فرق دعا با نیایش و ذکر چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۴۲۷۵۱
مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران گفت:ادیان آسیایی ورد و ذکر دارند، اما دعا و نیایش به مانند آنچه در دین اسلام جریان دارد، در بین آنها مرسوم نیست. ناطقان: سیدمحمود نجاتیحسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران، گفت: دعا مانند انرژیی است که در مویرگهای امر دینی جریان دارد. در جامعهشناسی دین، یک الگویی از امر دینی اجتماعی و فرهنگی داریم؛ یعنی دینورزی را به پنج وجه تقسیم میکنیم که عبارت از باورهای دینی، مناسک دینی، دانش دینی، اخلاق دینی و تجربه زیسته دینی است؛ یعنی مواجهه شخصی که دینداران بر طبق سنتهای دینی خود با امر مقدس و خداوند دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تجربه زیسته دینی اصطلاح پُرفرکانسی در فلسفه دین جدید هم هست و نسبت وثیقی با بحث بنده دارد؛ چون دعا یک تجربه زیسته دینی است که همه کسانی که در زیستجهان دینی زندگی میکنند و پیرو ادیان ابراهیمی هستند، این تجربه را داشتهاند که هر بار که احساس خلأ معنوی کنند و تصور کنند یک فضای تهیگاهی در زندگی آنها اتفاق افتاده که آنها را از معنویت و اخلاق دور کرده، به سمت دعا میروند. حتی اگر از نظر مادی نیز خلائی داشته باشند به دعا متمایل میشوند.
نجاتیحسینی تصریح کرد: فلسفه با چسیتی، ماهیت و گوهر چیزها سروکار دارد و وقتی در مورد فلسفه اجتماعی دعا سخن میگوییم، گویی بر این مسئله نظر داریم که ذات و ماهیت دعا چیست، اما وقتی امر اجتماعی را به آن اضافه میکنیم، میخواهیم بدانیم که دعا چیست و چه باید باشد و این چه هست و چه باید بودن، چطور با جامعهای که در آن زندگی میکنیم ارتباط دارد و دعا چطور میتواند روی اجتماع تأثیر بگذارد. همچنین نظریه دعا، هدف و تأثیر اجتماعی دعا و جهت نُرماتیو دعا نیز از دیگر مباحثی است که به آنها اشاره میکنم.
وی افزود: برای اینکه دعا خوب فهم شود، باید نسبت آن را با سه مفهوم دیگر که در دینپژوهی رایج است مشخص کنیم و آن اینکه بین دعا، نیایش و ورد و ذکر تفاوت وجود دارد. در اینجا بنده در مورد دعا صحبت میکنم، به دلیل اینکه نیایش بیان منزلتهای الهیاتی امر مقدس است و وقتی با بیانات خاص و زبان خاصی در مورد یک موجود متافیزیکی صحبت میکنیم، این نیایش است که با دعا تفاوت دارد.
در اسلام، صحیفه سجادیه نیایش است و اینها بیان ارتباط با خدا است، اما در نیایش چیزی از خدا نمیخواهیم، بلکه اظهار عجز میکنیم و از این طریق سعی میکنیم تجربه زیستهای داشته باشیم. ورد و ذکر نیز دعا نیست، بلکه نوعی نیایش عارفانه و صوفیانه است و ممکن است بدیلهایی نیز در ادیان آسیایی داشته باشد. ادیان آسیایی ورد و ذکر دارند، اما دعا و نیایش به مانند آنچه در دین اسلام جریان دارد، در بین آنها مرسوم نیست.
نجاتیحسینی در ادامه اظهار داشت: دعا، خواستن چیزی از خداوند و تقرب به او است و میتواند تکمیل عبادت باشد. مقام و شأن دعا نیز یکی از نکات است و میتوان از منظرهای مختلفی دعا را نگاه کرد که یکی از منظر معارف دینی است که ارتباط بین انسان و خدا، بنده و خالق و عابد و معبود را بیان میکند و معارف دینی ما به دعا این نگاه را دارند.
نگاه آکادمیکتر، نگاه فلسفه دین است که اخیراً بابشده و در ایران نیز ادبیات آن در حال فربهشدن است و به دعا به عنوان تجربه زیسته دینی نگاه میکنند که نگاه غربیها است. منظر دیگر، عبارت از منظر جامعهشناسی دین است. دعا از این منظر، یک کنش اجتماعی دینی است.
این دینپژوه گفت: به نظر دینداران، دعا روی همه حالات زندگی مؤثر است. همچنین تجربه زیسته را تقویت کرده و خلأها را نیز برطرف میکند و نهتنها مؤثر است، بلکه مستمر هم هست و مدام تولید میشود و در طی زندگی روزمره که سرشار از امور مادی و معنوی است، این مسئله وجود دارد. دیگر اینکه، دعا فراگیر است و در دعا همهچیز را میتوانید از خدا بخواهید.
اگر متن مفاتیحالجنان را نگاه کنید، از دعاهای نازل تا دعاهای عالی را در آن میتوانید بیابید. فلسفه اجتماعی دعا نیز در این زمینه بحث میکند که دعا از نظر اجتماعی چیست و دعا با جامعه و جامعه با دعا چه میکند و همچنین، کنشگران اجتماعی چطور با دعا ارتباط برقرار میکنند.
نجاتیحسینی بیان کرد: دعای دینی، یک سابقه متنی و یک سابقه فرهنگی دارد؛ سابقه متنی آن به متون مقدس برمیگردد و مخصوصاً در متن مقدس قرآن که چند فقره دعا ذکر شده و آنچه در جهان اسلام تجربه زیسته دعا میدانیم، چیزی است که خدا ایدهاش را در اختیار ما قرار داده است. آیات معروفی مرتبط با دعا داریم؛ از جمله اینکه: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»، یا ادعیهای که با «ربنا» آغاز میشود، یا ادعیهای که در زبانِ انبیا گذاشته میشود که همگی در قرآن آمده است.
وی افزود: بنابراین خاستگاه دعا در جهان اسلام، قرآن است و ادعیه اصیل و ناب، وفادار به روح قرآنی هستند که گفتوگوی انسان با خدا است و دعا را باید نوعی دیالوگ بین مخلوق و خالق دانست. در ادیان ابراهیمی، یهودیت بیش از مسیحیت و اسلام بیش از یهودیت و مسیحیت دارای دعا است. ادعیه مسیحیت به طور خلاصه است و در کلیسا انجام میشود، اما در یهودیت، ادعیه بیشتری وجود دارد و پس از اسلام، دین یهودیت پُردعاتر است.
این پژوهشگر حوزه دین بیان کرد: همچنین، یک فرمت دیگری در ادبیات دعاپژوهی وجود دارد و آن هم عبارت از ضددعا است. این واژهی است که در ادبیات معنویتهای نوظهور وجود دارد. ظاهراً در مشربهای عرفانی هندی به ویژه «اوشو»، دعاکردن و درخواست از خدا نفیشده است؛ چون خدا نفی شده و از بنده خواسته شده چنین چیزی را نگوید و آنها دعا را موجب تحقیر انسان میدانند و به جای اینکه از خدا درخواست کنند، از شیطان درخواست میکنند.
نجاتیحسینی در ادامه اظهار داشت:، اما یکی از نکات در باب فلسفه اجتماعی دعا، پژوهشهایی است که در غرب صورت گرفته است. دو جریان پژوهشی در غرب در مورد دعا وجود داشته است؛ یکی پدیدارشناسی دعا که کتب مرجعی در این زمینه نوشته شده و دوم، پژوهشهای تجربی که در مورد دعا انجام شده است تا ببیند دعا چطور بر روح، روان، معنویت و اخلاق تأثیر میگذارد.
اکثر این پژوهشها نشان میدهد که دعا روی روان افراد تأثیر پزشکی دارد و روی تن و سیستم ایمنی هم مؤثر است. برای نمونه، در پژوهشی که در دهه ۱۹۹۰ در مورد کشف گونههای دعاخوان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دعاخوانها، به دعاخوانهای متأمل، دعاخوانهای مناسکی، دعاخوانهای استغاثهای و دعاخوانهای محاورهای تقسیم شدند.
وی افزود: مرحوم علی شریعتی با استناد به صحیفه سجادیه معتقد است که دعای اسلامی دارای چهار بعد است؛ یکی فقر و نیاز و دیگری بُعد عاشقانه و عارفانه که در اهل سنت نیز وجود دارد. شریعتی معتقد است که ضمن اینکه دعا مغز عبادت است، در جهان اسلام از منظر اسلامی، دعا فقر است؛ یعنی احساس فقر نسبت به موجودی متعالی است و بُعد دوم، بُعد عاشقانه است که به خدا به عنوان یک دوست نگاه میکنیم و نه یک خدایی که دور از دسترس است و بُعد عشاقانه دعا، ما را با خدا خومانی میکند. اما دو بُعد دیگر نیز به دعای شیعی اضافه میشود؛ یکی از آنها بُعد خودآگاهی و مسئولیت اجتماعی است و دیگر اینکه، دعا به ما هویت اجتماعی میدهد و ابزاری برای مبارزه با شرک و کفر است.
نجاتیحسینی بیان کرد: ما هر حرفی را نمیتوانیم با دیگران بزنیم و نمیتوانیم احساس غم و غصهای که داریم را با همه مطرح کنیم، بلکه باید با یک موجود متعالی که ایجاد خشیت میکند و پُرهیبت است، ارتباط برقرار کنیم. بنابراین، نوع خاصی از حرفها را میتوانیم به او بزنیم که ایده شریعتی در مورد دعا همین است.
نکته دیگر مسئله نسبت خود و دیگری به عنوان یک امر گفتمانی و اجتماعی است که ما را به دیگری وصل میکند و منجر میشود نسبت به دیگری نیز احساس مسئولیت کنیم و حس مراقبت و حمایت داشته باشیم که این مسئله در دعای شیعی موج میزند، اما مورد غفلت قرار گرفته و دعای شیعی به کسب مال و ... تقلیل یافته است، حال آنکه دعا یک امر متعالی است.
وی با اشاره به دیدگاه «لویناس» گفت: همچنین از دیدگاه «لویناس» هم میشود ایدهای در باب فلسفه اجتماعی دعا به دست آورد و آن اینکه، دعا یک نوع مسئولیت اجتماعی به دیگری است و دعا زمینه را برای شهروندپروری معنوی و اخلاقی فراهم میکند و موجب میشود تا به دیگران متصل شویم. ما برای دیگری دعا میکنیم و از خدا میخواهیم از ما مراقبت کند تا به دیگران ظلم نکنیم. در دعای اسلامی و شیعی، حفظ حقالناس نیز خواسته میشود و یاد میگیریم حقالناس را رعایت کنیم.
نجاتیحسینی تصریح کرد: درنهایت اینکه، دعا برای رستگاری، نجات، حاجت، رهایی، تعالی و تقویت رابطه با خدا است و همچنین برای این است که در زندگی اجتماعی، به یک بهزیستی مادی و معنوی برسیم که در تمام ادعیه قرآنی و معارفی این نکات مورد توجه قرار گرفته است.
فلسفه اجتماعی دعا به ما آموزش میدهد، چطور اجتماعی دعا کنیم، چطور دیگران را منظور کنیم و چطور حتی مخالفین و منتقدین خود را نیز دعا کنیم. فلسفه اجتماعی دعا به ما میآموزد که دعا آگاهیبخش و عملساز است و به تعبیر بنده، دعا نوعی گفتمان است که سعی میکنیم در آن، ضمن حفظ هویت خود، دیگری را نیز حفظ کنیم.
منبع: باشگاه خبرنگاران برچسب ها: دعا ، ناطقان ، ذکر ، نیایش ، تقرب
منبع: ناطقان
کلیدواژه: دعا ناطقان ذکر نیایش تقرب نجاتی حسینی مورد دعا دعاخوان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۲۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهنکجی و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست
رئیس حوزه علمیه اصفهان به مسئولان و دلسوزان کشور توصیه کرد، «با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.»
آیت الله العظمی حسین مظاهری در پیامی به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر» نوشتند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ الله سُبحانَه و تَعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»
به رغم گذشت چهل و چهار سال از شهادت اسفناک متفکّر عالیمقام و اندیشمند بزرگ مرحوم آیت الله شهید مطهّری «قدسسرّهالشّریف»، هم ثُلمه و خلأ فقدان آن استادِ اسلامشناسِ برجسته، هنوز در جامعۀ اسلامی محسوس و ملموس است که: «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ»؛ و هم به فضل خداوند متعال، آثار بنان و بیان آن دانشمند پرتلاش، همچنان مورد استفادۀ فرهیخنگان و حقجویان است که: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلَ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
همایش با سابقۀ «حکمت مطهّر» که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام و آثار علمی این شهید والامقام برگزار میشود، و از این جهت باید به اهتمام نیکوی متصدّیان و دستاندرکاران آن آفرین گفت، اینک و در هجدهمین دورۀ خود، موضوع بسیار با اهمیّت «جوانان» را مطمح نظر قرار داده است، موضوعی که یکی از مهمترین و بلکه باید گفت اساسیترین نقطۀ هدفگذاری مرحوم شهید مطهّری «رضواناللهتعالیعلیه» در عموم تلاشهای علمی و فکری ایشان بوده است.
آن متفکّر زمانشناس، به حق، یکی از موفقترین اندیشمندان و مصلحان اسلامی بود که با روحیّات و نیازهای فکری نسل جوان در زمانۀ خود، آشنایی کامل داشت و علاوه بر این زبان آن نسل تکاملخواه و جستجوگر را به خوبی میدانست و با گوش جان، پیامها و خواستههای به جای این نسل را میشنید و متناسب با آن نیازهای فکری و نظری، به موقع و بدون فوت وقت، به وسیلۀ آثار ارزشمند خود با جوانان، ارتباط مؤثّر و تعامل سازنده برقرار مینمود.
آن استاد فهیم و نکتهپرداز به نیکی دریافته بود که اگر اذهان و ضمائر جوانان حقطلب، با حقایق، سیراب نگردد، با مطالب ناحق پر خواهد شد، و از اینرو تمام سعیِ مشکور خود را بر این نقطۀ اساسی متمرکز کرده بود که نسل جوانِ آن دوره را که از سویی با هجوم افکار مادی و الحادی مواجه بودند و از سوی دیگر تحت سیطرۀ فرهنگ غربگرایی رژیم طاغوت قرار داشتند، به روشهای متین علمی و فکری، با حقایق اسلام و معارف انسانساز قرآن و عترت آشنا سازد و چه بسیار جوانان و محافل جوان که به دستِ قدرتمندِ دانش و بینش این استاد متفکّر، در سرتاسر ایران و خارج از مرزهای این کشور، از خطر الحاد مارکسیستی و انحطاط لیبرالیستی و التقاط دینیِ گروهکهای پر سر و صدای آن دوران، نجات پیدا کرده و با آشنایی با حقایق نورانی قرآن کریم و عترت طاهره «سلاماللهعلیهم»، به رشد فکری و دینی دست یافته و به حیات طیّبه نائل گشتند و سپس در مهمترین مقاطع دوران معاصر یعنی در نهضت و انقلاب شکوهمند اسلامی و سپس در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پس از آن در بزنگاههای خطیر این نظام، نظیر دفاع مقدّس و نظایر آن و همچنین در عرصۀ حوزههای علمیّه و دانشگاهها و متن جامعۀ اسلامی و محافل جوانان، نقش برجسته و سازندۀ نظری و عملی ایفاء کردند و اثرات گسترده و عمیق مجاهدتهای فکری آن استاد فکور را در مقام عمل و نظر به منصۀ ظهور درآوردند و هنوز نیز آن برکات بزرگ، بحمدالله و المنّه استمرار دارد و بیجهت نبود که امام بزرگوار «اعلیاللهمقامه» توصیه فرمودند: «کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود».
رحمت بیکران و رضوان بیپایان حقتعالی بر روح آن استاد شهید متفکّر باد که بیتردید، حقّ بزرگی بر نسل جوان این کشور در آن دوره و دورههای پس از آن تا به امروز دارد و بیسبب نبود که استادان عظیمالشّأن او یعنی امام راحل بزرگوار و حضرت علّامه طباطبایی «قدّساللهتعالیسرّهما» در شهادت و فقدان اسفناک او، همچون پدرِ فرزند از دست داده، گریستند و ملّت فهیم ایران نیز در غم مصیبت او یکپارچه عزدار شد: «وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».
در این فرصت کوتاه و به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
نکتۀ اول اینکه: همانگونه که مرحوم شهید مطهّری «طابثراه» به خوبی دریافته بود، برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که: اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد و ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه»، که این روزها در آستانۀ سالروز شهادت آن امام به حق ناطق، قرار داریم، آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
و، امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
این بیان هشداردهندۀ رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» باید نصب العین و در منظر دیدِ هر روزۀ مسئولان کشور و همۀ دلسوزان این مرز و بوم و همۀ دغدغهمندان برای نسل جوان باشد و با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.
هر دو نکتهای که به اجمال بیان شد، چه نکتۀ اول که مربوط به ساحت اندیشه و فکر و نظر بود، و چه نکتۀ دوم که مربوط به عرصۀ اجرا و عمل میشود، مطمح نظر همۀ متفکّران دینی و مصلحان اجتماعی از جمله مرحوم آیةالله شهید مطهّری «اعلیاللهمقامه» بوده و امید است همۀ اندیشهورزان و نیز همۀ مجریان و سیاستمداران، بدان توجّه بیش از پیش نمایند. انشاءالله.
از خداوند تعالی علوّ درجات استاد شهید مطهّری «قدّسسرّه» و نیز صلاح و سداد نسل جوان و سرافرازی و تأیید ملّت ایران را مسألت مینمایم. انّه ولیّ الهدایة و التّوفیق.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
حسین المظاهری
۹ / اردیبهشت / ۱۴۰۳،
۱۹ / شوال / ۱۴۴۵