عباس آخوندی: الان چند دولت در کشور داریم
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۴۱۴۸۱
آفتابنیوز :
به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران مناظره داوود دانش جعفری اقتصاددان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی با عنوان «دولت و اقتصاد» برگزار شد.
* اقداماتی که دولت برای رشد اقتصادی باید انجام دهد و اقداماتی که نباید انجام دهد
دانش جعفری در ابتدای این نشست گفت: وقتی نقش دولت در اقتصاد را مطرح میکنیم، منظورمان یک اقتصاد موفق است و شاید اقتصاد برخی کشورهای در حال توسعه بتواند به ما کمک کند تا ببینیم که دولت باید در حوزه اقتصاد چه کاری را انجام دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به پیشرفت اقتصادی کشورهایی مانند چین، هند، اندونزی و .... افزود: اگر یک کشوری بخواهد حجم اقتصادش را ۲ برابر آن چیزی که هست کند اگر کشوری مثل چین باشدکه با ۱۰ درصد رشد می کند در این کشور حدود ۶ تا ۷ سال باید بگذرد که حجم اقتصادش دو برابر شود ولی اگر کشوری با 2 درصد بخواهد رشد کند شاید حدود ۳۵ سال طول بکشد که بتواند حجم اقتصادش را دو برابر کندکه اینت نشان می دهد رشد اقتصادی نکته مهمی است.
دانش جعفری تصریح کرد: اگر به واقعیتهای اقتصاد ایران در دهههای اخیر نگاه کنیم، می بینیم بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۵ متوسط رشد اقتصادی ایران۱۰/۶ درصد بوده است. یعنی زمانی که ما حدود بیش از ۶ میلیون نفت هم صادر می کردیم. از سال ۵۶ تا ۶۷ که زمان انقلاب و جنگ هست متوسط رشد اقتصادی ما به منهای ۲/۴ درصد میرسد.
وی تاکید کرد: بین سالهای ۶۸ تا ۹۰ که دوره بازسازی اقتصادی ایران است متوسط رشد اقتصادی ایران به ۵ درصد می رسد. بین سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۴ به دلیل کاهش صادرات نفت ایران، رشد اقتصاد ما به ۱/۸ منفی می رسد. در سال ۹۵ به دلیل اینکه بخش نفت با یک رشد ۶۱ درصدی مواجه میشود رشد اقتصادی ایران به دوازده و نیم درصد میرسد.
وی ادامه داد: اینجا نکته ای که مشهود است این است که رشد اقتصادی ایران بسته به وضعیت نفت است و هر زمان وضعیت صادرات نفت خوب باشد وضعیت اقتصاد ما هم خوب است و رشد اقتصادی که یک متغیر مهم است در ایران با وضعیت نفت گره خورده است.
وی با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور بعد از سال ۹۵ تاکید کرد: ماهیت رشد اقتصادی ایران یک رشد درون زا نیست و اگر بتوانیم رشد اقتصادی را از وضعیت نفت جدا کنیم می توانیم یک گام مهم برداریم.
دانش جعفری یادآور شد: در سالهای اخیر یک متغیر دیگر هم اضافه شده و آن ویروس کرونا است. این ویروس در همه کشورها منجر شد که رشد اقتصادی آنها کاهش پیدا کند. سال گذشته هم رشد اقتصادی کشور ما منفی بود. البته بخش کشاورزی همیشه مثبت بوده و بخش خدمات منفی.
وی تاکید کرد: اگر ما میخواهیم رشد اقتصادی بلند مدت و مستمری داشته باشیم باید اتفاقی که در برخی کشورهای دنیا مانند چین و یا حتی در روسیه افتاد را مورد توجه قرار دهیم. یعنی نقش دولت در اقتصاد عوض شده و نقش مردم و بخش خصوصی تقویت شود.
این اقتصاددان گفت: نبودن تورم هم در بحث رشد اقتصاد بسیار مهم است. اگر اقتصادی دائماً با تورم بالا مواجه باشد رشد اقتصادی هم ایجاد نخواهد شد و متاسفانه اقتصاد ما در سالهای اخیر همواره جز کشورهای بزرگ دارای تورم بالا بوده است که این هم به یک سری واقعیتها برمیگردد که دولت در اقتصاد ایران در سالهای گذشته؛ بیشتر از آنچه که داشته؛ هزینه کرده است و مخارج دولت بالاتر از درآمد اش بوده است و چون کم آورده برای جبران به سیاستهای پولی انبساطی و حتی استقراض از بانک مرکزی روی آورده است و این باعث تورمهای بسیار بالا شده است.
دانش جعفری افزود: یکی از دلایل تورم همین سیاستهای انبساطی پولی گسترده است. ما در سال گذشته با رشد نقدینگی ۳۸ درصدی مواجه شدیم. وقتی این مقدار رشد نقدینگی وجود دارد این نشان می دهد که چقدر حجم پول افزایش پیدا کرده است.
وی با اشاره به کاهش ارزش پول ملی اظهار داشت: در سالهای گذشته ما دائم در دولتهای مختلف با کاهش ارزش پول ملی مواجه شده ایم. وقتی که اسکناس بی رویه چاپ می شود آن روی سکه این است که ارزش پول ملی کاهش پیدا می کند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: بحثی که مطرح است این است که دولت در اقتصاد چه باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد. توسعه بخش خصوصی در مقابله با انحصار، مقابله با فساد و قاچاق، فراهم کردن زیرساختهای اجتماعی لازم که منجر به افزایش بازده سرمایهگذاریها توسط مردم و بخش خصوصی شود، کمک به دستیابی به فناوریهای نو و مهارتهای جدید، اعمال حقوق مالکیت و ایجاد ثبات سیاسی از کارهایی است که دولت باید انجام دهد.
وی درباره کارهایی هم که دولت نباید انجام دهد، گفت: توسعه بی رویه دولت، رقابت با بخش خصوصی، به هم ریختن ثبات اقتصادی، به هم ریختن زندگی مردم و... هم از کارهایی است که دولت نباید انجام دهد. هماهنگی در درون دولت به معنای سه قوه نقش هم بسیار اساسی در رشد اقتصادی دارد. باید چرخهای قوای سه گانه، نیروهای مسلح و بخشهای مختلف با هم بچرخد و با هم حرکت کنند و به یک هدف واحد برسند.
* در ایران دولت وجود ندارد
عباس آخوندی هم در این نشست با اشاره به صحبتهای دانش جعفری گفت: ما وقتی از دولت صحبت میکنیم باید ببنیم منظور ما از دولت چیست. اینکه مسائل و مشکلات با وجود تک ستارههایی که داریم حل نمی شود برای این است که مشکل ما مشکل استقرار دولت است ما در ایران دولت نداریم.
وی افزود: الان در ایران دولت وجود ندارد که بخواهد پاسخ دهد. ما الان چند دولت در کشور داریم. مجلس یک دولت مستقل است، مجمع تشخیص مصلحت برای خودش یک دولت مستقل است و هیئت وزیران هم که یک دولت است و عملا سیاستگذاری در ایران مختل است و سیاستگذاری در ایران صورت نمی گیرد.
آخوندی با بیان اینکه رشد اقتصادی بسیار مهم است، تاکید کرد: در دهه ۸۰ یک دفعه می بینیم رشد اقتصادی سقوط می کند. شاید گفته شود این مسئله به خاطر تحریمها بوده اما قبل از آن این سوال مطرح است که چرا ما وارد بحث تحریم شدیم و باید ببینیم سیاستی که از ۸۴ اتخاذ شد چگونه کشور را در چنین وضعیتی قرار داد.
آخوندی افزود: تورم ۵۰ ساله ایران ۱۹ درصد است که این تورم کشنده است و فقرا را به یک وضعیت وحشتناکی قرار میدهد و کشور را با فقر سرمایهگذاری مواجه می کند. اما باید ببینیم چرا تورم کم نمی شود و ذینفع این مسئله چه کسی است.
وی تاکید کرد: هر زمانی در ایران تورم بالا رفته به جای خشکاندن ریشههای تورم به جامعه آدرس غلط داده شده است. گاهی هر وقت تورم بالا میرود گفته می شود باید نظارت بیشتری وجود داشته باشد نظارت بیشتر هم یعنی چوب بلندتر را بالا بردن.
وزیر سابق راه و شهرسازی ادامه داد: بحث تورم بحث سهم بدهی بانکها به دولت است. وقتی بانکها به بانک مرکزی بدهکار میشوند این تبدیل به تورم می شود. در بدهی بانکها به بانک مرکزی هم می بینیم تمام نهادهای عمومی غیر دولتی و نهادهایی که به نحوی وابسته به قدرت هستند بدهی شان رو به فزونی است.
آخوندی اظهار داشت: یکی دیگر از دلایل ایجاد تورم بدهی دولت است که این به بودجههای تورمی برمی گردد. یکی دیگر از دلایل ایجاد تورم این است که معادل بودجه ارزی پول چاپ می کنیم. یعنی نفت را به خارج صادر می کنیم ولی در حالیکه پول آن وارد نمی شود ما به جای آن اسکناس چاپ می کنیم که نتیجه آن تورم می شود. در اینجا باید مسئله FATF را حل کنیم تا بتوانیم به داراییها دسترسی پیدا کنیم ولی یک عده اجازه نمیدهند چون اگر بحث FATF حل شود تجارت در اختیار یکسری نهادهای خاص قرار می گیرد.
* اگر به گفته آقای آخوندی دولت نداریم ایشان برای چه در انتخابات ثبت نام کرد!
دانش جعفری در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اظهارات آخوندی، گفت: اینگونه نیست که ما بیدولت باشیم یا بگوییم دولت نداریم خود آقای آخوندی برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد، خب آقای آخوندی اگر دولت وجود ندارد برای چه ثبت نام کردید اگر قانون اساسی را قبول دارید باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنید.
وی افزود: اگر دولت کسری دارد و درآمد ندارد دلیلی ندارد هزینههای خودش را اضافه کند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: بحث این نیست که تحریم مهمتر است یا FATF، مهم این است که ما درست عمل کنیم. در رابطه با FATF الان در کشور چند قانون تصویب شده، عمده ۴۱ بندی هم که تحت عنوان توصیههای FATF وجود دارد در ایران اجرا شده است.
دانش جعفری گفت: ریشه مشکلات اقتصادی را میتوان پیدا کرد و راه حل آن هم می توان یافت، اما اگر ما توان خود را در چندین جبهه پخش کنیم نمی توانیم به اهداف برسیم. برنامه ما باید پیدا کردن اولویت باشد.
وی با اشاره وضعیت بورس یادآور شد: اگر یک زمانی ارزش سهام بالا رفت به خاطر افزایش تولید نبود بلکه به خاطر تغییر ارزش داراییها بود. میتوان سیاستهای اقتصادی ای را اتخاذ کرد که در شرایطی که با چنین مسائل روبرو می شویم مشکل را حل کنیم به شرطی سایر قوا با هم هماهنگ باشند و برای حل مشکلات گام بردارند.
* دولت صلاحیت لازم برای اداره کشور را ندارد
آخوندی در بخش دیگری اظهار داشت: ما یک اقتصاد درونزا و یک اقتصاد بروز را داریم اما برونگرایی آن را قطع کردند، آمریکا همیشه تحریم می کند ولی کار دولت این است که راه پیدا کند کار دولت این نیست که ۱۶ معطل کند.
وی تاکید کرد: وقتی نمیگذارید رئیس جمهور مجری قانون اساسی باشد رئیس جمهور هم میگوید کاره ای نیستم.
آخوندی در ادامه خطاب به بخشی از سخنان جعفری گفت: من که بیشتر از شما نقد دولت را می کنم دولتی که ۶۰ درصد بودجه را رشد می دهد نشان می دهد صلاحیت سیاستگذاری اقتصادی ندارد. وقتی دولت سیاستهای متضاد مطرح میکند نشان میدهد این دولت صلاحیت لازم برای اداره کشور را ندارد اما اگر صلاحیت هم وجود داشت نمی توانست این کار را انجام دهد چون دولتهای دیگر در کنار آن وجود دارد.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: آفتاب
کلیدواژه: عباس آخوندی دولت رشد اقتصادی ایران نباید انجام دهد باید انجام دهد دولت در اقتصاد نشان می دهد دانش جعفری رشد اقتصاد تورم بالا بخش خصوصی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۱۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سدهای ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
تیترخوانی به جای نگاه علمی!
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیهای و فعالیتهای سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارشها، مقالات، مصاحبهها و حتی خبرهای مراکز تحقیقاتی، رسانهای و آماری توجه کافی نمیکنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیترها میبینند قضاوت میکنند و تصمیم میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند. نتیجه این میشود که هرگز هیچ مشکلی حل نمیشود و ابهامات و یا حتی سوءتفاهمها باقی میمانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهشهای مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهشهای مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظرها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولتهای قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.
جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش میشدند از آن استقبال میکردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهشها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار میرفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان میدادند نه مسئولان دولت فعلی».
این واقعه نشان میدهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارشهای تحقیقی صورت نمیگیرد. این وضعیت در زمینههای دیگر به ویژه اخبار، مصاحبهها، اظهارنظرها و گزارشهای رسانهای نیز وجود دارد و افرادی که در بخشهای روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای دولتی و حکومتی فعالیت میکنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکردها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح میدهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارشها و اظهارنظرهای مراکز علمی، رسانهها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکردهای منفی دامن زده میشود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمیرود.
اوج این رفتار غیرعلمی را میتوان در پاسخ دادن دستگاههای دولتی به انتقادهای نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی میگوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ میگوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاهها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آنها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سالهای اخیر تشدید و جوابیه دادنهای پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامهها اقدام به انتشار اخبار مجلس میکنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر میکنند و حتی روزنامههای منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاهنمائی متهم میشوند!
کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آنها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامهها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقادها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامهنگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامهنگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیتهای مرتبط با مجلس و اطلاعرسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارشها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی میتوانند از طریق تعامل قانونی با رسانهها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهرهگیری از انتقادها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولتها به نقاط قوت کمک نمایند.
خودکشی پزشکان بهانه بیماران!
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزارهای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره میگیرند. در توضیح این ادعا میگویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعهبارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او بهشدت نیازمند است، قابلقیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما بهشرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکردهای نیستند که خودکشی میکنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده میشود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاحطلب هربار ادعا میکنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجهگیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسهای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاحطلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که بهزودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد. مهمترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختیکار، برخوردهای خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستانها است. رزیدنتها گاهی ۷۲ساعت نمیتوانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.»
این فاجعهای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختیکار و بحث مالی و دستمزدها بازمیگردد؛ و سپس زمینهای فراهم کنیم برای افزایش تعرفهها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان مینامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده میشود و هیچ صنفی محترمتر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بیروح است. وارونهسازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمیکند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشورها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان میرسد به تقبیح عنبر نسا!
وضعیت جامعه پزشکی ما نشان میدهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوبتری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همهجا را پر میکند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بیاخلاقی را پیدا میکند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست.
در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرفشان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یکشبه میلیونر میشوند، چه انگیزهای برای درسخواندن ما باقی میماند»! مشخص است که این عبارات بینیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سالها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سالهای ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانهای هم باطل نشد. این هم نمونهای از نفوذ بیاخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحثهایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عدهای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خونهای آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگترین خسارت تاریخ دولتهای قبل و بعد از انقلاب بهعنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعهای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگیدرکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی میخورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان میدهد در شاخصهای اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همهچیز علیالسویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.
مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایهای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخشهای غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمیکنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشورهای عربی را وارد جریان عادیسازی با اسرائیل میکرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه مینشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبهخود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشورهای حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمینهای اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکلدهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران میتواند حفظ امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قراردادهای روی زمین و استراتژیکی با آنها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قراردادهایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد.
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگتر در معامله با کشورهای بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار میدهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانههای اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات میتواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکاییها حالا میدانند که بدون خواست ایران، نمیتوانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند.
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکاییها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پروندههای آن را شامل نمیشود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقعبینانه قرار میگیرد. همان گونه که از تلاشهای حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راهحل، خروج از چارچوبهای ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.