Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-30@00:59:42 GMT

داوران و مجریان هذیان و جنون

تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۸۹۵۰۳

داوران و مجریان هذیان و جنون

فرید براتی سده؛ روانشناس در گفت وگو با «اعتماد»، ساعت‌های حیات جامعه بعد از افشای اسرار جنایت سریالی اکباتان را تحلیل می‌کند.

به گزارش ایمنا، روزنامه اعتماد نوشت: علاقه مندان ژانر جنایی، حتماً فیلم Seven را دیده‌اند. این فیلم، صرف نظر از جاذبه‌های هنری و هیجانی بی شمار و تکرارنشدنی، روایتی ملموس از روانشناختی قاتلان امضادار است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این فیلم ۱۲۷ دقیقه‌ای، قاتل سریالی، بنا به تعصبات خود، راوی، قاضی و مجری احکام کلیسای کاتولیک می‌شود و مرتکبان هفت گناه کبیره؛ شهوت، شکم پرستی، طمع، تنبلی، خشم، حسادت و غرور را شناسایی کرده و آنها را وا می‌دارد که در محضر «او» مرتکب رفتار گناه آلود خود شوند و سپس در حین ارتکاب به گناه، آنها را می‌کشد.

هنر سینما، بازتابی از زندگی روزمره ماست؛ بازتابی از زشتی‌ها و زیبایی‌ها، قساوت‌ها و مهرجویی‌ها، سیاه و سفید، نیک و شر. Seven مصداقی از واقعیت‌های این کره خاکی است. هنوز، کارآگاهان جنایی سراسر دنیا، پرونده‌های حل نشده از قتل‌های سریالی دارند که قاتل، با وجود امضاهای پررنگی که در صحنه جرم برجا گذاشته، یک علامت سوال سرگردان در خیابان‌های شهر است. وجه مشترک تمام پرونده‌های حل نشده، شتاب قدم‌های قاتل است. وجه مشترک تمام قتل‌های سریالی، میل سیراب نشدنی قاتل به آرام کردن شهوت انتقام یا خودفروشی است. وجه مشترک تمام قاتلان سریالی، اختلال روانی حاد در عمق لایه‌های مغزشان است که در بزنگاهی نامعین، مثل ساعتی کوک شده، زنگ می‌زند و آنها را از خواب «شهروند بی آزار» بیدار می‌کند.

سال‌ها پیش از ساخته شدن فیلم Seven، در سال‌های پایانی دهه ۶۰ میلادی، ترومن کاپوتی؛ نویسنده امریکایی، پس از ساعت‌ها مصاحبه با «ریچارد هیکاک» و «پری ادوارد اسمیت» که تحت تأثیر القائات مربی معنوی خود؛ چارلز منسن، یک خانواده ۴ نفره را در ایالت «کانزاس» به قتل رسانده بودند، اولین داستان مستند را به ادبیات جهان تقدیم کرد؛ «در کمال خونسردی».

منسن، سال‌ها بعد، بعد از اعدام شاگردانش؛ هیکاک و اسمیت، در چند جمله‌ای که با یک کارآگاه رد و بدل کرد، جواب همه سوال‌ها درباره علت به راه انداختن حمام خون در آن تابستان لعنتی دهه ۶۰ میلادی را داد: «کودکانی که با چاقو به سمت شما می‌آیند، فرزندان شما هستند. شما به آنها آموختید. من به آنها یاد ندادم. من فقط سعی کردم به آنها کمک کنم تا بلند شوند… من، آن چیزی هستم که شما ساخته‌اید. من، بازتاب شما هستم…»

هفته گذشته، اسرار یک قتل و جزئیات شناسایی تکه‌های بدن یک مقتول به صفحه اول رسانه‌ها رسید. متهم به قتل؛ پدری بود که با قرائت شخصی خود از اصول زندگی، راوی و قاضی و مجری روش زیستن در دنیا شد و چون هندسه زیست فرزندانش و خواهرزاده‌اش را با این روایت‌ها همسو ندید، سر حوصله و با خرج صبر بسیار، سه نفر را به قتل رساند. آنچه در طول این هفته از زبان پدر منتشر شد، چیزی نیست جز فوران دردی خفته و بهبود نیافته. ساطوری که ابزار کار پدر بود وقتی با یک ضرب، اتصال گوشت و استخوان بابک و آرزو و فرامرز را می‌گسست، همان درد خفته و بهبود نیافته‌ای بود که ۸ دهه مثل رگ و نسج و عصب، زیر پوست ممتد شد و در این هیاهوی بی تفاوتی که جامعه مدرن به آن مفتخر است، نه مهم بود و نه اهمیت دادند که آیا پشت و روی این مرد آرامی که پرخاش نمی‌کند و آزاری نمی‌رساند و مؤدب است و جای گلایه‌ای باقی نمی‌گذارد؛ یک رنگ دارد؟

فرید براتی سده؛ روانشناس در گفت‌وگو با «اعتماد»، ساعت‌های حیات جامعه بعد از افشای اسرار این جنایت سریالی را تحلیل می‌کند.

اکبر خرمدین؛ متهم به قتل بابک؛ پسر ارشد خود، روز چهارشنبه در اعترافات جدیدی گفت که طی سال‌های ۹۰ و ۹۷، داماد و دختر خود را هم ابتدا با داروی خواب‌آور بیهوش کرده و سپس، با ضربات چاقو به قتل رسانده و اجساد را مثله کرده و در اطراف شهر دفن کرده است. به گفته بازپرس پرونده و بنا به اعترافات متهم، داماد خانواده، خواهرزاده متهم بوده که متهم، در پاسخ به خانواده مقتول، مدعی شده که مقتول، در کار قاچاق انسان بوده و احتمالاً متواری شده است. متهم، ۴ فرزند داشته که حالا در ظاهر، ۲ فرزند زنده‌اند با وجود آنکه شایعاتی هم از خودکشی پسر کوچک‌تر متهم خبر می‌دهد. اطلاع اعضای خانواده و وابستگان یک متهم به قتل از راز نهفته جنایات او؛ جنایاتی که سال‌ها پنهان مانده، چه تأثیرات روانی برای آنها دارد؟

اولین تأثیر، ناباوری و شوک و گیجی و ضربه‌های شدید روانی است؛ بازماندگان این خانواده، در واکنش به این آگاهی و به دنبال اطلاع از این اتفاق بسیار بهت‌آور؛ صرف نظر از اینکه چگونه مطلع شده‌اند (خودشان متوجه شوند یا به ایشان خبر داده شود) کل اتفاق را انکار می‌کنند و ممکن است هنوز هم در مرحله انکار کل این اتفاقات باشند اما به تدریج، خود را با آنچه رخ داده، تطبیق می‌دهند. در مرحله بعد و بعد از پذیرش آنچه اتفاق افتاده و باور واقعیت شدت اختلالات روانی پدر و مادر، متأسفانه دچار افسردگی می‌شوند و باید انتظار بروز افسردگی بسیار شدید در فرزندان را داشته باشیم، علاوه بر اینکه بعد از آگاهی از آنچه والدین مرتکب شده‌اند و بعد از بروز افسردگی شدید ناشی از این آگاهی، در معرض خطر اقدام به خودکشی و مبادرت به رفتارهای خودتخریبی هم هستند حتی اگر پیش از این، دچار اختلال روانی نباشند که البته به نظر می‌رسد این خانواده، درگیر با اختلالات روانی بوده‌اند. در گزارش‌ها به نقل از همسایه‌ها آمده بود که مادر، گاهی با خودش حرف می‌زده و همین رفتار، از جمله نشانه‌های بیماری روانی است.

به عنوان یک روانشناس، در یک نگاه بیرونی وضعیت روانی متهمان را چگونه تحلیل می‌کنید؟

این پدر و مادر، اگر علائم روانپزشکی داشته باشند که بنا به شواهد موجود، این علائم را دارند، دچار جنون مشترک یا جنون القایی Folie e deux هستند. جنون القایی، از اختلالات نادر روانپزشکی بوده و در واقع، یک نظام هذیانی مشترک بین دو یا چند بیمار روانی است که دلبستگی یا وابستگی شدید عاطفی به یکدیگر دارند در حالی که یکی از بیماران، سلطه پذیر و وابسته و دیگری، غالب است و بیمار غالب، علائم بیماری را به دیگری القا می‌کند. مبتلایان این نوع از اختلال روانی، تحت تأثیر پذیرش کورکورانه هذیانی، همه کارها را با همکاری یکدیگر انجام می‌دهند؛ با همکاری یکدیگر پرخاشگری می‌کنند، با همکاری یکدیگر مرتکب قتل می‌شوند و حتی ممکن است برای خودکشی هم با یکدیگر توافق کنند. در اغلب موارد، بیماران دچار این اختلال، اعضای یک خانواده هستند و سایر اعضای خانواده بیماران، در معرض خطر ابتلاء به اختلالات شدید و از جمله اسکیزوفرنی قرار دارند. در مواجهه با این بیماران و در شرایطی مشابه پرونده قتل مرحوم بابک خرمدین، اولین اقدام درمانی، جدا کردن این بیماران از یکدیگر است و البته، این جداسازی در حدی تأثیر دارد که ممکن است باعث خودکشی بیمار سلطه پذیر شود. در پرونده قتل مرحوم خرمدین هم، به نظر می‌رسد که مادر خانواده، دچار شدت کمتری از بیماری باشد و جداسازی او از همسر، خطر خودکشی او را افزایش خواهد داد.

فرزندانی که در قید حیات هستند، سایر وابستگان، داماد دوم خانواده و حتی وابستگان او، نوه‌های این خانواده، همگی در معرض برچسب «اعضای یک خانواده قاتل» هستند. حدس تان در مورد واکنش جامعه در مقابل این خانواده چیست؟ بازماندگان و وابستگان، چطور می‌توانند برخورد جامعه را تحمل کنند؟

متأسفانه، همین الان این برچسب به بازماندگان زده شده. عکس‌العمل‌هایی که در فضای مجازی نسبت به این خانواده شکل گرفته، نشان می‌دهد که جامعه، چطور در مقابل شدت و بهت‌آوری این حادثه بسیار عجیب در حال واکنش است. تنها راه مصونیت بازماندگان از تبعات این واکنش‌ها، این است که به اطرافیان، به همسایه‌ها و سپس، به کل جامعه، از طریق رسانه‌ها و هر طریق ممکن، این پیام اعلام و ارسال شود که باید مراقب بازماندگان این خانواده باشیم و حتی در بحث‌هایمان، برچسب نزنیم. اگرچه که جامعه، در حدی دچار گیجی و بهت و ناباوری است که بلافاصله، واکنش‌های بسیار شدید بروز داده و نمونه‌هایی را هم ظرف روزهای گذشته در زمزمه‌های مکتوب درباره والدین مرحوم خرمدین شنیده و خوانده‌ایم. شاید بگوییم که باید به جامعه حق داد چون هنوز دچار ناباوری است. الگوی ما از مادر و پدر، مادر مهربان و پدر حمایتگر است و این حادثه، الگوهای ذهنی جامعه را در هم ریخت؛ الگوهای ذهنی‌ای که سال‌ها با آن زندگی می‌کردیم. شاید تولید برخی اصطلاحات در این روزها، عکس‌العملی است برای تطبیق با واقعیت آنچه اتفاق افتاده و البته که انتشار این اصطلاحات، حتماً به فرزندان و وابستگان این خانواده آسیب می‌زند. تأثیر انگ و سنگینی این برچسب‌ها برای بازماندگان حوادثی از این دست، در حدی است که بعضی مواقع، بازماندگان را وادار به مهاجرت از محل سکونت، شهر یا کشور و حتی وادار به تغییر نام خانوادگی کرده است. مهم‌ترین کمک به بازماندگان این است که اطرافیان، اهالی محل و حتی همسایگان، تلاش کنند رفتار عادی در پیش بگیرند و زمزمه‌های رایج در جامعه را تکرار نکنند. ظرف روزهای گذشته، دیدم که بنرهایی توسط هنرمندان و دانشجویان مرحوم خرمدین به در و دیوار نصب شده بود و جملاتی از قبیل «غیرقابل تحمل بودن این قساوت و…» بر آن نوشته بودند. واقعاً نیازی به این حرف‌ها نیست. پدر و مادری، تحت تأثیر بیماری یا متأثر از شرایط خاصی که داشتند مرتکب اقدامی بهت‌آور شده‌اند. البته که روان جامعه، زخمی شده اما برخی عکس‌العمل‌ها و رفتارهای عمومی در محیط زندگی این خانواده و حتی در محل سکونت بازماندگان، واقعاً صحیح نیست.

بنا به اعترافات متهم که البته چندان هم قابل باور نیست، یکی از دلایل ارتکاب به قتل فرزندانش، انحرافات اخلاقی آنها و مصرف مواد مخدر بوده است. بنا به شایعاتی، پسر دوم خانواده هم اقدام به خودکشی داشته. روانپزشکان و روانشناسان تأیید می‌کنند که اعتیاد یک اختلال روانی است و اختلالات روانی می‌تواند دلیل ژنتیک هم داشته باشد. آیا از مجموع این داده‌ها می‌توان گفت که اختلالات روانی در این خانواده در گردش بوده؟

نقش عوامل ژنتیک و ارثی را در این اتفاقات نمی‌توان نادیده گرفت اما برای تأیید تأثیر عوامل ارثی یا ژنتیک در یک خانواده، یک اختلال روانی حداقل باید در سه نسل از آن خانواده خود را نشان داده باشد در حالی که حالا ما با دو نسل مواجهیم. می‌توانیم بگوییم که احتمالاً، ژنتیک هم در مجموع این اتفاقات نقش داشته به این معنا که اختلالات روانی، از پدر یا مادر به فرزندانشان منتقل شده ولی برای تصریح تأثیر یا تقصیر ژنتیک بر کل اتفاقات، کمی زود است مگر اینکه سوابق خانوادگی و وضعیت سلامت روانی جد پدری و جد مادری مرحوم خرمدین هم مورد مطالعه قرار بگیرد. نکته مهم در این حادثه، این است که فرد متهم، سالمندی است که سابقه بیماری اعصاب و روان ناشی از جنگ دارد و انتظار می‌رود که چنین فردی، سطحی از نقص شناختی و نقص هوشی هم داشته باشد در حالی که برخلاف انتظار ما، این فرد، نه تنها در همه این سال‌ها، با هوشمندی بسیار، بازی را اداره کرده و پس از به قتل رساندن دختر و داماد خود، طوری صحنه سازی کرده که کسی به مفقودی این دو نفر شک نکند، حالا هم برای اقدامات خود، توجیهات هوشمندانه‌ای به کار می‌برد. اگر حالا هم جسد بابک خرمدین پیدا نمی‌شد، باز هم کسی به مفقودی مقتول سوم شک نمی‌کرد. اقدامات این فرد، سطحی از هوشمندی و حتی اجازه بدهید بگویم سطحی از خلاقیت است؛ هوش سیاه، خلاقیت سیاه. اتفاقاً مبتلایان جنون القایی و سایر اختلالات روانی شدید مثل مبتلایان پارانویا (نوعی از اختلال شخصیت که بیمار دچار آشفتگی فکر و توهم و سوءظن شدید نسبت به پیرامون می‌شود) تحت تأثیر یک هذیان سیستماتیک، به این نتیجه می‌رسند که فلان فرد کار غیراخلاقی انجام داده و بنابراین، باید نابود شود. مشابه این گونه بیماران در جامعه فراوان است؛ بیمارانی که بقیه افکار و ساختارهای شخصیتشان دست نخورده است و همان هذیان سیستماتیک محدود، تمام زندگی شأن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این هذیان سیستماتیک، می‌تواند به شکل جنون مشترک با همسر، فرزند یا هر فرد وابسته بالفعل شود و کل زندگی این بیماران، به شکل خلاقانه‌ای حول این هذیان شکل بگیرد و حتی وقتی مرتکب قتل می‌شوند هم، با استدلال هوشمندانه، رفتار خود را توجیه کنند. ما روانشناسان، در مواجهه با چنین بیمارانی، در ابتدا از خود می‌پرسیم در ساختار شخصیتی این فرد که بسیار هوشمندانه و زیبا و متفکرانه صحبت می‌کند، هیچ نشانی از عدم انسجام یک بیمار روانی وجود ندارد. علت هم به ماهیت این اختلال برمی‌گردد. مبتلایان جنون القایی، فقط دچار هذیان هستند و البته، فقط هم بر اساس همان هذیان عمل می‌کنند. پس نباید از این هوشمندی غافل شویم؛ هوشمندی‌ای که به متهم کمک کرد تا سال‌ها، پنهان نگه داشتن قتل فرزند و دامادش را طوری مدیریت کند که اصلاً کسی متوجه به قتل رسیدن فرزند و دامادش نشود.

متهم در تشریح جزئیات جابه‌جایی جسد بابک هم می‌گوید که ۷ ساعت برای تکه تکه کردن جسد و بسته بندی قطعات جسد وقت صرف کرده. این دقت و حوصله هم بخشی از ماهیت همین هوشمندی بوده؟

بله. این دقت و حوصله نشان می‌دهد که مبتلایان جنون القایی، با نقشه قبلی و با دقیق‌ترین محاسبات عمل می‌کنند. این دقت و حوصله، تأییدی بر همان خلاقیت سیاه و هوش سیاه است که شاید ریشه ژنتیک هم داشته اما حالا برای اعلام این قطعیت خیلی زود است.

روز سه شنبه، یکی از دوستان خبرنگارم، در یادداشتی که به «اعتماد» داد، جمله جالب و البته، متاثرکننده ای نوشته بود؛ «فردی که مرتکب قتل و جنایت خانوادگی می‌شود، مقتول را قبلاً در ذهنش کشته.» نظر شما درباره این جمله چیست؟

این جمله کاملاً درست است. قاتل، بارها این فرد را در ذهنش می‌کشد و بارها اعمال خود را در ذهنش تکرار می‌کند و گیرهای این برنامه را برای خودش حلاجی می‌کند. این محاسبات و تصویرسازی‌ها، دقیقاً نشانه تفکر هوشمند است. من به قضات و بازجویان این زن و شوهر، توصیه می‌کنم اگر می‌خواهند اطلاعات کامل و دقیق‌تری درباره تمام اتفاقات به دست بیاورند، اولین و اصلی‌ترین گام این است که این دو نفر را از هم جدا کنند؛ این زن و شوهر، نه تنها نباید در کنار هم به جلسه بازپرسی بیایند، حتی نباید در کنار هم بازجویی شوند. مسؤولان بازداشتگاه، باید به شدت مراقب باشند که این متهمان خودکشی نکنند چون کلید واقعی حل مساله، جدا کردن این دو از یکدیگر است اما این دو نفر، به شدت به یکدیگر وابسته هستند و نمی‌توانند جدایی از یکدیگر را تحمل کنند و ممکن است در تنهایی، دست به خودکشی بزنند.

اگر بپذیریم که اکبر خرمدین، متهم واقعی و قاتل اصلی است، بنا به اعترافاتش، در سن ۸۱ سالگی مرتکب سومین قتل شده در حالی که زمان به قتل رساندن دختر و دامادش هم، در سن سالمندی بوده. ما از یک فرد سالمند انتظار نداریم این حد از خشونت را از خود بروز بدهد. ارتباط رده سنی متهم با مختصات این جنایات را چطور تحلیل می‌کنید؟

اگر بپذیریم که بیماری روانی، زمینه ساز این جنایات بوده، از فرد سالمند هم می‌توانیم انتظار خودکشی و دیگرکشی داشته باشیم.

با چنین قساوتی؟

بله. فرمان این اقدامات، در دست هذیان است؛ هذیانی که دستور می‌دهد برو، بکش، خودت را راحت کن و فرد دچار هذیان، به تبعیت از این دستورات، یک نفر را هم با خودش همراه می‌کند. بنا به مختصات این اختلال روانی، رفتارهای مبتلایان، چندان غیرطبیعی به نظر نمی‌آید و بنابراین، می‌پذیریم که همان فرد سالمند که از نظر جامعه عمومی، حتی توانایی جسمی انجام یک کار سخت را هم ندارد، حالا که مبتلای یک اختلال روانی و یک اختلال زیربنایی است، حتی مرتکب قتل هم می‌شود.

روز چهارشنبه، بازپرس پرونده گفت که در حال بررسی موارد مفقودی در خانواده اکبر خرمدین هستند که نتایج بررسی‌های اولیه، احتمال افزایش موارد مفقودی را رد کرده است. چطور جنون القایی و این شدت از اختلال، تا سن سالمندی متهمان بروز نکرده بود یا تظاهر بیرونی نداشت؟

اگر اختلال هذیان سیستماتیک، فقط در یک زمینه و در یک موضوع خودش را نشان می‌دهد، ممکن است سال‌های سال بگذرد و بدون هیچ علامتی، ناگهان بروز کند. قاضی و بازجویان، برای کشف باقی موارد مفقودی، باید این زن و شوهر را از هم جدا کرده و از هر کدام، مصاحبه‌های تحت فشار بگیرند تا اگر موردی پنهانی هم هست، افشا شود.

اگر عکس‌های روز چهارشنبه از راهروی دادگاه را دیده باشید، متهم به قتل، در زمان ورود، در مقابل دوربین‌ها دست‌هایش را به نشانه پیروزی بالا می‌برد. احساس پیروزی هم بخشی از همین اختلال است؟

هم می‌تواند بخشی از این اختلال باشد و هم اینکه مبتلایان جنون القایی، ابتدا در ذهنشان، از آن فرد یا افرادی که می‌خواهند نابود کنند، یک شیطان می‌سازند و پس از آنکه این شیطان را در واقعیت از بین می‌برند، احساس راحتی و پیروزی دارند و حتی ممکن است بگویند که دنیا را از لوث وجود این شیطان پاک کرده‌اند.

اکبر خرمدین هم در جلسه بازپرسی شکرگزار بود و گفت من کسانی را کشتم که فساد اخلاقی شدید داشتند.

این فرد هم از نظر سطح و شدت اختلال روانی، باید هم ردیف سعید حنایی (قاتل ۱۶ زن خیابانی در شهر مشهد که سال ۱۳۸۱ اعدام شد) و محمد بیجه (قاتل ۱۷ کودک در پاکدشت ورامین که سال ۱۳۸۳ اعدام شد) قرار بگیرد.

آیا ممکن است انتشار جزئیات این جنایت و اعترافات اکبر خرمدین، اعتماد عاطفی در خانواده را هم مورد آسیب قرار دهد؟ بروز ترس از رفتارهای والدین؟ بروز ترس از رفتارهای فرزندان؟

همین امروز هم لطیفه‌هایی با مضامین مرتبط در فضای مجازی منتشر شده. مثلاً، نوشته بودند «من دیگه در مورد کولر با پدرم بحث نمی کنم…» صرف نظر از ظاهر طنز، تولید این مضامین، نشانه اتفاقات در بطن جامعه است اما جای نگرانی نیست چون خوشبختانه، قاطبه مردم و خانواده‌ها هنوز به مفاهیم دیگری معتقدند. در طرح‌واره ذهنی ما، مادر یک موجود مهربان و فداکار است و پدر، یک موجود حامی. اگر امروز، جامعه با الگویی غیرقابل هضم در طرح‌واره‌های موجود مواجه شده، تلاش می‌کند طوری این طرح‌واره را تغییر بدهد حتی اگر به شیوه انگ زدن و برچسب زنی به متهم و «بیمار روانی» دانستن او باشد. چند سال قبل، در ورامین، پدری که قصاب بود، به همراه همسرش، چند فرد افغان را کشتند. فرزندان این زن و مرد؛ یک دختر و پسر کوچک، شاهد کشتن این افراد به دست پدر و مادرشان بودند. همسر این مرد که در واقع، مادر این کودکان بوده، به شوهر که در واقع، پدر این کودکان بوده، می‌گوید بچه‌ها ما را هنگام قتل دیدند. پدر و مادر، کودکان خود را در حمام منزل به قتل رساندند. بعد از انتشار اخبار این فاجعه، جامعه به شدت متأثر شد و البته، برای اولین بار هم این موضوع مطرح شد که قساوت، فقط مختص مادر ناتنی نیست بلکه مادر تنی هم گاه می‌تواند بسیار قسی‌القلب باشد.

قساوتی که ناشی از شدت اختلال روانی است.

بله، ناشی از اختلال روانی و در زمان بروز جنون واکنشی یا جنون تکانشی. بعد از انتشار اخباری از این دست، ممکن است بعضی خانواده‌ها، کنش یا واکنشی نسبت به ماهیت این اخبار داشته باشند و باید زمانی سپری شود تا پدر، مادر، فرزندان، بتوانند ذهنیت خود را با شرایط و واقعیات تطبیق داده و این حوادث را در ذهنشان حلاجی کنند. این انطباق، زمان بر است اما این کنش و واکنش، موقت است.

کد خبر 495192

منبع: ایمنا

کلیدواژه: قتل بابک خرمدین قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش بابک خرمدین بابک خرمدین کارگردان سینما جسد بابک خرمدین قتل بابک خرمدین در اکباتان اعتراف پدر و مادر بابک خرمدین حکم پدر و مادر بابک خرمدین اعتراف قتل خواهر و داماد بابک خرمدین اعترافات پدر بابک خرمدین قتل داماد بابک خرمدین مجازات پدر و مادر بابک خرمدین قتل خواهر بابک خرمدین اعتراف والدین بابک خرمدین مادر بابک خرمدین اعترافات پدر و مادر بابک خرمدین قتل خواهر و داماد بابک خرمدین خواهر بابک خرمدین پدر بابک خرمدین بابک خرمدین کارگردان جزئیات قتل بابک خرمدین از زبان پلیس آرزو خرمدین جزئیات پرونده قتل بابک خرمدین حکم پدر خرمدین فساد اخلاقی پدر بابک خرمدین فساد پدر بابک خرمدین قاضی شهریاری در قتل بابک خرمدین شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق اختلالات روانی مرحوم خرمدین اختلال روانی اکبر خرمدین متهم به قتل یک خانواده پدر و مادر تحت تأثیر مرتکب قتل یک اختلال سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۸۹۵۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روانشناسان نقش بسیار کلیدی در سلامت فردی و اجتماعی دارند

به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از چهارمحال و بختیاری، مراسم جشن بزرگداشت روز روانشناس و مشاور در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد برگزار شد.

این مراسم به همت کانون روانشناسان جوان دانشگاه، انجمن علمی دانشجویی روانشناسی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، باحضور هیئت رئیسه، اساتید و دانشجویان این حرفه، با سخنرانی اساتید روانشناس، اجرای برنامه‌های شاد، مسابقه، استندآپ کمدی و تقدیر از اساتید برتر گروه روانشناسی، در تالار امام خمینی(ره) دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد برگزارشد.

محمد قاسمی پیربلوطی مدیرگروه رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد در این مراسم گفت: روز بزرگداشت روانشناس و مشاور، مصادف با سالروز ابلاغ قانون تشکیل سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران از سوی مجلس شورای اسلامی است که در پی آن جامعه روانشناسی، هویت یافت و باعث ارتقاء اعتبار این جامعه و نهایتاً موجب ارائه خدمات به جامعه شد.

وی با اشاره به اینکه رشته روانشناسی، یکی از رشته‌هایی است که در حوزه سلامت، فعالیت‌کند، افزود: طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت، حالت رفاه جسمانی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی، قلمداد می‌شود؛ که در حوزه معنوی، روانشناسان، نقش برجسته‌ای دارند.

افرادی که روان سالم دارند در زندگی موفق‌تر هستند

محمد قاسمی پیربلوطی با تأکید بر ارتباط دوطرفه ابعاد روانی و جسمانی افراد، یادآور شد: زمانی‌که انسان‌ها، از لحاظ روانی، سالم باشند، جسم آن‌ها نیز سالم می‌شود و روابط اجتماعی بهتری را دارا و در زندگی، موفق‌تر هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد اضافه کرد: از لحاظ روانشناختی، فرد سالم، باعث شکل‌گیری خانواده سالم و خانواده سالم باعث ایجاد جامعه سالم می‌شود و همین موضوع، نشان از اهمیت وجود جامعه روانشناسی دارد.

وی اظهار کرد: براساس تحقیقات انجام‌شده، حدود 20 درصد مردم، دچار انواع مشکلات و اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، افسردگی، وسواس و ناسازگاری هستند و نزدیک به 400 نوع بیماری روانشناختی وجود دارد و این تعداد بیماری، به نوعی، افراد را در زندگی روزمره، فلج می‌کند و اجازه انجام امورات به فرد را نمی‌دهد؛ بنابراین نیاز دنیا و نیز کشور ما به متخصصین حوزه روان، یک نیاز جدی و مهم است و افرادی که در حوزه روانشناسی و مشاوره، تحصیل و به فعالیت می‌پردازند، نقش بسیار کلیدی در سلامت افراد و سلامت اجتماعی ایفا می‌کنند.

در کشور ایران حدود 20 هزار نفر دارای پروانه فعالیت از سازمان نظام روانشناسی هستند

مدیرگروه رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد با اشاره به اینکه در حال حاضر، افرادی که عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره هستند و پروانه فعالیت از این مجموعه دارند را تعداد 20 هزار نفر ذکر کرد و گفت: با توجه به آمارها، جامعه به 80 هزار نفر دیگر از متخصصین روانشناسی، نیاز دارد تا بتواند، بطور کامل، سلامت روان جامعه را پوشش دهد و به ارتقاء سلامت روان در اجتماع، کمک کند.

قاسمی پیربلوطی با بیان اینکه بین روانشناس کتابی و روانشناس واقعی تفاوت‌هایی وجود دارد، تصریح کرد: توصیه بنده به دانشجویان رشته روانشناسی و مشاوره این است که علاوه بر یادگیری آموزه‌های علمی این رشته در کتاب‌ها، روانشناس واقعی باشید و ویژگی‌های یک روانشناس خوب را کسب و در وجود خویش نهادینه کنید.

وی، قابل اعتمادی، صبر، اخلاق نیکو و حرفه‌ای، سازگاری با خود و دیگران را از ویژگی‌های یک روانشناس خوب برشمرد.

وجود اختلالات روانشناختی باعث بروز بیماری جسمانی در افراد می‌شود

همچنین در ادامه این مراسم، طیبه شریفی عضو هیئت علمی گروه روانشناسی و مسئول امور زنان و خانواده دانشگاه آزاد اسلامی استان در رابطه با اهمیت مسائل روحی و روانی گفت: مسائل جسمی و روانشناختی تأثیر و ارتباط متقابل با یکدیگر دارد؛ اختلالات روانی از جمله، استرس، افسردگی، اضطراب و... باعث بروز بیماری‌های جسمی از جمله بیماری‌های قلبی‌عروقی، فشار خون، دیابت، زخم معده و... می‌گردد. همچنین باعث بروز اختلال در روابط میان‌فردی(اجتماعی و خانوادگی)می‌شود و نیز آرامش و بهزیستی روانشناختی فرد و جامعه را با اختلال جدی، مواجه می‌سازد.

وی افزود: مشکلات روحی و روانی، هیجانات و عواطف، حالت سرایتی دارند؛ در حقیقت، انسان‌ها، قربانی‌شده قربانی‌شده‌ها هستند؛ به معنای بهتر، شخصی که احساس مطلوب، چهره بشاش و پرانرژی دارد، آن را به دیگران، منتقل می‌کند و هم‌چنین شخصی که سرشار از ناامیدی و یأس است، دیگران را بی‌رمق و بی‌انرژی می‌کند.

طیبه شریفی با اشاره به نقش درمانگران در قطع این حلقه معیوب بروز نابهنجاری‌ها و اختلالات درون‌فردی و میان‌فردی اظهار کرد: درمانگران باید بتوانند سلامتی و بهزیستی را به فرد و جامعه هدیه، کنند؛ آنان باید، زخم‌ها را مرحم نهاده، عفونت‌های ناشی از زخم‌های کهنه و غده‌های ناشی از این زخم‌ها را جراحی روانی کرده و این حال مطلوب جامعه، بدرقه راه درمانگران دلسوز و امین است؛ که با درک هم‌دلانه با مراجعان، اتاق درمان را به محیطی امن برای وی تبدیل کرده تا بتواند، آلام و دردهای خویش را فارغ از هرگونه، قضاوت و ناامنی، برون‌ریزی و نسبت به مشکل خود بینش پیدا کرده، درست اندیشیدن را آموخته، کج فهمی‌ها را به دور ریخته، دردها را جای‌گذاشته و آرامش و بارقه‌های امید و نیک اندیشی را با خود به ارمغان ببرد.

خبرنگار: محمود اسماعیل‌پور اشکفتکی

انتهای پیام/

کد خبر: 1228875 برچسب‌ها روان شناسی نظام روانشناسی مهارت‌های روان‌شناختی

دیگر خبرها

  • بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
  • روانشناسان نقش بسیار کلیدی در سلامت فردی و اجتماعی دارند
  • مصالحه ۷۰ درصدی پرونده‌ها در اصفهان
  • لزوم همراهی علم و عمل در رشته‌های روانشناسی و مشاوره
  • وحدت در جامعه اسلامی مهم‌ترین رکن پیشرفت است
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • لزوم توجه جدی به بزرگسالان اتیسم / برگزاری سومین رویداد «هم‌مسیر اتیسم»
  • شناخت زودهنگام اختلالات رشد، موثر بر عملکرد فردی و اجتماعی کودک در آینده
  • درخواست دیه اولیای دم از قاتل مجنون