بازیگر اصفهانی: برای من هنر یک رسالت است/«رویای فردا» به تماشاچی امید میدهد
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۹۸۶۹۶
خبرآنلاین: محسن ثباتیان بازیگری که سابقه حضور در دو دوره جشنواره فیلم فجر را در کارنامه دارد، به عنوان نویسنده و بازیگر این بار فعالیت هنری خود را ادامه خواهد داد؛ فیلمنامه ای که به گفته او بسیار جسورانه و ساختارشکنانه نوشته شده است.
آقای ثباتیان فعالیت خود را از تئاتر شروع کرده و بعد از مدتی فعالیت در اجرای نمایش با فیلم «اتفاق لعنتی» ساخته آقای زمین پرداز وارد عرصه سینما شد و اولین تجربه تصویری خود را در جلوی دوربین به نمایش گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ثباتیان این روزها در فکر حضوری متفاوت در تلویزیون است، با او درباره این نویسندگی، بازیگری و آینده هنری گفت و گو کرده ایم.
این روزها مشغول نویسندگی فیلمنامه سریال هستید، این فیلمنامه در چه حال هوایی است ؟
بله این روزها مشغول بازنویسی قسمت های پایانی سریال «رویای فردا» هستم که یک فیلمنامه طنز متفاوت و ساختار شکن دارد، در واقع میخواهم سریال دلخواه خودم را بسازم، با فیلمنامه ای که مطمئن هستم مورد استقبال مخاطب تلویزیون قرار می گیرد.
چه چیزی باعث شد از بازیگری به سمت فیلمنامه نویسی بروید؟
من در این مدت پیشنهاد های زیادی داشتم که اصلا با فیلمنامه نتوانستم ارتباط برقرار کنم؛ توانایی های من هم مثل همه انسانها یک سقفی دارد اما من هنوز در ابتدای مسیر هستم و با خواندن این سناریو ها احساس کردم باید خودم دست به کار شوم زیرا آدم انتظار دارد با گذشت هر سال از عمرش زندگی هنری او نیز ورقی بخورد پس ترجیح دادم خودم دست به کار شوم.
شروع فعالیت من با نویسندگی بوده و فیلمنامه نویسی برایم کار جدیدی حساب نمیشود، از طرفی بازیگرهای زیادی داریم در دنیا که نویسنده فیلمنامه هایی بودند که خود بعدها در آن بازی کردند.
شبیه سیلوستر استالونه در فیلم راکی ؟
بله دقیقا؛ یا مت دیمن و بن افلک در فیلم «ویل هانتینگ نابغه» که به خاطر آن اسکار بهترین فیلمنامه را هم دریافت کردند و جالب اینجاست این افراد با نوشتن این فیلمنامه ها به اوج قله شهرت و موفقیت در بازیگری هم رسیدند.
من از بازیگری ناامید نیستم بلکه سعی کردم با اینکار مسیر دیگری را برای خود هموار کنم.
فیلمنامه های پیشنهادی چه مشکلاتی داشت که شما خود برای ادامه مسیر دست به قلم شدید ؟
فقط بحث فیلمنامه نیست، متاسفانه ما فراموش کردیم فیلمسازی و سریال سازی بر اساس کدام نیاز جامعه ساخته شده است، اکثر فیلمنامه های پیشنهادی حتی یکبار مصرف هم نیست.
مشکل اینجاست که خیلی ها هنر را فراموش کرده اند و فقط مشغول تجارت هستند و متاسفانه وقتی هنر تبدیل به تجارت خالص میشود انسانها تبدیل به ابزار میشوند؛ تهیه کننده، فیلمنامه نویس، کارگردان یا بازیگری که فقط به پول فکر میکند و به تاثیر بلند مدت هنرش اهمیتی نمیدهد مطمئن باشید تجارت او هم زیاد دوامی نمی آورد و همان مخاطبی که روزی برای کار هنری او هورا میکشید او را پس خواهد زد.
من نمیگویم تمام عوامل فیلمسازی این گونه هستند اما متاسفانه این نگاه تجاری به اولویت خیلی ها تبدیل شده است.
در مورد ساخت فیلمنامه «رویای فردا» اقدامی کرده اید؟!
فیلمنامه در انتهای بازنویسی قسمتهای پایانی است و من در مورد آن با چند تهیه کننده خوب و همچنین چندین بازیگر مطرح کشورمان صحبت هایی داشتم و به تفاهم هم رسیده ایم که انشاء الله به زودی به طور رسمی وارد مرحله پیش تولید سریال خواهیم شد؛ هیجانی که اکنون برای آغاز این سریال دارم برایم واقعا دلنشین و جذاب است.
پس با صحبت های شما انتظار داریم سریال «رویای فردا» یک اثر درخشان شود؟
برای من بازیگری و نویسندگی کاری است که با عشق میچرخد و روزگارش را میگذراند، نباید یادمان برود که فیلمسازی یک هنر است و با یک اثر هنری میشود میلیون ها دل را تکان داد یا اندیشه ای را بیدار کرد.
فیلمسازی و سریال سازی رسالت دارد، جریان ساز است و میتواند ایده برای زندگی بدهد و حتی انسانی را نجات بدهد؛ امیدوارم بتوانم با سریال «رویای فردا» مسیری جدید برای خود و مخاطبانم باز کنم.
خیلی خوب است که از نا امیدی به امید رسیده اید، شاید اسم رویای فردا از همین احساس سرچشمه میگیرد؟
این اخلاق من است، من از خودم فرار نمیکنم، اعتبار بازیگر به نقشی است که بازی میکند پس سعی میکنم مسیرم را طوری ادامه بدهم که به آن ایمان دارم، در مورد اسم نمیدانم شاید حق با شما باشد اما با این فیلمنامه حالم خوب است چراکه این فیلمنامه جوری نوشته شده که به تماشاچی امید میدهد.
و حرف پایانی ؟
به این نتیجه رسیده ام که وقت عمل کردن است و باید از حالت انفعال خارج شد، امیدوارم بتوانم با یک سریال خوب تماشاچی را نیز با خود هم عقیده کنم.
48
کد خبر 1517578منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران فیلم سرگرمی فیلمنامه ها رویای فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۹۸۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.