محسن هاشمی: جهانگیری تصمیمی برای کاندیداتوری ندارد
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۴۰۳۰۳
خرداد: محسن هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران اسلامی است که نام او برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم مطرح است.
وی در فروردین ماه امسال در گفتگوی رادیویی با بیان اینکه جریان اصلاحات از سال 68 با مشکلات و موانعی روبهرو شد و از سال 92 حضور مستقلی نداشت، گفته است: دولت آقای روحانی و اصلاحطلبان شورای شهر از عملگرایی کنار رفتند و بخشی از بدنه اجتماعی خود را از دست دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت وگو با محسن هاشمی را در زیر می خوانید:
از شما بهعنوان کاندیدای بالقوه بخشی از اصلاحطلبان یاد میشود، آیا همچنان نظر مشخصی درباره کاندیداتوری ندارید؟ یا اینکه به جمعبندی رسیدهاید؟
هاشمی: تا الآن وضعیت هیچیک از کاندیداهای اصلی انتخابات چه در حوزه اصلاحطلبان و چه در حوزه اصولگرایان مشخص نیست. در اردوگاه اصولگرایان، وضعیت به کاندیداتوری آقای رئیسی وابسته شده است و در اردوگاه اصلاحطلبان موضوع تأیید صلاحیت کاندیداها متغیر اصلی است.
نهاد اجماعساز اصلاحطلبان هم تاکنون در مورد کاندیداها به جمعبندی نرسیده است و احتمال دارد اعلام کاندیدا را به بعد از ثبتنام و اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها موکول کند، بنابراین هنوز در این مورد تصمیمی نگرفتهام.
** جهانگیری تصمیمی برای کاندیداتوری ندارند
حزب کارگزاران بیش از سایر احزاب اصلاحطلب تمایل به نقشآفرینی برای انتخابات دارد و سبد کاندیداهای این حزب هم بیشتر است، مانند شما، آقای جهانگیری و علی لاریجانی، برنامه حزب شما برای 1400 چیست؟
هاشمی: آنچه در شورای مرکزی حزب بهتصویب رسید، حضور در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان بود، البته اعضای حزب بنده و دکتر ظریف را بهعنوان یک گزینه مصوب کردند، اما بنای کارگزاران بر تبعیت از خرد جمعی در نهاد اصلاحطلبی است؛ بنابراین منتظر اعلام نظر نهاد اجماعساز هستیم؛ البته دکتر جهانگیری قبلاً گفتهاند تصمیم به کاندیداتوری ندارند و به همین علت در شورای مرکزی روی ایشان بحث نشد. اگر در تصمیم خود تجدید نظر کنند، طبیعتاً کارگزاران هم موضوع را مورد بحث قرار خواهند داد.
** هرگونه بحث و گفتگو در فضای انتخابات مثبت است
بخشی از اصلاحطلبان مسائلی همچون مشارکت مشروط یا برخی حتی تحریم انتخابات را مطرح میکنند، از طرفی کارگزاران به مشارکت فعال قائل است، در این میان شخصی همچون آقای تاجزاده هم کاندیدای انتخابات شده است. وضعیت اصلاحطلبان در 1400 به کجا خواهد رسید و حرف اول و آخر در این جریان برای 1400 را چهکسی خواهد زد؟ آیا ممکن است شما هم از گزینه مشارکت فعال بهسمت مشارکت مشروط بروید؟
هاشمی: در شرایط فعلی که فضای انتخابات سرد است و مشارکت در پایینترین سطح نسبت به دورههای گذشته قرار دارد، بهنظرم هر نوع فعالیت و بحث و گفتگو درباره انتخابات مثبت است و موجب توجه افکار عمومی به انتخابات میشود، بنابراین من حتی گفتگو با کسانی را که قائل به رأی دادن هم نیستند مثبت میدانم چون اولین گام برای رأی دادن آنها، گفتگو درباره علت رأی ندادن است تا مسکوت گذاشتن موضوع.
کارگزاران معتقد به مشارکت فعال در انتخابات است، در مشارکت فعال فرض میشود که ما کاندیدای جدی داریم و برای پیروزی رقابت میکنیم، اما سه دیدگاه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد؛ مشارکت منفعل که گروهی از افراد و احزاب دنبال میکنند که در آن حمایت اسمی از یکی از کاندیداهای تأییدشده انجام میشود که به حساب تحریم انتخابات گذاشته نشود اما تلاش جدی برای پیروزی و افزایش مشارکت صورت نمیگیرد.
دیدگاه عدم حضور رسمی اصلاحطلبان، در این حالت کاندیدای رسمی از سوی اصلاحطلبان معرفی نمیشود، اما بزرگان اصلاحطلب در انتخابات شرکت میکنند و به یکی از کاندیداها رأی میدهند تا تحریم نکرده باشند.
سیاست تحریم انتخابات و دعوت مردم به رأی ندادن که رادیکالترین گرایش است.
فضای انتخابات نیازمند گفتگو و چندصدایی در رسانه ملی است
من معتقدم اینکه چگونه هریک از این گرایشها را تقویت یا تضعیف کنیم، بسته به عملکرد نظام در حوزه تأیید صلاحیتها و همچنین فضای کشور تا انتخابات است، اگر در رسانه ملی باب گفتگو وچندصدایی باز شود، تأیید صلاحیتها بهصورت متکثر انجام شود و نشاط انتخاباتی ایجاد شود، دیدگاه مشارکت فعال تقویت میشود وهرچه فضا بستهتر و راکدتر باشد، دیدگاه چهارم هوادار بیشتری پیدا میکند.
** دو دلیل اصلاحطلبان برای معرفی سیدحسن خمینی بهعنوان کاندیدا
یکی از گزینههای اصلاحطلبان آقای سید حسن خمینی بودند که بعد از توصیه رهبر انقلاب از کاندیداتوری انصراف دادند، بهنظر شما مطرح شدن ایشان از سوی اصلاحطلبان نوعی سوءاستفاده نبود؟ چون ایشان سابقه اجرایی خاصی نداشتند و از طرفی ممکن بود در صورت رأیآوری و روبهرو شدن با حجم مشکلات و ناتوانی در حل آنها نام امام خمینی(ره) لطمه ببیند، چرا اصلاحطلبان سراغ ایشان رفتند که سابقه اجرایی چندانی نداشتند؟
هاشمی: یکی از مشکلات جدی اصلاحطلبان، معرفی چهرهای است که هم قابلیت تأیید صلاحیت داشته باشد و هم قابلیت رأیآوری. یادگار امام، از چهرههایی بودند که مشکلی برای تأیید صلاحیت ایشان دیده نمیشد و چهرهای محبوب و شناختهشده هم بودند و در نظرسنجیها نسبت به دیگر چهرهها محبوبیت خوبی داشتند، شاید علت اصلی طرح و پیشنهاد به ایشان همین دو موضوع بود، اما در شرایط فعلی که ایشان انصرف دادند، بازگشت به گذشته و طرح مباحث اختلافی مشکلی را حل نمیکند.
** ریاستجمهوری روحانی خروجی رد صلاحیت آیتالله هاشمی بود
مرحوم آیتالله هاشمی از طرفداران پروپاقرص آقای روحانی بودند، بهنظرتان اگر ایشان در قید حیات بودند، همچنان به حمایتشان ادامه میدادند؟ فکر میکنید مهمترین نقدی که ایشان میتوانستند به دولت روحانی داشته باشند چه بود؟
هاشمی: قبلاً هم گفتهام، آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات 1392، خود کاندیدا بودند و اگر رد صلاحیت ایشان صورت نمیگرفت بخش بزرگی از جامعه روی ایشان اجماع میکردند؛ بنابراین ریاست جمهوری دکتر روحانی، بیش از آنکه که نتیجه انتخاب آیتالله هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان باشد، نتیجه عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیتها است.
البته پس از رد صلاحیتها، طبیعتاً بین گزینههای باقیمانده آقای روحانی مقبولیت بیشتری در نظرسنجیها داشت و اصلاحطلبان به همین دلیل از ایشان حمایت کردند، بنابراین حمایت از دکتر روحانی یک تصمیم عقلانی و واقعگرایانه در شرایط خاص بود و اگر این شرایط ادامه مییافت طبیعتاً آن حمایت هم تداوم پیدا میکرد، اما مهمترین انتقادی که شاید بتوان نسبت به دکتر روحانی براساس خصوصیات آیتالله هاشمی رفسنجانی داشت، سعه صدر، دسترسی آسان، تعامل بالا و پرکاری آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که شاید در این ویژگیها، دکتر روحانی با ایشان فاصله داشته باشد و انتظار میرفت که شاهد عملکرد بهتری از ایشان میبودیم.
** شرایط اقتصادی سبب ریزش بدنه اجتماعی اصلاحطلبان شد
فکر میکنید عملکرد دولت روحانی چقدر در کاهش اعتبار اصلاحطلبان نقش داشت؟ آیا حمایت مجدد از گزینه غیر اصلاحطلب مثل لاریجانی موجب کاهش اعتبار بیشتر نمیشود؟
هاشمی: اصلاحطلبان در این دوره شاهد یک ریزش در بدنه اجتماعی خود شدند، که عامل اصلی آن شرایط اقتصادی کشور بود، البته این ریزش در بدنه اجتماعی اصولگرایان هم محسوس است، اینکه بخواهیم دولت روحانی را مقصر مشکلات اصلاحطلبان جلوه دهیم، دردی را دوا نمیکند، بالاخره اصلاحطلبان بخشی از دولت و همچنین مدیریت شهری کلانشهرها را بهطور کامل در اختیار داشتهاند و اگر انتقادی به آنان بابت عدم واقعگرایی و عملگرایی در اجرا وارد است، باید پاسخگو باشند، اما این مشکل بهمعنای این نیست که از حضور در صحنه انتخابات کنار بکشند، اصلاحطلبان تا زمان اعلام نتیجه تأیید صلاحیتها، طبیعتاً امیدوارند که بهصورت مستقیم و با کاندیدای اختصاصی در انتخابات حضور پیدا کنند، اما اگر کاندیدایی از آنان تأیید نشد ممکن است از سایر کاندیداها حمایت کنند که همانطور که گفتم مشارکت منفعلانه میشود نه فعال.
** کاندیداتوری ظریف در فضای مذاکرات با هدف تخریب مطرح میشود
آقای ظریف یکی از کاندیداهای بالقوه انتخابات 1400 است، نظر شخصی خودتان درباره کاندیداتوری وی چیست؟
هاشمی: تا جایی که اطلاع دارم دکتر ظریف با وجود محبوبیت بالا، بنایی بر حضور در انتخابات ندارد و این موضوع را بارها اعلام کرده است و شاید طرح مسئله کاندیداتوری ایشان در شرایط حساس مذاکرات هم با هدف تخریب روند مذاکرات صورت بگیرد، حوزه سیاست خارجی، حوزه حساسی است و باید ملاحظاتی برای دیپلماتها که سربازان کشور در سیاست خارجی هستند، در نظر گرفته شود و فراتر از مسایل جناحی و بهصورت ملی به موضوع نگاه کنیم.
منبع: تسنیم برچسب ها: محسن هاشمی
منبع: خرداد
کلیدواژه: محسن هاشمی آیت الله هاشمی رفسنجانی اصلاح طلبان تأیید صلاحیت بدنه اجتماعی دکتر روحانی مشارکت فعال محسن هاشمی رد صلاحیت صلاحیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۴۰۳۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/