(تصاویر) «عبدالوهاب شهیدی» درگذشت؛ عبدالوهاب شهیدی از برنامه گلها تا نوازندگی قانون
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۵۵۶۸۸
فرارو- عبدالوهاب شهیدی، آهنگساز، خواننده و نوازنده پیشکسوت عود بامداد امروز (دوشنبه، ۲۰ اردیبهشت) در سن ۹۹ سالگی درگذشت.
خانه موسیقی ایران ضمن اعلام این خبر، ضایعه درگذشت استاد شهیدی را به جامعه موسیقی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت. زنده یاد استاد شهیدی در ساعات پایانی شامگاه یکشنبه (۱۹ اردیبهشتماه) به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پیام حساب اینستاگرام استاد عبدالوهاب شهیدی موسیقیدان، خواننده و نوازنده به نام ساز عود کشورمان که توسط نوه ارشد او (علی خردمند) اداره میشود تاکید شد علت بستری این هنرمند به سبب ابتلای او به ویروس کرونا نبوده و استاد شهیدی چهار روز قبل (۱۵ اردیبهشتماه) نخستین دوز واکسن کرونا را دریافت کرده است.
عبدالوهاب شهیدی متولد سال ۱۳۰۱ خورشیدی در میمه اصفهان است. وی از اوایل دهه ۱۳۲۰ فعالیت هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور و عود نزد استاد زندهنام اسماعیل مهرتاش آغاز کرد.
او در سال ۱۳۳۹ در برنامه گلها شروع به فعالیت و همکاری با رادیو کرد و تا سال ۱۳۵۷ در بسیاری از این برنامهها شرکت کرد.
شهیدی بهجز آواز خواندن و آهنگسازی، نوازندهای منحصر بهفرد با ساز عود است، که این ساز را با چیرهدستی فراوانی مینواخت.
همچنین چندین بار در برنامههای جشن هنر شیراز شرکت کرد و در این برنامهها با هنرمندان سرشناسی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی همکاری کرد.
شهیدی با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعالترین هنرمندان برنامه گلها بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گلها را دارد. .
عبدالوهاب شهیدی در اجرای آوازهای محلی نیز پیشرو بوده است. تصنیف معروف «زندگی» با مطلع «آن نگاه گرم تو» از جمله آثار این هنرمند در حوزه آوازهای محلی و فولکلور ایرانی است است.
عبدالوهاب شهیدی در کنار زنده یاد محمد رضا شجریان و هوشنگ ابتهاجهمچنین تصنیفهای دیگری مثل یار «بی وفا» و «بی تو به سر نمیشود» از اجراهای اوست. شهیدی قطعات قدیمی معروفی مانند آثار عارف قزوینی را نیز اجرا کرده است که از میان آنها میتوان به تصنیفهای «گریه را به مستی بهانه کردم» و «گریه کن» اشاره کرد.
«در مدح علی (ع)»، «دو بیتیهای بابا طاهر»، «راز عود»، «عود من خداحافظ»، «گله دارم شتربانا»، «نگاه گرم تو (زندگی)»، «تنها بیا»، «بی تو به سر نمیشود»، «گلهای تازه» از جمله آلبوم هایی از مرحوم شهیدی که در دسترس مخاطبان قرار گرفت است.
همکاری با ارکسترها و مجموعههای مختلف موسیقایی در بخشهای رادیو و تلویزیون و کارهای ارکسترال از دیگر فعالیتهای این خواننده فقید موسیقی ایرانی به حساب میآید.
زنده یاد محمدرضا شجریان در یازدهمین جشن خانه موسیقی که برای اعطای جایزه یک عمر دستاورد هنری به شهیدی روی سن آمده بود درباره این خواننده و نوازنده پرآوازه ایران گفته بود: او بزرگمرد آواز هنر ایران است و سالیان درازی است که دستش را بوسیدهام و در حضور او کُرنش کردم و هیچگاه به خود اجازه ندادم که در حضور او عرض هنر کنم و از این بابت که من آمدهام جایزه او را تقدیم کنم متاسفم، استاد مرا ببخش و من در اندازهای نیستم که جایزه شما را بدهم.
گذری بر زندگی و هنر خواننده اصیل ایرانی عبدالوهاب شهیدیآن نگاه گرم تو
زندگی بی چشم تو رنج و عذابه...رنج و عذابه!
آهِ من ترسم شبی، دامنت بگيره...دامنت بگيره
با دلم بازی مکن... عاشق و اسيره...ترسم بميره
يک شب از روی صفا...با دلم وفا کن
يا وفا کن با دلم...یا مرا رها کن!
فرارو- محمد جواد لسانی؛ پرداختن به زندگی برخی هنرمندان موسیقی، کار آسانی نیست زیرا با نگاه دقیق به کارنامه آنها کافی ست تا به شاخص بودن آن ها پی برده شود. عبدالوهاب شهیدی، نمونهای از آن گروه انگشت شمار در هنر آواز ایرانی است. یکم مهر ۱۳۰۱ خورشیدی، نخستین صبح پاییزی طلوع می کند تا خبر خوش آهنگی را نسیم خنک بامدادی با خود به همراه آورد. در خانه ای که اهل دین و دانش هستند فرزندی زاده می شود که نمی خواهد آدمی معمولی بماند. شهر کوچک میمه از توابع اصفهان، به استعداد چنین کودکی در زادبومش آگاه نیست اما بعدها با آغاز فعالیت هنری آن نوجوان که نامش عبدالوهاب شهیدی است، نکته هایی روشن می شود.
علاقمندان به موسیقی سنتی، کم کم پی می برند که وجود چنین هنرمندی در این شهر کوچک افتخاری برایشان محسوب می شود. بخت با این جوان بیست ساله است که با استادی به نام اسماعیل مهرتاش آشنا می شود؛ فراگیری آواز، در کنار تمرین سنتور و عود نزد این استاد توانا، سبب بالندگی او می شود. آوازه شهیدی زمانی به کمال می رسد که رادیو ایران از او دعوت می کند تا در سال ۱۳۳۹ خورشیدی با این رسانه بی رقیب آن جامعه، همکاری کند و این در زمانی رخ می دهد که مدیران هنری رادیو در انتخاب خوانندگان، بسیار سختگیر، عمل می کنند.
مجموعه برنامه پر طرفدار «گلهای تازه » را می توان گل سر سبد برنامه های آن مقطع حساب کرد و به سبب همراهی شنوندگان، گلهای دیگری نیز به این سبد عطرآگین افزوده می شود که با نام های خوشرنگ گلهای جاویدان و گل های صحرایی می درخشد.
خود شهیدی که با آمدن پاییز امسال، نود و هشت ساله شد میگوید: «زادگاه من، میمه اصفهان است و دوران دبستان را در این شهر گذراندم. پدرم میرزاحسن شهیدی ملقب به صدرالاسلام و متخلص به طوبی از نوادگان شهید ثانی بودند.
از دوران کودکی به موسیقی علاقهمند بودم وگاهی اوقات با خود آواز خواندن را زمزمه میکردم پدرم هم من را تشویق میکرد و میگفت: «در چهرهات میبینم که در این زمینه موفق خواهی شد و باید مسیر موسیقی را ادامه بدهی!» ۱۴ سال سن داشتم که پدرم فوت کرد. در واقع پشتیبان و استادم را از دست دادم. پدرم از روحانیون بود و به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم. بعدها یعنی سال ۱۳۱۷ آموزگار شدم و بعد به نظام وظیفه پیوستم و در ارتش ماندگار شدم و در حال حاضر هم بازنشسته ارتش هستم. تمامی این اتفاقات تقدیر من بود. طبیعت این مأموریت را بر عهده من گذاشته بود و از خود اختیاری نداشتم. آن روزها تمام وقتم را صرف آموختن و رفتن به تئاتر می کردم. من پیش از آن که به صورت جدی موسیقی را ادامه بدهم، به کار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش آموزش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گلها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقی مانده و آرشیو شده است ۷۰ درصد آن اجرای من بوده است اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم. البته اوایل انقلاب مدتی موسیقی تحریم بود و اثری پخش نمیشد ولی بعدها بدون آن که بخواهم خانهنشین شدم.»
عبدالوهاب شهیدی دانش آموخته مکتب اصفهان است و شاید دلیل این امر زادگاه او باشد اما او بر این نظر است که « مکاتب موسیقی، از نظر کلی، تفاوتی با هم ندارند و انتخاب این نامها چون مکتب اصفهان، مکتب تهران و مکتب تبریز به لحاظ محلی و موقعیت جغرافیایی است. استادان اول من صفحه گرامافون بودند یعنی با شنیدن صدای استادانی چون تاج اصفهانی و ادیب خوانساری از روی صفحه شیوه آن دو استاد را پیروی کردم و علاقهمند شدم اما وقتی به کلاس استاد مهرتاش آمدم ایشان گفتند: «تمامی این روشها را از ذهنت پاک کن! و من یک سال، مشغول پاک کردن آنها بودم.»
عبدالوهاب شهیدی، با پویندگی و تلاش تا سال ۱۳۵۷ خورشیدی در این برنامه های ماندگار شرکت فعال دارد. همچنین این هنرمند گرامی، چندین بار در برنامههای جشن هنر شیراز شرکت می کند تا برای مهمانانی که از چهارگوشه دنیا آمده اند هنر فاخر ایرانی را به رخ بکشد. در این برنامهها شهیدی با هنرمندان شاخصی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمت الله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی همراهی می کند.
عبدالوهاب شهیدی با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه که رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گلها را دارد شاید از نظر کمیتی، آمار بالایی داشته باشد اما از منظر کیفیت اجرا، هیچگاه او کم نمی گذارد و برای اجرای کارهایش وسواس ویژه خود را دارد تا شم سخت پسند مخاطب ایرانی همچنان آثار نو به نوی او را دنبال کنند.
شهیدی در عرصه دیگری هم خود را می آزماید که نتیجه ارزشمندی حاصل می شود؛ بطور قطع، اجرای آوازهای محلی، ریسک بالایی می طلبد. اما شهیدی از بوته تجربه به سلامت عبور می کند و نمی سوزد! تصنیف معروف «زندگی » با مطلع «آن نگاه گرم تو »، رتبه یالایی در این عرصه حساس کسب می کند. «زندگی »، در واقع نام یک آلبوم است که درحوزه موسیقی سنتی تنظیم شده و هنرمند سرشناسی چون فرامرز پایور در این شاهکار هنری حضوردارد.
او ساز محوری یعنی سنتور را با استادی می نوازد تا نمونه ای تحویل دهد که با شنیدن مکرر آن، ملالی حاصل نشود. اشعار به کار رفته در این آلبوم از خواجه حافظ شیرازی و هما میر افشار است. تصنیف معروف زندگی با مطلع اون نگاه گرم تو، چنان کولاک می کند که وقتی برای نخستین بار در ۱۳۴۷ خورشیدی در شیراز شنیده می شود حال و هوای موسیقی را جانی دوباره می بخشد تا نوار توفیقات موسیقی ایرانی در دوره معاصر تداوم یابد.
مگر چند قطعه ماندگار تاکنون توانسته اند در این نود سال اخیر خودنمایی کنند؟ ترانه هایی چون «مرا ببوس » با صدای حسن گلنراقی، «تو ای پری کجایی» از حسین قوامی، «ای ایران » و «الهه ناز» از غلامحسین بنان، « روی برگی بنویسیم »، «چرا عاشق نباشم » و « مرحبا دل » از اکبر گلپایگانی، «کهکشان » و روزهای بی غروب » از محمدنوری، «مرغ سحر»، « بیداد » ، «آستان جانان » و « ایران ای سرای امید » از محمدرضا شجریان، در کنار آثار خوب عبدالوهاب شهیدی، قطعاً در سینه ملت ایران باقی خواهد ماند. خود این هنرمند تعبیر کوتاه و زیبایی در باره عمر طولانی برخی قطعه ها دارد که شنیدنی ست: «کاری که اصیل باشد، همیشه دیده میشود.». به گزارش فرارو، البته شهیدی قطعات جاوید دیگری هم دارد؛ از آن میان میتوان به تصنیفهایی مثل «یار بی وفا »، توجه کرد. قطعاتی که براساس آثار شاعران بزرگی چون شاعر آزادیخواه، عارف قزوینی اجرا می شود و باز از میان آنها میتوان به تصنیف تاثیرگذار «گریه را به مستی بهانه کردم » اشاره کرد؛
گریه را به مستی بهانه کردم
شکوِهها ز دست زمانه کردم
آستین چـو از دیده برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
نالـه دروغـیـن اثــر نـدارد
شام ما چو از پی سحر ندارد
مرده بهتر زآن کو ، هنر ندارد
گریه تا سحرگه من عاشقانه کردم
همچو چشم مستت جهان خراب است
رخ مپوش که ایـــن دور انتخاب است
مــن تـــو را بـه خـــوبــی نشـانه کردم
به گزارش فرارو، استاد عبدالوهاب شهیدی، به جز خوانندگی در عرصه موسیقی سنتی ایران، به نوازندگی یک ساز بسیار قدیمی هم روی می آورد؛ عود ساز حساسی ست که وقتی با شنیدن یک قطعه آوازی، در میان سازها نوبت به او می رسد خود به خود، دلهای مشتاق را به یک سکوت سوق میدهد تا با احترام بیشتری نوای ایرانی را دنبال کند. نوایی که به او کمتر پرداخته شده و از حرف های ناگفته در دل ها حکایت دارد.
می توان گفت که عود با صدای نجواگونه اش، نقطهعطفی برای خط سیر یک ترانه محسوب می شود. شهیدی سالها در جامعه باربد فعالیت میکرد که کانونی برای فعالیت های موسیقایی محسوب می شد. محمدرضا شجریان از اعضای قدیمی این جامعه درباره عبدالوهاب شهیدی می گوید: «استاد مهرتاش، موسس جامعه باربد، عشق و علاقه عجیبی به آقای شهیدی داشتند و او را اعتبار «جامعه باربد میدانستند... او دارای منشی بزرگوارانه در موسیقی ماست. هر جا که او بود، بالاترین عنوان هنری را داشت... اعتبار شهیدی چنان زیاد بود که همیشه خودم را پشت او پنهان میکردم تا کسی مرا نبیند. من از او یاد گرفتم که رفتار هنری باید چگونه باشد. »
این نوازنده قهار ساز عود، سبکی در این ساز به وجود می آورد که تا به امروز، علاقمندان این ساز،آن را پی گرفته اند و آنچه را هنرجویان آموزش میبینند، شیوه عودنوازی این هنرمند است. یعنی نواختن آن به شیوه ای که در موسیقی کهن اقوام بوده. او در این باره میگوید: «سنتور ساز اول من بود اما با صدای ساز عود از «رادیو خاورمیانه عربی» آشنا شدم و خیلی تحت تأثیر این صدا قرار گرفتم. آقایی بود به نام «خضوری» از یهودیان عراق و از ترس آن که به اسرائیل نبرندش، از بصره به ایران آمده بود. وقتی به جامعه باربد آمد، آقای مهرتاش او را استخدام کرد.
او استاد قانون بود ولی در نوازندگی عود هم تبحر داشت. به طور اتفاقی با ایشان برخورد کردم و برایم یک عود آورد و طرز کوککردن و انگشتگذاری را به من یاد داد. چون با تار آشنایی داشتم خیلی زود با عود ارتباط برقرار کردم. من تنها کاری که روی عود انجام دادم این بود که این ساز را از فراموشی بیرون آوردم و صدایی که امروز از ساز عود شنیده میشود نتایج زحمات من و شیوه کاریام است. من سبک نواختن تار را روی عود پیاده کردم و سالها در این باره تلاش کردم. شنیدم که قرار است این ساز به نام ایران ثبت جهانی شود و از دوستانی که در این باره زحمت میکشند تشکر میکنم؛ چرا که اتفاق بسیار خوبی است و هر آن چه را در راه کشورم ایران باشد و صورت بگیرد، حرفی ندارم و موافقت خود را اعلام میکنم.»
اما برای شهیدی زمانی فرا می رسد که با وجود دارا بودن کوهی از تجربه، خلوت گزینی پیشه می کند و از خنیاگری در میان مردم، دست می شوید. البته او اکنون هم امیدش را نبریده و به حیات دوباره موسیقی ایران باور دارد. زیرا او به نسل جوانی ایمان دارد که با عشق و شور ملی، در پی آبادانی موسیقی اصیل است. به گفته استاد عبدالوهاب شهیدی «اکثر جوانهای امروز، سیدیهای برنامه «گلها» را به همراه دارند.»
عبدالوهاب شهیدی دو دکترای موسیقی دارد که از نوع درجه یک هنری است؛ یکی برای ساز عود و دیگر برای آواز اصیلش. او سبکی منحصر به فرد در خواندن تصنیف ها دارد و میگوید: «صدا بیانکننده شخصیت انسان است. شخصیت من هم به گونهای تعیین شده بود که موسیقی اصیل یعنی موسیقی محلیهای کشورمان که فولکلور است را بیاموزم و بخوانم که بیشترین آن هم آثاری از بزرگان موسیقی در دوره ساسانیان است. من موسیقی فولک را دنبال کردم و روی آهنگهایی که بجای مانده بود اشعار بزرگان را پیاده کردم. تمام این آثار ریتمیک بود و در واقع کاری کردم که کسی از موسیقی من خسته نشود و الحمدلله هم انجام شد.»
این استاد بزرگ آواز گاه آثاری را که امروز با عنوان موسیقی آوازی رواج پیدا کرده را به خوبی میشنود و میگوید: «موسیقیهای امروزی را گوش میکنم و میبینم که تعداد هنرمندان افزایش یافته است اما بیشتر از آن که هنرمند باشند هنربند هستند. پیش از این، عزیزانی چون بنان، قوامی، ادیب خوانساری، تاج اصفهانی، عبدالعلی وزیری و... بودند که توانستند موسیقی آوازی را بدرستی به مردم معرفی کنند اما متأسفانه امروز این بزرگان آرام آرام کنار گذاشته شدهاند. آینده موسیقی ایران بستگی به فعالیت همین جوانان دارد. آنها باید در زمینه معرفی درست موسیقی اصیل ایرانی تلاش کرده و آن را ارتقا بدهند و دراین راه رشد کنند. پایه و اساس یک موسیقی شعر است. زمانی یک تصنیف گُل میکند که در کنار یک شعر خوب، ملودی و بعد آواز قرار بگیرد.»
شهیدی نزدیک به یک قرن در این مرز پرگهر زیسته است و ماجراهای زیادی را شاهد بوده. او اینگونه می گوید: «همه مردم کشورم سلامت و سعادتمند باشند. این مردم هستند که پشتیبان موسیقیاند. با حمایت مردم یک هنرمند معروف میشود، مردم هنرمند را بزرگ میکنند و در حال حاضر هم وظیفه دارند که به هنرمندان احترام بگذارند و آنها را حمایت کنند. خدا را شکر از روزهایی که بر من گذشت... راضی هستم.»
افسوس که این هنرمند پیش کسوت بر اثر کهولت سن بامداد امروز (دوشنبه، ۲۰ اردیبهشت) در سن ۹۹ سالگی درگذشت.
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم بی تو به سر نمی شود خواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهای وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشودمنبع: فرارو
کلیدواژه: عبدالوهاب شهیدی موسیقی بی تو به سر نمی شود عبدالوهاب شهیدی برنامه ها موسیقی ایران جامعه باربد تصنیف ها ساز عود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۵۵۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معاون رئیسی: دشمن با برنامه وارد مساله حجاب شده
به گزراش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، سکینه سادات پاد دستیار رئیس جمهور با حضور در برنامه صف اول موضوع پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی را تشریح کرد.
استیفا و احقاق حقوق مردم با نگاه غیر سیستماتیک امکان پذیر نیست
سوال: شاید خیلیها هنوز ندانند که رئیس جمهور یک دستیار در امور پیگیری مربوط به حقوق و آزادیهای اجتماعی دارد، چه کارهایی در این چند ماه کردید؟
پاد: بله همانطور که فرمودید خیلی از مردم شاید نسبت به این جایگاه هم اطلاعات کافی ندارند و این که اگر این جایگاه بتواند صرفنظر از این که من پاد هستم آنجا یا هر کس دیگری، بتواند به درستی ماموریت را البته به کمک سایر ارکان دولت به سامان برساند، چقدر میتواند موثر در ارتقاء حقوق شهروندی و حقوق عامه باشد.
متناسب با ماموریتی که آقای رئیس جمهور به من دادند و یک ماموریت موسعی هم هست، در خیلی از حوزهها که ناظر به فصل سه قانون اساسی است و طیف زیادی از حقوق مردم را در برمی گیرد، ورود داشتم. عنوان دقیق من دستیار رئیس جمهور در پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی است و چون بحث پیگیری است طبیعتا من باید نظارت بکنم که ببینم کجاها موارد نقض حقوق مردم هست، من موظف بودم مطابق این ماموریت با آحاد مردم ارتباط بگیرم و همین طور با حتی سایر قوا یک تعامل سازندهای داشته باشم، چون اساسا با یک نگاه غیر سیستماتیک نمیشود هم برای احقاق حقوق مردم و هم برای ارتقاء شان و هم برای استیفاءشان موفق باشیم؛ لذا من هم تعاملاتی با دستگاههای مختلف، با قوای مختلف داشتم، شاید فراگیرترین مسائل را سعی کردم در اولویت کاری ام قرار بدهم و مداخله داشته باشم. مثلا یک خلاءی که شاید در جمهوری اسلامی ایران احساس میشد و شاید خیلی هم بابت آن متهم هم بودیم، اصل خود این جایگاه و اعتقاد قلبی و واقعی جمهوری اسلامی به حقوق و آزادیهای اجتماعی است، شاید خیلی از نهادها و خیلی از جایگاهها و ساختارها در نظام وجود دارد که اصلا اساسا هدف آن صیانت از حقوق شهروندی است ولی مردم خبر ندارند و این خیلی مهم است که مردم مطلع باشند و این هم در امیدآفرینی بین مردم و هم این که واقعیت ماهیت این نظام را بخواهند نسبت به آن اشراف و آگاهی داشته باشند، نکته خیلی مهمی است.
آن چیزی که برای من خیلی مهم بود این که سراغ دستگاههای اجرایی که متعلق به خود دولت است باید اول میرفتم و این که مردم چگونه از حقوق شان آگاه بشوند این نقطه اول است یعنی در واقع قدم اول این است که خود مردم نسبت به حقوق شان آگاهی داشته باشند که از طرف مردم هم این مطالبه به درستی صورت بگیرد، من برای سازمان شما هم این تقاضای ارائه گزارشی از اقدامات همه وزارتخانهها و از جمله صدا و سیما که مخاطب ماده ۲۶ قانون خدمات کشوری است، نامهای دادم که مردم شریف مطلع بشوند حقوق شان چیست و گزارش بدهند که چه کارهایی در راستای مطلع شدن مردم کردند.
یعنی آگاه سازی مردم نسبت به حقوق و آزادیهای اجتماعی شان یک بخشی از آن به عهده صدا و سیما است؟
پاد: بله به عهده صدا و سیما است که به نظر من صدا و سیما حتی مبتنی بر این ماده قانونی اگر دستگاهی خودش سمت صدا و سیما نیامد و نگفت تولید محتوا نکرد، من حقوق مردم، حقوق شهروندان در من مثلا وزارتخانه آموزش و پرورش، در من وزارتخانه ارشاد، این حقوق را مردم دارند و من این تکالیف را در قبال مردم دارم، صدا و سیما به نظر میرسد باید مدعیانه سراغ دستگاهها برود و من این را خدمت آقای دکتر جبلی همزمان که برای سایر وزارتخانهها من نامه ارسال کردم خدمت ایشان هم نامه ارسال کردم، البته پاسخی دریافت نکردم که حتما همت شان بر این است که احترام میگذارند به حقوق مردم و حقوق شهروندی و من منتظرم و من اعلام کردم که ما آمادگی هم داریم در این راستا اگر در حوزه آموزش نیاز به کمک ما دارد به لحاظ حقوقی اعلام آمادگی میکنیم این را خدمت سایر دستگاهها هم دادم و بعضی از وزارتخانهها بر اساس آن وظایف و تکالیف ذاتی و قانونی شان به من پاسخ دادند که مثلا من وزارت علوم این کارها را کردم به هرحال ما بررسی میکنیم که چقدر بر اساس آن تکالیف و وظایف ذاتی شان این اقدامات را انجام دادند و خیلی مواقع در همین خلاء حقوق مردم اصلا گم میشود یعنی توجه ویژهای به آن نمیشود. مثلا در موضوع پرستاران به عنوان یکی از عناصر مهم در پروسه درمان، که پزشکان هم می دانند در واقع اثر و آن نتیجه نهایی کار آنها خیلی مبتنی بر عملکرد یک پرستار خوب است و یک پرستار خوب هم زمانی میتواند پرستار خوب باشد که دغدغهای به لحاظ مباحث معیشتی و حقوق خودش نداشته باشد.
آیا شما به یک دسته بندی رسیدید که حقوق و آزادیهای اجتماعی اساسا چه انواعی دارد؟
پاد: بله، ما در طول همین مدت به دو تا تدوین، دو تا کتاب رسیدیم و برای اینکه این جایگاه، جایگاه تاسیسی بوده ما نیاز داشتیم یک فهرست موضوعی از حقوق عامه داشته باشیم که این نهایی شده، چه ناظر به حقوق جدید مستحدثه، مبتنی بر شرایط جدید و تکنولوژی جدید و چه حقوق قبل و یک تعریفی هم داریم ضمن آن میکنیم یعنی یک تعریفی بر مبنای قانون اساسی و شرع داریم این حقوق موضوعی را داریم ما مثلا میگوییم حق بر محرمانگی اطلاعات در فضای مجازی و اصلا حقوق شهروندان در فضای مجازی، اینها را ضمن یک مقایسه تطبیقی که با کشورهای دیگر کردیم، مثلا دلیل رضایتمندی شهروندان شان نسبت به این موضوع چیست؟ این را انجام دادیم و بعد در فضای اندیشه حکمرانی خودمان، جمهوری اسلامی تعریف کردیم، این میتواند خیلی تحول آفرین باشد و تقریبا در مراحل نهایی اش است.
اول آن دسته کلی را میگویید که شامل چه دسته بندیهایی است؟
پاد: بله، طیفی از حقوق مردم میشود شامل حقوق رفاهی شان میشود، مطابق با همان فصل سوم قانون اساسی، حقوق اجتماعی شان میشود، حقوق سیاسی شان میشود، حقوق فرهنگی شان میشود و حقوق اقتصادی میشود، ما حدود ۲۳ تا اصل در قانون اساسی داریم که دارد حقوق ملت را شناسایی میکند و بر اساس آن قوانین عادی هم تصویب شده، ما در واقع بر اساس همان حقوقی که در، چون بنده موظف شدم حقوق مصرح مردم در قانون اساسی را پیگیر اجرای صحیح آن باشم، مابر اساس همان مهندسی قانون اساسی آمدیم این کار را انجام دادیم، مثلا در حوزه حقوق اجتماعی مثلا بحث اشتغال، اصل ۲۸ قانون اساسی، یا مثلا حق آزادی بیان، حق برپایی اجتماعات اصول ۲۵ و ۲۷ قانون اساسی، یا بحث احزاب اصل ۲۶ قانون اساسی، آمدیم اینها را مجدد یک بازنگری کردیم و تعاریفی بر اساس مقتضیات روز و زمان از اینها ارائه دادیم که یک مقدار به نوعی میتواند یک نوع سیاستگذاری برای اقدام هم باشد.
چه زمانی حاصل این پژوهش و تدوین شما بیرون میآید؟
پاد: تمام شده، شاید تا هفته آینده ما نهایی اش بکنیم، باید آقای رئیس جمهور تایید نهایی را بفرمایند و دستورات لازم را در خصوص این اعلام کنند.
سوال: فکر میکنم وقتی حاصل این پژوهش بیرون بیاید تکلیف ما بعنوان صدا و سیما هم روشنتر میشود که ما در چه زمینههایی باید چه آگاهیهایی بدهیم که حتما شما کمک خواهید کرد به صدا و سیما، بعد وقتی میآییم میگوییم مثلا محرمانگی اطلاعات ذیل کدامیک از این دسته بندیهای کلی است؟ منظورم محرمانگی اطلاعات فردی است، مثلا حریم خصوصی داریم آیا؟ این ذیل قانون اساسی داریم اصلا چیزی مربوط به آن؟
پاد: بله داریم، اصل ۲۵ قانون اساسی باید باشد که بحث احترام به حریم خصوصی است و تصویب آن را داریم، اتفاقا مقنن اساسی ما در مشروح مذاکرات قانون اساسی ضبط و ثبت است من خیلی توصیه میکنم به جوانها که حتما مشروح مذاکرات قانون اساسی ما را یک نگاهی بیاندازند ببینند ما با چه مبانی، در واقع قانون اساسی ما چطور نوشته شده و توجه به چه چیزهایی داشته و چقدر کرامت انسان برایش مهم بوده، کرامت به معنای واقعی یعنی وقتی از کرامت در اصل ۲ قانون اساسی حرف میزند، بعد از آن میآید به حق آزادی و انتخاب شغل حرف میزند یعنی در واقع این کرامت است، کرامت دال تهی نیست یعنی کسی که شغل ندارد و مجبور است تکدی گری کند و یا حتی بر اثر بی شغلی برود حتی سرقت بکند برای این که شکمش را پر بکند این یعنی ما کرامت او را نقض کردیم یعنی میخواهم بگویم قانون اساسی ما یک چنین گنجینه بزرگی داریم که نسبت به تمامی حقوق مردم حتی فراتر از نسلهای حقوق بشر غربی توجه داشته، من میتوانم به عنوان کسی که حقوق عمومی خواندم میتوانم این را با قاطعیت بگویم شاید قانون اساسی ما اگر روزی مشروح مذاکراتش برای مردم ما تشریح بشود و تبیین بشود خیلی باعث بالندگی شان است و میگویند چرا اصول مترقی ولی در بعضی جاها دچار بداجرایی شده، در بعضی جاها اصلا اجرا نشده، بعضی جاها بنا به دولتهای مختلف در اجرا دچار تفسیرهای مختلف شده که یعنی در واقع آسیب زده به اصل خود آن هدف اصلی که آن حقی که بوده است.
سوال: پس ما یک چیزی به نام حریم خصوصی داریم که مطرح است.
پاد: بله، در قانون اساسی است و ما مکلف به صیانت آن هستیم.
باید برای بسیاری از جرمها در سکوها، فضاها و بداخلاقیها جرم انگاری شود
سوال:، چون یکی از بحثهای سالهای اخیر بحث فضای مجازی است و همین طور سکوهای فضای مجازی و ما این که داریم دعوت میکنیم همه را به این که بیایند روی سکوهای ایرانی، آنجا فعالیت هایشان را بکنند، شاید برخی از مردم نگرانیهایی داشته باشند که اگر ما بیاییم در این سکوی ایرانی، آیا مثلا مسائل شخصی و خانوادگی و حتی مثلا خطاهای ما، لغزشهای ما قرار است زیر ذره بین قرار بگیرد؟ البته از این طرف هم ما تاکیدهای مختلفی از مقامات جمهوری اسلامی داریم که نباید این سکوها طوری بشود که این حریم خصوصی به راحتی نقض بشود، شما در خود این قضیه آیا ورودی کردید البته به جز در موارد بسیار خاص که امنیت عمومی را خدشه دار بکند یا توطئهای از جانب دشمنان مردم و کشور بخواهد رقم بخورد؟
پاد: ما در واقع از قانون و نظامی صحبت میکنیم که مبتنی بر اسلام است، خود آموزههای اسلام، سیره اهل بیت را که شما نگاه میکنید، بیشتر مکتب مکتب حر است، یعنی هر آنچه تا الان بودی تمام و تو از امروز قرار است... الان از رمضان بیرون آمدیم میگویند که در رمضان یعنی این که انسان جدیدی متولد میشود، واقعا منطق قانون اساسی ما و جمهوری اسلامی ایران این است، رویکرد این است ولی نمیشود منکر شد به قول شما ممکن است یک کارشناسی، یک آقایی در جایی مسئولیت دارد از این بخواهد سوءاستفاده کند که الان هم بعضا میگویند، مثلا بعضی افشاگریها را میگویند که مثلا طرف یا رانت اطلاعاتی داشته یعنی دسترسی راحت تری نسبت به سایرین به یکسری اطلاعات محرمانه داشته، حالا سربزنگاه آمده به نفع جناح و حزب و گروهش آمده و مطرح کرده، اینها رویکرد نظام نیست، این را ما باید از هم تفکیک کنیم ولی حتما من قائل به این هستم که این مراقبت نیاز به قانونگذاری دارد، من با آقای وزیر ارتباطات مکاتباتی در این خصوص داشتم، پیشنهاد دادم که با ایشان و با آقای دبیر فضای مجازی کمیتههایی در این خصوص داشته باشیم و قانونی روی آن فکر کنیم وجرم انگاری بکنیم، من قائل به این هستم البته کلیت آن به این برمی گردد بخاطر همین بعضا بداخلاقیهایی که به مدد همین فضای مجازی خیلی هم توسعه پیدا کرده، یعنی مثلا یک خطای کوچکی اگر از یک نفر سر میزند، دیگر اصول اسلامی و اخلاقی همه ممکن است نادیده گرفته بشود و خیلی سریع و وسیع منتشر بشود، این اگر جرم انگاری بشود ما داریم چیزی تحت عنوان نشر اکاذیب، که اینها اثبات میخواهد ولی ما در این حوزه به ویژه به نظرم میرسد نیاز به قانون گذاری داریم و آمادگی هم داریم که این اتفاق بیفتد ضمن این که من در برنامهی قبلی شما هم عرض کردم پیشنهادی هم من خدمت آقای رئیس جمهور دادم که ایشان هم لطف فرمودند و پاراف کردند برای وزیر ارتباطات و آقای آقامیری مبنی بر به رسمیت شناختن حق بر فراموشی که شاید هفت تا کشور این را در دنیا دارند این اتفاقا متناسبتر با آموزههای دینی ما است.
پیشنهاد مبتنی بر حق بر فراموشی است. یعنی در هر کدام از این سکوها اقدام به خلاف و اشتباهی شده باشد و اکنون اگر آن فرد تغییر کرده باشد در هیچ مرجع رسمی آن خلاف و اشتباه قابل به استناد نباشد.
پیشنهاد به رسمیت شناختن حق بر فراموشی در فضای مجازی
سوال: این اصل چیست؟
پاد: این حق بر فراموشی، این که فرق نمیکند اگر من در هر کدام از این سکوهای داخلی و یا خارجی، اصلا عینا مرتکب اشتباهی شدم، ولی الان یک آدم دیگری شدم و این باید یک امکانی مخصوصا در سکوهای داخلی داشته باشد و بعضی از سکوهای داخلی این امکان را ندارند که کلا همه چیز پاک بشود و برود، با همان نگرانی که مردم دارند، این به رسمیت شناخته بشود که در واقع قابلیت استناد برای هیچ مرجع نظارتی هم بعدا نداشته باشد اگر این حق بر فراموشی به رسمیت شناخته شود، همان نگاهی که اسلام دارد.
سوال: همان حدیثی را که امیرالمومنین میگویند اگر کسی را شب در حال گناه دیدید فردا دیدید به چشم گناهکار به او نگاه نکن، شاید شبانه توبه کرده باشد و آدم دیگری شده باشد.
پاد: بله و خیلی ازاین مثالها ما در سیره اهل بیت داریم.
سوال: چه روالی برای اینکه واقعا ایران این را تایید بکند باید طی شود؟
پاد: تکلیف من این است آنچه را که احساس میکنم، دغدغه مردم است، حتی بخشی از بی اعتمادی مردم به سکوی داخلی همین است، من این را احصاء کردم، احساس کردم که یکی از دغدغههای مردم همین موضوع است، پیشنهاد متناظر با این دغدغه را تقدیم آقای رئیس جمهور کردم و رئیس جمهور هم دستور دادند به آن مرجعی که باید این کار را انجام بدهد، چون من در مقام اجرایی نیستم ولی این که تشخیص بدهم و این را به عنوان یکی از حقوق مردم که خیلی هم برای مردم ارامش فکری میآورد از حقوق معنوی مردم محسوب میشود و اتفاقا نتیجه اش هم به نفع خود نظام و سکوهای داخلی و اهداف و کلان سیاستهای ما است که مردم را به سمت سکوهای داخلی تشویق کنیم.
سوال: اگر حضور مردم در سکوهای فضای مجازی داخلی کاملا تقویت بشود، آن زمان یعنی با اطمینان، با آرامش آنجا بیایند، راه برای این باز میشود که سکوهای خارجی محدودتر بشوند، شما پیشنهاد دادید؟ آقای رئیس جمهور الان باید تصمیم بگیرند یا نه یک مسیری را باید طی کند؟
پاد: بله ما پیشنهاد دادیم، بحث فنی آن به دست وزارت ارتباطات و بحث نرم افزاری آن هم به عهده شورای فضای مجازی است.
سوال: بخش حقوقی هم که دارد؟
پاد: بله یک بخش حقوقی هم که دارد.
سوال: بخش حقوقی به معاونت حقوقی بر میگردد یا نه باید برود قانون بشود؟
پاد: نه، این پروسه تا این جا پیشرفته، بنده پیشنهاد دادم و آقای رئیس جمهور دستور دادند و رفته و دیدم وزیر ارتباطات در صحبت هایشان یکی دو بار به این موضوع اشاره کردند که ما احترام میگذاریم و ما دنبال این هستیم که این کار را انجام بدهیم ولی قاعدتا من این را به شما بگویم که مشخصا منجر شده، مشخص است به این زودی هم منجر به این میشود، حق بر فراموشی.
سوال: مثال دیگری زدید، حقوق پرستاران، این ذیل کدامیک از آن دسته بندیهای کلی است؟
پاد: بحث شغل است، کلامش عدالت است، عدالت در دریافتیها، عدالت متناسب با مشاغل و شاید مثلا همین بحث شغل را مطرح کردم، مثلا در حوزهی زنان ما در بحث حقوق کارمندی که زن و مرد نداریم پس باید حقوق و دریافت شان در هیچ کجای دین اسلام نداریم که متفاوت باشد یعنی من خانم که هشت ساعت کار میکنم، با یک اقا چرا باید در بعضی جاها تفاوت داشته باشد؟ حتی دنبال این هستیم که حتی برای شرکتهای خصوصی هم از حقوق بانوان صیانت کنیم، ذیل این قرار میگیرد و عدالت، عدالت در امکانات و امتیازهای شغلی، به تناسب کار، کاری که دارند انجام میدهند، یک پرستار که همان استرس را دارد و همان کار را دارد میکند و حتی مراقبتهای اوست که نتیجه عمل یک پزشک را مثبت یا منفی میکند، اگر دغدغهای نداشته باشد نمیتواند موفق باشد، خوشبختانه آقای رئیس جمهور دستور دادند آقای دکتر عین اللهی هم خیلی سریع دستور دادند که کمیته تشکیل بشود، بنده پیشنهاد داده بودم که یک کمیته تشکیل بشود و بنده هم به عنوان وکیل این پرستاران، وکیل مردم و ناظر بر آن کمیته باشم که آقای دکتر عبادی معاون پرستاری آقای وزیر تشریف آوردند دفتر بنده و جلسهای با هم داشتیم و اولین جلسه را در درون خود وزارت بهداشت برای هماهنگیهای اولیه الحمدالله خیلی سریع تشکیل دادند و این تعامل برقرار است و ما تا به نتیجه نرسیم هم کوتاه نمیآییم.
سوال: حقوق پرستاران باید افزایش پیداکند یا متناسبتر باید باشد؟
پاد: بله باید متناسبتر باشد و ممکن است افزایش هم در آن باشد.
سوال: فقط نکتهای که وجود دارد پیگیریهای بعضی از این موارد شاید راهش این نباشد که ما مثلا بیاییم بگوییم شمای دولت و شمای وزارت بهداشت بیا و دستمزد را بیشتر کن. بالاخره یک بار مالی دارد.
پاد: نه، ما نیاز قانونی داریم لایحه میخواهیم.
سوال: حتی فراتر شاید نیاز به یک ساختارمندی و تغییر ساز و کار دارد، اگر در نظام سلامت مدل یک طوری است که پزشکان درآمد بیشتری دارند یعنی لزوما این درآمد از طریق، یعنی حقوق که نمیگیرند یک بخش خیلی کوچک آن برای آنهایی که پایبند به این هستند که در دانشگاههای علوم پزشکی کشور استخدام هستند، از آن طریق است ولی بخش عمده درآمدشان از طریق دیگری است، این جا صحبت این است که باید چه تغییری در ساز و کارها اتفاق بیفتد که پرستارها به درآمد بیشتر برسند؟ و کرامت بیشتر پیدا بکنند؟
پاد: خیلی نکته دقیقی را فرمودید، این جلسهای که با آقای دکتر عبادی داشتیم اتفاقا روی این موضوع روی بحث حتی ساختاری، بحث شد که در این قانون باید چه اتفاقهایی بیفتد تا این منطقی بشود، مثلا بخشی از کارهایی را که پزشک انجام میدهد اصلا پرستار میتواند انجام بدهد، بخشی از خدمات را ما به همان شیوهای که پزشکان خارج از این چارچوب اداری، اخذ حقوق از وزارت بهداشت دارند، یک بخشی از خدمات را که پرستار اتفاقا هم میتواند تخصصا انجام بدهد و هم سرانه سلامت برای مردم پایین میآید یعنی آن هزینه در سبد سلامت پایین میآید. مثلا از یک پرستار، یک پزشک عمومی استفاده کنند تا پزشک متخصص، یعنی کار لزوما خاصی نیست که نیاز به متخصص باشد، روی این موضوعات هم داریم کار میکنیم، من آن چیزی که احصا کردم، بحث این خلاء بود که به شدت مورد استقبال هم شخص آقای رئیس جمهور واقع شد و هم مورد استقبال خود جامعه پرستاری و معاون محترم وزیر.
سوال: البته که اینها همه بایدپیگیری بشوند.
پاد: داریم پیگیری میکنیم.
سوال: منظورم این است که واقعا تا پیگیری نشود ممکن است همه این حرفهای خوب یا همه این چیزهایی که از آن استقبال هم شده و دولت و آقای رئیس جمهور استقبال کردند بماند روی کاغذ؟
پاد: من وکیل و سمج هستم.
سوال: شما خودتان هم اشاره کردید که الان در مقام تاسیس هستید.
پاد: تاسیس شدیم ساختار نداریم.
سوال: یعنی شما یک مواردی را شخص خود شما احصا میکنید، خود شما به آن میرسید، به هر دلیلی برای شما اولویت میشود، ممکن است اصلا دلیل آن این باشد؟
پاد: نه این طوری هم نیست.
سوال: این را بعنوان ضعف شما نمیخواهم بگویم، من خبرنگار هم این اتفاق برایم میتواند بیفتد، مثلا فرض کنید که یک اتفاقی ما درصدا و سیما دنبال کردیم در دوره تحولی جدید این است که، گفتیم ما سند محور کار کنیم، به جای این که من به سلیقه خودم عمل بکنم، بیایم ببینم چه اسناد بالادستی داریم که اجرا نشده، بیفتیم دنبال پیگیری اینها، حالا شما چه ساز و کاری، اصلا رسیدید یا نه، هنوز دارید فکر میکنید؟ یا این که راهی برای مردم میگذارید و میگویید اصلا مردم انتخاب کنند که چه حقوق و آزادیهای اجتماعی مهم فراموش شدهای وجود دارد که تا به حال پیگیری نشده، از این طریق بیاییم و اینها بشود اولویت من دستیار رئیس جمهور.
پاد: واقعیت این است که یک حکمی آقای رئیس جمهور به من دادند، یک حکمی که حتی در تعریف آن و در فهم آن هم حتی خیلی از جامعه نخبگانی تشتت تفسیر و فهم دارند در این حکم، وظیفه من این است که آن را شفاف کنم، چون برای اولین بار است یعنی یک ریل گذاری برای اولین بار است و به نوعی میتوانیم بگوییم یک نهادی هست که درتمام دنیا هم وجود دارد یک نوع نهاد حقوق بشری هم عالیترین مقام اجرایی کشور حکمش را زده و هم مردمی است، در دنیا هم متعارف است و از اینها وجود دارد با این نگاه به نظر میرسد متن حکم دنبال این است یعنی در واقع آقای رئیس جمهور با نوع انتخابی که حتی من را به عنوان این که هم یک خانم بودم و هم در ساختار دولتی نبودم انتخاب کرد نگاه این بوده است، در عین حال به بنده فرمودند ساختار هم بنویسید میخواهد این جایگاه به نفع ملت باقی بماند. ما کار خودمان را کردیم، این در کوتاهترین زمان ممکن، چون رسیده بودم به این نقطهای که میفرمایید؛ حس و حال دقیق شما که نیاز است این باشد واقعاً، چون ممکن است این دولت تمام شود جایگاه از بین برود، اصلاً ممکن است پاد برود، کس دیگری بیاید، یک سلیقه دیگری داشته باشد؛ بنابراین نیاز است که یک مقدار خیلی اصولیتر و دقیقتر باشد. هنوز ساختاری تصویب نشده برای اینجا، ولی خود آقای رئیس جمهور، چون اعتقاد دارند به این جایگاه و ما آن چیزی را که باید مینوشتیم، نوشتیم به کمک حقوقدانان هم نوشتیم و تقدیم کردیم. حالا رفته، باید برود آقای لطیفی آنجا ساختار سازمان امور استخدامی باید اول روی آن کار شود، متن حکم که به اندازه یک وزارتخانه است، یعنی حالا باید ببینیم در نهایت به چه ساختاری برسند. دو نوع ساختار؛ هم محتوامحور و هم ساختار غیرمحتوایی؛ هر دو محور را تقدیم رئیس جمهور کردیم، یعنی بر اساس متن و حکم؛ محتوامحور پیشنهاد دادیم و یکی از ساختارهایی که علمیتر است، که آن ممکن بود یک مقدار سنگینتر باشد با توجه به این که سیاست کلی این است که سبکتر شود، ساختارها کمتر شود، حالا باید ببینیم که نهایتاً سازمان امور استخدامی به چه جمع بندی میرسد در این موضوع.
سؤال: چند ماه پیش درباره این صحبت کردیم که شما درباره اساتیدی که وزارت علوم طی ساز و کارهایی رسیده بود به این که به هر دلیلی اینها باید اخراج شوند یا فعلاً قطع ارتباط شوند، اعلام کرده بودید این اساتید بیایند خودشان اگر مستنداتی دارند و میتوانند از حقوق خودشان دفاع کنند. چه اتفاقی افتاده در این چند ماه؟
پاد: نه، ما یک زمانی گذاشتیم در آن موقع، شاید حدود ۴۰ تا ۵۰ تن از اساتید از طریق یکی دو اساتیدی که خیلی بولدتر بودند، بیشتر هم مردم متوجه آنها شدند، خودشان آدمهای رسانهایتری بودند، از طریق آنها یک نوع تظلمخواهی را به ما رساندند که این هم به نظرم قابل تقدیر و تحسین است که اساتید ما هنوز به خود این فرایندها و ساز و کارهای نظام اعتقاد دارند، یعنی شکایتی اگر دارند؛ در درون خانواده خودشان، اعتمادی نه به من، به این جایگاه و این دولت و نظام دارند مطرح کردند بنده هم عیناً اسامی را با این که اعلام کرده بودم که مستنداتشان هم لطف بفرمایند برای ما ارسال کنند، مستندی ارائه نشد، ولی مطرح کردند، من در آن برنامه هم عرض کردم خدمت آقای وزیر علوم رسیدم و از ایشان هم خواهش کردم که علیرغم همه ساز و کارهایی که وجود دارد به طور اصولی در وزارت علوم، مجدد دستور به بازبینی دهند و از آقای رئیس جمهور هم خواستم و خدمتشان درخواست و تقاضا کردم که دستور دهند نسبت به این موضوع. آخرین خبری که من دارم؛ گفتند که بعضی از اساتید گرهگشایی شده از کارشان یعنی برگشتند، ولی من الان نمیتوانم آمار دقیقی بدهم. شاید من به آمار دقیقی برسم وظیفه دارم که بگویم که آمار چقدر است، ولی بعضیها را میدانم، کماکان با خود بنده در ارتباط هستند، هنوز کارشان حل نشده است.
دشمن برای موضوع حجاب برنامه داشته و نباید بدون برنامه مقابل این دشمن هنجارشکن قرار بگیریم
سؤال: در گوشه و کنار گاهی اظهاراتی از شما میبینیم و نقل از شما میآید نسبت به موضوعاتی یک نظرهایی دارید، مثلاً درباره طرح حجاب و عفاف و برخورد با مظاهر هنجارشکنیهای اخلاقی و پوششی در سطح جامعه، خودتان بگویید موضعتان چیست و شما روی چه نکاتی بحث داشتید؟
پاد: شاید اولین موضعگیری من مربوط به فروردین ۱۴۰۲ باشد که بحث محدودیتهای اجتماعی برای شُل حجابها، کم حجابها، بدحجابها؛ کسانی که نقض قانون میکنند مطرح شد. بنده آن جا یک توئیتی زدم که به هر حال شاید این یک ضعف باشد در جامعه ما که از گفتگو فاصله گرفتیم، یعنی نگذاشتند آن کلام من منعقد شود. اتفاقاً کسانی که منتقد من بودند، خودشان تازه به آن رسیدند. مثلاً من در مورد بعضی طرحها گفتم این خلاف شرع و قانون است، بعد دیدم خط آقای شریعتمداری آمده که نقد داشت خودش میآید میگوید ملت جلوی این را بگیرید، خلاف شرع و قانون است. من که خیلی وقت پیش این را گفتم، من همان اوایل گفتم. معلوم است که حجاب یک واجب شرعی و قانونی است و بدحجابی و بی حجابی حرام شرعی محسوب میشود، این را من نمیگویم؛ رهبر معظم انقلاب بارها گفتند و من اساساً کسانی که فکر میکنند شاید مثلاً من با اصل حجاب مخالفم، مگر میشود چنین چیزی؟ ما در شیوه اجرا بحث داریم...، تفاوت نظر من در شیوه اجراست و نوع نگاهی که دارم. من میگویم پلیس مظلوم واقع میشود در این قضایا، پلیس آخرین حلقه است. الان من با ۳۲ دستگاهی که مسئولیت مستقیم در حوزه عفاف دارند، مطابق مصوبههای شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر اسناد بالادستی مکاتبه کردم، گفتم شما بیایید همین یک سال اخیر را بفرمایید که چه کار کردید در این راستا به ما گزارش دهید چه کارهای ایجابی انجام شده؟ یک پدیده فرهنگی و اجتماعی را اول تکالیفی برای ما وجود دارد، این که امام رضا میفرمایند تکالیف دینی ما را اگر به درستی به مردم منتقل کنید، فوج فوج به سمت ما میآیند آیا مگر یکی از ضروریات و معارف دین؛ حجاب نیست؟ آیا من درست تبیین نکردم معارف را و به مردم ابلاغ نکردم؟ پس من مقصرم. من بحثم و اختلافم اینجاست، من میگویم که بعضاً میگویند شما که این طور حرف میزنی، آیا خودت طرح ایجابی داری؟ بله دارم، من معتقدم که باید در چند لایه، همان طور که خود حضرت آقا میفرمایند دشمن برنامه داشته برای بحث عفاف و حجاب ما و ما نمیتوانیم بدون برنامه، بی قاعده مواجهه کنیم با دشمنی که با برنامه آمده مقابل ما و دارد هنجارشکنی میکند. در واقع اگر بی برنامه باشیم فقط ممکن است برسیم به اقدام سلبی. اقدام سلبی صرف، زمانی است که ما برنامه نداریم. من برنامه داشتم و دارم و نیازمند این هستم که دستگاههای متولی با من همکاری کنند. الان همه این اسناد؛ من سراغ آدمهایی رفتم که میدانستم حرف دارند برای گفتن، کار مفید بلدند برای عفاف و حجاب انجام دهند، ولی جایگاه من؛ من ساختاری ندارم و فکر میکنند که ما کاری انجام ندادیم. الان با نوجوانان دهه هشتاد؛ ۱۴ تا ۱۸ سال حداقل دو جلسه با کسانی که چند نوبت سابقه دستگیری در ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ را داشتند گفتگو کردم، رفتم سراغ اینها تک تک، با آنها حرف زدم. اینها بدون پوشش اول آمدند جلوی من، یعنی اصلاً اعتقادی نداشتند، ولی وقتی من با اینها گفتگو کردم و باهم صحبت کردیم، وقتی منطقی باهم بحث کردیم، به آنها گفتم که من دوباره میآیم پیش شما اگر شما بخواهید، ولی مرا دعوت کنید مشروط به این که صفر تا صد قضیه را خودتان انجام بدهید. برای ماه رمضان همین بچهها مرا دعوت کردند، خودشان شلهزرد درست کرده بودند و ما رفتیم باهم گفتگو کردیم، در واقع آن حلقه مفقودهای که اینجا وجود دارد، یعنی گفتگو شکل نمیگیرد. این نسل نمیداند، شاید آن حلاوتی که من چشیدم، مادرم به من منتقل کرده از این پوشش، ما نتوانستیم، این بحث حجاب؛ یک بحث بیرونی است، ما سبک زندگی، آموزش و پرورش ما، تمام محصولات آموزش و پرورش ما، خیلی از آنها پدر و مادر شدند خودشان در همین آموزش و پرورش ما اگر منِ مادر که در همین سیستم آموزشی تحصیل کردم، برای من این بحث حجاب، پوشش؛ به عنوان یک هنجار دینی و قانونی و اصلاً اصل پایبندی به قانون و به عنوان یک فرهنگ مطرح شود، من وقتی میگویم نگاه فرهنگی، یعنی حتی اجرای قانون هم باید با فرهنگ باشد. من میگویم در اجرای قانون هم باید نگاه؛ فرهنگی باشد. ما نمیتوانیم یک هنجارشکنی را با نقض سایر حقوق بخواهیم جلویش را بگیریم، این اصلاً به سرانجام نمیرسد. من این را تجربه کردم، من با آدمهای بی شماری در طول این یک سال صحبت کردم که از نظر خیلی از دوستان؛ اینها آدمهای مردودی بودند ولی اینها آمدند و اینها آمادهاند.
ما به مکتب حاج قاسم معتقد هستیم
من میگویم مکتب حاج قاسم نه تنها او که میگوید اینها دختران من هستند، من میگویم در سوریه میگویند ۲۰۰ خانم داعشی باردار شده بودند از جهاد نکاح، به حاج قاسم خبر میدهند، ایشان میگوید که بیمارستان بسازید برای اینها، اینها باید به دنیا بیایند. میخواهم بگویم که در این نگاه و برنامه داشتن؛ یعنی این. حاج قاسم یک ذهن برنامه محور داشته، یعنی چه؟ میگوید اینها بیایند بیمارستان یک آقای دکتری گفتیم حاجی مگر میشود؟ گفته که بله این اتفاق باید بیفتد. این نگاه انسانی، اسلامی و مهربانانه که برگرفته از آموزههای پیامبر همیشه مهربان ماست، ببینید چه اتفاقی میافتد؟ در طول یک ماه ۲۰۰ بچه داعشی به دنیا میآید، بعد آن دکتر میرود در گوشش اذان میگوید و اذان شیعه را هم در گوشش میگوید. ما معتقدیم به مکتب حر، وقتی حضرت آقا میفرمایند مکتب حاج قاسم، یعنی این. یعنی برنامه داشته، آن جا چه اتفاقی میافتد؟ میگوید بیشتر آن ۲۰۰ بچهای که به دنیا آمدند اسامیشان شد، اسامی کادر درمان ایرانی که آن جا بودند، مثلاً دکتر احسان، دکترش هم میگفتند، این یعنی کار تمیز، یعنی با برنامه.
سوال: علی مشترک بین شیعه و سنی.
پاد: سنی، بله حتی بین مسیحی، جرج جُرداق مسیحی میگویدای روزگار کاش در هر زمانی، چون علی میزاییدی. این یعنی برنامه داشتن و برای دختران نوجوان.
سوال: شما یک قسمت بحثتان ناظر به تکالیفی است که ۳۲ دستگاه در بحث حجاب و عفاف داشتند و شاید هنوز ما نمیدانیم که چه کردند ازجمله خود ما صداوسیما.
پاد: ازجمله خود شما؛ صدا و سیما، ببینید نمیتوانید دپارتمان شهریات نمیتوانی تمام مظاهر شهریات غربی باشد، اسلامی نباشد، شما از مترو که میروی یا هر جایی که میروی، این شرایط آیا برای منِ زن مسلمان مساعد است. میگویم اینها را بنشینیم در موردشان گفتگو کنیم، میگویم مهربانتر باشیم، چرا با خشونت بخواهیم حرف بزنیم با همدیگر، خشونت کلامی باید پایین بیاید.
مشکل ما پلیس و مسائل دیگر نیست مشکل ما سیستم اجرایی است
سوال: خود پلیس بیانیهای که داده نیروی انتظامی....
پاد: بله خیلی تشکر میکنم همین جا، من از پلیس، مظلوم است پلیس ما، من در برنامه دیگری قبلاً آمدم یکی دیگر از همکاران شما بودند، گفتم دوربین به لباس پلیس در واقع هم کمک به شهروند میکند، هم به پلیس، چون مستندسازی میکند، جلوی روایت غلط را میگیرد. من میگویم پلیس دارد اجرا میکند، به او میگویند اجرا کن و اجرا میکند و خیلی تشکر میکنم از شجاعت متقیانه پلیس که با تقوای تمام آمد گفت که اگر مأمور ما هم یعنی پذیرفت ضمنی، نمیتوانیم انکار کنیم، ممکن است رفتارهایی باشد، در هر جایی مرسوم است، مگر ما روزانه نمیبینیم؟ در آمریکا بدون این که سؤال کند، اول شلیک میکند، بعد میآید، تازه بعد معلوم میشود که این اصلاً بیگناه بوده، ولی پلیس ما نجابت دارد. مگر من با پلیس مشکل دارم؟ مگر من با اصل حجاب مشکل دارم؟ من در شیوه اجرا میگویم؛ اگر سیستمی نگاه نکنیم اگر ما بخواهم فقط فرد را بگوییم که شما باید به زور حجاب داشته باشی یعنی درونی برای او نکردیم، ما داریم آینده حجاب و عفاف را هم به خطر میاندازیم، ما باید نگاهمان؛ نگاه دوردست باشد.
تمدن چند هزار ساله ما از پوشش و متانت زن ایرانی میگوید
اگر بخواهد نگاهها نزدیک باشد، بله، تنها راهش همین است؛ خوب هم هست، زود هم اصلاً جمعش میکنیم، ولی من نگاهم این نیست، من میگویم ما میتوانیم دختران سرزمین من، لیلی نام تمام دختران سرزمین من است، من میگویم همه زنان این سرزمین؛ عفیف هستند. من میگویم که شما حتی به شاهنامه هم که مراجعه میکنی، در مقابل رستم، رودابه و بقیه را نگاه میکنی، میبینی شال افسانهای سرشان است. من میگویم که ما داریم به یک جایی میرسیم؛ داریم به بی هویتی میرسیم. در واقع انکار تاریخ برای چه کسی خوب است؟ برای آمریکا و غرب خوب است، چون ۳۰۰ سال عمر دارد، ولی تمدن چندهزار ساله ما، فردوسی ما دارد از پوشش و متانت زن ایرانی میگوید، ما باید آن جا را دریابیم. ما زمانی که باید درست تولید محتوا میکردیم در فضاهای مختلف مجازی و غیره، یک مقداری کمکاری کردیم، وظیفهام است که پیگیری میکنم، مجدانه باید از دستگاههای اجرایی، باید پیگیری کنم از بسیج مستضعفان...، من میگویم که همه مردم ایران؛ دختران خوب ما، زنان ما، به تعبیر حضرت آقا، اینها را خارج از دین تعریف نکرد، گفت اگر چه ظاهر را، ما این صحبتهای حضرت آقا هم ببینیم، فرمودند و هم حرام شرعی و قانونی را مطرح کردند و هم اقتضائات فقهی، قانونی و شرعی را مطرح کردند و هم ملازمات اجتماعی را مطرح کردند.
اجازه ندهیم درباره حجاب در صداوسیما تک صدایی باشد
ما اگر بخواهیم یک نگاه تمجیزی و انفرادی به هر کدام از اینها داشته باشیم، نمیتوانیم با یک مقوله به شدت فرهنگی و اجتماعی یعنی نمیتوانیم به نتیجه برسانیم و این ضرورت خیلی جدی است که باهم بیشتر گفتگو کنیم. من یک گلایهای از صداوسیما دارم، دلم میخواهد مطرح کنم؛ گلایه من این است؛ اجازه ندهید تک قرائت باشد از حجاب در صدا و سیما، چرا فقط باید کسانی بیایند که استدلال کنند و بگویند که تنها راهکار همین است و ما راهکار دیگری نداریم؟ ما به نجابت مردممان و شعور همه باید احترام بگذاریم. درون همین گفتمانی که به حجاب معتقد است، کسی بیشتر از خود نگران حجاب نبوده، فلذا آمدم آنجا گفتم، من بر اساس مکتب اسلام گفتم، با قرائتهای مختلف...
سوال: بحثتان درون گفتمانی است.
پاد: بله، من میگویم آنها هم باید شنیده شوند حرفشان و امتحان کنیم، با تک قرائت ما ظاهراً...، شما بروید در سیره علمای ما ببینید چطور اسلام را حفظ کردند تا الان، قاعده نفرت از دین، قاعده مهربانی، قاعده انصاف؛ اینها اگر نباشند.