Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-01@06:26:30 GMT

نامه‌ها گاهی شعر مطلق‌اند

تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۵۶۶۰۵

نامه‌های مکتوبی تل‌انبار شده‌اند که هنوز بعد از هزار سال بوی جان و جسمیت راقم خود را دارند. نامه‌هایی که دیگر رسماً تبدیل به آثار هنری شده‌اند. آن قلم‌اندازهای محشر شاملو خطاب به آیدای نجات‌بخش‌اش. آن نامه شهریار به ثریا و برعکس.

به گزارش ایسنا، ابراهیم افشار، روزنامه‌نگار، در روایت تک‌نگارانه‌ای در روزنامه ایران نوشت: «آن صندوق‌های زرد پستی و آن پستچی‌های کلاه‌ کپی‌پوش، زندگی نسل‌های بسیاری را شاعرانه، مهتابی و مرگ‌آلود کرده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن صندوق‌های زرد فلزی تقدیس‌یافته و آن نستعلیق‌های پر از منحنی‌های چشم‌نواز. نامه‌هایی که بوی تن آدم‌ها را می‌داد. حالا دیگر با کشف «یک خط واحد جهانی - نازنین ۱۲» در پهنه کیبوردها و تایپ‌ها، بوی انگشت‌ها و نامه‌ها و قلم‌ها و نستعلیق‌ها و پستچی‌های مهربان از یادمان رفته‌اند. نامه‌های بی‌دروغی که گاهی مانیفست ما بودند. آن لذت بدوی پر از آدرنالین و مات‌ماندگی، چه زود به این تایپ‌شدگی‌های فیک و لامصب باخت. دیگر از سرانگشتان آدمی برای نوشتن نامه‌ای اشک چکه نمی‌کند. انگشت‌های بی‌رگ زندگی نرمال ماشینی که تبدیل به پدیدآورندگان مکانیکی اس‌ام‌اس‌های بی‌مسئولیتی و ملنگی‌ شده‌اند و هیچ خونی در رگ‌های آبی‌شان پیدا نیست. کمی این طرف‌تر اما نامه‌های مکتوبی تل‌انبار شده‌اند که هنوز بعد از هزار سال بوی جان و جسمیت راقم خود را دارند. نامه‌هایی که دیگر رسماً تبدیل به آثار هنری شده‌اند. آن قلم‌اندازهای محشر شاملو خطاب به آیدای نجات‌بخش‌اش. آن نامه شهریار به ثریا و برعکس. مخصوصا آن مکتوب ثریا که در ینگه ‌دنیا از شوهرش طلاق گرفته و نامه فرستاده به شاعر دلشکسته که حالا دیگر می‌توانیم به وصال‌مان برسیم. شاعر نابودشده، نامه را در زیرزمین خانه مقصودیه پنهان کرده و گاهی به بهانه تیمم، می‌رود بویش می‌کند. تمام عطرهای نسترن‌های جهان با توست. یا آن نامه‌های قیامت سهراب به رفقا و خواهرجان که مرورشان هنوز صفایی به روح آدم می‌دهد. و در نقطه مقابل‌شان نیز نامه‌های وحشتناک غربت (از ساعدی و کاظمیه) که تن آدمی را می‌لرزاند. برای امروز صدها جمع کرده بودم اما جا نیست و بچه، ‌تر است!

جمع‌خوانی

نامه‌ها گاهی شعر مطلق‌اند. مثل دست‌نوشته سهراب برای احمدرضا احمدی‌اش مثلاً. آدم دلش می‌خواهد آن قدر بخواند که کاغذ تمام شود و از آن هیچ نماند: «احمدرضای عزیزم من بشدت در این شهر تنها مانده‌ام. آن‌هم در این شهر بی‌پرنده و نادرخت. هنوز صدای پرنده نشنیده‌ام.»

نامه‌ها گاهی زن وشوهری‌اند اما تبدیل به تاریخ اجتماعی یک مملکت می‌شوند. مثل صدها نامه‌ای که سیمین و جلال در دهه سی برای همدیگر نوشته‌اند. سیمین رفته امریکا درس بخوند و جلال دارد اینجا برایش خانه می‌سازد در همسایگی نیما. نامه‌هایی که تبدیل به سه جلد کتاب ششصد - هفتصد صفحه‌ای شده‌اند و من هنوز وسط‌های جلد دوم‌شانم. خدایا مگر می‌شود آدم چیزی حدود یک سال هر روز برای عشقش نامه بنویسد و از جای دوری مثل امریکا پست کند که برسد ایران و تنها دلخوشی شریک زندگی‌اش همین نامه‌خوانی‌ها و نامه‌نویسی‌ها باشد؟ «ای دختر سیاه‌سوخته شیرازی لوند، ای خاله‌سوسکه، دیگر برگرد! خوشحالم که معالجه رحم را ادامه می‌دهی. من هم امروزفردا می‌دهم دوباره تجزیه کنند. این روزها باز هوای سیاست، گه‌مرغی ست. (۱۸ فروردین ۳۲)»

آه غُلا! غُلا! غُلا! آدمی چقدر باید ویران شود که بخواهد برای فرار از دست هموطنانش در پاریس پرملال، خود را به لالی بزند. در آن روزهای لال‌شدگی چقدر عجیب تبدیل به مردان نمایشنامه‌های خودت شده‌ای. دلم برای خانم لنکرانی سوخت که آن سال‌های آخر زندگی، تو را که برای خودت هم قابل‌ تحمل نبودی همچون جسدی متحرک به دندان کشید و بعد از مرگت هم هر روز با شاخه‌ای قرنفل به پرلاشز می‌رفت. اما حالا شهرت طاهره از او جلو زده است. چون نامه‌های یک نویسنده نهنگ، او را ابدی کرده است. بیچاره لنکرانی که در آن روزهای صعب‌العبور زندگی در آپارتمان محله بانیوله که آسانسورش دائم بوی ادرار می‌داد پرستار تو شده بود. پرستار مردی که چنان از خود رهیده بود که می‌گفت پدرم را می‌بینم که بز شده است. غُلا غُلا غُلا! کاش به دست طاهره هلاک می‌شدی تا سیاست. هرگاه که آن ۴۳ نامه‌ات به طاهره در سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ را می‌خوانم هوس تبریز می‌کنم. می‌روم به جست‌وجوی طاهره در قبرستان مارالان. عین دیوانه‌ها، نمکی‌ها، زمین‌شناس‌ها، سپورها در قبرستان متروک مارالان می‌گردم. در کوچه غیاث و زیارتگاه پیر به‌ دنبال پیداکردن تار مویی از طاهره گز می‌کنم. گاهی صدای نفس‌های بریده‌بریده تو می‌آید و برمی‌گردم می‌بینم هیچکس نیست. همه در گوشی‌هایشان غرقه‌اند و کسی طاهره و غُلا را نمی‌شناسد. دارم مجسمت می‌کنم که دکتری در لباس سربازصفرها در پادگان سلطنت‌آباد دهه چهل بین آن سینه‌خیز رفتن‌ها برای طاهره‌اش نامه می‌نویسد. التماس می‌کند که جواب نامه‌ام را بده طاهره! برمی‌گردم سمت مطبت در خیابان دلگشا که نشسته‌ای و برای طاهره نامه می‌نویسی. مطبی که پاتوق آل‌ احمد و شاملو و طاهباز و مشرف‌آزاد تهرانی است و آنجا بزرگ‌ترین جریانات ادبی ایران شکل می‌گیرد. عشق دختر مارالانی جراحتی ابدی در دل او می‌گذارد. آه «غُلا غلا غلا!» کاش هرگز به پاریس نمی‌رفتی. خودت گفته بودی که پاریس شهر خودکشی و ملال است.

نامه ۱۰ صفحه‌ای عباسقلی (اسلام کاظمیه) جانگدازترین نامه‌ای بود که در عمرم خواندم. اگرچه طنز سیاهِ ملنگانه‌ای در لالوهای سطرسطرش درباره وصیت‌نامه، بدهکاری‌ها، بویژه حس و حال آخرین لحظات بعد از خوردن سم و تریاق به قصد انتحار موج می‌زند و حال آدم را لبریز از نفرت‌ و نفرین می‌کند. این مظهر نوعی فنا و تباهی در روح تاریک روشنفکری غریب (در هیأت یک فتوکپی‌چی پیر در پاریس) است، با مخاطبی ناکجاآبادی که نمی‌داند کیست: «رفتیم و دل شما شکستیم...»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: ابراهیم افشار نامه هایی نامه ای شده اند نامه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۵۶۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گستره بارش‌ها سراسر کشور را فرامی‌گیرد

رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا با اشاره به وزش باد شدید و گردوخاک در بعضی مناطق، از بارش باران در بیشتر استان‌های کشور خبر داد.

صادق ضیائیان در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به آخرین وضعیت جوی در کشور اظهار کرد: امروز در مناطقی از استان‌های ایلام، لرستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، کردستان، همدان، آذربایجان غربی، جنوب و غرب اصفهان و ارتفاعات البرز مرکزی در مازندران، بارش باران، گاهی رعد و برق و وزش باد شدید موقت رخ می‌دهد.

وی افزود: این وضعیت چهارشنبه علاوه بر مناطق مذکور در مناطقی از استان‌های بوشهر، کرمان، هرمزگان و خلیج فارس و تنگه هرمز پیش‌بینی می‌شود و پنجشنبه به جز استان‌های ساحلی دریای خزر، در زنجان، قزوین، البرز و تهران که وقوع رگبار پراکنده در آنها دور از انتظار نیست، در سایر مناطق کشور بارش قابل ملاحظه رخ خواهد داد.

رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا تصریح کرد: جمعه در جنوب و جنوب شرق کشور، بارش پراکنده و در سایر مناطق، بارش قابل ملاحظه پیش‌بینی می‌شود.

ضیائیان ادامه داد: شنبه در نقاطی از نوار شمالی کشور، شمال شرق، شرق، شمال غرب و جنوب غرب و غرب، شاهد بارش پراکنده خواهیم بود؛ همچنین خلیج فارس و تنگه هرمز سه شنبه و پنجشنبه مواج و چهارشنبه طوفانی است.

وی با بیان اینکه دریای عمان چهارشنبه و پنجشنبه مواج پیش بینی می‌شود، گفت: طی چهار روز آینده به تناوب در مناطقی از سیستان و بلوچستان و شرق کرمان و جمعه در خراسان جنوبی و یزد، در بعضی ساعات وزش باد شدید همراه با خیزش گرد و خاک رخ خواهد داد.

رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا خاطرنشان کرد: وضعیت کنونی آسمان اصفهان، کمی ابری به تدریج نیمه ابری گاهی وزش باد شدید با بیشینه ۲۸ و کمینه ۱۳ درجه سانتی‌گراد است و روز چهارشنبه، نیمه ابری به تدریج ابری گاهی بارش پراکنده و گاهی وزش باد شدید با بیشینه ۲۷ و کمینه ۱۴ درجه سانتی‌گراد پیش‌بینی می‌شود.

کد خبر 749223

دیگر خبرها

  • فرمانداری نائین به فرمانداری ویژه تبدیل شد
  • علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
  • پردیس های فرهنگیان خراسان جنوبی تبدیل به دانشگاه می شود
  • تهرانی‌ها منتظر باران باشند
  • بارش‌ها سراسر کشور را فرامی‌گیرد
  • گستره بارش‌ها سراسر کشور را فرامی‌گیرد
  • باد شدید و رگبار باران در تهران
  • از وابستگی مطلق دفاعی به توان دفاعی و بازدارندگی رسیدیم
  • وعده های واردات وسایل نقلیه عمومی عملی می شود؟
  • پیشگویی ترسناک نوستراداموس زنده جهان؛ منتظر تاریکی مطلق باشیـد!