یادداشت|چرا توسعه سیاسی مرده به دنیا آمده است؟
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۴۶۴۸۷
یک پژوهشگر مسائل سیاسی طی یادداشتی به آسیب شناسی جریان سیاسی موسوم به «اصلاحات» که از دوم خرداد سال ۷۶ و همزمان با پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات دوره هفتمین ریاست جمهوری، اعلام موجودیت کرد، پرداخته است. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جعفر حسنخانی، پژوهشگر مسائل سیاسی طی یادداشتی با طرح این سوال که چرا «توسعه سیاسی» مرده به دنیا آمده است؟ به آسیب شناسی جریان سیاسی موسوم به «اصلاحات» که از دوم خرداد سال 76 و همزمان با پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات دوره هفتمین ریاست جمهوری، اعلام موجودیت کرد، پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوم خرداد سال 1376 نقطه عطف شکلگیری و سامانیابی جریان سیاسی است که با عنوان «اصلاح طلب» هدف اعلامی خود را «توسعه سیاسی» در ایران میدانست. توسعه سیاسی به عنوان پروژه اصلی جریان اصلاح طلبی در طول دوره دولتمندی این جریان در سالهای 1376 تا 1384 و پس از آن همواره به عنوان هدف غایی از سوی این جریان دنبال شده است. اصرار و ابرام جریان اصلاح طلبی در اهتمام به توسعه سیاسی تا بدان جا است که توسعه سیاسی برای این جریان ، تبدیل به مهمترین وجه هویتی آنان شده است. به همین جهت میتوان با قاطعیت مدعی بود معنای اصلاحطلبی منهای توسعه سیاسی از اساس دچار فقدان میشود.
توسعه سیاسی چیست؟
پس از گذشت بیش از شش دهه از طرح توسعه سیاسی هنوز معنای این دانش واژه با ابهامات جدی و بیشماری رو به رو است. توسعه سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم از سوی نظریهپردازان بلوک غرب برای مقابله نظری با بلوک شرق در کشورهای جنوب موسوم به جهان سوم طرح شد و به سرعت به برنامه اقدام سیاسی پیروان بلوک غرب قرار گرفت.
توسعه سیاسی نظر به «حوزه عمومی» دارد. حوزه ای که افراد فارغ از تفاوت های خود به طور برابر و آزاد درباره مسائل سیاسی به گفت و گو می پردازند و نظر آنان به راس هرم قدرت منتقل میشود و در چرخه گردش نخبگان نیز افراد به طور برابر میتوانند وارد رقابت برای تصدی مناصب سیاسی کشور در چهارچوب قانون شوند.
شاید بتوان به طور خلاصه توسعه سیاسی را فراگردی دانست که به نهادی کردن تشکلها و مشارکت سیاسی میانجامد و حاصل آن، افزایش توانمندی افراد، احزاب و گروهها، برای مشارکت قانونمند در فضای سیاسی جامعه است. البته این معنا در سال های اخیر به «دموکراسی» فروکاسته شده است.
از جمله مهمترین شاخصهای توسعه سیاسی هم از این قرارند: 1. فرهنگ سیاسی مشارکتی، 2. کارآیی حکومت، 3. فقدان فساد (اداری و مالی)، 4. مشارکت سیاسی، 5. رقابت سیاسی، 6. جامعه مدنی قوی و 7. پاسخگو بودن حکومت.
جایابی پروژه توسعه سیاسی در جغرافیای سیاسی فکری ایران
در ایران جریانهای سیاسی و فکری مختلفی وجود دارند که هر یک تحقق یک ابر پروژه سیاسی اجتماعی را دنبال میکنند و بر همین مبنا میتوان ابر پروژه های سیاسی اجتماعی را در یک صورتبندی کلی در چهار ابرپروژه دسته بندی کرد : 1.پروژه تحجر ، 2. پروژه تجدد 3. پروژه سازگاری ، 4. پروژه تحول . پروژه تحجر با پیش فرض ناپاک بودن حوزه عمومی و دنیا ، تلاش میکند با فردی کردن دین و دامن چینی آن از حوزه عمومی به زعم خود دامن دین را از آلودگی های حوزه عمومی پاک کند. مهدی نصیری از بلندگوهای متاخر رسانه ای و نه فکری این پروژه است. پروژه تجدد به دنبال تحمیل تاریخ مدرن اروپای غربی به تاریخ ایران و جهان است. نمونه تاریخی آن حسن تقی زاده متقدم و نه متاخر، ملکم خان و... هستند. پروژه سازگاری خود به دو پروژه تقسیم میشود: الف. پروژه سازگاری ایران و اسلام با غرب و ب. پروژه سازگاری غرب با اسلام. پروژه چهارم، پروژه تحول است که به دنبال خروج از پارادایم تجدد است و افق تمدنی نویی را جست و جو میکند. رهبران انقلاب را میتوان در این پروژه جانمایی کرد.
جریان اصلاح طلبی در میانه پروژه تجددگرایی و پروژه سازگاری قرار دارد و بدنه اصلی آن به دنبال سازگاری اسلام و ایران با غرب است. این جریان میخواهد سنتهای ایرانی اسلامی را به محک سنجه غرب بگذارد و سنتگزینی کند در حالی که پروژه سازگاری غرب با اسلام، ارزش ها و شاخصهای مدرنیته را به سنجه اسلام می گذارد و اهتمامش غربگزینی است.
جریان اصلاحات در میانه این دو پروژه در اولویت دهی به اهداف خود به دو گروه اقلیت و اکثریت تقسیم میشوند. اقلیت توسعه اقتصادیطلب و اکثریت توسعه سیاسیطلب و دموکراسیخواه. دانشگاههای الگو گرفته از دانشگاه های فرانسه که دانش علوم سیاسی را با حقوق در یک دانشکده آموزش میدهند، پروژه دموکراسیخواهی را در ایران دنبال میکردند و تربیت یافتگان آن جمهوری خواه بودند و دانشگاه های الگو گرفته از دانشگاه های انگلیسی که علوم سیاسی را با اقتصاد در یک دانشکده تدریس میکنند به دنبال توسعه اقتصادی بودند و طبعا تربیتیافتگان آن مشروطه طلب. ترجمه سیاسی نگاه نخست و اکثریت اصلاح طلبی در حزب مشارکت سابق و حزب اتحاد ملت ایران فعلی نمود یافت و نوع نگاه دوم و اقلیت در حزب سازندگی ترجمه سیاسی یافت. مشکل این هر دو تعمیم غلیظ یا رقیق پروژه تجدد اروپای غربی به جامعه ایرانی بدون در نظر گرفتن تاریخ و تمدن اسلامی ایرانی بوده است و هر چه به این سو آمدیم تردید در موفقیت این پروژه بیشتر شده است.
اصلاح طلبی و گذار از پروژه هویتی
امروز از پس سال ها کنش سیاسی اجتماعی جریان اصلاح طلبی، می توان قضاوت بهتری نسبت به کارنامه اعمال این جریان داشت. این جریان همواره در این سال ها در بیان و گفتار خود مدعی تلاش در جهت تحقق پروژه توسعه سیاسی در دل ابر پروژه سازگاری اسلام با غرب بوده است. اما امروز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1400 تناقضی بزرگ رخ نموده و چالش هویتی این جریان شکل تامی به خود گرفته است. جریانی که سه دهه مدعی است در جهت تحقق توسعه سیاسی عمل کرده به ناگاه دست از آرمان خود شسته است. از جمله شاخصهای توسعه سیاسی شایستهسالاری است . در شایستهسالاری ابتنای چرخه گردش نخبگان در ساختار قدرت به ویژگیهای اکتسابی افراد است نه ویژگی های انتسابی و موروثی. مبنای عمل برای صعود در هرم قدرت مهارت و شایستگیهای اکتسابی است نه خون، نسب، خویشاوندی و عصبیت. حال سوال اینجا است که بر اساس کدام شاخص توسعه سیاسی نظر بیشتر اصلاح طلبان تا چندی قبل بر حمایت از حجت الاسلام سید حسن خمینی برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بوده است؟ همه داشته او نسب و خویشاوندی او با بنیانگذارکبیرجمهوری اسلامی است. مهم ترین کارنامه او مدیریت ناموفق بر مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده . سید حسن خمینی در هیچ یک از سطوح نظام اسلامی چه عالی و چه میانی نقشآفرینی نکرده است. حال چگونه می توان او را برای تصدی صندلی قدرت پیشنهاد داد و از وی حمایت کرد. به نظر می رسد هر چه به این سو آمدیم با رنگ باختن آرمان توسعه سیاسی ،جریان اصلاح طلبی بیش از پیش با چالش هویتی مواجه شده است. کنش اخیر قاطبه اصلاحطلبان در حمایت از نوه بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری -که البته با نهی مصلحانه رهبر انقلاب بیسرانجام ماند – نشان داد پروژه توسعه سیاسی اصلاحطلبان در ایران مرده به دنیا آمده و اصلاحطلبان خود نیز به هنگام عمل بر آن گور فاتحهای نمیخوانند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: احزاب اصلاح طلب احزاب اصلاح طلب جریان اصلاح طلبی پروژه سازگاری اصلاح طلبی ریاست جمهوری اصلاح طلبان توسعه سیاسی حوزه عمومی سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۴۶۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشوری مثل مصر سریال حشاشین را ساخت؟
پژوهشگر جریانهای اسلامی میگوید مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال حشاسین با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، حجتالاسلام سید علی بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی و مهدی علمی دانشور استادیار ادیان شرق دانشکده ادیان و مذاهب برگزار شد.
بطحایی بحث خود را با موضوع جریان های فکری مصر آغاز کرد و گفت: سریال حشاشین نسل جدید را درگیر کرده است. نسل جدید بر خلاف ممانعتها این سریال را دیدند. نظر کلی بنده از سریال همان ضرب المثل معروف است که گفت «بعضیها کج گفتند، اما رج گفتند.» کج گفتنش با آقای دکتر فرمانیان و دانشور است و رج گفتنش با من. رج گفته یعنی برنامه و هدف دارد و کار او روی حساب است. روی جریانهای فکری، این سریال را ارائه داده است. این سریال را در قد و قواره سریال تاریخی نبینیم بلکه این فیلم، یک نبرد جریانی است که صحنۀ آیندۀ جهان اسلام را تشکیل میدهد. نبرد جریان های فکری در این اتفاق رخ میدهد. به چه معنا؟ جریان شناسی جهان اسلام حوزه مغفولی است. آینده پژوهیِ آن، مغفول تر است و از همه مغفول تر، نبرد بین جریانهاست که صحنه آینده جهان اسلام را شکل میدهد. در مصر و تونس و مغرب و ترکیه همین گونه است. تلاقی جریان ها صحنه آینده جهان اسلام را می سنجد.
اصطلاح "حشاشین" مربوط به ترور فرماندهان صلیبی استوی افزود: اسلام سنتی خیلی در تلاقی با جریانات وارد نمیشود و حاشیه امنی برای خود دارد. روشنفکری هم بدنهی مردمی ندارد و حضور اجتماعی هم نمیتواند داشته باشد؛ منتها سه جریانِ اسلام سلفی با قرائت جامعی که دارد و نیز اسلام سیاسی و اسلام سکولار صحنهی آینده جهان اسلام را میسازند که باید در حوزه آیندهپژوهی به آن توجه کنیم تا به مشکلی برنخوریم.
سریال حشاشین به نزاریان شام ارتباط دارد
بطحایی گفت: باید به نکته ای توجه شود؛ اگر توجه نکنیم، بقیه تحلیلها فایده نخواهد داشت. چون بعضی می گفتند این سریال آمده تا ولایت فقیه یا مهدویت را بزند، اما سرحلقه این سریال این است که چرا مصر این دغدغه را داشت؟ چون نزاریان ارتباطی به مصر ندارد. نزار پس از اینکه از خلیفه نهم عزل می شود، مدت کوتاهی به اسکندریه مصر میرود و مدتی در آنجا میماند. برای اینکه نشان دهد من حکومت دارم، سکهای ضرب میکند که ظاهراً در موزه آقاخان تورنتو نگهداری میشود. مدت کوتاهی حکومت میکند و بعد لشکری میآید و او را میکشند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست به لوئانته یا نزاریان شام ارتباط دارد و عمدۀ آن به ایران مرتبط است. مصر به خاطر مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی و آمادگی جهان اسلام به این سریال پرداخت. بعید هم نیست در آینده به دیگر جریانها و فرقهها بپردازند و ما با اسلام سیاسیهراسی مواجه شویم. پنج قسمت اولش است که به اسلام سیاسی بر خورده است.
مصر لیدر جریان فکری جهان اسلام است
وی با طرح این سؤال که در مصر چه اتفاقاتی افتاد، گفت: باید موجهای تاریخی مصر را یک مرور کنیم و بعد ببینیم اسلام سنتی و سایر جریانهای فکری چه واکنشی نسبت به این موجها داشتند. از 226 سال قبل در 1213 قمری یا 1798 میلادی که ناپلئون حمله میکند و میگویند توپهای ناپلئون مسلمانان را بیدار کرد، تقریباً 6 موج مصر را فرا گرفت. مصر با بقیه کشورهای عربی تفاوت دارد. کشورهای عربی پول دارند، اما مصر پول ندارد.
بحطایی ادامه داد: کتابی با نام «مصر از زاویهای دیگر» از خانم جمیله کدیور منتشر شده است. سفرنامه 300 صفحهای جریانات فکری را در آن بازه زمانی خوب ریشهکاوی کرده است. مصر مهم است. شناخت مصر مهم است. این سرزمین، لیدر جریان فکری جهان اسلام است. از 226 سال قبل تا الان جریان اول که تاکنون ادامه دارد، محمدعلی پاشا و طهطاوی بود. کتابی با عنوان «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته شد. یعنی پاکسازیِ آب را بیاور تا چهره مشعشع پاریس را نشان دهیم. در این کتاب اولین واکنشهایی که اسلام نسبت به مدرنیته و حمله ناپلئون دارد و علت عقب ماندگی اسلام را خوب تحلیل کرده است. اینها نسل اول هستند که با سختافزارهای غرب مواجه می شوند که چرا غرب از جهتهای مختلف جلوتر از ما است. این جریان شکست می خورد.
این پژوهشگر فرقهها گفت: نسل دوم امثال سید جمال است که بیداری اسلامی را مشخص میکند و عبدُه که اسلام انقلابی و بیداری را مطرح میکنند. نسل سوم، با جنگ جهانی اول مواجه می شود که سعد زغلول است. در این دوران بریتانیا جدا میشود.
روح فرهنگیِ حاکم بر مصر را تفکرات سکولار شکل میدهد
وی با اشاره به اینکه از کنار نسل چهارم و پنجم سه جریان شکل میگیرد،افزود: یکی پان عربیسم است به سردمداری جمال عبدالناصر. او ناسیولانیست دیکتهای و دیکتاتوری است. دوم، حسن البناء است که در همین دوران، شکلگیری اسرائیل را شاهدیم. پانعربیسم در مصر خودش را خوب نشان میدهد. در کنارش طه حسین است که نباید آن را متعلق به گذشته بدانیم. دقیقترین بستهای که درباره سکولاریزم و لیبرالیسم در مصر ارائه میشود، متعلق به اوست. در کتابهای «فی الأدب الجاهلی»، «فی التاریخ الجاهلی» و «مستقبل الثقافة فی مصر» اندیشه خود را میگوید. تکلیف خودش را مدرنیته مشخص می کند. به جهان اسلام نسخه میدهد که چه قسمتهایی از فرهنگ غرب را بگیریم. وزیر امروزین مصر میگوید روح فرهنگیِ حاکم بر مصر، طه حسین است.
بطحایی گفت: الان در مصر دوئلی بین اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. تقریباً اسلام سنتی جمع شده است. تنها یکی از مشاوران احمد الطیب گفته بود سریال حشاشین به فرقهگرایی منتج میشود. اسلام سنتی در مصر اسلام کاملاً کنترل شده است. در هر صورت الأزهر واکنش مطلوبی ندارد. اما میداندار در تمام این صحنهها، خالد منتصر و عکاشه است. اینها افراد تأثیرگذاری هستند. پزشک خالد در خیلی از حوزهها وارد شده و سکولاریزم است. او دو سفر به آلمان و هلند میرود. میگوید واکنشها را نسبت به حشاشین میدانم. با مسلمانان هلند که صحبت کردم، از لحاظ لهجه انتقاد کردند، اما از نظر جریانی میگویند، به نظر ما بهترین فیلمی است که توانسته اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کند.
وی با تصریح بر اینکه خوراک این فیلم کاملاً جریانشناسانه است و تاریخی نبینیم، در بیان راهکار گفت: اما چکار کنیم؟ به ذهنم میآید اسلام سنتی و مراجع تقلید باید سکوت کنند، همچنان که خود اسماعیلیها سکوت کردند. صحبت درباره نزاریان باید متولی داشته باشد. ایران جزو تاریخش است، اما درباره حشاشین که مقداری مسئله دارد، نمیتواند صحبت کند. باید امثال آقاخان صحبت کنند. ما انتظار داریم وارد صحنه شود. البته آقای داریوش محمدپور از مؤسسه اسماعیلیه واکنشی داشت.
انتهایپیام/