چگونه بازیگر شویم (۳۸۳) /معنای کاتارسیس در بازیگری
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۵۷۹۵۱
بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
خبرگزاری میزان - بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
حضور بدن به عنوان عامل اصلی زیست شناسانه انسان است. او تمام امکانات عینی ابزاری خود را از بدن به وام میگیرد و در مدتی محدود آن را استفاده ومجددا به هستی پس میدهد.
شروع توجه به بدن به عنوان یک عنصر حیاتی – زیستی بدون تردید به اولین نشانههای زیستی بشر در طفولیت او بر میگردد. در آن لحظهای که انسان – طفل تمام پیرامونش را از طریق لبهایش میشناسد و تمام کنش و بر هم کنشش با جهان از طریق لبهایش است.
شناخت بشر نیز با هنر از همین طریق است: دیونیزوس. اما مطابق آراء نیچه در مقابل دیو نیزوس، خدای دیگری نیز هست که خدای موسیقی است، یعنی: آپولون.
چگونه هنر به سمت بدن میرود با ورود موسیقی و جنگ. یعنی دو عملی که زبانش در آن زمان بدن است و احساسی که برای انسان به همراه میآورد، همان قدرت و اعتماد به نفسی است که از کشیدن گوزن بر دیواره غار به او دست میدهد و همواره میداند که غذایی برای خوردن دارد.
این احساس نیز برابر همان احساس کتارسیس در هنر کلاسیک است. انسان وقتی در برابر نگرانیهای خود پیروز میشود که قوای بدنی لازم را داشته باشد. در هنر کلاسیک چنین نیرویی او را به تطهیر از طریق ترس و شفقت میکشاند. اما در روم باستان که اساس کار هنری نیز جنگ است و کشت و کشتار و تفریحات نیز از همین فرمول استفاده میکنند، کتارسیس نوعی لذت نجات بشر از مرگ وحشتناک گلادیاتوری است و در همین زمان که دو عنصر موسیقی رزم و مبارزه تنها عناصر صحنههای هنری است، تنها نکته لذت بخش زنده ماندن است از شر خود انسان.
میدانیم که هنر یونان در بیان و در برابر خدایان بود؛ اما هنر روم هنر جنگ آرایی است. البته همین واپس کشیدن از رویارویی با خدایان و بلایای طبیعی که شکل اسطوره به خود گرفته و تبدیل آن به صحنههای گلادیاتوری و انسان در برابر انسان بودن، کمک بسیار شایانی به زمینیتر شدن و بالا رفتن دقت هنری بشر میکند. حالا در این لحظه روایت اصلی مبارزه است و آنچه که مبارزه را با ظفر همراه میکند، بدن است. حالا دیگر رقص ساتیری که جنبه خدایانی دارد، کارکردی ندارد. رقص در صحنه نبرد به قصد نشان دادن بدن و نیروهای آن است.
این زبان دارای گستردگی زایدالوصفی است. در همین لحظه که این مقاله تحریر میشود در بسیاری از مناطق خراسان، عده قلیلی که سازهایی همچون سه تار، دو تار و یا تار مینوازند و یا به حرکتهای آیینی و رقص گونه خطه خود آشنایی دارند، پس از مرگ یک عزیز به خصوص در سنین پایین به این هنرها روی میآورند تا همچون برگزاری یک آیین بازگشت، تمام بازماندگان به زندگی بازگردند (قسمتی از کار بخشی خوانهای بجنورد)
در این میان یک بازنگری وسیع در لغات هنری به وجود میآید: آنتاگونیست که در یونان باستان به معنی ضد قهرمان است، در معنای ریشهایتر خود، یعنی عضلات منقبض شونده و پروتاگونیست که در یونان باستان به معنی قهرمان است در جایگاه عضلات پیش برنده قرار میگیرند.
به تدریج با هنر روم، ارجاع هنرمند پیش از اسطورهها و طبیعت به بدن باز میگردد. میخواهم اولین قدم هنر بدن را در جهان امروز، همان اتفاقات قهرمانانه روم باستان بدانم؛ هر چند که خیلی از اوقات این نگاه گلادیاتوری فجایعی به بار میآورد که خود به خود در حد مزمومترین دورههای تمدن روم باستان قرار میگیرد.
در این دوره جنگ نیز تبدیل به یک رقص میشود که دو مبارزه و حریف باید به عضلات هم نگاه کنند و بهترین جواب را به حرکتهای عضلانی همدیگر بدهند؛ چرا که آنها میدانند وقتی قسمتی از بدن برهنه حریفشان منقبض شود یعنی حریف از قسمت قرینه آن عضو قصد فرود آوردن ضربه را خواهد داشت و این شاید اولین مرحله هنر بدن است یعنی وارد کردن نظریات ارسطو در روایت آنجا که میگوید: روایت، نسخه برداری از یک واقعه است و همین به معنای وارد کردن بدن در واقعه و در اصلیت درام است.
قبول پارادوکسیکالیته و یا تضاد نمایی اورگانیکی بدن در هنر قبول این واقعیت است که بدن کهکشانی است برابر و در جهت تمامیت هستی و کهکشان و حالا بشر میداند که تقلید او از بدن حتی قدرت صنعتی او را ترقی میدهد و در واقع یونانیت به نوعی نگاه شرقی (مصری) دست پیدا میکند که در آن رسیدن به بدن فقط برای آرایش نیست، بلکه هدف بالاتری را دنبال میکند.
یک مصری اشراف زاده، تمام سعی خود را میکرد تا با کشیدن نقوش مار بر روی بدن به رمز و راز این حیوان که به عقیده او متعلق به زمین نبود و نشانه سلامتی بی حد و مرز دست پیدا کند. اما به تدریج وقتی فراعنه این نماد را سمبل پادشاهی قرار میدهند این هنر تبدیل به یک کالای مصرفی شده و ارزش ماهوی خود را از دست میدهد تا جایی که فقط در حد یک آرایش باقی میماند.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار سینما چگونه بازیگر شویممنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار سینما چگونه بازیگر شویم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۵۷۹۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مرتضوی: «حفظ نظام» به معنای نظام عام اجتماعی است؛ نه نظام سیاسی
استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه نظام اجتماعی بدون تمایزات حفظ نمیشود، گفت: در استنادهای فقها قابل توجه این است که بر خلاف معنای خاص حفظ نظام در ادبیات سیاسی معاصر که عبارت از نظام سیاسی و حکومت است، فقهای ما در قریب به اتفاق موارد این مفهوم را به عنوان قاعده عام و شامل و در معنای نظام عام اجتماعی، و البته گاهی هم خرده نظامهای اجتماعی مثل نظام خانواده، به کار برده و مثلا میگویند اگر چنین نباشد نظام خانواده یا اقتصاد به هم میریزد. عمده مسأله نظام عام اجتماعی یا خرده نظامهای اجتماعی است؛ نه نظام خاص سیاسی. اگر هم گاهی درباره نظام سیاسی گفته شده، در راستای همان حفظ نظام عام یا خرده نظامهای اجتماعی است.
به گزارش خبرنگار جماران، آیتالله سید ضیاء مرتضوی در جمع فارغ التحصیلان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در خصوص اینکه «آیا حفظ نظام اوجب واجبات است؟» گفت: وقتی که از عنوان «حفظ نظام» سؤال میشود، اولین پرسش این است که مقصود از «نظام» چیست؟ آیا منظور نظام عام اجتماعی است یا برخی خرده نظامها مثل نظام سیاسی، اجتماعی، امنیت یا بهداشت که در جامعه وجود دارد؟ آنچه از گذشته در فقه ما یا برخی علوم اسلامی مطرح بوده، نظام عام اجتماعی است؛ که البته با تعبیرهای مختلفی از آن نام برده میشود. اما در ادبیات سیاسی سالهای اخیر، آنچه با این عنوان به ذهن متبادر میشود، این عنوان عام نظام اجتماعی نیست بلکه نظام خاص سیاسی و اشاره مستقیم به حکومت هست.
استاد حوزه علمیه قم افزود: متأسفانه گاهی در اظهارنظرها بین این دو عنوان خلط میشود که نوعا هم بی توجه و از سر قصور است؛ ممکن است کسانی هم با توجه جای همدیگر به کار ببرند و مثلا آنچه در فقه برای نظام عام اجتماعی آمده را در برخی اهداف نظام سیاسی استفاده کنند. حفظ نظام در معنای عام اجتماعی یک اصل و قاعده عقلی است که در مسائل مختلف علوم مورد توجه هست. اما حفظ نظام سیاسی هر اندازه هم مهم باشد، یک خرده نظام است که در راستای حفظ نظام عام اجتماعی کارآیی دارد.
وی اظهار داشت: بنده پژوهشی را از نیمه سال 96 شروع کردم و عنوانش «بررسی فقهی حفظ نظام و مسائل آن» است. پنج سال طول کشید و این کار یکی دو سال پیش تمام شده و زیر چاپ است. گاهی جلساتی هم در قم و غیر قم داشتهام که برخی ابعاد این موضوع را مطرح کردهام. آن چیزی که اینجا میخواهم مطرح کنم همین است که «آیا حفظ نظام اوجب واجبات هست یا نیست؟» هدفم از طرح بحث در اینجا یکی توضیح نظر امام خمینی(س) و دوم نقد برخی تعابیر است.
آیتالله مرتضوی تأکید کرد: حفظ نظام به عنوان قاعده و اصل در علوم چند دین محل توجه و استناد بوده؛ مخصوصا در فقه که موضوع بحث ما است. فلاسفه اسلامی و متکلمین در استدلال بر ضرورت نبوت و تشریع و نیز تأکید بر ضرورت وجود امام، رئیس صالح یا معصوم به ضرورت حفظ نظام استدلال کردهاند. چنانچه خواجه نصیر طوسی در شرح سخنی از ابن سینا به تفصیل درباره ضرورت عقلی نبوت، تشریع و وجود پاداش و کیفر بر مبنای نیاز انسان به زندگی اجتماعی و برخورداری از نظام اجتماعی سخن گفته است. یا جناب سید مرتضی علم الهدی پرهیز از اختلال نظام را مبنای ضرورت وجود امام در هر زمان شمرده است. مصادیق را برخی اشکال میکنند اما جایی ندیدهام که کسی بگوید حفظ نظام لازم نیست.
وی با تأکید بر اینکه نظام اجتماعی بدون تمایزات حفظ نمیشود، گفت: خواجه طوسی در اخلاق ناصری جامعه بشری را نیازمند تمایزات بشری شمرده و حتی در استدلال به ضرورت معاد هم به این قاعده استناد کرده است. موارد مختلفی در اصول فقه هم آمده که موضوع حفظ نظام به عنوان یک منبع و مستند مورد توجه قرار گرفته است. مثلا چرا ظواهر گفته انسانها حجت است؟ یکی از استدلالها این است که میگویند اگر غیر از این باشد، نظام اجتماعی به هم میریزد و اصلا سخن گفتن دشوار میشود و نظام مبادلات و تجارت پا نمیگیرد. حتی اخباریون میگویند نظام اجتماعی را نمیشود با شبهات اداره کرد.
استاد حوزه علمیه قم افزود: فقها از گذشته تا کنون نه تنها در ابواب و مسائل مختلفی از فقه به ضرورت حفظ نظام عام و کلان اجتماعی و حرمت اختلال در آن به عنوان قاعده عامی که مورد قبول همه است، نگاه کردهاند و نوعا در تعیین وظایف شرعی و تکالیف دینی مردم به آن استناد کردهاند، بلکه بر همین اساس برآوردن و انجام کلیه نیازهای اجتماعی را فتوای به وجوب میدهند و نیازهای اجتماعی ذیل عنوان «واجب کفایی» مطرح میشود و تمام اینها را «واجبات نظامیه» میگویند؛ یعنی واجباتی که مربوط به حفظ نظام کلان اجتماعی است و چرخ جامعه بر آن اساس میچرخد.
وی یادآور شد: در استنادهای فقها قابل توجه این است که بر خلاف معنای خاص حفظ نظام در ادبیات سیاسی معاصر که عبارت از نظام سیاسی و حکومت است، فقهای ما در قریب به اتفاق موارد این مفهوم را به عنوان قاعده عام و شامل و در معنای نظام عام اجتماعی، و البته گاهی هم خرده نظامهای اجتماعی مثل نظام خانواده، به کار برده و مثلا میگویند اگر چنین نباشد نظام خانواده یا اقتصاد به هم میریزد. عمده مسأله نظام عام اجتماعی یا خرده نظامهای اجتماعی است؛ نه نظام خاص سیاسی. اگر هم گاهی درباره نظام سیاسی گفته شده، در راستای همان حفظ نظام عام یا خرده نظامهای اجتماعی است.