وزیر اسبق برای حضور دوباره در کابینه احمدینژاد شرط گذاشت
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۰۱۱۳۶
محمد ناظمی اردکانی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم میگوید: رئیس دولت نهم و دهم باید یک تجدید نظری در رفتار سیاسی خودشان داشته باشد، چون این گونه برداشت میشود که او در حال فاصله گرفتن از گفتمان انقلاب و مشی رهبر معظم انقلاب هستند. به گزارش پول نیوز، محمد ناظمی اردکانی وزیر دولت نهم و از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از احمدی نژاد گلایه دارد و میگوید درحال فاصله گرفتن از مشی رهبری است. او این را هم میگوید اگر احمدی نژاد همان احمدی نژاد رئیس دولت نهم باشد حاضر است بازهم وزیرش شود.
با ناظمی اردکانی گریزی به سمت کاندیداتوری نظامیان هم زدیم. او که به نظر چندان موافق حضور نظامیان نیست میگوید «اصولگرایان از نظامیان برای کاندیداتوری دعوت نکرده اند». ناظمی اردکانی که در بخش اول از این گفتگو گفته بود به نفع رئیسی کنار میرود و اجماع بر روی قالیباف سخت است این را میگوید که اصولگرایان در صورت پیروزی نباید جریان شکست خورده را کنار بزنند.
مشروح گفتگو با محمد ناظمی اردکانی را بخوانید؛
*آقای ناظمی اردکانی! برخی از اصولگرایان و مجلسیها معتقدند قدرت باید یکدست شود یعنی یکدست اصولگرا شود، نگاه شما به این رویکرد چیست؟ آیا مشکلات در این صورت حل میشوند یا آسیبهایی را متوجه نظام میبینیم؟
ما در شرایطی قرار داریم که از همه ظرفیتهای سیاسی کشور باید استفاده کنیم. اینکه در مقاطع مختلف، وقتی یک جریان سیاسی پیروز میشود، یک جریان سیاسی دیگر را کنار میزند به نوعی ظرفیت سیاسی دیگری را که در کشور وجود دارد، نادیده میگیرد، این خودش ضایعه است. چه بسا امروز هم ظرفیتهای بی نظیر و کم نظیر طبیعی و انسانی کشور معطل باقی مانده است بدین گونه که ما با داشتن چنین ظرفیتهایی دچار فقر، عدم رفاه و بیکاری در کشورمان هستیم.
به نظرم باید همه ظرفیتهای کشور به میدان بیایند و رقابت کنند و آن جریانی که میتواند مطالبات مردم را به صورت تجمیع شده اعلام کند، نظر مردم را به خودش جلب کند و برای اداره کشور ایده، نظر و راهکار و راهبرد دارد، قطعا پیروز میشود، بعد از پیروزی هم از همه ظرفیتها باید استفاده کرد نه اینکه وقتی یک جریان سیاسی پیروز شد، دیگر جریان سیاسی شکست خورده تبدیل به اپوزیسیون و متعرض شود، چون این تعرض باعث کاهندگی جریان انقلاب و کاهندگی پیشرفت انقلاب و نظام میشود که به نظرم این یک ضعف است.
در سایر کشورها، تجربیاتی وجود دارد که هر جریان سیاسی به میزان آراءای که به دست میآورد هم در مجلس و هم در دولت صاحب کرسی میشود؛ بنابراین این وضعیتی که ما داریم چنین شرایطی را ایجاب نمیکند. احتمالا براساس همان بحث تحزبگرایی، ممکن است در آینده یک سری مقررات وضع شود که این اتفاق بیفتد، ولی در دورههای قبل همواره شاهد افرادی بودیم که شکست خوردند و منتقد یا مخالف شدند و افرادی که در بستر قدرت قرار گرفتند آنها را کنار زدند نه تنها کنار بزنند بلکه به گوشه یک دیوار ببرند تا صدایی از آنها بلند نشود و این برای کشور یک ضایعه است.
*منظورتان مشخصا مسئله حصر است یا ...؟
مسئله آن به نظرم متفاوت است. ادامه نکته قبلی ام را بگویم؛ یکدست شدن، قدرت ملی را باید در این ببینیم که همگرایی بین مجلس، دولت و دستگاه قضایی وجود داشته باشد و این همگرایی زمانی ایجاد میشود که این قوای رسمی در راستای سیاستهای کلی نظام حرکت کنند یا در امتداد منویات رهبری حرکت کنند، دوم اینکه مردم را در سیاستگذاری و تصمیمگیریها مشارکت دهند که اینجا تشکلهای مردم نهاد (اعم از احزاب و سایر تشکلهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) حلقه واسط دولت و مردم میشوند.
ماموریت مردم هم تولید ثروت و دارایی برای کشور است، دولت و قوای رسمی باید سیاستگذاری کنند و بستری را فراهم کنند که مردم در فضای کسب و کارشان موفق باشند، سود ببرند و ارزش افزوده ایجاد کنند و مالیات بدهند که دستگاههای رسمی کشور به خوبی اداره شود، هرچقدر درآمدشان بیشتر باشد مالیات بیشتر پرداخت میکنند. آنها اگر سیاستگذاریهایشان اشتباه باشد مردم ضرر میکنند و نمیتوانند مالیات پرداخت کنند یعنی ما میتوانیم یک سیکل فزاینده در نظام حکمرانی ایجاد کنیم یا میتوانیم یک سیکل بازدارنده و کاهنده ایجاد کنیم که به نظرم الان این سیکل، بیشتر بازدارنده است مثلا دولت در سازمان بورس دخالت میکند یا در سود نظام بانکی دخالت میکند که در نتیجه باعث زیان افراد زیادی میشود یعنی باعث شکست و متضرر شدن هم افرادی که در این بازار سرمایه حضور پیدا کردند و هم شرکتها یا بنگاههای اقتصادی که از بازار سرمایه استفاده میکنند میشوند. بعد از آن هم نمیتوانند مالیات پرداخت کنند.
اما در خصوص موضوع حصر که اشاره کردید، یک موضوع امنیتی برای کشور اتفاق افتاد یعنی در سال ۸۸ بعد از اینکه پیروز انتخابات اعلام شد، عدهای به کف خیابان آمدند و اعتراض کردند در حالی که قانون اجرا شده بود، مردم براساس قانون به پای صندوقهای رای آمده بودند و رای داده بودند، سپس افراد یا جریانهای سیاسی آمدند و مردم را تحریک کردند و آنها را به خیابان آوردند و خسارتهای مادی و معنوی (که خسارتهای معنوی آن بیشتر بود) ایجاد کردند.
رسانههای خارجی یا افرادی که معاند با نظام و انقلاب بودند سوءاستفاده بسیاری کردند چه بسا که دشمنان انقلاب گفتند ما از این جریان در حال یارگیری هستیم و جریانی که به خیابان آمده است به اهدافی که ما در رابطه با براندازی نظام و حذف انقلاب دنبال میکنیم کمک میکند، یعنی یک اتفاق امنیتی افتاد و بعد از آن در فضای سیاسی شاهد بودیم که این افراد اگر میآمدند و اعلام میکردند که ما اشتباه کردیم و اتفاقی که رخ داد را آنها رهبری کردیم، این حصر هیچ وقت رخ نمیداد لیکن به نظرم رسید برخی مصر بودند به اینکه ما پیروز انتخابات بودیم و از طریق تقلب، فرد دیگری اعلام شد که پیروز انتخابات است و شاید هنوز هم این نگاه و تصور ناصحیح را داشته باشند.
*آقای ناظمی! وزیر آقای احمدی نژاد بودن نکتهای مثبت در رزومه شماست یا منفی؟
هر موضوعی را با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیریم میتوان مورد ارزیابی قرار داد در شرایطی که دولت نهم تشکیل شد و من عضوی از کابینه بودم، در آن مقطع به حضور در چنین کابینهای افتخار میکردم، چون همه چیز با چشم خدمت به جامعه در عرصههای مختلف دیده میشد، در دولت نهم که حضور داشتم البته در دولت دهم هم در لایه دوم مدیریتی بودم، رئیس سازمانهای بزرگ و همچنین استاندار بودم، واقعا شبانه روز تلاش و پیگیری بود، معضلات و مشکلات کشور احصاء شده بود.
شاید بتوان گفت بیشترین کار عمرانی در کشور در آن مقطع اتفاق افتاد و خدمت به معنای واقعی صورت گرفت و همه افرادی که در دولت بودند احساس خستگی نمیکردند علی رغم اینکه کار شبانهروزی و دویدن در میدان وجود داشت و لحظهای آسودگی نبود. چه بسا طعم شیرین خدمت که در دولت نهم چشیدم همان طعم شیرین باعث شد که در این عرصه بیایم و در شرایط حاضر، برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوم، اما موضوع تلخی که به وجود آمد و آن تلخی هنوز هم هست و این تلخی به مذاق مردم هم خوش نمیآید و به نوعی باید از مذاق مردم زدوده شود حاشیههایی است که در دولت دهم به وجود آمد، آن حاشیهها تا حدودی، فضاهای اجرایی و خدمت رسانی را کُند کرد.
هر چند که در دولت دهم پروژه مسکن مهر ادامه پیدا کرد و پروژهای که مردم هم از آن خوشحال بودند، ذائقه شخص بنده با جایی که با حاشیه همراه است به ویژه حاشیهای که با گفتمان انقلاب و با منویان مقام معظم رهبری زاویه پیدا کند، چندان سازگاری ندارد و همه تلاشم بر این بوده در هر جایی که حضور دارم حتی اگر بتوانم خدمت ناچیزی انجام دهم از گفتمان انقلاب و از منویات مقام معظم رهبری فاصله نگیرم. برداشت بنده این است که محور قدرت ملی در کشور با توجه به قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است و این محوریت است که قدرت ملی را کارآمد میکند.
احمدی نژاد کنونی با سال ۸۴ متفاوت است
*آقای ناظمی!، آقای احمدی نژاد این روزها با آقای احمدی نژادی که شما وزیر ایشان بودید و شما را برکنار کرد، چه تفاوتی کرده است؟
تفاوت وجود دارد. یعنی آن موقع گفتمان انقلاب، ارزشهای انقلاب، خدمت به مردم حتی خدمت به آحاد جامعه ملاک بود. از خاطرم نمیرود آن موقع ما درب اتاق هایمان به روی مردم باز بود تا مردم خواستههایشان را مطرح کنند و ما پیگیری کنیم. آن زمان بحث مبارزه با قدرتهای سلطه مطرح بود، اینکه روی اعمال سیاستهای استکباری وقعی نگذاریم و به نوعی استکبارستیزی که در قانون اساسی به عنوان یکی از اصول آمده اعمال میشد و دشمن هم عقب مینشست یعنی با موضعگیریهایی که صورت میگرفت و انسجامی که در داخل به وجود آمده بود دشمن هم عقبنشینی میکرد و جرات نمیکرد که جلو بیاید.
در سالهای اخیر شاهد این هستیم که دشمن در بسیاری مواقع پُررو شده است یعنی علیرغم اینکه ما سعی کردیم در برخی از مواضع یا برخی از مشکلات تحمیلی که به کشور ما وارد کردند مثل موضوع تحریم، کوتاه بیاییم ولیکن آنها جَریتر شدند برجام که به امضاء رسید شاهد این بودیم که دشمن نه تنها دست از تحریمها بر نداشت بلکه تحریمها را تشدید کرد و این تشدید کردن یعنی جریتر شدن و به اصطلاح اگر ما یک گام عقب گذاشتیم آنها ده گام جلوتر آمدند.
به نظرم رئیس دولت نهم و دهم در این خصوص باید یک تجدید نظری در رفتار سیاسی خودشان داشته باشند، چون این گونه برداشت میشود که او در حال فاصله گرفتن از گفتمان انقلاب و مشی رهبر معظم انقلاب هستند. به هر حال این برداشتی است که صورت گرفته است.
* اگر آقای احمدی نژاد تائیدصلاحیت شوند و دوباره رئیسجمهور شوند شما حاضر هستید وزیر ایشان شوید؟
اگر دولت نهم تکرار شود، بله.
ترکیب دولت نهم و دولت شهید رجایی، الگوی خوبی برای دولت آینده است
*یعنی دولت ایده آلی که بخواهید تشکیل دهید شبیه دولت نهم است؟
میتواند یک الگو باشد البته در شرایط فعلی که قرار گرفتیم. آن دولت مربوط به سال ۸۴ تا ۸۸ است و ادامه آن از ۸۸ به بعد بود. البته شرایط هم بسیار تغییر کرده است. مثل دولت شهید رجایی که یک دولت ایده آل برای همه ما است، چون آن دولت، دولت سراپا خدمت بود و دولت نهم هم تمام تلاشش این بود که آن الگو را احیا کند بدیهی است که دولت شهید رجایی به اضافه دولت نهم میتواند یک الگوی خوبی باشد، به ویژه با شرایطی که الان در آن قرار گرفتیم که تا حدود زیادی پیچیدهتر است ولیکن روشها و منشهای مسئولان هم باید روشها و منشهایی باشد که انقلاب میپسندد و در توصیههای امام (ره) و مقام معظم رهبری به آنها اشاره شده است، منش و روشهایی که دال بر ویژگیهایی باشد که مقام معظم رهبری اخیرا در ارتباط با کاندیداهای ریاست جمهوری اعلام فرمودند.
ما در برنامه دولت سیزدهم که تدوین کردیم و سال گذشته هم از آن رونمایی شد (در دهه فجر)، در این دولت به یک سری ویژگیها اشاره کردیم؛ اتفاقا در این رابطه هم ویژگیهای رئیس دولت را مطرح کردیم، هم ویژگیهایی که تیم دولت باید داشته باشند و هم ویژگیهای مردمی که میخواهند با این دولت مشارکت کنند (در تصمیم گیریها و تصمیمسازیها مشارکت داشته باشند)، نگاهی هم که وجود دارد برگرفته از ویژگیهایی است که امام علی (ع) در ارتباط با دولتمردان مطرح میکنند که چگونه باید با مردم رفتار کنند، چه مسائلی در آن دولت برایشان مهم باشد که آن ویژگیها مدنظر قرار گرفته و از آنجا جهت گرفتیم.
*شما سابقه حضور در سپاه را هم دارید. در حال حاضر برخی از کاندیداهایی که مطرح میشوند سردارهای نظامی و سپاهی هستند. نگاه شما به این قضیه چیست؟
زمانی که جنگ آغاز شد من به عنوان یک افسر وظیفه به منطقه جنگی رفتم البته پیش از آن هم از طریق بسیج به اهواز رفته بودم، اهواز را با خمپاره میزدند. من از طریق بسیج به اهواز عازم شدم و بعدش هم به عنوان افسر وظیفه قریب به ۲ سال در منطقه جنگی سر پل ذهاب حضور داشتم که اوایل جنگ یعنی سال ۵۸ یا ۵۹، بود.
بعد از اینکه خدمتم تمام شد به سپاه کردستان رفتم البته عضو سپاه نشدم، اما آنجا به عنوان یک بسیجی با سپاه کردستان همکاری داشتم و بعد هم به تهران آمدم و یک مقطعی در دفتر مرکزی جهاد سازندگی مشغول بودم، اما به این دلیل که تعهد خدمت در مخابرات داشتم مجبور بودم به مخابرات برگردم و تعهد خدمتم را انجام دهم. بعد از آن وارد دستگاههای اجرایی شدم، اما در خصوص حضور نظامیها؛ باید قانون را ملاک قرار داد، اگر قانون اجازه میدهد بنابراین لباس چندان مطرح نیست و اگر قانون محدودیت ایجاد میکند باید آن محدودیت را مدنظر قرار داد.
برخی از فرماندهان ارشد سپاه در دفاع مقدس نشان دادند که حاضر هستند از همه چیز خودشان بگذرند و فداکاری کنند و بعد از دفاع مقدس هم در جاهای مختلفی که قرار گرفتند منشا فداکاری و اثرات سازنده بودند، در دولت نهم استاندارانی بودند که در گذشته فرمانده سپاه بودند و استانداران بسیار موفقی بودند و در آن استانها تحول ایجاد کردند بنابراین به نظرم ملاک باید قانون باشد و آن چیزی که قانون میگوید اجرا شود. قطعا شورای نگهبان هم این موضوع را مورد نظر قرار میدهد.
*آقای ناظمی! ورود کاندیداهای نظامی به انتخابات را یک فرصت میدانید یا یک تهدید؟ به نظر میرسد برخی از اصولگرایان، نگاه مثبتی به کاندیدای نظامی دارند، ولی برخی هم میگویند آیا اصولگرایان دچار قحط الرجال شدند که به سمت کاندیداهای نظامی رفتند.
به نظر نمیرسد که اصولگراها دعوت کرده باشند که برخی از چهرههای نظامی حضور داشته باشند یعنی تا آنجایی که من اطلاع دارم با تشخیص خودشان آمدند و وارد عرصه رقابتهای سیاسی میشوند. برداشت من این گونه است. به نظرم کثرت کاندیداها (کثرتی که انتخابات ریاست جمهوری ایجاب میکند) در صورتی که به وحدت بیانجامد یک نوع ارزش است، افرادی که در کسوت نظامی حضور پیدا کردند با توجه به تجربیاتی که در عرصههای دفاعی داشتند یا حتی در مسائل کشوری هم بعد از جنگ حضور پیدا کردند، نظرات و ایده هایشان را مطرح میکنند و آن بستگی به اقبال مردم دارد که به کدام چهره اقبال نشان بدهند.
مردم به کسوت کاندیداها نگاه نمیکنند
*یعنی جامعه نمیتواند رئیس جمهور نظامی را بپذیرد؟
مردم به کسوت افراد نگاه نکردند و چندان برایشان مطرح نبوده است البته برای برخی ممکن است موضوعیت داشته باشد به ویژه برخی از چهرههای سیاسی خصوصا آنهایی که بیشتر در احزاب فعال هستند، ممکن است نظری روی چهره نظامی یا غیرنظامی داشته باشند ولیکن، چون چهرههای نظامی نمیتوانند در احزاب حضور داشته باشند یا نمیتوانند حزب ایجاد کنند، چون این محدودیت برایشان وجود دارد افرادی که حزب ایجاد کردند یا فعالیت حزبی و سیاسی دارند اینها نمیتوانند یک رقیب این چنینی در کنار خودشان ببینند و حساسیت نشان دهند.
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: انتخابات انتخابات ریاست جمهوری انتخابات 1400 دولت دوازدهم حسن روحانی گفتمان انقلاب مقام معظم رهبری آقای احمدی نژاد ناظمی اردکانی ریاست جمهوری داشته باشند جریان سیاسی آقای ناظمی کاندیدا ها دولت نهم رئیس دولت ویژگی ها دولت دهم ظرفیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۰۱۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش میشوند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم رئیسی، در جریان دومین مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از قاب صدا و سیما به صراحت وعده داد؛ «ما گشت ارشاد خواهیم داشت اما نه برای مردم بلکه برای مدیران»، زمان گشت و رئیسی به عنوان رئیس دولت پا به پاستور گذاشت، او باز هم این وعده را تکرار کرد و در نشستی از عملی شدن وعده «گشت ارشاد مدیران» خبر داد و گفت؛ «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و به دستگاههای مختلف سرکشی می شود.»
رئیسی در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲، بار دیگر از لزوم برخورد با فساد و برکناری مدیران فاسد و ناکارآمد روایت کرد و گفت؛ «از ابتدای دولت تاکید کردم که دولت مردمی به هیچ مدیری چک سفید امضا نداده است و همه مسئولان از سطح وزیر تا دیگر مدیران به شکل دائم تحت نظارت و ارزیابی هستند.»
او همچنین در تاریخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۲، در جریان سفر به سیستان و بلوچستان گفت: «اگر مردم مطالبه ای دارند حتما باید در دستور کار قرار گیرد و به آنچه را مردم بخواهند دولت اجرایی خواهد کرد و به مدیران دولتی هم میگویم ادارات باید نماد کارآمدی باشند و گره گشای کار مردم باشند و وقتی کسی در ادارات حضور پیدا کرد احساس گره گشایی داشته باشند؛ مبادا بشنوم ادارات رشوه میگیرند یا فساد نفوذ کرده است.»
این وعدهها درحالی یکی بعد از دیگری از زبان رئیسی مطرح شده است که طی دو سال و اندی که از عمر این دولت می گذرد، نه تنها وعده گشت ارشاد مدیران عملیاتی نشده و خروجی دیده نشده بلکه همان گشت ارشاد حجاب نیز با تصمیم رئیسی و با محوریت وزارت کشور، بار دیگر با ونهایش به خیابان بازگشته است.
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی با هممیهن، دو گشت ارشاد را مقایسه کرده و هر دو گشت ارشاد را طرحهایی شکست خورده دانسته و گفته است؛« مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است.»
فرزند رفت، مادر نرفت /عصبانیت مردم از فساد چای دبشاز سوی دیگر مواجهه دولت در برخی اشتباهات و رفتارهای پرحاشیه مدیران میانی و رده بالای دولت حکایت از آن داشته است که دولت نه تنها چندان گشت ارشاد مدیران را جدی نگرفته است بلکه حتی برخی مدیران تبدیل به خط قرمزهایی در دولت شده اند.
سال ۱۴۰۱ مهدی عرفاتی، دبیر وقت شورای اطلاعرسانی دولت، در توئیتی به نقل از ابراهیم رئیسی و با هشتگ گشت ارشاد نوشته بود که؛ «رئیسجمهور در واکنش به مهاجرت فرزند یکی از معاونان وزرا گفته «پسر اگر رفت، پدر هم برود». پس از انتشار این توئیت خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی به کانادا جنجال به پا کرد و معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهور در توئیتی از موقتی بودن سفر پسر خود گفت. اما برخلاف انتظارات و توقعات برای کنار گذاشته شدن انسیه خزغلی از دولت، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت تنها از تذکر به معاون رئیسی و بازگشت پسرش به ایران خبر داد.
پرونده فساد چای دبش، فساد در پرونده نهادههای دامی و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی از دیگر مواردی بود که پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در طی دو سال گذشته حاشیه ساز شدند. هر چند که در جریان پرونده نهاده های دامی، دولت ابراهیم رئیسی سید جواد ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی را برکنار کرد اما همان برکناری نیز مبهم و سوال برانگیز بوده است. در پرونده فساد چای دبش و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی نیز دولت به جز چند موضع گیری خنثی و محدود، سکوت پیشه کرده و انتقادات زیادی را متوجه خود کرده است. سوال منتقدان این است که چرا «قرارگاه گشت ارشاد مدیران» به این مسائل ورود نکرده است.
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی در گفتوگو با هممیهن، با اشاره به این موضوع گفته؛ «در موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفافسازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیتها، هزینهکردها و اقدامات مشخص نباشد، نمیتوان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.»
فلاحتپیشه هم تاکید بر پنهانکاری در مساله فساد و خطای مدیران دارد و می گوید؛ «متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند.»
اخیرا هم، غلامعلی جعفرزاده، نماینده ادوار مجلس در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، بیان کرده بود؛«کاش آقای رئیسی شجاعانه میگفت که آقای ساداتینژاد را برای ایجاد چه مشکلاتی در وزارت کشاورزی برکنار و حذف کرد. چرا حکم دادگاه آقای ساداتینژاد بخشیده میشود؟ چرا نتیجه دادگاهش را مکتوم میگذارید؟ آقای رئیسی بد متوجه شده است و میخواهد بگوید در دولت من اصلاً فساد اتفاق نمیافتد؛ مگر میشود؟ مگر اینجا مدینه فاضله است؟ برای مردم این مهم است که بگویند آقای صدیقی خلاف کرد، محاکمهاش کردیم و نتیجهاش هم این شد. هیچکس انتظار ندارد که هیچ اختلاسی و دزدی اتفاق نیفتد. انتظار مردم همان عبارتی است که حضرت آقا در شب مبارک ماه رمضان فرمودند: «عدالت»
۹۰ نفر برکنار شدند اما...از سوی دیگر اگر چه بازرس ویژه رئیس جمهور، در اسفند ماه سال گذشته، خبر از برکناری ۹۰ مدیر متخلف و ترک فعل کرده داد اما این شائبه وجود دارد که مدیران برکنار شده در دولت سیزدهم، یا همان مدیران دولت دوازدهم بودند که نتوانستند از زیر تیغ خالصسازان عبور کنند یا به دلیل انتقاد از دولت سیزدهم برکنار شدند و مشمول گشت ارشاد مدیران و تعریفی از راه اندازی این گشت شده بود، نخواهد بود. خاصه آنکه لیست مشخصی از این افراد بیرون نیامده است و برخی نیز معتقدند این ادعاها چیزی شبیه به آن چیزی است که محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم درباره لیست مفسدان اقتصادی تکرار می کرد، لیستی که می گفت در جیبم است ولی هیچ وقت از جیب او بیرون نیامد.
از جمله افرادی که به نظر می رسد در لیست گشت ارشاد مدیران دولت تعریف شده اند، معاون اقتصادی پیشین بانک مرکزی بود، در ۱۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، محمدرضا فرزین، با حکمی پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ روی این صندلی نشسته بود را تغییر داد و محمد شیریجیان، یار قدیمی خود که در بانکهای کارآفرین و ملی با هم کار میکردند را به عنوان معاون اقتصادی بانک مرکزی معرفی کرد.
مجید مشعلچی، قائم مقام وقت بیمه مرکزی، هم چند روز پیش از آنکه سیدرضا فاطمی امین، وزیر وقت صمت توسط نمایندگان مجلس استیضاح شود، از وزیر صمت و بدهکاری خودروسازها به صنعت بیمه انتقاد کرد و از سمت خود برکنار شد.
رئیسی جا پای احمدی نژاد گذاشت؟از سوی دیگر نوع چینشهای کابینه ابراهیم رئیسی و جابهجا شدن افراد در آن حکایت از آن دارد که دولتمردان سیزدهم به یک خط قرمز برای رئیس خود تبدیل شده اند که خواهان تغییر یا خارج کردن آنان از دولت نیست. همانند سیدرضا فاطمی امین که پس از عملکرد ضعیف خود در وزارت صمت و فاش شدن واگذاری خودروهای شاسیبلند به نمایندگان مجلس، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ استیضاح و برکنار شد اما بلافاصله ۱۰ روز پس از آن، یعنی در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، با حکم ابراهیم رئیسی به عنوان مشاور رئیسجمهور در نظارت بر روند اجرای طرحهای تولیدی منصوب شد.
حجتالله عبدالملکی، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، از دیگر چهرههای پرحاشیه دولت سیزدهم بود. او یکی از وزرایی بود که بیشترین تذکر و انتقاد بهارستانی ها را از آن خود کرده بود و اولین طرح استیضاح نیز به نام او ثبت شده بود. استیضاحی که به دلیل استعفای عبدالملکی در ۲۴ خرداد ماه به سرانجام نرسید و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۱ به سمت دبیر شورای عالی مناطق آزادی تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی منصوب شد.
یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش نیز در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، به علت پرداخت دیر هنگام حقوق معلمان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ و عدم اجرای قانون رتبه بندی، از سمت خود استعفا داد، هر چند که برخیها معتقدند که او توسط رئیس دولت سیزدهم عزل شده و این استعفا صرفا برای تلطیف ساختن تغییرات کابینه بوده است؛ با این حال وی طی روزهای اخیر کلید استانداری مازندران را از رئیسی گرفت.
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897868