تکثر نامزدها به نفع اصلاحطلبان یا به ضرر آنها؟
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۸۴۹۴۹
در پی تعدد طرح تعداد زیادی نام در اردوگاه اصلاح طلبی، ممکن است همان مخاطره پیشین یعنی عدم اقناع همه نامزدها به کنارهگیری از انتخابات به نفع نامزد واحد به وجود آید؛ شرایطی که شبیه آن را در سال ۸۴ شاهد بودیم.
روزنامه شرق در گزارشی به بررسی تعدد کاندیداها در جبه اصلاحات ایران پرداخت و به آنها هشدار داد که اگر بار دیگر با تعدد کاندیداها رو به رو شوند، ممکن است شرایطی بدتر از سال ۸۴ را تجربه کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- جواد ظریف (۳۷ پیشنهاد)
۲- اسحاق جهانگیری (۳۵ پیشنهاد)،
۳- مصطفی تاجزاده (۳۲ پیشنهاد)
۴- مسعود پزشکیان (۲۵ پیشنهاد)
۵- محمدرضا عارف (۲۱ پیشنهاد)
۶- محسن هاشمی (۲۰ پیشنهاد)
۷- محمد شریعتمداری (۱۹ پیشنهاد)
۸- مصطفی کواکبیان (۱۵ پیشنهاد)
۹- محمد صدر (۱۳ پیشنهاد)
۱۰- محمود صادقی (۱۲ پیشنهاد)
۱۱- شهیندخت مولاوردی (۱۱ پیشنهاد)
۱۲- زهرا شجاعی (۱۱ پیشنهاد)
۱۳- عباس آخوندی (۱۱ پیشنهاد)
۱۴- صادق خرازی (۱۰ پیشنهاد).
با نگاهکردن به این اسامی و جمع اعلام مواضع اعضای احزاب میتوان تا این لحظه گفت نامزدهای حزب کارگزاران ظریف، محسن هاشمی و جهانگیری هستند؛ چنان که علیمحمد نمازی هم گفته است: «تاکنون حزب روی معرفی محسن هاشمی و محمدجواد ظریف اجماع داشته است و حتی اگر اسحاق جهانگیری بخواهد به این جمع اضافه شود، این موضوع را حزب بررسی میکند و جوانب را میسنجد». ظریف در عین حال از سوی حزب ندا هم معرفی شده است که در مجموع باید گفت ظریف و خرازی نامزدهای مدنظر این حزب قلمداد میشوند.
سعید نورمحمدی، از اعضای حزب ندا، درباره این موضوع گفته است: «جلسه شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان شنبه برگزار شد و در این جلسه گزینههای حزب برای معرفی به ائتلاف جبهه اصلاحطلبان ایران انتخاب شدند. حزب ندای ایرانیان دو گزینه اصلی برای انتخابات ریاستجمهوری دارد که آقایان دکتر محمدجواد ظریف و دکتر محمدصادق خرازی هستند. علاوه بر این دو گزینه، معرفی چند چهره ملی دیگر هم به تصویب شورای مرکزی رسید. اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان معتقدند رقابت درونجریانی جریان اصلاحات فرصت مناسبی است تا دیدگاههای مختلف درون جریان اصلاحات بتوانند در قالب این جبهه ایدهها، نظرات و برنامههای خود را برای اداره کشور مطرح کنند و در نهایت در درون این فرایند بهترین دیدگاهها و برنامهها توسط اعضا انتخاب شود».
خبرهایی هم حاکی از آن است که حزب اتحاد ملت نیز بر شخصیتهایی مانند مصطفی تاجزاده، اسحاق جهانگیری، محمدجواد ظریف، محمد صدر و شهیندخت مولاوردی نظر دارند؛ البته علاوه بر نامهایی که آذر منصوری بهعنوان سخنگوی نهاد اجماعساز مطرح کرده و سخنانی که فعالان حزبی گفتهاند، نام دو شخصیت دیگر، یعنی محسن رهامی و علی مطهری که اولی کاملاً اصلاحطلب و دومی نزدیک به اصلاحطلبان شناخته میشود نیز مطرح است که گویا تا این لحظه وضعیت این دو شخصیت در نهاد اجماعساز بررسی نشده و ظاهراً گزینه پیشنهادی اعضای حقوقی (احزاب) و حقیقی این تشکل انتخاباتی نبودهاند. مطهری عضو هیچیک از احزاب اصلاحطلب نیست و حتی خودش را بهطور کامل اصلاحطلب نمیداند و همواره بین اصلاحطلبی و اصولگرایی رفتوآمد داشته است؛ بهنحویکه بارها گفته نظرات سیاسیام به اصلاحطلبان و دیدگاههای فرهنگیام به اصولگرایان نزدیک است. او البته بهتازگی شانس این را که از اصلاحطلبان رأی بگیرد، بیشتر دانسته و گفته است: «اصولگرایان که هیچوقت من را بهعنوان کاندیدای خود معرفی نمیکنند، ولی از طرف اصلاحطلبان این احتمال وجود دارد.
در سالهای اخیر شرایط کشور بهگونهای بوده که خودبهخود من مواضعی را اتخاذ کردهام که به اصلاحطلبان نزدیکتر بوده است. بهطور طبیعی در موارد مربوط به آزادی بیان و حقوق شهروندی که در چهار، پنج سال اخیر مطرح شده، خود اصلاحطلبان هم به اندازه من ورود نکردهاند. درباره نقض حقوق بشر که گاهی از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی انجام میشود یا در مورد مسئله حصر خانگی و بازداشت خبرنگاران و از این قبیل موضوعات و مسائلی که برای محیطزیستیها پیدا شد، من ورود کردم ولی گاهی خود اصلاحطلبان جرأت نمیکردند در این بخشها وارد شوند. بنابراین خودبهخود در این سالهای اخیر وضعیت به صورتی بود که من به اصلاحطلبان نزدیکتر شدهام و اگر قرار باشد یکی از این دو گروه از من حمایت کند، احتمال حمایت اصلاحطلبان بیشتر است. به هر حال هرکدام از اینها حمایت کنند، من استقبال میکنم و مشکلی ندارم».
با این سخنان میتوان دریافت که خود مطهری هم انتظار ندارد بهعنوان نامزد نهایی جناح اصلاحطلب معرفی شود و او چشم به همه جناحها و طیفهای سیاسی دوخته است، البته چشم امیدش بیشتر به اصلاحطلبان است؛ اما ماجرا برای رهامی فرق میکند؛ او یک نیروی اصلاحطلب است که گویا قصد دارد جدای از تشکیلات جبهه اصلاحات در انتخابات وارد شود؛ چنان که بهتازگی رسماً اعلام کرده نامش میان گزینههای مورد بررسی نهاد اجماعساز مطرح نشود. او بهتازگی در بیانیهای نوشته است: «ضمن تشکر از احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب که از اینجانب برای نامزدی انتخابات دعوت کرده و اکنون نام مرا بهعنوان داوطلب انتخابات ریاستجمهوری به نهاد اجماعساز اصلاحطلبان پیشنهاد کرده یا قصد دارند مطرح کنند، تقاضا دارم که از معرفی اینجانب به نهاد مذکور خودداری کنند.
بهعنوان فرزند جامعه بزرگ ایران، برنامههای خود را جهت اداره کشور و حل مشکلات و معضلات آن به اطلاع مردم میرسانم و داوری را بر عهده آنها خواهم گذاشت و چون گذشته دست تمامی نخبگان، احزاب و شخصیتهای کشور از هر حزب، جریان و جناح را برای مشاوره و همکاری میفشارم. ضمناً دلایل تفصیلی خود را در مورد علل اتخاذ این خطمشی در روزهای آینده با مردم در میان خواهم گذاشت».
بر اساس آنچه پیشبینی میشد که ممکن است اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری با خطر مستقل واردشدن برخی نیروهایشان مواجه شوند، نخستین مصداق این حالت محسن رهامی است که ورود مستقلش -به هر علتی که باشد- باعث میشود جبهه اصلاحات با یک نیروی واحد وارد عرصه انتخابات نشود. البته برخی فعالان سیاسی باور دارند آنچه از سوی تشکیلات رسمی انتخاباتی اصلاحطلبان معرفی میشود، حجیت دارد؛ اما به نظر میرسد عموم مردم اصلاحطلبان را به صفت شخصی میشناسند نه لزوماً به تأیید تشکیلاتی؛ به این معنا که جامعه میان یک اصلاحطلب با جریان متبوعش فرق زیادی قائل نیست؛ بنابراین به نظر میرسد ورود مستقل اصلاحطلبان فارغ از هر تصمیمی که نهاد اجماعساز میگیرد، میتواند به اجماع سراسری لطمه بزند؛ موضوعی که تا همین اواخر درباره محمدرضا عارف گفته میشد که او آمده است بماند و دیگر نمیخواهد مانند سال ۹۲ به نفع کسی کنار برود؛ گزارهای که البته تا این لحظه نشانهای از آن نیست و اکنون نام عارف هم در میان گزینههای مطرح در نهاد اجماعساز به چشم میخورد.
علاوه بر این، مخاطره دیگری که شاید اصلاحطلبان را تهدید کند، نامزدهای متکثر است. در پی تعدد طرح این تعداد نام، ممکن است همان مخاطره پیشین یعنی عدم اقناع همه نامزدها به کنارهگیری از انتخابات به نفع نامزد واحد به وجود آید؛ شرایطی که شبیه آن را در سال ۸۴ شاهد بودیم؛ بهنحویکه گفته شد اصلاحطلبان در یک وزنکشی به نفع مهدی کروبی کنار نرفتند تا در عین حال که مجموع آرای آنها بیشتر از اصولگرایان بود، رقابت را واگذار کردند. حتی با رجوع به آمار میتوان دریافت که اصلاحطلبان فارغ از وجود هاشمیرفسنجانی در انتخابات، اگر با یک نامزد میآمدند، باز هم پیروز انتخابات میشدند که چنین نشد و محمود احمدینژاد هشت سال قوه مجریه را در اختیار داشت. با این وصف، به نظر میرسد اگر اصلاحطلبان نتوانند به یک نامزد واحد برسند، شرایطی مانند آن سال و بلکه بدتر از آن را رقم میزنند؛ زیرا در آن زمان اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی بسیار وسیعتری نسبت به امروز داشتند و عملاً آرای خاکستری را نمایندگی میکردند؛ حال آنکه امروز به دلیل حمایتشان از دولت روحانی و البته نوع عملکرد دولت، در معرض تندترین انتقادها از سوی جناح رقیب و جامعه قرار دارند.
هرچند فردی مانند محمود صادقی باور دارد تعدد نامزدها به نفع اصلاحطلبان خواهد بود؛ بهنحویکه گفته است: «شرایط اصلاحطلبان را مثبت ارزیابی میکنم و شخصیتهای بسیاری از اصلاحطلبان برای انتخابات کاندیدا شدهاند و همین تعدد هم میتواند به نوعی نشاندهنده میل به مشارکت باشد. با وجود همه مخاطرات و محدودیتها، اصلاحطلبان میخواهند در صحنه حضور داشته باشند و این اتفاق مثبتی است و باید دید در نهایت اصلاحات به چه جمعبندیای میرسد و شورای نگهبان نیز چه عملکردی را در قبال این جریان خواهد داشت. اما تا به این لحظه آن چیزی که میبینم، تحرک خوبی است. با اینکه بدنه مردمی جریان اصلاحات هنوز آن تحرک و انگیزه لازم را پیدا نکرده، ولی در سطح نخبگانی و تشکیلاتی اصلاحطلبان تحرک چشمگیر و خوبی ایجاد شده است». البته این سخن صادقی در شرایطی میتواند درست باشد که اصلاحطلبان بتوانند به نامزد واحد برسند و در غیر این صورت، نهتنها تعدد نامزدها هیچ کمکی به اصلاحطلبان نمیکند، بلکه باعث شکست قطعی آنها در انتخابات میشود و زمینه پیروزی رقیب را حتی با رأی حداقلی فراهم میکند.
کد خبر 490930منبع: ایمنا
کلیدواژه: اصلاحات اصلاح طلبان اصلاح طلب انتخابات انتخابات ۱۴۰۰ انتخابات ریاست جمهوری جبهه اصلاحات ایران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق اصلاح طلبان اصلاح طلبان نهاد اجماع ساز اصلاحات ایران ریاست جمهوری جبهه اصلاحات نامزد واحد جبهه اصلاح
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۸۴۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنشهای انتخاباتی رادیکالها پس از عملیات تحریم!
جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخش اصلی از عاملیت و ترک فعلها بوده است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش ازسرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
برخی اصلاح طلبان در اقدامی مزورانه در حالی در رسانه های خود از تبدیل شدن امید در ایران به امری مناقشه آمیز سخن به میان میآورند که بررسیها نشان میدهد ادعاهای آنان مبتنی بر پیمایش های دهه ۹۰ یعنی دولت مورد ائتلاف آنان میباشد.
آغاز این کنشها با توییت سعید حجاریان تئورسین اصلاحات درباره «امید» در سیاست و جامعه آغاز شده است، روزنامه آرمان امروز نوشته است:
سعید حجاریان، تئوریسین و فعال سیاسی اصلاح طلب در توئیتی نوشت: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم. این فعال سیاسی اصلاح طلب، اخیرا توئیتی منتشر کرده و در آن نوشته بود: «دولت سیزدهم و تفکر حاکم بر آن چماقی بود به بار شیشه مملکت؛ مسئله نرخ بنزین، «نور» حجاب و دیگر طرح ها و اقدام های در پیش هم ضربات مهلک تری هستند. تداوم این تفکر در دولت چهاردهم آخرین چماق است بر بار شیشه و دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشته است:
این سخنان وی با واکنشی را به همراه داشت که عنوان کرده بود دیگر بار شیشهای نمانده که بخواهد حفظ شود. حجاریان در پاسخ به این نقد، توئیتی دیگر در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و در آن نوشت: منتقدی مجرب نقدی بر این پست نگاشته و بیان کرده اند: «چیزی باقی نخواهد ماند» گزاره ای آخرالزمانی است؛ یعنی چیزی متصور نیست که برای حفظ اصلاح اش تلاش کنیم. پاسخ اینجانب: به حفظ «امید» و نگه داشتن شعله شمع باور دارم ولی تؤامان «نقد» را شرط لازم هر گشایش و سخن ایجابی میدانم.
بررسیها در این رابطه بیانگر آن است که اصلاح طلبان با طرح این ادعا که ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، تاکید می کنند، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند.
اصلاح طلبان همچنین با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی معنادار به پیمایش امید در جامعه پرداخته و مینویسد:
امید در ایران به امری مناقشهآمیز و پرابلماتیک و مساله اجتماعی مبدل شده است، امید در ساختار اجتماعی باید تولید و بازتولید شود اکنون ساختار جامعه ایران فاقد توان تولید و بازتولید امید شده است، ساختارهای اصلی و مسلط که در جامعه ایران جاری است فرصت عاملیت را از بخش عظیمی از جامعه خصوصا نخبگان سلب نموده و برعکس نومیدی را میگستراند. در دهه اول هزاره سوم شاخص نیکبختی در ایران از صد کشور پنجاه و چهار بوده و اکنون به هفتاد تنزل یافته است.
در ادامه این یادداشت آمده است:
شوربختانه در پیمایشهای متعدد ملی دیگری نیز تایید شده است، ازجمله در پیمایش ملی سرمایه اجتماعی (۱۳۹۵) که پنداشتهای مردم در حوزه مولفههای سرمایه اجتماعی را ارزیابی نموده است، نشان میدهد که ۸۰درصد مردم درخصوص موفقیت نظام در حل مشکلات ارزیابی در حد کم و خیلی کم داشتهاند و تنها یک درصد در حد زیاد و خیلی زیاد امید به توان نظام در حل مشکلات داشتهاند. یا در شاخص ارزیابی نسبت به روند آینده جامعه در سه قلمرو رفاه، وحدت و همدلی و فقر یافتههای امیدبخشی حاصل نشده است.
اصلاح طلبان با تاکید بر بررسی تغییرات جامعه، ضرورت بررسی سویه ها، مولفه ها، خواسته ها، مطالبات، تصورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را مورد تاکید قرار داده و می کوشند وضعیت فعلی جامعه را «بی آینده»، «بی افق» و سراسر «تیره و تار» تصویر سازی کرده و از سوی دیگر نظام حکمرانی را مورد هجمه قرار دهند.
اصلاح طلبان در حالی مدعی پیمایش ها در خصوص شرایط ناامیدی در جامعه هستند که این پیمایش ها در بازه زمانی ۳ دهه گذشته به ویژه دهه ۹۰ بوده که از قضا جریان اصلاحات خود بخش مهمی از سیاستگذاری و روند اجرایی کشور هم در دولت اصلاحات و هم به انحای دیگر در دولت روحانی بر عهده داشته است.
این موضوع زمانی اهمیت می یابد که در یابیم جریان اصلاحات در حالی به نقد ساختاری می پردازد که خود بخشی از این ساختار و شرایط مورد ادعای آنان در حقیقت بخشی از عاملیت و ترک فعل های آنان بوده است.
اصلاح طلبان همچنین بدون اشاره به کاستی ها و انتقادات وارده به دولت های مختلف در پیگیری برنامه های توسعه، معطل نگاه داشتن کشور به دلیل مذاکرات خارجی و ...بوده اند که حتی عالی ترین مقامات کشور نیز انتقاداتی به عدم پیشرفت در دهه ۹۰ مطرح کرده و نسبت به تعلل ها، کم عملی ها و بی عملی ها انتقاد کرده بودند. این در حالی است که این بخش از اصلاح طلبان تلاش دارند طی یک کنش سیاسی- رسانه ای اقدام به فاکتور کردن کم کاری ها به نام حاکمیت می باشند، هدف از این اقدام فضاسازی خاص برای حضور در عرصه انتخابات پس از تحریم آن است.