در باب آب و آبروی هنر
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۲۷۲۰۷
چندان که در چشمنبودن میتواند برای هنرمند ملالآور باشد دوچندان؛ سفلهسازی میتواند به مغبون شدن هنرمند منتهی شود. حکایت این چندجمله به بازنشر ناصواب تصاویری از خانومان استاد قنبر راستگو برمیگردد. یگانهای بیبدیل از جنوب که ساز و آوازش هیمنهای فراتر از جغرافیایش برایش رقم زده است.
هر کدام از ما که دلی در گرو هنر داشتهایم و در نفسهای خالو، حال و احوال خوب و بد خود را تبدیل کردهایم، به تماشای آنچه که دیدهایم آزرده شدهایم که از یک سو به این فرض غلط که هنر آخر و عاقبت ندارد دامن زدهاند و از دیگر سو شط پرشوکت هنرمندی را که جرعهجرعه به آبرومندی گرد کرده است به حراج گذاشتهاند که به سیلی سرخ نگهداشتن صورت و سربلند ماندن سیرت هنر است و دیگر آن که پیرمرد اگر از نابسامانی خویش گلایهای کرده است نمیتواند به حساب انکار التفاتهایی باشد که به هر دلیل و از هر دری به او هدیه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خالو قنبر قطعاً در سایه هنر و کسوت جلیل خویش مشمول برخورداری از حداقل مقتضیاتی همچون بیمه هنرمندان و حمایتهای بیش و کم مالی و معنوی بوده است که سیاهه کردن آنها نه شرط ادب است و نه منتی بر او اما اگر این رویه با تمرکز در تولیت دولتی هنر و تأکید بر تولید که نفعی به هر اندازه برای هنرمند نیز خواهد داشت صورت میگرفت هم آبرویی برای مدیریت هنر میبود و هم دستی که میتوانست به خلاقیت بچرخد به خواری دراز نمیشد. راه دوری نیست؛ سیل مصیبتبار خوزستان را به یاد بیاوریم. آن که بیشتر فغانش به چشم و گوش رسید تصاویر دلخراش شاعر فقید قاسم آهنینجان بود که از استیصال خویش مینالید و از شاعر بودنش اظهار پشیمانی میکرد. عالم و آدم با او همناله شدند و هر کس که سری در سرها داشت، اوامری صادر کرد و صد البته بدرستی شاعر خانهدار شد اما قاسم دیگر آنچه که پیشتر از آن بود نشد و بدتر آن که طعنهها شنید و بدخواهیها دید و بیماری او به همین بر زبان افتادنها و خاکپاشیها قوت گرفت و تمام...
حالا حکایت همان حکایت است. اعتبار و آبروی قنبر راستگو را نباید هزینه غرضورزیها و هیجانات گذرای رسانهای کرد و بعد به امان خدا رهایش کرد. به سیلی سرخ نگه داشتن صورت سیرت هنر است و پیرمرد اگر نالیده است و امداد طلبیده است چارهاش آبروداری است. تقلیل منزلت هنرمندان تضییع گرانمایگی آنهاست که چه بسیار خالوقنبرهای دیگر به مراتب نابسامانتر زیستهاند و میزیند اما استغنای خویش را خرج کنار گودنشینان نکردهاند.
حذف سنت نوالهبخشیهای فیالبداهه، تمکین به تدابیر تولیت قانونی هنر، توسعه شیوههای حمایتی و تأکید بر سرمایهآفرینی از تخصص و تجربه هنرمندان علاج این بلاست. متهم کردن و مقصر دانستن مبتذلترین اتفاقی است که در این وضعیت میتواند رقم بخورد. دغدغه نسلزایی هنری و تکثیر توانشهایی همچون استاد قنبر راستگو باید مولود چنین واقعیات گزنده باشد. بهرهگیری از دانش و بازتولید تجربه استادان با ساز و کارهایی همچون فرصتهای آموزشی و اجراهای فخیم هنری که عایداتی مستقیم برای هنرمندان خواهد داشت؛ از جمله اقتصادیترین شیوههای تأمین رفاه و آتیه اهالی گزیده هنر است. جز این اگر باشد کاری از پیش نخواهد رفت و قنبرهای هنر بیشتر از پیش به غمبرهای هنر بدل خواهند شد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۲۷۲۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایش فیلم تئاتر «عروسی خون» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
به گزارش خبرگزاری مهر، دهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم تئاتر «عروسی خون» اختصاص دارد.
فیلم تئاتر «عروسی خون» (محصول ۱۹۸۱ اسپانیا/ ۶۷ دقیقه) به کارگردانی کارلوس سائورا بر مبنای نمایشنامهای نوشته فدریکو گارسیا لورکا چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمیآید.
پس از نمایش این فیلم تئاتر نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و محمودرضا حبیبی (منتقد تئاتر) برگزار میشود.
در رابطه با خلاصه داستان این نمایش آمده است: «در استودیوی رقص «آنتونیو گادس» (گادس)، اعضای گروه در حال گریم و آماده شدن برای اجرای برنامه هستند. پس از آنکه گادس بهعنوان رقصنده اصلی و طراح رقص توضیحاتی به اعضا میدهد، اجرای «عروسی خون» آغاز میشود: لئوناردو (گادس) دلباخته زنی (هویوس) در آستانه ازدواج است. پس از یک صحنه پُرتنش در مراسم عروسی، همه متوجه میشوند که عروس نیز دلباخته لئوناردو است. عروس و داماد (خیمهنز) سوار بر اسب مراسم را ترک میکنند و لئوناردو نیز آنان را تعقیب میکند. ۲ مرد در نزاعی خونین، با چاقو یکدیگر را از پا در میآورند و عروس تنها و مغموم کنار ۲ جسد میگرید.»
سائورا پس از ساختن چند فیلم متأثر از اینگمار برگمان، با «عروسی خون» به دوره جدید و پویای فیلمسازیاش گام میگذارد. حاصل کار، فیلمی خاص است که بدون تردید یکی از بهترین آثار سینمای اسپانیا در دهه ۱۹۸۰ است. ایده ساخت یک نمایشنامه مشهور فولکلوریک در سالنی خالی از تماشاگر از سوی گادس و تبدیل شدن آن به مایه و داستان اصلی سائورا، از آن رویکردهای درخشان و جریانساز پستمدرنیستی است که دنیای متن و بیرون از متن را با هم درمیآمیزد.
بهرغم بومی بودنِ دستمایه و حتی اجرا که درک جزییات رقصها و موسیقی آیینی فلامنکو را تنها برای اسپانیاییها ممکن میکند، فیلم از چنان زبان نمایشی برخوردار است که هر تماشاگری را با خود همراه میکند. کارِ سائورا، از سوی دیگر، تنها ضبط و عرضه این بالههای باشکوه نیست بلکه او با دوربینش، تأویلی از «عروسی خون» ارایه میدهد. با «عروسی خون»، سائورا ژانر موزیکال را وارد عرصهای تازه و غیر آمریکایی میکند.
کد خبر 6095577 سید امیر شایان حقیقی