داستان تاثیرگذار معلم نابینای اهل بردسکن
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۸۳۸۹۰
این معلم ابراز امیدواری کرد که خیرین توجه ویژهای به وضعیت اقتصادی خانوادههای معلول که بیشتر در روستاها زندگی کرده و برای ادامه تحصیل با مشکل مواجهند داشته باشند و با توجه به این که دریافت آموزشهای مجازی نیاز به گوشی هوشمند دارد در زمینه تامین گوشی همت کنند.
معلمان با دانش و هنرمندی بیبدیلشان در عرصه تعلیم و تربیت از کودکی بر سرنوشت ما تاثیرگذارند و در این میان هستند افرادی که با وجود کاستیهای ظاهری، به خاطر بصیرت باطن حتی در عین نابینایی چشم، چراغ راه فرزندان ایران زمین هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از این افراد روشن ضمیر که خبرنگار ایرنا همزمان با ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و "روز معلم" با وی به گفت و گو نشست شهروندی نابیناست با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی کودکان استثنایی که ۲ دهه معلمی دانشآموزان نابینا را در شهرستانهای کاشمر و بردسکن واقع در میانه غربی خراسان رضوی بر عهده دارد.
"محمد سالاری مقدم" متولد روستای ابراهیمآباد شهرستان بردسکن اینک ۴۵ ساله و پدر سه فرزند نوجوان است.
وی به خبرنگار ایرنا گفت: از کودکی تا سال سوم راهنمایی بینایی کامل داشتم ولی براثر یک ضربه، بینایی خود را از دست دادم و با وجود انجام چند عمل جراحی، نتوانستم بینایی خود را به دست آورم اما ناامید نشدم و عزم خود را بر ادامه تحصیل گذاشتم.
این معلم نابینا افزود: به علت نابینا شدن، گوشهگیری پیشه نکردم و خودم را با شرایط جدید در جامعه، وفق دادم بهطوریکه در سال ۷۶ در کنکور سراسری در رشته علومتربیتی مقطع کارشناسی پذیرفته و در سال ۷۹ در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شدم و حتی در دانشگاه برخوردم با سایر دانشجویان و استادان بهگونهای بود که آنها فکر نمیکردند نابینا هستم.
وی ادامه داد: از سال ۸۰ بهصورت حقالتدریس در مدارس بردسکن و کاشمر کار تدریس به دانشآموزان نابینا را بهصورت طرح تلفیقی آغاز کردم.
سالاری گفت: آموزش بچههای استثنایی هم انفرادی و همگروهی است تعداد دانشآموزان استثنایی خیلی محدود است و تا ۶ نفر بیشتر نیست و اگر به این تعداد نرسد طرح تلفیقی پیاده میشود به این معنی که با یک دانشآموز کلاس تشکیل نمیشود و دانش آموزان سالم و استثنایی باید سر یک کلاس حضور یابند اما من به خاطر علاقهای که به کارم داشتم علیرغم اینکه حقالتدریس بودم دوست داشتم به همنوعانم خدمتی کرده باشم لذا بهصورت انفرادی دانشآموزانی در روستاهای عارفآباد، تربقان، جردوی و کاشمر داشتم و به آنها درس میدادم و همان روز به بردسکن برمیگشتم.
وی با بیان اینکه در تمام سالهای عمرم گفتن کلمه "نمیتوانم" در مرامم نبوده است گفت: همانطور که به دانشآموزان بهصورت حقالتدریس در چهار روستا درس میدادم همزمان آخر هفتهها برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی کودکان استثنایی به بیرجند میرفتم در حالی که منزلم در بردسکن بود و اتوبوس مستقیم از بردسکن به بیرجند نبود و باید از سهراهی شادمهر به بیرجند می رفتم و گاه ساعتها در سرما و گرما منتظر میماندم تا خودم را به دانشگاه برسانم.
این معلم دانشآموزان استثنایی که تلاش و کوشش خود را در کنار لطف پروردگار و همراهی خانواده عامل موفقیتش میداند افزود: پس از دریافت مدرک فوقلیسانس با شرکت در آزمون ادواری توانستم پس از هشت سال معلمی به صورت حقالتدریس، استخدام رسمی آموزش و پرورش شوم و اکنون حدود ۱۸ سال است که به عنوان دبیر دانشآموزان نابینا خدمت کرده ام.
وی ادامه داد: یکی از خواستههای نابینایان پذیرفته شدنشان در جمع افراد عادی است زیرا نابینایان محدودیت خود را پذیرفتهاند و اگر افراد جامعه آنها را با این وضعیت قبول کنند به طور قطع در جامعه بهتر میتوانند به زندگی خود ادامه دهند.
سالاری با اشاره به سختیهایی که برای تحصیل متحمل شده است گفت: سالها قبل برای تحصیل با استفاده از نوارهای کاست درس میخواندم بهطوریکه برای هر درس حدود ۴۰ نوار کاست داشتم ولی الان روی یک فلش تا ۲۰۰ جلد کتاب جا میگیرد و امکانات به نسبت قبل بهتر شده و زمینه تحصیل و مطالعه بیشتر فراهم است.
وی افزود: به دلیل هزینه بالای کاغذ، بیشتر کتابها برای نابینایان بهصورت صوتی است ولی اگر کتاب با خط بریل باشد مثلاً یک کتاب قرآن جیبی با خط بریل روی هم ارتفاعش یک متر میرسد که حملش دشوار است.
این معلم روشندل ادامه داد: در کاشمر کتابخانهای برای نابینایان راهاندازی شده ولی کتابها بهروز و متنوع نیست و مورد استقبال قرار نمیگیرد.
سالاری گفت: در شرایط کرونا آموزش دانشآموزان از طریق مجازی در قالب شبکه شاد و شبکه اجتماعی واتساپ صورت میگیرد اما برای نابینایان در برنامه شاد پیشبینی مورد نیاز نشده است لذا برای فعالیت در نرمافزار شاد از فرزندم کمک میگیرم و مطالب را آماده کرده و دانشآموزانم نیز برای استفاده از برنامه شاد پدر و مادرانشان کمکشان میکنند.
وی که خود پدر ۲ پسر و یک دختر کنکوری است افزود: تا کسی در شرایط زندگی یک نابینا قرار نگیرد و از نزدیک آن را لمس نکند، گفتنیهایم برایش قابللمس نیست. همه فکر میکنند تمام کارهای شخصی یک فرد نابینا، را افراد بینا انجام میدهند ولی اینگونه نیست. من تمامکارها از قبیل پختن غذا، شستن ظروف و لباس را خودم انجام میدهم. نه اینکه غرور داشته باشم ولی میخواهم ثابت کنم، همسطح افراد عادی میتوانم کارهای شخصیام را انجام میدهم زیرا احساس می کنم اگر وابسته باشم خانواده ام از من خسته میشوند.
او ادامه داد: اگر بخواهیم راحت زندگی کنیم، بهعنوان یک شهروند باید بپذیریم که نابینا هستیم و محدودیت خود را بپذیریم و این محدودیت را با تلاش بیشتر تبدیل به قابلیت کنیم.
این معلم ابراز امیدواری کرد که خیرین توجه ویژهای به وضعیت اقتصادی خانوادههای معلول که بیشتر در روستاها زندگی کرده و برای ادامه تحصیل با مشکل مواجهند داشته باشند و با توجه به این که دریافت آموزشهای مجازی نیاز به گوشی هوشمند دارد در زمینه تامین گوشی همت کنند.
وی اضافه کرد: در منطقه بردسکن فقط سه دستگاه ماشین تایپ نابینایان وجود دارد که انتظار می رود خیرین در تامین این دستگاهها نیز ما را یاری کنند.
بردسکن در ۲۸۹ کیلومتری جنوب غرب مشهد قرار دارد.
برچسب ها: نابینا ، بردسکن ، خراسان رضوی لینک کوتاه خبر: bzna.ir/000OC1منبع: بازار نیوز
کلیدواژه: نابینا بردسکن خراسان رضوی دانش آموزان حق التدریس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت bazarnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بازار نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۸۳۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بسیاری از دانشآموزان به دلیل عشق به معلم در کلاس حاضر میشوند و حتی یک ضربالمثل قدیمی در این راستا میگوید که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را». این ضربالمثل نشان میدهد که مهمترین ابزار یک معلم میتواند محبت باشد.
به بهانه روز معلم با یکی از معلمان مریم بیات از شهرستان ملایر در یک مدرسه دورافتاده مصاحبه و گفتوگویی داشتیم.
مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا به شرح زیر است؛
آنا: شرح حال خودتان را به مناسب هفته مقام معلم بفرمایید و اینکه چه شد که به شغل معلمی علاقهمند شدید؟
بیات: از دانشگاه که فارغالتحصیل شدم مشوش بودم و هرجایی و لابلای سطرهای هرکتابی دنبال خودم میگشتم، حتی محیط غنی و آدمهای جورواجور دانشگاه نتوانستند کمکم کنند بفهمم جای درست کجاست.
چند شغل مختلف را امتحان کردم؛ من جمله فروش بستههای آموزشی و حتی نسخه پیچی در یک داروخانه شلوغ مرکز شهر، ولی باز هم چیزی کم بود. مطمئن بودم اینجا جای من نیست. بعد روانشناسی را انتخاب کردم و مدرک آن را نیز گرفتم ولی این هم کم بود.
با تشویق پدر و خواهرم که هر دو فرهنگی هستند در دومین آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و وارد دنیایی شدم که هر ثانیهش برام ناشناخته بود. آنجا فهمیدم که به مکان درست و خود درست نزدیک میشوم. از بچهها حس خوبی میگرفتم و همین انرژی من را واداشت تا ادامه دهم.
هر روز همه فکرهایم را پشت در کلاس میگذاشتم و با هر سلامی که میشنیدم به آنها نزدیکتر میشدم. هر روز با هرلبخندی شارژ و با گرفتن دستان کوچکشون همراه میشدم. نوشتن هر کلمهای من را به وجد میآورد و وقتی آنها حرفهایم را میفهمیدند در چشمانشان نور را جستجو میکردم هر روز میجنگیدم تا از غفلت دورشان کنم، تا به آنها بفهمانم دنیا خیلی بزرگ و خدا خیلی مهربان است.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوبه خودم آمدم و دیدم یکسال گذشته است و توانستم در اولین سال تدریسم ۲۷ دانشآموز کلاس اولی را آموزش بدهم، کاری که هنوز هم خیلی از همکاران با تجربهام جرئت انجامش را ندارند. دیدم آنقدر از این وروجکها درسها گرفتم که دیگر آن آدم سابق نیستم. ظاهراً فقط من به دانشآموزانم درس میدادم؛ ولی در حقیقت در مسیری باهم پیش میرفتیم که هر ثانیهاش به یاد موندنی بود.
روزهایی که میبایست با مشکلات خانوادگیشان کنار بیایم، که قبول کنم همه چیز در خانههایشان روی روال نیست، که گاهی مادر تنهایشان گذاشته و گاهی پدر به دام اعتیاد افتاده، باید غصه کفشهای پارهشان را میخوردم و گاهی باید از پریده بودن رنگشان گرسنگیشان را میفهمیدم، گاهی بهجای مادر باید دست محبت به سرشان میکشیدم تا حداقل یک ساعت در کنار من فراموش کنند که فرزند طلاق هستند، یا حتی برای یکی از آنها بند کفش میبستم. روزهایی که باید همه این مشکلات را گوشه ذهنم انباشته میکردم و با هر روشی که از دستم برمیآید به آنها بابا و آزاده را یاد میدادم، جایی که از کمترین وسایل کمک آموزشی خبری نبود.
روزهایی که بیشتر از اینکه به دانشآموزانم کمک کند، به من کمک کردند تا رسالتم را در زندگی یعنی ایستادن وسط نادانیها و جنگیدن علیه تاریکی پیدا کنم. سخت بود، سختتر از هر تغییر دیگری، اما نتیجه دلگرمم میکرد: روی کاغذ کوچکی نوشته بود خانم عزیزم دوستت دارم.
آنا: یک تعریف از تدریس اثزبخش و اثرگذار بفرمایید؟ شرایط و ویژگی های یک تدریس اثربخش به چه صورتی است و بفرمایید که شما در این خصوص برای ترغیب دانش آموزان به درس از چه روشها و راهکارهایی استفاده میکنید؟
ضرورت برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم
بیات: به نظر بنده تدریس اثربخش تدریسی است که با توجه به استعدادها، ظرفیتها و تفاوتهای فردی دانشآموزان برنامهریزی میشود و چند روز پیش از تدریس باید شرایط آموزش آن مفهوم در دانشآموزان از نظر روحی و ایجاد انتظار رویارویی با یک درس جدید و هم از نظر تامین پیش نیازهای لازم ایجاد شود. بهطور مثال اولین کلمهای که دانشآموز فرا میگیرد «آب» است، پیش از آن حدود یک هفته با داستان، کاردستی، نقاشیهای جذاب و ایفای نقش در کلاس زمینه آموزش آن رو فراهم میکنیم، بعضی دانشآموزان لمسی هستند و با کاردستی درست کردن بهتر ارتباط برقرار میکنند، بعضی از آنها سمعی هستند و داستان گویی برای آنها مفید است، بعضی از آنها هم بصری هستند و با نقاشیهای ساده جذب میشوند. به همین منظور برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم به نظر میرسد.
باید ذهن دانشآموزان برای دریافت مفهوم آماده و ورزیده باشد
به مرور که تجربه کسب میکنیم و با گذشت یک یا دوماه از سال تحصیلی، حیات کلاس را خوب درک کرده و با توجه به حالات مختلف بچهها میتوان موضوعات مختلفی را برای تدریس انتخاب کرد. بهترین زمان برای تدریس هر مفهوم زمانیست که ذهن دانشآموزان برای دریافت آن مفهوم آماده و ورزیده باشد.
آنا: همانطور که به تاثیرگذاری نقش معلم بر تربیت دانشآموزان آگاه هستید، بفرمایید راهکاری کاربردی برای یک تدریس اثربخش چیست؟
بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات است
بیات: به منظور ترغیب دانشآموزان برای تدریس، بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات وی است. اگر دانشآموز برای لحظهای این احساس را داشته باشد که معلم و اهدافش از او جداست، ممکن نیست بتوان کلاس را حتی مدیریت کرد، چه برسد به آن که امور آموزشی و تربیتی محقق شود. همراه شدن با دانشآموزان از طریق مشارکت در تمرینها و بازیهایشان و مشارکت دادن آنها در امور مدیریت کلاس میسر است. بهعنوان مثال میتوان افرادی را بنا به شناخت تواناییهایشان مسئول انضباط کلاس، مسئول بررسی تکالیف دانشآموزان یا مسئول مراقبت از اموال کلاس قرار داد. این امر علاوه به القای حس مفید و با ارزش بودن و افزایش اعتماد به نفس میتواند آنها را به انجام امور درسی علاقمند کند.
دانشآموزان انعطاف آموزگار را درک میکنند و خود را با آن هماهنگ میکنند. بهطور مثال اگر روزی از کوتاهی آنها در انجام تکالیف چشمپوشی کنید مانند یک دوست اشتباهات شما را در خلوت به شخص شما گوشزد خواهد کرد.
در منطقهای که بنده تدریس میکنم بخصوص در دوره اول (پایههای اول دوم و سوم) به شوق آوردن دانشآموزان با هدیههایی به کوچکیِ یک مداد مشکی خیلی رایج است. متاسفانه با دانشآموزانی روبرو هستیم که بعضا سادهترین و ابتداییترین نیازهایشان طرد شده و کلاس و مدرسه را راهی برای ثابت کردن خودشان میدانند. دانشآموزانی که اگر پدرانشان در دام اعتیاد نباشند قطعاً صدها کیلومتر آنطرفتر در دورترین شهرها مشغول به کار هستند.
در این سالها آموختهام با هموار کردن اولین نیازهای کودکانم امنیت، دوست داشته شدن و مفید بودن است. به سادگی میتوانم آنها را در هر امری با خود همراه کنم. کودکان در سنین دبستان بیشترین تاثیر را از آموزگار خود میگیرند و با او همذات پنداری عمیقی دارند.
آنا: توصیه و رهنمودی اگر به معلمان برای تدریس اثربخش دارید، بفرمایید؟
بیات: برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشید. با خصوصیاتشان همراه شوید، درکشان کنید و برای ضعفهایشان تدبیری بیاندیشید. کافیست کلاس را از روند قابل انتظار آنها خارج کنید.
برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشیدامسال با توجه به اینکه در پایه اول خدمت میکنم تصمیم گرفتم هر روز با روحیات کلاسم پیش بروم. اولین لحظات دیدارمان را به احوالپرسی میگذارنیم. سپس کمی با هم حرکات نرمشی انجام میدهیم، فعالیتی که هم مشکل خوابآلودگی آنها را حل میکند و هم برای شروع درس نشاط کافی به آنها تزریق میکند. سپس به کمک چند دانشآموز که مسئول هستند تکالیف روز قبل را بررسی میکنیم و در صورت نیاز یکی از دانشآموزان بخشی از آن را روی تابلو نوشته و توضیح میدهد، این کار آنها را در مدیریت کلاس مشارکت میدهد و وقتی خودشان را بخشی از کلاس بدانند برای بهتر شدن آن قلباً تلاش خواهند کرد.
پس از آن (حدوداً ۱۰ دقیقهی آخر زنگ اول) همه با یکدیگر لقمههای سالمی که از منزل همراه داریم را میل میکنیم. این کار برای دانشآموزانی که اول صبح میلی به خوردن صبحانه ندارند خیلی مفید است؛ مغزشان مواد مغزی لازم را دریافت میکند، صبحانه خوردن را تمرین میکنند و برای ورود به آموزش آماده میشوند. از طرفی با انتخاب لقمههای سالم برای صبحانه، آنها شانس بیشتری برای داشتن یک تغذیه سالم در آینده خواهند داشت.
باید توجه داشت که دانشآموزان در دوره اول ابتدایی در هر بار بیش از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه نمیتوانند بر موضوعی تمرکز کنند. لذا با مدیریت زمان و با تلطیف تدریس توسط شعر و بازی و ایفای نقش میتوان تا حد زیادی این توجه را افزایش داد و عمق بخشید.
آنا: نکته پایانی و تکمیلی؟
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
بیات: در پایان از همه همکارانم در جایجای این میهن سرافراز تمنا میکنم از تاثیرشان بر لوح سفید کودکان غافل نباشند. کودکان هر خصلت خوب و بدمان را فرامیگیرند، با هر فریادمان از ما دور میشوند و با هرلبخندی خود را در آغوش خدا حس میکنند. خود را تربیت کنیم و مراقب رفتار خود باشیم و خواهیم دید که آنها به بهترین شکل خود رفتار خواهند کرد.
آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کنداگر امکان تدریس در مناطق محروم را دارید از آن چشمپوشی نکنید. در بعضی نقاط کشورم دانشآموزان مستعد و خلاقی منتظر حضور شما در کلاس هستند که از سادهترین امکانات و حقشان در خانه و جامعه محرومند، که منتظر رسیدن یک پیامبر مهربانی برای قلب کوچکشان هستند. دانشآموزانی که شاید سالی یکبار به زحمت بتوانند کفش یا لباسی نو بر تن کنند، ولی هنگام تدریس یک گام از شما جلوترند و با جملاتی که ادا میکنند شما را شگفت زده میکنند. فرزندانی که اگر میشد برای هرکدامشان مادر و پدر شویم چه آیندههای درخشانی که رقم نمیزدند!
از مسئولان کشورم بهخصوص وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم دانشآموزان کشورم را بخصوص در مناطق محروم حمایت کنند. حتماً با کمترین هزینهها ولی به شکل اصولی میتوان بسیاری از آنها را از ورطه اعتیاد و بزه دور کرد و به عنوان آخرین خواسته تقاضا دارم به معیشت جامعه معلمان توجه دوباره شود. آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کند. نمیتوان از تاثیر روحیات و خلقیات آموزگار بر کلاس درسش غافل شد.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوانتهای پیام/