نمایشی به نام مذاکره و مردمِ همیشه زخمخوره/میدان بازی دیپلماتها گراندهتل وین است یا چهارراه استانبول است؟
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۳۲۵۶۸
دوگانه تحریم – مذاکره ، درام تکراری دهه های اخیر اقتصاد ایران است که بازیگران مختلف داخلی و خارجی ، به تناسب نقش و اهداف خویش ، ژانر های مختلفی از آن را بازی و کارگردانی کرده اند . - اخبار اقتصادی -
دوگانه تحریم – مذاکره ، درام تکراری دهه های اخیر اقتصاد ایران است که بازیگران مختلف داخلی و خارجی ، به تناسب نقش و اهداف خویش ، ژانر های مختلفی از آن را بازی و کارگردانی کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چنین شرایطی فارغ از اینکه هر طیف از بازیگران ، چگونه نقش خویش را بازی خواهند نمود ، پایان قصه چطور رقم خواهد خورد و یا اینکه اکنون چه تغییری ممکن است بر روی ترکیب تیم خودی و تیم حریف رخ دهد ؛ تمام فکر تماشاگران (بخوانید مردم ) ، در پیشگاه ورودی سالن نمایش و درست جلوی باجه بلیط فروشی متوقف شده .ابدا دیگر کسی به فکر تماشای بازی بازیگران و پایان قصه نیست . اینجا دیگر نبض بازی در ورودی سالن می زند ، نه در دیالوگ بازیگران . نبضی از جنس اسکناس خارجی. بدی ماجرا به اینجا ختم نمی شود . طولانی شدن بازی یا همان نمایش ، تاکتیک های بازی را برای رندان بازیگر، عیان ساخته و در مقابل تماشاگران را بیش از پیش غرق هزینه تهیه بلیط. تا جایی که همگان ( خاصه بازیگران پیش از گفتن دیالوگ هایشان) به تابلوی نرخ بلیط نظر می کنند . اینبار احساسات مردم با سفت و شل شدن پیچ نرخ ارز ، تغییر می کند .پیچی که بیشتر به دست پر مهر خارجی ها باز و بسته می شود.مردم گاه خشمگین اند و گاه از کاهش ظاهری و حداقلی خشم قبلی ، بی اندازه مسرور.
اکنون وقت تعویض تیم بازیگران داخلی است و تماشاگران قرار است پس از این مدت که با بد و خوب بازی ساخته اند ، احتمالا تیم جایگزینی را وارد عرصه کنند . یک جای کار می لنگد. اینکه نرخ ارز آنچان یکسره و طولانی مدت بالا رفته که گویی پیچ کم و زیادش هرز شده باشد و دیگر مردم اصلا اعتنایی به دیپلماسی و سیاست خارجی و به بیان بهتر بازیگران ندارند. این اتفاق بدان معنی است که مردم دیگر با بازی بازیگران تهیج نخواهند شد . احساساتشان کنترل یا به بیان بهتر جهت دهی نخواهد شد. در چنین شرایطی وضع برای بازیگران داخلی و خارجی متغییر است.
خارجی ها که دیگر گویا کنترلی بر اوضاع تماشاگران ندارند باید به هر طریقی، کمی با پیچ نرخ ارز بازی کنند تا تماشاگران دوباره به بازی (!) برگردند و به اصطلاح با یک مویز گرمیشان شود و با یک قوره سردیشان. درخت تاک تحریم می ماند و نرخ ارز پایین و خوشحالی موقت مردم تا تصمیم بعد و ژانری دگر. بدین نحو و با حرکتی سینوسی ، هنوز در دید تماشاگران میتوان ماندگار بود و موثر .در مقابل دوستان ایرانی هم که میدانند اقتصاد ماهیتا به دلیل حضور در شئون مختلف جامعه ، عملا عنصری شرطی است ( برخلاف برخی که اقتصاد را تنها تحت شرایط و تصمیمم سیاستگذاران شرطی میدانند ) برای حضور مجدد دو امر را پی می گیرند . اول اینکه با تغییر ولوم نرخ ارز کاری نداشته باشند ( البته در شرایطی که کاهش نرخ ارز عامدانه هم نباشد ) و دوم اینکه با حرکتی بی مهابا، توجهات را به میدان معطوف گردانده و درصورت لزوم حتی گوشه ایی از آن را به آتش کشد.اینگونه او با توسل به ماندن طرف خارجی در بازی شاید بتواند دوباره به بازی برگردد . اینجاست که شنیدن حرف اجنوی از زبان دوستان آنهم در وقت اضافه، زیاد عجیب نیست یا حداقل منطقی بنظر می رسد.
نکته مهم اینجاست که فارغ از تیم های بازیگر و نحوه بازیشان ، دوگزاره همچنان تغییری نخواهند داشت. اول اینکه بازی همچنان ادامه دارد . چرا که با وجود متغییری به نام نرخ ارز ، برای بازیگر خارجی ، از دست دادن مهره مار تحریم برای نفوذ بر اذهان و قلوب ، اصلا مطلوب نیست و او اینچنین سلاحی را از کف نخواهد داد و دوم اینکه نرخ ارز همچنان با حفظ روندی صعودی، سینوسی به بالا و پایین تغییر خواهد کرد.
لازم به ذکر است که هردوی این امور به صورت مبسوط قابل بحث هستند. اولی سایه اعمال نظر طرف غربی را همچنان حفظ می نماید و دومی بجای اینکه به بیان برخی اقتصاد را شرطی کند ، مردم را شرطی می کند و نبضشان را در دست می گیرند و این یعنی در انتها فقط ملتی می ماند غیر مستقل و با فشار خون بالا که کنترلش زین پس زیاد سخت نیست. بنابراین شاید باید پذیرفت تحریم – مذاکره یک روند است و نه یک نتیجه . یک بازی و نه یک اهرم.
در این میان اگرچه درک شرایط ، رفع تحریم ها و به تبع حمایت از تیم های مذاکره کننده در دوران های مختلف خاصه در دوران کنونی بسیار بدیهی است لکن شاید باید برای برهم زدن همیشگی این قاعده چاره ایی دیگر اندیشید . باید بازی یا حداقل نحوه بازیگری را عوض کرد . این نکته مهم تر از تعویض بازیگر هاست که مربوط به مورد اولی می شود که امید است در مباحث بعدی ، بدان پرداخته شود .اما در باب مورد دوم همین نکته بس که پایین آمدن نرخ ارز و صف های فروش آن قبل از حصول توافق یا حتی بلافاصله بعد از آن به همان میزان مخرب است که بالارفتن آن در این مدت و پس از خروج ایالات متحده از برجام مخرب بوده . علت کاملا مشخص است . نبض بازی به قیمت دلار می زند و میدان بازی چهاراه استانبول است و تهران، نه هتل گراند وین. اینجاست که حقا دیپلمات ایرانی عملا قدرتی ندارد چرا که نمایشنامه گروه بین المللی بحران یک نقش اول دارد آنهم نرخ ارز در ایران است و تنها می ماند امضایی که هیچ وقت تضمین نبوده و نیست.
مهدی اشجع – پژوهشگر اقتصادی
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: نرخ ارز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۳۲۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کرانه باختری، میدان وحدت در جبهه مقاومت
بهطوریکه مقامات تلآویو و سران ارتش اسرائیل نتوانستند مأموریت خود را برای اشغال شهر رفح آغاز کنند. اما در روزهای اخیر بخشی از بدنه ارتش رژیم صهیونیستی بازسازی شده و حملات نسبتاً شدیدی به کرانه باختری در حال وقوع است. رژیم صهیونیستی پس از عملیات وعده صادق، جایگاه خود را در عرصه نظامی در منطقه و حتی جهان از دست داده و قادر به تغییر قواعد درگیری در جنگ نیست. از این رو با جمعآوری نیروهای خود در سرزمینهای اشغالی، تمام توان خود را برای تصرف شهر رفح و حمله به غزه به کار گرفته تا بتواند با یک پیروزی زودگذر در کشتن مردم غزه، چهره خود را بهعنوان یک ارتش قدرتمند در منطقه بازسازی کند.
در ۲۰۰روز از عملیات طوفانالاقصی، بیشترین فشارهای رژیم صهیونیستی بر مردم غزه و رفح بوده و مردم در کرانه غربی کمترین آسیب و نقش را داشتهاند. در این مدت بیش از ۳۴هزار نفر از مردم در غزه به شهادت رسیدهاند؛ جنبش حماس و جهاد اسلامی سعی دارند از ظرفیتهای جوانان انقلابی کرانه باختری به نفع مردم غزه استفاده کنند تا فشارها در این منطقه کاهش یابد. با توجه به اینکه کرانه باختری دارای جمعیت بالا و امکانات زیادی است، رژیم صهیونیستی سعی میکند مردم این منطقه را نسبت به مسائل مردم غزه و رفح بیاعتنا نگه دارد و اجازه هیچگونه تحرکی را به جوانان مبارز در کرانه باختری ندهد. متأسفانه علاوه بر فشار اسرائیل به کرانه باختری، کشورهای عرب پیرامونی سرزمینهای اشغالی و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز از شکلگیری هستههای مقاومت در کرانه باختری جلوگیری میکنند.
حال سؤال مهم اینجاست، آیا اعلام موجودیت یگان ویژه استشهادی در کرانه باختری میتواند صحنه نبرد میدانی را تغییر دهد؟
از سال ۲۰۲۳ میلادی روند درگیریها در کرانه باختری شدت یافته، بهطوریکه این منطقه در حال حاضر بهعنوان «فعالترین» و «مهمترین» جبهه علیه رژیم صهیونیستی محسوب میشود. منشأ هر عملیات استشهادی در سرزمینهای اشغالی که توسط مبارزان جوان صورت میگیرد بیشتر در شهرهای جنین و نابلس است. برای نخستین بار رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۲۳ جولای ۲۰۱۴ (۱ مرداد ۱۳۹۳) مسئله تبدیل کرانه باختری به مرکز مقاومت در فلسطین اشغالی و «تسلیح و تجهیز» آن را مطرح فرمودند و این یکی از اهداف مهم و راهبردی محور مقاومت و جنبش حماس و جهاد اسلامی فلسطین است.
اما تشدید و شکلگیری هستههای مقاومت در کرانه باختری میتواند سه پیامد قابل توجه برای آینده رژیم صهیونیستی داشته باشد.
نخست: هرگونه تحولات نظامی توسط هستههای مقاومت در این منطقه میتواند برای رژیم صهیونیستی بهعنوان یک
«تهدید موجودیتی» محسوب شود، بهطوریکه شاکله امنیتی اسرائیل را فرو بریزد. امروز بزرگترین صحنه برای قدرتنمایی و نمایش بازدارندگی و انسجام گروههای مقاومت در اراضی اشغالی کرانه باختری است.
دوم: بر اثر تشدید روند عملیات گروههای مقاومت در کرانه باختری، ارتش رژیم صهیونیستی عملاً در وضعیت «انفعال» و «استیصال» قرار خواهد گرفت و ابتکار عمل و کنشگری در عرصه میدانی در غزه و حتی رفح را از دست خواهد داد.
سوم: وحدت میدانی میان نیروهای جهاد و حماس در عین حال که روند پیشبرد راهبردهای مقاومت در کرانه باختری را تسریع و تسهیل میکند، میتواند سبب تحکیم و تثبیت ایده «وحدت میدان» میان گروههای مقاومت فلسطین و حتی محور مقاومت در منطقه شود.