امام جمعه موقت تهران: در انتخابات به مصالح ملی فکر کنیم
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۰۳۳۷۱
امام جمعه موقت تهران گفت: در آستانه انتخابات پیش روی باید تلاش کنیم حق را بشناسیم، اهل بصیرت باشیم، مسائل را درست رصد کنیم، مصالح ملی را درست تشخیص بدهیم، به مصالح ملی فکر کنیم، نه مصالح گروهی و جناحی و در کنار حق بایستیم و از حق دفاع کنیم. خبرگزاری میزان – حجت الاسلام و المسلمین «محمدحسن ابوترابیفرد» در اولین جمعه شوال ۱۴۴۲ در پیام جمعه بیاناتی ایراد کرد که در این مجال میخوانیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ بَارِئِ الخَلَائِقِ أَجمَعِینَ ثُمَّ الصّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی العَبدِ المُؤَیَّد وَ الرَّسولِ المُسَدَّد اَبِی القاسِمِ مُحَمَّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ عَلی أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصومینَ المُکَرَّمین
قَالَ اللَّهُ العظیم فِی مُحکَمِ کِتَابِه «وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقاً»
با عرض ادب و سلام حضور برادران و خواهران گرانقدر، ملت عزیز و بزرگوار، روزه داران آراسته به مقام بندگی و عبودیت و عرض تبریک بمناسبت فرا رسیدن عید بزرگ فطر و آرزوی پیروزی و عزت و اقتدار روزافزون ملت اسلام و مستضعفان جهان در مباحث گذشته اشاره نمودم از آیات نورانی قرآن کریم، بیانات الهام بخش پیشوایان دین، به خوبی استفاده میشود آموزههای وحیانی را برای دستیابی انسان و جامعه انسانی به بالاترین سطح از سطوح قدرت هموار میکند. انبیاء الهی مبعوث شده اند تا در پرتو آموزههای انسان ساز وحیانی راه را برای دستیابی انسان به قدرت به معنای واقعی کلمه، جامعه انسانی به اقتدار راستین، هموار سازند. در این حدیث قدسی درنگ بنمایید «عَبدِی أَطِعنِی حَتّی أَجعَلکَ مِثلی» بنده، بنده من در سایهی عبادت و بندگی میتوانی در بالاترین اندازه از قدرت بایستی. همان گونه که اراده خدای متعال در عالم هستی حاکم است، اراده تو نافذ باشد «أَنَا أَقُولُ لِلشَّیءِ کُن فَیَکُون أَطِعنِی فِیمَا أَمَرتُکَ أَجعَلکَ تَقُولُ لِشَیءٍ کُن فَیَکُون» در این جهت، در نفوذ اراده، عبد در جایگاهی قرار میگیرد که اراده او به معنای واقعی کلمه نافذ است، حاکم است. این عالیترین سطح از قدرت است. یک جامعه مقتدر، یک انسان مقتدر و اشاره داشتیم برای دستیابی به قدرت و قرار گرفتن در جایگاهی که زیبنده یک انسان تربیت یافته در مدرسه دین است، باید در دو حوزه نظر و عمل در مسیر حق گام برداشت.
به حقایق و به حق مطلق ایمان آورد و در راه حق گام برداشت و در کنار حق استقامت نمود «وَالعَصرِ، إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوا بِالحَقِّ وَ تَوَاصَوا بِالصَّبرِ» شناخت حق، ایمان به حق، تلاش برای گسترش حق در جامعه، توصیه به یکدیگر برای فهم حق و دفاع از حق و استقامت در کنار حق، راه را برای رسیدن به قدرت هموار میکند. این قدرت، قدرت به دست آمده از ایمان، قدرت به دست آمده از استقامت در کنار حق، انسان را به یک پدیده مقتدری تبدیل میکند که از قدرت برای بسط عدالت در جامعه بشری بهره میگیرد.
قدرت را به ابزاری برای سلطه و ستم به دیگران تبدیل نمیکند. شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاة والسلام که در بالاترین سطوح از قدرت قرار دارد، زیرا در بالاترین سطوح علم و در مرز دانش حرکت میکند، زیرا مدیریت او مبتنی بر دانش و علم و معرفت است که فرمود «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ» علی بن ابی طالب در همه حوزههای شخصیتی خویش، در جایگاه مدیریت و رهبری خویش، نماد و تجسم حق و همه ارزشهای والای انسانی و عقلانی و علمی است.
این شخصیت به دلیل آنکه قدرت او برآمده از ایمان و معرفت به خدا و برآمده از مقام بندگی و عبودیت در پیشگاه ذات اقدس احدیت است، تجسم واقعی عدالت است. بعد از حدود چهارده قرن آن دانشمند برجسته مسیحی اورا «صوتُ العدالةُ الانسانیة» نام میگذارد «فریاد عدالت انسانیت» در همه تاریخ بشر این قدرت در خدمت عدالت است، در خدمت توسعه حیات انسانی است، در خدمت پیشرفت جوامع بشری است، اما اگر قدرت برآمده از اقتدار سیاسی، اقتدار علمی، اقتدار اقتصادی بدون ارزشها و کمالات انسانی بود، به ابزاری برای طغیان و ستم تبدیل میشود «إِنَّ الإِنسانَ لَیَطغى» گرفتار طغیان و ستم خواهد گشت «أَن رَآهُ استَغنى» اگر خود را بی نیاز ببیند. یعنی خود را در یک مقام رفیع از قدرت مشاهده کند.
هرچند، اقتدار سیاسی و علمی و اقتصادی منهای ایمان و بندگی و عبودیت، نمادی از قدرت است. قدرت حقیقی و راستین دستاورد علم و معرفتی است که در زندگی و سلوک انسان معنا پیدا میکند. دستاورد ایمان و عمل صالح است و نقش استقامت در این حوزه نقشی بسیار بی بدیل و تعیین کننده است.
استقامت در کنار حق و در اینجا شایسته است به این نکته اشاره کنم که «الاستقامة و الاستمرار ِمن لوازمِ الحَقیقة لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ» یعنی اگر در صراط مستقیم و در مسیر حق استقامت بنمایند و اگر راه و مسیر حرکت حق بود، قابل تداوم و استمرار است. فوّاره، چون حرکتش، جهت حرکتش بر خلاف جاذبه زمین است دوام پیدا نمیکند. آن حرکتی تداوم دارد، استمرار دارد که در صراط حق باشد؛ لذا میفرماید «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» این هدایت به معنای وصول به مقصد و هدف است.
ایستادگی در صراط مستقیم تا رسیدن به مقصود و اهداف والای تعریف شده؛ لذا اگر راه حق را شناختیم و در مسیر حق گام برداشتیم، حرکت در صراط مستقیم قابل استمرار و تداوم است. باید این راه را تا رسیدن به مقصد تداوم بخشیم. استقامت و ایستادگی. با توجه به حوادثی که ما امروز با آن روبرو هستیم، رویدادهای تلخی که در دنیای اسلام مشاهده میکنیم، ستمی که بر برادران و خواهران مظلوم ما در کشور افغانستان میرود، سوگ سنگینی که مادران مظلوم در کنار بدنهای مجروح و آغشته به خون، بدنهای قطعه قطعه شده فرزندان خویش دارند، ستمی که بر ملت مظلوم، اما مقاوم و مقتدر فلسطین میرود، بنده به کلامی از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام اشاره میکنم و با الهام از کلام نورانی آن امام معصوم، توصیههایی را خطاب به برادران و خواهران مسلمانم، ملت عزیز و ملت اسلام دارم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کلامی میفرماید «فَانظُرُوا کَیفَ کَانُوا حَیثُ کَانَتِ الاَملَاءُ مُجتَمِعَةً وَ الأَهوَاءُ مُؤتَلِفَةً» نگاه کنید بنگرید به تاریخ، به تاریخ امت اسلام، آنگاه که در کنار یکدیگر اجتماع داشتند، در کنار هم بودند، صبر جمعی داشتند، تمایلشان باهم بود، میلهای متفاوت نداشتند، میل واحد راه را برای جهت گیری واحد هموار کرده بود «وَ القُلُوبُ مُعتَدِلَةً» دلهای آنان آرام گرفته بود.
مسلمانانی که در کنار پیامبر عظیم القدر اسلام حرکت میکردند، اینگونه هماهنگ، همراه و این چنین اجتماعی را سامان داده بودند. «وَالاَیدِی مُتَرَادِفَةً» دستها در دست یکدیگر بود، ید واحد بودند، حول شخصیت ملکوتی پیامبر اعظم که سلام و رحمت الهی بر او باد، چنین جامعه پر افتخاری را سامان داده بودند. بدنها در کنار هم، امیال و میلها هماهنگ، دلها آرام و دستها در هم تنیده. «السُّیُوفُ مُتَنَاصِرَةً» شمشیرها به یاری یکدیگر میشتافتند پراکنده نبودند روبروی هم نایستاده بودند جنگ جمل و صفین و نهروان را خلق نکرده بودند در کنار هم بودند با هم حرکت میکردند.
شمشیرها به یاری یکدیگر میشتافتند «وَ البَصَائِرُ نَافِذَةً» اهل بصیرت بودند، حق را میشناختند، دیدگانی دوربین و دوراندیش داشتند «وَ العَزَائِمُ وَاحِدَة» ارادهها در هم تنیده شده بود گویا یک اراده واحد بود. پیام نظام اسلامی، دغدغه امام بزرگوار، رسالت رهبر معظم انقلاب اسلامی در خلق چنین اقتدار و ظرفیتی برای امت اسلامی است. نگاه کنید اگر دیروز دنیای اسلام در برابر هم ایستاده بود، امروز دنیای اسلام جبهه متحد مقاومت را خلق کرده است. امروز ما از ملتهای مسلمان فریاد واحدی را میشنویم، اراده واحدی را میبینیم، دیدگان نافذی را مشاهده میکنیم. این حقیقت که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک اصل مسلم تعریف شده است، نفی رابطه سلطه گر و سلطهپذیر، مقابله واقع بینانه و هوشمندانه با نظام سلطه و آمریکا، نواندیشی، عدالت خواهی و خدامحوری در رویارویی با قدرتهای مسلط جهان، به یک آرمان برای دنیای اسلام تبدیل شده است.
این اقتدار افتخارآفرین ملت مظلوم غزه در برابر رژیم جعلی صهیونیستی، با همه حمایت جامعه جهانی و استکبار، بیانگر این حقیقت است. تفسیر روشنی است از حرکت امت اسلام به سوی وحدت و یکپارچگی برای رسیدن به آرمانها و اهداف بزرگ و نفی سلطه استکبار از دنیای اسلام و ایستادگی در برابر ظلم و ستم. ما باید در این راه قدمها را بلند برداریم، باید صفوف متحد امت اسلام را استحکام ببخشیم، باید ملت مظلوم افغانستان، ملت مظلوم فلسطین، ملتهای مظلوم منطقه، دنیای اسلام و ملت مقتدر ایران را در کنار خود مشاهده کنند.
ما همه با هم باید در مسیر خلق قدرت و مبارزه با ظلم و توطئههای امریکا و ایادی او حرکت کنیم و این راهی است که نظام جمهوری اسلامی تعریف کرده است و در این راه سرداران بزرگ، چون سردار سرافراز دنیای اسلام شهید حاج قاسم سلیمانیها را تقدیم نموده است.
در داخل نیز باید به این حقیقت توجه کنیم. در داخل نیز باید صفوف خود را متحد بنماییم. باید در کنار هم باشیم. باید با وحدت کلمه در راه روشن تحکیم پیوند خویش با مکتب و اصول مسلم و قطعی قرآن و آموزههای مدرسه اهل بیت و تحکیم پیوند خویش با رهبری معظم نظام، قدم برداریم. این مسیر، مسیری است که راه را برای خلق قدرتی دیگر هموار خواهد کرد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در پایان همین کلام نورانی اشاره میکند «أَلَم یَکُونُوا أَربَاباً فِی أَقطَارِ الاَرَضِینَ، وَ مُلُوکاً عَلَى رِقَابِ العَالَمِینَ! فَانظُرُوا إِلَى مَا صَارُوا إِلَیهِ فِی آخِرِ أُمُورِهِم، حِینَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ، وَ تَشَتَّتَتِ الاُلفَةُ» اختلافها به کاهش قدرت میانجامد. ریشه اختلاف هم دنیاست، هواها و هوسهاست، خودخواهیها و خود بینی هاست. به بیان نورانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام «حَلِیَتِ الدُّنیَا فِی أَعیُنِهِم» اگر دنیا، مقام، عنوان در دیدگان انسان زیبا شد، خدای ناخواسته برای رسیدن به قدرت از هر ابزاری استفاده کرد، راه را برای اختلاف و تشتت هموار میکند.
ما در آستانه انتخابات پیش روی باید تلاش کنیم حق را بشناسیم، اهل بصیرت باشیم، به بیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام از کسانی باشیم که آن حضرت میفرماید «وَ البَصَائِرُ نَافِذَة» نافذ البصیره بودند. مسائل را درست رصد کنیم، صحیح تحلیل بنماییم، مصالح ملی را درست تشخیص بدهیم، به مصالح ملی فکر کنیم، نه مصالح گروهی و جناحی و در کنار حق بایستیم از حق دفاع کنیم. سخنان ما، کلمات ما، بحثهای ما، نقدهای ما، به معنای واقعی کلمه عالمانه و با انصاف قرین و همراه باشد. اگر تلاش کنیم، رسانه ملی بر این امر همت گذارد، بحث و مباحثه و نقد مبتنی بر علم، مبتنی بر دانش و مبتنی بر انصاف، راه را برای نزدیکی دلها هموار خواهد کرد، راه را برای ارتقاء وحدت ملی همواره خواهد ساخت. این راه میتواند نزدیکترین راه برای افزایش مشارکت و حضور مردم در تعیین سرنوشت خویش و خلق قدرت برای ملت عزیز ایران باشد.
در پایان با این توصیه سخنانم را به آخر میرسانم، در دنیای سیاست و در معادلات سیاسی منطقهای و جهانی، امروز یکی از مؤلفههای مهم برای افزایش اقتدار ملی، مشارکت ملت عزیز در تعیین سرنوشت خویش و در کنار صندوقهای رأی است. این مشارکت یک نماد روشنی است از انسجام ملی و وحدت ملت بزرگ ایران، برای دستیابی به آرمانهای بزرگ.
ما امروز در سایه استقلال سیاسی، در پرتو امنیت و اقتدار دفاعی و در پرتو انوار پرفروغ حرکت علمی و کاروان علمی کشور و زیرساختهای توسعه و پیشرفت که در طول چهار دهه به دست آمده است، میتوانیم با عزم و اراده استوار و سلوک و مدیریت مبتنی بر دانش و عزم و اراده جدی، کاستیها و ضعفهای خود را به نقطه قوت تبدیل کنیم. تهدیدها را به یک فرصت جدی مبدل سازیم و بر همه مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به معنای واقعی کلمه فائق شویم.
تردیدی نداشته باشید ملت عزیز، جوانان بزرگوار و هوشمند، ملتی که در چهار دهه توانسته است پیروزیهای بزرگ را برخلاف اراده قدرتهای بزرگ کسب کند، میتواند در سایه عنایت خدای متعال، وحدت ملی، انسجام اسلامی و سرمایههایی که به دست آورده است، بر کاستیها و ضعفها و چالشها غلبه نماید؛ و السّلام علیکم و رحمت الله و برکاته بیشتر بخوانید: ابوترابیفرد: در مبارزه با کووید ۱۹ بر رعایت اصول و دستورات صابر باشیم انتهای پیام/ برچسب ها: امام جمعه اخبار انتخابات
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: امام جمعه اخبار انتخابات امیرالمؤمنین علی علیه السلام معنای واقعی کلمه برای دستیابی دنیای اسلام کنار هم کنار حق امت اسلام مصالح ملی ملت مظلوم ملت عزیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۰۳۳۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " میباید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم میآئیم و حرفهایمان را میزنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمیکشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولتهای آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند. تبعیضها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقدههای روانی است و عقدههای روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟