامه آن وجود ندارد. اگر آمریکا به بانک دستور دهد یک ماه فقط با ایران کار کنید قابل رصد نخواهد بود. در مورد فروش نفت هم وضعیت به همین شکل است فقط فروش نفت دو تا سه ماه زمان نیاز دارد و اگر قرارداد برای همکاری با شرکتهای بینالمللی مطرح باشد این زمان افزایش مییابد.
منبع:روزنامه جام جم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مذاکرات وین مذاکرات وین بازگشت آمریکا به برجام رفع تحریم ها راستی آزمایی راستی آزمایی رفع تحریم ها انعقاد قرارداد اقتصاد ایران لغو تحریم ها کارشناس بین بین المللی صادرات نفت فروش نفت کشور ها بانک ها شرکت ها سه ماه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۳۲۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پلیس آمریکا طی هفته های اخیر نزدیک به 2200 دانشجو را در جریان اعتراضات دانشجویی هواداران فلسطین در دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور بازداشت کرده است. به گزارش آسوشییتدپرس، نزدیک به 56 حادثه بازداشت در 43 دانشکده یا دانشگاه مختلف آمریکا از 18 آوریل تا کنون رخ داده است. اعتراض های اخیر دانشجویی در ایالات متحده که به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده است بر انتقاد از ادامه جنگ در غزه و وجود رابطه اقتصادی میان دانشگاه ها و رژیم اسرائیل صورت می گیرد. بسیاری از دانشجویان آمریکایی خواهان پایان حمایت آمریکا به خصوص حمایت نظامی از اسرائیل در این جنگ هستند.
با فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور درباره معنای این تظاهرات برای ساختار سیاسی ایالات متحده و چگونگی این تغییر در جامعه این کشور به خصوص نسل جوان گفت و گو کردیم:
براساس آخرین نظرسنجی های انجام گرفته در ایالات متحده، ما شاهد تفاوت نگاه نسل جوان به مسأله فلسطین هستیم. «مؤسسه افکارسنجی PEW، در آخرین نظرسنجی خود در این زمینه که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، اعلام کرده است که جوانان زیر ۳۰ سال در آمریکا با مردم فلسطین همدلی بیشتری دارند. یکسوم افراد در این بازه سنی گفتهاند که با مردم فلسطین احساس همدلی میکنند، درحالیکه ۱۴ درصد خود را همدل با اسرائیلیها معرفی کردهاند. این نسبت در آمریکاییهای مسن برعکس است و ۴۷ درصد خود را همدل با اسرائیل و تنها 9 درصد خود را همدل با فلسطین معرفی میکنند. جوانان آمریکایی نسبت به گذشته احساس مثبتتری نسبت مردم فلسطین دارند. » فکر می کنید این تفاوت دیدگاه نسبت به مسئله فلسطین به خصوص فاصله گرفتن از تبرئه سازی تمام و کمال اسرائیل ریشه در چه تحولاتی دارد؟
به طور کلی نسل جدید یا نسل جوان، یا درباره موضوعات اجتماعی تعصب ندارد و یا این تعصب از نسل های قبل و افراد مسن تر کمتر است. ارقام ذکر شده در نظرسنجی که شما به آن اشاره کردید مهم هستند، اما باید ارقام و نظرسنجی را در بستر جامعه آمریکا و مناسبات اجتماعی هم قرار داد و ابعاد دیگر را هم در نظر داشت.
در انتخابات 2016 که برنی سندرز به عنوان یک سوسیالیست کاندید ریاست جمهوری بود، نظرسنجی ها نشان می دادند که همین جوانان نسبت به واژه «سوسیالیست» آن حساسیت سابق را ندارند و این کلمه برای آنها یک تابو نیست. این در حالی بود که در جامعه آمریکا در 8 و 9 دهه اخیر واژه سوسیالیست یک تابو بوده است.
باید بگویم که مسأله فلسطین با همه مسائل دیگر در آمریکا کاملا فرق دارد. یعنی مسأله اسرائیل و انتقاد از اسرائیل در برابر آن، برای جامعه امریکا یک خط قرمز است. به طور کلی سیستم قدرت در یک جامعه بر آن است تا شهروندی بسازد که با پارادایم غالب همخوانی داشته باشد. آمریکا مانند سایر کشورها نیست و این موضوع برای مناسبات داخلی جامعه آمریکا مهم است که منحصر به فرد و متفاوت است. از نظر سیاست داخلی اختلاف های طبقاتی رو به افزایش هستند، در سیاست خارجی آمریکا در دنیا جایگاه به خصوص دارد و خود را رئیس و صاحب دنیا می داند، با جنگ ها و مداخله های نظامی و سیاست سلطه یک شرایط خاصی ایجاد می شود که این سیاست های ناهنجار، برای شهروند باید به صورت ایدئولوژیک نرمالیزه و توجیه شود.
حالا نکته اصلی این است که دانشجویانی که بین 20 تا 30 سال هستند، جوان هستند، وارد بازار کار نشده اند و سیستم قدرت از نظر فاز زمانی فرصت و زمان کافی نداشته تا از آنها شهروندان مطیع و ایدئولوژیک بسازد. همانطور که نظرسنجی های مورد اشاره شما نشان می دهند نظرات افراد مسن نسبت به مسائل اجتماعی و اسرائیل و فلسطین متفاوت است چرا که بر روی آنها کار شده و نگاه ایدئولوژیک حاکم در آنها بیستر شکل گرفته است. از طرف دیگر، این جنبش دانشجویی، سوالاتی را نسبت به سپهر غالب برای شهروندان مطرح کرده است.
اینجا دو عامل به نظرم تاثیرگذار را جداگانه مطرح می کنم: فکر می کنید مهاجرپذیری ایالات متحده و افزایش حضور مسلمانان در این کشور به خصوص آنهایی که از کودکی در امریکا بزرگ شده و به بخشی از جمعیت رأی دهنده و جریان ساز این کشور تبدیل شده اند چه تاثیری در تفاوت دیدگاه های جوانان و افکار عمومی داشته است؟
در آمریکا مهاجرپذیری از جنوب جهانی و کشورهای مسلمان موثر بوده است. در دهه های گذشته در ازای هر یک سفیدپوست مهاجر آمریکایی، پنچ الی شیش مهاجر از جنوب جهان می آمد. الان حتی این تناسب بیشتر هم شده و ممکن است در ازای هر یک سفیدپوست آمریکایی ده نفر از جنوب جهانی آمده باشند. قطعا ترکیب جمعیتی آمریکا در حال تغییر است و این حقیقت خودش را در این نوع مسائل در سطح جامعه مدنی نشان می دهد. همزمان باید در نظر داشت که همواره یک اقلیت می تواند پارادایم سابق را با قدرتی که در جامعه دارد استمرار ببخشد. در حقیقت این جنبه نژادپرستی سفیدپوستان که پیرامون دونالد ترامپ دیده می شود عکس العملی است به همین تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا.
این را هم باید در نظر داشت که این رفتار در نسل دوم مهاجران یکسان نیست و متنوع است و خیلی مواقع برای اینکه از نظر حرفه و کار موفق باشند و رشد کنند کاسه داغ تر از آش هم هستند؛ مانند همین کاندیدای حزب جمهوری خواه خانم «نیکی هیلی» که هندی تبار است و نظرات خیلی راست گرایانه ای دارد. در حقیقت رئیس دانشگاه کلمبیا خانم «شفیق» که عرب تبار است، نیروی پلیس را به داخل دانشگاه دعوت کرد. این اقدام او اعتراض های زیادی را در داخل دانشگاه و در میان دانشجویان و هیات علمی ایجاد کرد.
به طور کلی می توان گفت که مهاجران و تحول ترکیب جمعیتی از کشورهای مسلمان در آمریکا، بسیار موثر بوده و تغییراتی را در جامعه مدنی ایجاد و تغییراتی را هم به این جامعه تحمیل می کند.
مسأله دوم، بروز و ظهور قدرتمند شبکه های مجازی و توسعه فناوری و در کنار آن قدرت گرفتن رسانه هایی چون الجزیره است که امپراطوری رسانه های غربی در روایت سازی را زیر سوال برده و به چالش کشیده اند. امروز جوانی که در واشنگتن یا حتی دورترین ایالت های امریکا نشسته با یک کلیک آنچه در غزه می گذرد را بی واسطه و مستقیم می بیند. این چه تأثیری بر روی تغییر نگرش ها و به چالش کشیده شدن روایت رسمی سیاستمداران از آنچه در میدان می گذرد دارد؟
ظهور شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار موثر بوده، به خصوص که جوانان خیلی بیش از دیگران از شبکه های مجازی استفاده می کنند. شبکه های اجتماعی می توانند بالقوه یک بدیل در مقابل رسانه های مستقر و امپراطوری رسانه ای باشند. باید در نظر داشته باشیم که مطالب در این شبکه ها بسیار متنوع، متفرق و پراکنده هستند. زمانی که همبستگی با فلسطینی ها شکل می گیرد اتفاق مهمی است و شیفت پارادایمی مهمی محسوب می شود.
اما یک زمینه ای را هم باید در نظر داشت و آن این است که از 7 اکتبر به بعد رسانه های مستقر غربی بسیار حساب شده و استراتژیک در حمایت از اسرائیل عمل کردند. پروپاگاندا رسانه ها بر روی چند پایه استوار بود : 1. هفت اکتبر آغاز مشکلات فلسطین و اسرائیل بوده است؛ گویا تاریخ اشغال سرزمین و آواره ها وجود نداشته است. 2. حماس تروریست است، افرادی را گروگان گرفته است و باید از بین برود. 3. اسرائیل حق دفاع از خود دارد. 4. اتهام های ضد یهودی بودن و یهودی ستیزی موضوع اصلی بود که فضا را پر می کرد. 5. این یک جنگ در غزه است و متأسفانه در جنگ همه صدمه می بینند و مثل همه جنگ های دنیا ما فقط نظاره گر پاسیو نسبت به عوارض این جنگ دلخراش هستیم.
در حقیقت آنچه در غزه رخ می دهد جنگ نیست، چرا که حماس که نیروی هوایی ، دریایی، ارتش مرکزی، سیستم رادار، تجهیزات تکنولوژی نظامی و نیروی مسلح رسمی ندارد. در واژه «جنگ» یک دوگانه برابر وجود دارد، که می گوید از آنچه رخ می دهد متأسف هستیم، اما خب جنگ است. در حقیقت، این یک جنگ دو طرفه نیست، بلکه یک طرف مرتکب جنایت علیه بشریت می شود، و طرف دیگر، قربانی نسل کشی است. در نتیجه، نقش آمریکا و حمایت های مستقیم آمریکا در این نسل کشی کمرنگ می شود. این سیاست در پنجره زمانی که اسرائیل قرار است جنایت هایی انجام داده و فلسطین را با خاک یکسان کند، افکار عمومی منحرف شده و معطوف به پروپاگاندا چندگانه ای که ذکر کردم می شود.
شبکه الجزیره و شبکه های مجازی با انتشار ویدئوها و خبرها و عکس های تکان دهنده از بچه هایی که پاهای خود را از دست داده اند یا آنها که صورت ها و بدن شان سوخته این انحصار امپراطوری رسانه ای را شکسته اند و روایت از دست سیستم قدرت تا حدودی خارج شده است.
نکته اصلی در رسانه ها و فضای رسانه ای و مطبوعاتی، بحث یهودی ستیزی بود. تقریبا هر زمان مسأله غزه و جریان اسرائیل پیش می آید همراه آن یک بحث یهودی ستیزی هم در این فضا عنوان می شود. به عنوان مثال زمانی که کمیته کنگره روسای دانشگاه های هاروارد ، پنسیلوانیا و ام آی تی و کلمبیا را که خواست به آنها حمله کرد که در دانشگاه های شما در سایه تظاهرات در واقع یهودی ستیزی در جریان است. حتی برخی از رسانه های زرد مانند نیویورک پست یا دیلی نیوز یک ماه پس از 7 اکتبر تصویر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به عنوان حامیان تروریست منتشر می کردند که این اقدام یک تهدید جانی این افراد محسوب می شود .
اخیرا یکی از ستون نویس های نیویورک تایمز در مطلبی با عنوان شبح ویتنامی دیگر بر سر آمریکا نوشته که به نظر میرسد تظاهرات ضد جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۸ بار دیگر در آمریکا در حال تکرار شدن است. آیا شباهتی میان اعتراض های ضد جنگ غزه در این روزها و این تظاهرات در سال 1968 می بینید؟
همانطور که بسیاری گفته اند این اعتراض ها شباهت های بسیاری با تظاهرات ضد جنگ ویتنام دارد. این سطح وسیع از تظاهرات دانشجویی از زمان جنگ ویتنام تاکنون بی سابقه بوده و همه را شوکه کرده است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. آمریکا در جنگ ویتنام کشته های بسیاری به شکل مستقیم می داد و بسیاری از جوانان اگر در دانشگاه نبودند، برای فرار از جنگ به کانادا مهاجرت می کردند. اما اعتراض های دانشجویی کنونی منحصر به فرد است و با زمان جنگ ویتنام فرق دارد. این اعتراض ها آستانه جدید و در این دیوار عظیم یک ترک ایجاد کرده است. تنها موضوعی که در آمریکا خط قرمز است انتقاد از اسرائیل است و این تظاهرات دانشجویی اکنون این روایت را متحول کرده است.
در فاز اول اقدام ها، دانشجویان و جوانان معترض با شجاعت در مقابل اتهام های یهودی ستیزی و حمایت از تروریسم مقاومت کردند . آنها حتی تهدید می شدند که از آنها عکس گرفته می شود تا به آنها کار داده نشود اما اکنون دیگر نمی توان به آنها این اتهام را بست.
نکته دیگر این است که در شرایط معمول افراد یا دانشجوها به صورت فردی، پراکنده و متفرق به مواضع انسانی ضدجنگ می رسند، اما این تظاهرات نشان می دهد که یک سازماندهی و تشکیلات دانشجویی به عنوان استخوان بندی این اقدام را شروع کرده و سپس از بقیه دعوت کرده که شرکت کنند. بدون یک تشکیلات مشخص، مواضع انسانی درونی افراد نماد جمعی پیدا نمی کند . پیام مطالبه های دانشجویان هم مشخص و متمایز و روشن است: آتش بس در غزه، و اینکه دانشگاه در کمپانی هایی که سلاح به اسرائیل می فرستند سرمایه گذاری نکند. بیشتر اعتراض های دانشجویی متمرکز بر نقض قوانین بین المللی از طرف اسرائیل و محکوم کردن جنایت هایی چون نسل کشی است که در حال حاضر انجام می شود.
ما از این جنس اعتراض ها در ایالات متحده زیاد دیده ایم: جنبشهای اعتراضی نظیر اشغال والاستریت، زندگی سیاهپوستان مهم است، پارکلند، جنبش کارگری و کمپین کنترل اسلحه دانشجویان و... . اساسا تأثیر این اعتراض ها با دامنه های وسعت متفاوت بر تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده دارد؟
در این مقطع مشکل بتوان پیش بینی کرد که تأثیری در سیاست رسمی خواهد داشت یا نه. باید دید که این تظاهرات دانشجویی چه بخشی از جامعه را می تواند با خود همراه کند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که حدود دو هفته دیگر ترم دانشگاه ها تمام می شود و دوره تابستان آغاز می شود، اما دانشجویان وعده ادامه اعتراض ها را داده اند. از سوی دیگر کنگره حزب دموکرات هم در تابستان خواهد بود و جوانان می گویند که به این مکان هم برای تظاهرات می روند. این یادآور 1968 است که در کنگره حزب دموکرات در شیکاگو تظاهرات وسیع ضد جنگ ویتنام صورت گرفت که به یک نقطه عطف تبدیل شد.
یکی از مباحثی که در افکار عمومی بسیار مورد توجه قرار گرفته میزان برخورد نیروهای پلیس با معترضان است. اساسا براساس چه پروسه و ساختاری پلیس وارد برخورد با دانشجویان بخصوص در محوطه دانشگاه می شود؟
مقام های دانشگاه می گویند که کمپ یا اردو زدن در محوطه داخل دانشگاه غیرقانونی است ولی عرف بر این است که مقام های دانشگاه با دانشجوهای تظاهر کننده مذاکره کنند و به توافق برسند. یک مسأله دیگر که نانوشته است، این است که روسای دانشگاه ها ترجیح می دهند از اساس از تظاهرات خبری نباشد؛ چرا که میلیاردرهایی که به دانشگاه ها پول می دهند یهودی تبار و حامی اسرائیل هستند و برای جمع شدن این تظاهرات فشار می آورند.
در حال حاضر دعوت از پلیس ضدشورش که رفتار آنها با خشونت توام است و دستگیری دانشجویان و اساتید، نارضایتی و ناهنجاری ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض یهودی هستند. بنابراین این اتهام یهودی ستیزی که از طرف کنگره و کاخ سفید مطرح می شود بی معنا است.
فکر می کنید این اعتراض ها از این پتانسیل برخوردار هستند که دولت جو بایدن را برای تشدید فشار بر نتانیاهو برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند؟
ممکن است دولت بایدن به نتانیاهو برای آتش بس فشار وارد کند، اما این تظاهرات دانشجویان را باید در کنار عوامل دیگر مانند افکار عمومی جهان و نارضایتی برخی از دولت ها از اتفاق های جاری و اقدام آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری تعریف کرد. نباید فراموش کرد که نهادهای آمریکا مانند کنگره تحت سیطره لابی اسرائیل هستند(به عنوان مثال، بسیاری از دموکرات های کنگره با جمهوری خواهان همراه شدند که لایحه برجام از طرف پرزیدنت اوباما در کنگره تصویب نشود).
دموکرات ها می گویند که علیرغم مشکلات غزه و ناراحتی ها، جو بایدن تنها آلترناتیو مقابل ترامپ است و شما باید از بایدن حمایت کنید. باید توجه داشت که تبلیغات سیستم بسیار قوی است. به عنوان نمونه حتی برنی سندرز هم فریب این پروپاگاندا را خورده بود. در یک ماه اول پس از هفت اکتبر برنی سندرز با ـتش بس به دلیل آنکه آن را به معنای مذاکره با حماس می دانست، مخالف بود. برخی از جوانان حزب دموکرات به نشانه اعتراض دفتر او در واشنگتن را اشغال کردند و برخی از آنها هم بازداشت شدند. موضع برنی سندرز چندی بعد تغییر زیادی کرده و منتقد شدید سیاست جنگی اسرائیل شده است.