Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این روز‌ها داستان زندگی جوفرد و رالفرد گریگوری به‌طور گسترده‌ای در سراسر هند، خبرساز شده است. آن‌ها در تمام طول زندگیشان کنار هم بودند، با هم به یک دانشکده می‌رفتند، در یک رشته تحصیل می‌کردند و لباس‌های یک‌شکل می‌پوشیدند. آن‌ها حتی ریش خود را مانند هم اصلاح می‌کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیشتربخوانید

سایه مرگ کرونا بر سر ۳۵ بابلی

دوقلو‌هایی همسان و شاید بتوان گفت یکسان! دو جوانی که در شمال هند زندگی می‌کردند ماه گذشته وقتی هر دو به کرونا مبتلاشده و در بیمارستان بستری شدند و مثل این بود که فقط یک جسم بیمار روی تخت خوابیده است.

ساعاتی پس از مرگ جوفرد، مادر دوقلو‌ها در حالی که سعی داشت اندوه خود را از پسر دیگرش پنهان کند به او گفت برادرش هنوز زنده است تا بلکه بتواند به این شکل روحیه او را بالا ببرد.

اما رالفرد حس می‌کرد برادرش دیگر در این دنیا نیست و به مادرش گفت: مادر تو راستش را به من نمی‌گویی و روز بعد، رالفرد نیز با زندگی خداحافظی کرد.

داستان غم‌انگیز دوقلو‌هایی که در زندگی و مرگ کنار هم بودند به‌سرعت در رسانه‌های‌اجتماعی هند انتشار گسترده‌ای یافت. رابطه و پیوند خاصی میان جوفرد و رالفرد ۲۴ ساله وجود داشت. والدین آن‌ها اسامی شبیه هم برایشان انتخاب کرده بودند. آن دو به لحاظ خصوصیات چهره بسیار شبیه هم بودند و با وجودی که کودکی را پشت سر گذاشته و بزرگ شده بودند، هنوز مانند سیبی بودند که به دو نیم کرده‌اند! شباهت‌شان به‌حدی بود که همسایگانشان می‌گفتند اگر یکی از آن‌ها را ببینی، مثل این است که دیگری را دیده‌ای.
این دو همراه برادر بزرگ‌ترشان در یک خانه یک طبقه در میروت، یک شهر اقماری در دهلی‌نو بزرگ شدند و والدین آن‌ها معلم بودند. جوفرد و رالفرد همه‌جا در مدرسه در خانه در بازی و در گردش با هم بودند.

جوفرد سه دقیقه بزرگ‌تر بود، اما بین آن‌ها موضوع بزرگ‌تر و کوچک‌تر مطرح نبود. پدرشان، گریگوری ریموند رافائل در مورد دوقلو‌ها می‌گوید: آن‌ها از هر جهت با هم برابر بودند. گهگاه با هم بحث می‌کردند، اما هرگز ندیدم که یکدیگر را اذیت کنند.

این دو مرد جوان در طول زندگی کوتاه‌شان همه‌جا با هم بودند. آن‌ها با هم و در یک رشته تحصیل می‌کردند؛ در دانشگاهی در جنوب هند و در رشته علوم کامپیوتر. آن‌ها موهایشان را یک شکل اصلاح می‌کردند و در یک جمله، مانند تصاویر آینه‌ای به نظر می‌رسیدند.
به غیر از والدینشان افراد کمی می‌توانستند آن‌ها را از هم تشخیص دهند. قد آن‌ها یک اندازه، تقریبا شش فوت و دارای ساختار عضلانی یکسان بودند. دوستانشان می‌گفتند که در عروسی‌ها، مهمانی‌ها و تقریبا در همه مجالس، جوفرد و رالفرد را با لباس یکسان و در کنار یکدیگر دیده‌اند.

مانوج کومار، همسایه دوقلو‌ها می‌گوید: مثل این بود که آن دو با هم ادغام شده باشند. عشق و علاقه فوق‌العاده‌ای بین این دو برادر وجود داشت.

پدرشان با اندوه در مورد پسران تازه درگذشته‌اش عنوان می‌کند: هردو مهندس کامپیوتر بودند و طی ماه‌های اخیر در خانه کار می‌کردند که ناگهان ۲۴ آوریل، همزمان دچار تب شدند. سعی کردیم آن‌ها را داخل خانه و با دارو‌هایی که در دسترسمان بود معالجه کنیم، اما حالشان بدتر شد و ما نگرانشان بودیم.

یک هفته بعد از شروع بیماری دوقلو‌ها این خانواده توانستند آن‌ها را در یک بیمارستان خصوصی به نام آناند، بستری کنند. آزمایش کووید-۱۹ هر دو پسر مثبت بود و پزشکی در بیمارستان به خانواده آن‌ها گفت که بیماری به طرز وحشتناکی پیشرفت کرده و هر دو دچار عفونت ریوی بسیار خطرناکی شده‌اند. جوفرد در تخت شماره ۱۰ و رالفرد در تخت شماره ۱۴ در بخش مراقبت‌های‌ویژه بستری‌شده و با چند بیمار دیگر با هم از ونتیلاتور استفاده می‌کردند.

صبح ۱۳ مه، وضعیت جوفرد، برادر بزرگ‌تر، رو به وخامت گذاشت و سطح اکسیژن خون او به ۴۸ درصد کاهش یافت و دیگر هیچ‌چیزی نمی‌توانست او را نجات دهد. پزشکان به مادر دوقلو‌ها گفتند که در بیمارستان نماند. حوالی ظهر بود که جوفرد زندگی را بدرود گفت.

به گفته پزشکان رالفرد پس از آن افسرده شد و صبح روز بعد، یعنی کمتر از ۲۴ ساعت پس از مرگ برادرش او نیز این دنیا را ترک کرد.
به گزارش نیویورک تایمز به نظر می‌رسد از بین هزاران مورد مرگ بر اثر کرونا در روز‌های اخیر، وداع این دو برادر، زندگی مردم هند را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار داده است. شاید به این دلیل که دوقلو‌ها بسیار جوان بودند و کاملا سالم به نظر می‌رسیدند یا شاید این محبت و عشق عجیب آن‌ها به یکدیگر بود که دیگران را تا این حد غمگین کرده است. اکنون جوفرد و رالفرد گریگوری زیر سایه درختی در قبرستان، در دو تابوت، اما در یک قبر کنار هم آرمیده‌اند.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: کرونا ویروس کرونا کرونا ویروس دوقلو ها هم بودند بزرگ تر کنار هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۴۵۲۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی

همشهری آنلاین: انیمیشن چنان حیطه گسترده و متنوعی شده که بعید است سازندگان، منتقدان و طرفدارانش سر تعریف یکسان و واحدی از اینکه انیمیشن چیست به توافق برسند. این عدم توافق، با توجه به پیشرفت‌های تکنولوژیک در فرآیند فیلمسازی طی دو دهه اخیر، خیلی هم تعجب‌برانگیز نیست. برای مثال، به سادگی نمی‌شود گفت «آواتار» جیمز کامرون انیمیشن است یا لایو اکشن. خود کامرون که معتقد است فیلمش انیمیشن نیست و همه جزئیات فیلم را بازیگران ساخته‌اند، ولی می‌شود با نظرش موافق نبود. بسته به اینکه در تحلیل و تفسیر سینمای دیجیتال به کدام فلسفه و رویکرد متوسل می‌شوید، تعیین انیمیشن بودن یا نبودن فیلم‌ها هم متفاوت خواهد شد. با این حال هنوز هم به سادگی می‌شود یک انیمیشن متعارف را از همان نخستین نماهایش شناخت و تصمیم گرفت که به تماشایش می‌ارزد یا نه. انیمیشن جذاب، مخصوصا در دو دهه اخیر، با داستانی گرم و گیرا و شخصیت‌هایی زنده روی نگاه ما به زندگی و آدم‌ها و رفتار خودمان اثر می‌گذارد. انگار رنگ‌ها و اشکال و حتی چهره‌های انسانی گرافیکی با معصومیت‌شان همدلی ما را راحت‌تر از فیلم‌های لایو اکشن تسهیل می‌کنند. چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکست‌خورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگی‌اش برود و تازه پس از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگی‌اش به دست می‌آورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهای‌تان رفتن ترغیب کرده؟ همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملی‌اش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دل‌ها نشست. ۸ انیمیشنی که در اینجا معرفی کرده‌ایم، همگی کلاسیک‌اند، بعضی تجاری و متعارف و بعضی غیرتجاری و نامتعارف که همه‌شان ارزش تماشا دارند.

بامبی (۱۹۴۵)

کارگردان: دیوید هَند

محصول: امریکا

بچه گوزنی که مادرش را از دست داده باید به تنهایی در جنگل زندگی کند. این داستان دقیقا مناسب سال ۱۹۴۵ بود که جنگ جهانی دوم تمام شد. میلیون‌ها کودک در سراسر قاره سبز و سایر نقاط دنیا باید راه و رسم زندگی را بدون اینکه راهنما و بزرگ‌تری داشته باشند می‌آموختند و می‌توانستند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. جنگلی که بامبی در آن پا می‌گیرد و تجربه به دست می‌آورد، استعاره‌ای از جوامع جنگ‌زده است که خطر در هر گوشه و کنارش کمین کرده و بچه گوزن معصوم و زیبایی مثل بامبی برای آموختن راه و رسم زندگی در این محیط نیازمند دوستانی زرنگ مثل تامپر خرگوشه است.

سیندرلا (۱۹۵۰)

کارگردان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک و ویلفرد جکسون

محصول: امریکا

این داستان اسطوره‌ای همان‌قدر که به دختران جوان می‌قبولاند فقط کافی است صبور و خوش‌قلب باشند تا بخت در خانه‌شان را بزند و به خوشبختی برسند، به زعم فمینیست‌ها، مروج اعتقادات ناروایی است که باور دختران جوان را به توانایی‌های خودشان تضعیف می‌کند. با این همه، در این انیمیشن والت دیزنی، سیندرلا مظهر همه خوبی‌هایی است که یک دختر جوان آرزوی‌شان را در سر می‌پروراند. نامادری بدجنس سیندرلا هم تجسمی از همه نیروهایی شر و شومی است که نمی‌خواهد زیبایی و دانایی و کاردانی سیندرلا را باور کند و فقط به حمایت از دختران نالایق خودش می‌اندیشد که استعدادشان در کرنش کردن است.

سیاره شگفت‌انگیز (۱۹۷۳)

کارگردان: رنه لالوکس

محصول: فرانسه

انیمیشنی سوررئال که دیدنش تجربه‌ای منحصربه‌فرد است و البته اگر اهل تجربه چیزهای نامتعارف نباشید، شاید چندان به مذاق‌تان خوش نیاید. جز رنه لالوکس، دیگر آدم مهم و موثر «سیاره شگفت‌انگیز» هنرمند کارتونیست رولان توپور بود که در نوشتن فیلمنامه و طراحی تولید این انیمیشن هم نقش داشت. «سیاره شگفت‌انگیز» داستان دو نژاد Oms و Draags است که در سیاره Ygam زندگی می‌کنند. Oms ها از نظر جثه اندازه انسان و تحت ظلم و ستم Draags های غول‌پیکر و آبی‌رنگ هستند که با مداخله یک دختر Draags تغییری در این وضع رخ می‌دهد. تصاویر این انیمیشن جادویی به نقاشی‌های سورئالیستی شباهت دارد.

آکیرا (۱۹۸۸)

کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو

محصول: ژاپن

سی سال پس از جنگ جهانی سوم، توکیو به شهری بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل شده که گروه‌های خلافکار شب و روز در آن با هم می‌جنگند. علت وقوع جنگ جهانی سوم کودکی به نام آکیرا بوده که توانایی‌های خاصی داشته. یکی از اعضای ضعیف گروه‌های خلافکار که صاحب قدرتی عجیب شده، آکیرا را پیدا می‌کند، ولی آکیرا چیزی نیست که او فکرش را می‌کرده. اتوموتو گفته منبع الهامش دهه ۱۹۷۰ توکیو بوده که تظاهرات دانشجویی، موتورسواران، جنبش‌های سیاسی، گنگستران و جوانان بی‌خانمان در آن وجود داشتند. کیفیت بالای گرافیکی این انیمیشن یکی از دلایل موفقیت آن بود.

شیرشاه (۱۹۹۴)

کارگردان: راجر آلرس و راب مینکاف

محصول: امریکا

شیرشاه مرده؛ زنده‌باد شیرشاه. تقریبا می‌توان «شیرشاه» را خلاصه کرد به مرگ شیر پدر و بر جای نشستن شیر پسر. ولی همه‌چیز به همین سادگی هم نیست. شیر پسر تا به شیرشاه بدل شود باید سفر دورودرازی را از سر بگذراند. این انیمیشن که چه‌بسا ادای دین کمپانی دیزنی به دیوید لین حماسه‌ساز بزرگ سینما باشد، چشم‌اندازهایی باشکوه و حیواناتی با جاه‌طلبی ریاست بر سایرین را در داستانی درگیرکننده به تصویر می‌کشد. این داستانِ گذر از کودکی به بزرگسالی شیربچه‌ای است که می‌خواهد پنجه جای پنجه پدرش بگذارد.

داستان اسباب‌بازی (۱۹۹۵)

کارگردان: جان لستر

محصول: امریکا

وقتی نخستین قسمت «داستان اسباب‌بازی» در سال ۱۹۹۵ اکران شد، رسانه‌ها آن را به‌عنوان نخستین انیمیشن تمام‌کامپیوتری تاریخ معرفی می‌کردند که بدون دخالت دستان پرمهارت استادان انیماتور قدیمی تولید شده است. در آن دوران هنوز خبری از فناوری‌های پیشرفته امروزی نبود و انیمیشن‌های دوبُعدی، مثل «دیو و دلبر» (۱۹۹۱)، «علاءالدین» (۱۹۹۲) و «شیرشاه» (۱۹۹۴) با داستان‌های جذاب و شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌شان، به فانتزی‌هایی جان می‌دادند که هم هوش از سر کودکان می‌برد و هم بزرگ‌سالان را به تحسین وامی‌داشت. اما داستان اسباب‌بازی انقلابی در صنعت انیمیشن به‌وجود آورد که یکی از مهم‌ترین دستاوردهایش گسترش مرزهای خیال‌پردازی بود.

آبی تمام‌عیار (۱۹۹۷)

کارگردان: ساتوشی کن

محصول: ژاپن

بگذارید اهمیت این انیمه جذاب را با این ماجرا شرح دهیم: دارن آرونوفسکی، کارگردان مشهور امریکایی، بابت بازسازی نعل به نعل صحنه وان حمام این انیمیشن در فیلم «مرثیه‌ای بر یک رؤیا» ۵۹ هزار دلار به ساتوشی کن پرداخت کرد. بعدها دوباره آرونوفسکی در فیلم «قوی سیاه» تکه‌هایی از این انیمیشن را بازآفرینی کرد. همین که کارگردانی خلاق مثل آرونوفسکی این چنین تحت تاثیر این انیمیشن است، نشان می‌دهد با چه اثری مواجه‌ایم. رازآمیز، مهیج، پرتعلیق و در مرز خیال و واقعیت؛ دختر جوانی از دنیای خوانندگی وارد دنیای بازیگری می‌شود، اما یکی از هوادارانش از این تصمیم او راضی نیست.

شهر اشباح (۲۰۰۱)

کارگردان: هایائو میازاکی

محصول: ژاپن

بی‌شک هایائو میازاکی بزرگ‌ترین کارگردان انیمیشن ژاپن در تاریخ سینماست و نامش هم‌ردیف کسانی چون والت دیزنی و جان لَسِتر قرار دارد. روی هر کدام از انیمه‌های میازاکی که دست بگذارید جایی در فهرست بهترین انیمیشن‌های تاریخ سینما دارد. از کیفیت بصری غنی و خیال‌انگیز آثارش بگیرید تا سبک روایی و موسیقی و هر عاملی که می‌تواند به جذابیت یک انیمیشن کمک کند، در کارهای او به حد اعلا رسیده است. «شهر اشباح» مشهورترین اثر میازاکی درباره دختری ۱۰ ساله است که تلاش دارد پدر و مادرش را که به خوک تبدیل شده‌اند نجات دهد. اگر این قصه یک‌خطی برای‌تان عجیب است، خود انیمیشن هوش از سرتان می‌برد.

کد خبر 847477 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کارتون مجله انیمیشن پویا نمایی - انیمیشن

دیگر خبرها

  • «در پا به ماه» نسخه نپیچیدیم بچه‌دار شوید/ تولد ۲۰ نوزاد را دیدیم
  • ۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی
  • قاتل پرسپولیس «بزرگ» بود؛ دیوانه وارترین شب زندگی شروین
  • اتفاق باورنکردنی که باعث شد مورایس مسلمان شود | او گفت می‌خواهم مسلمان شوم، باید از کجا شروع کنم؟ | ماجرای مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی
  • ماجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس چه بود؟
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • غافلگیری بزرگ باشگاه سپاهان؛ مورایس چطور مسلمان شد؟ | یک حادثه و یک نفر!
  • تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد
  • جلسه نهایی تعیین تکلیف «برج‌های دوقلو» خرم‌آباد برگزار می‌شود