فنونیزادهها مقابل یحیی؛حراج اعتبار برای لایک
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۶۹۲۶۶
برادران فنونیزاده را باید جنجالیترین پیشکسوتهای فوتبالی ایران دانست؛ کسانی که گاهی بیش از بسیاری از بازیکنان فعال در فوتبال ایران خوراک خبری به رسانهها میدهند.
به گزارش قدس آنلاین، تقریبا عادت کردهایم که هر روز خبری از این دو برادر فوتبالی در رسانهها ببینیم یا بخوانیم. یکی خوش صحبت در جلوی دوربین و دیگری فعال در استوریهای اینستاگرامی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرتضی و مهدی فنونیزاده از نسل بازیکنانی هستند که در دوران بازی خود چندان قدر ندیدند. نه دوربینها به اندازه امروز دور و برشان بود نه پولی که امروز در فوتبال خرج میشود در زمان آنها نصیب فوتبال میشد. آنچه از فوتبال برای آنها مانده هم نه نیمکتهای مربیگری است و نه صندلیهای مشاوره. ولی تا دلتان بخواهد در جلوی دوربین برای آنها جا است و آنها هم این تعارف را پس نزدند و حالا هم که کارشان گرفته ول کن آن نیستند! اخیرا هم که دعوای آنها با یحیی گلمحمدی سوژه شده و کار به جایی رسیده که بخشی از وقت زامبیهای فضای مجازی صرف پاسخگویی به این دو برادر یا حمایت از آنها شده. یحیی گلمحمدی بدون نام بردن از مهدی، او را شاخ اینستاگرامی خواند و مرتضی به دفاع از برادرش آمد و موضوعی فوتبالی را خانوادگی کرد تا پیه انتقادات هواداران پرسپولیس به تن او نیز بخورد.
مهدی فنونیزاده که بهترین بازیهای عمرش را برای تیم ملی در زمان مربیگری علی پروین انجام داده و حدود چهار سال بازیکن استقلال بوده، حالا در نقش یک سوپر هوادار استقلال هر روز با استوریهای آتشین خود در اینستاگرام دل از هواداران این تیم که اکثر آنها اصلا در زمان بازیاش در استقلال متولد نشده بودند ربوده و هر روز به آنها خوراک کریخوانی میدهد. اما سوال از او این است که آنچه او در اینستاگرامش مینویسد و اغلب آغشته به توهین و فحاشی نیز است چه اعتباری برای او آورده؟ آیا او دیده شدن را به هر قیمتی میخواهد و اینکه از این دیده شدن چه عاید او میشود؟
آیا او حواسش است که با این کار و تبدیل شدن به یک سلبریتی اینستاگرامی همه آنچه او از لحاظ فنی در دوران بازیاش کاشته را به باد میسپارد؟ مگر نه اینکه او یکی از بهترین هافبکهای دفاعی تاریخ فوتبال ایران بوده و در عصری طلایی و در میان انبوهی بازیکن درجه یک پیراهن تیم ملی را به تن کرده؟ آیا این همه اعتبار برای او کافی نیست تا به عامیانهترین و غیر رسمیترین شکل ممکن در فضای مجازی خودش را به حراج بگذارد و اعتباری که نصیب هر کس نمیشود را در مقابل چشمان کسانی که او را فقط برای همین درشتگوییهایش میخواهند به باد نمیدهد؟
آن طرف مرتضی که انگار آفریده شده تا یک خاطره را بارها با چند ویرایش متفاوت بیان کند، حواسش نیست که بازیچهی دست برنامههای تلویزیونی شده که برای جلب مخاطب هر بار او را وادار میکنند تا خاطرهای را با آب و تاب اضافه تعریف کند و اعتبار حرفهایش را زیر سوال میبرند؟ حواسش هست که با این همه مصاحبه رنگارنگ آنچه زیر سوال رفته اعتبار حرفهایش است؟ فهمیده که کسی دیگر برای اظهارنظرهای فنی او ارزش و اعتباری قائل نیست از بس که اظهارنظر اشتباه کرده و حرفهایش به غرضورزی آلوده شده؟
دو برادری که از نظر فنی از بهترینهای زمان خود بودهاند حالا چه جایگاهی در این فوتبال دارند؟ بهای بیشتر دیده شدن برای آنها چه بوده؟ چرا باید به اینجا برسند که وقتی نام آنها در گوگل جستجو میشود به جای تمجید از عملکرد آنها در دوران بازی انبوهی از مصاحبهها و اظهارنظرهای غیرمعتبر به روی خط بیاید؟
وقتی آنها ترجیح میدهند که با این سبک رفتاری خود را به فوتبالیها معرفی کنند دیگر گلایهشان از برخورد مشابه دیگران با آنها چیست؟ وقتی مهدی به صریحترین شکل موج انتقادات و بعضا توهینهای خود را نصیب دیگران میکند دیگر آزرده شدن مرتضی از انتقادات دیگران نسبت به برادرش چه صیغهای است؟ دیگر تهدید کردن سرمربی پرسپولیس به خاطر شاخ اینستاگرامی خواندن برادرش چه معنایی دارد؟ شده یک بار مرتضی به برادر خود هشدار بدهد که برخی از توهینهایش در فضای مجازی به دیگران میتواند برای او از لحاظ حقوقی دردسرساز شود و اگر کسی تا کنون اقدامی در این راستا نکرده حرمت بازیهای او در تیم ملی را کرده است؟
رسانههای ورزشی در ایران و در رأس آن تلویزیون بیش از حد آلوده به مصاحبه گرفتن از بازیکنان قدیمی فوتبال شدهاند تا شاید خبری جنجالی از آنها روی خط ببرند. انگار که قحطی خبر آمده و باید در مورد هر مسئله جزیی هم نظر فلان بازیکن قدیمی که روزی روزگاری چند بازی هم با پیراهن یکی از این دو تیم محبوب انجام داده را پرسید. بازیکنانی که باید به نوعی در جهت دهی افکار هواداران تیمشان و در متحد کردن آنها بر سر مسائل مثبت سرآمد باشند خود افتادهاند به ورطه لایک گرفتن از هواداران احساسی تیمها و به ساز آنها رقصیدن. کسانی که باید در شأن واژه پیشکسوت رفتار کنند گاه با ادبیاتی زننده و منطقی الکن و رفتاری متعصبانه برای دیده شدن به آنچه برای آنها اعتبار آورده پشت پا میزنند.
کسانی که میتوانند با ارائه نظرات منطقی و فنی برای خود وجههی بهتری خلق کنند و خود را به عنوان کسانی که میتوان به آنها نیمکت یک تیم را سپرد بشناسانند در ورطهای افتادهاند که کسی حاضر نیست حتی یک مدرسه فوتبال ساده در سطح محلات را هم به آنها بسپارد. کسانی که میتوانند در نقش مربی بازیکنساز ظاهر شوند و تجربیات فنی خود را به نسلهای بعدی و نوجوانان انتقال دهند کاری کردهاند که کسی اصلا آنها را در این جایگاه نمیبیند و این نکته تاسف برانگیزی است که بازیکن سابق تیم ملی یا باشگاههای محبوب برای دیده شدن همان راهی را میروند که بیهنرها رفتهاند و میروند تا چند صباحی دیده شوند. دیده شدنی به قیمت از دست دادن اعتبار.
چه بهتر که برادران فنونیزاده و یا سایر پیشکسوتانی که عقبهای درخشان در فوتبال دارند از این دیدهشدن خود توسط رسانهها استفاده مثبت کنند و برای خود وجههای جدید خلق کنند و در متن این فوتبال بمانند نه در حاشیه آن.
انتهای پیام
منبع: ورزش3
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: مرتضی فنونی زاده یحیی گل محمدی مدرسه فوتبال پیشکسوت فنونی زاده برای آنها دیده شدن رسانه ها دو برادر تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۶۹۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگزاده!
به گزارش "ورزش سه"، این روزها بخش قابل توجهی از حاشیههای فوتبال ایران نه از زمین چمن مسابقه بلکه از برنامههای فوتبالی تغذیه میشود.
سناریو: یک بازیکن بازنشسته به یک برنامه دعوت می شود و مجری برنامه با طرح سوالات بعضا نادرست و اغراق آمیز، آن پیشکسوت را به دام رسانه ای خود می اندازد تا پاسخی بدهد که در فضای مجازی دیده شود و به اصطلاح وایرال شود . پرمخاطب بودن البته هیچ مغایرتی به اصول اخلاقی ندارد و این مسئله را نمی توان مورد نقد قرار داد، اما آنچه مورد نکوهش است قطعا بی حرمتی و بی احترامی به قهرمانان و پیشکسوتهای فوتبال است که سالها با عملکرد درخشان خود شادی را به خانه اهالی فوتبال آورده اند.
نکته قابل توجه اینکه در این برنامه ها یک شوخی با یک پیشکسوت برجسته فوتبال می شود (که معمولا هم در برنامه حضور ندارد)، برنامه تمام می شود، مهمان برنامه و مجری به خانههای خود می روند اما سناریوی اصلی پس از آن شروع می شود که در فضای مجازی به واسطه این شوخی مخاطیان فرصت را برای بامزگی بیشتر غنیمت میشمارند و توهین ها آغاز میشود.
بخشی از این فضا معلول این است که در دوران بازی برخی از پیشکسوتان فوتبال، فضای مجازی فراگیر نبوده است و چندان به مانند فوتبالیستهای امروزی مورد توجه قرار نمی گرفتند و درنتیجه، متاسفانه با احترام به تمامی پیشکسوتان ارزشمند فوتبال ایران، تعداد بسیار اندکی از آنها هستند که هرزمان که جلوی دوربین قرار می گیرند، با کری خوانی و شوخیهای نامرتبط سعی در دیده شدن و جلب نگاه مخاطبین دارند.
اگر سخت پیگیر فوتبال باشید، این روزها می بینید که بخش زیادی از پستهای پرمخاطب فوتبال در فضای مجازی مربوط به همین شوخیهای سطح پایین تعلق دارد که اتفاقا یکی از مجریان بسیار مشهور اغلب در مرکز این اتفاق حضور دارد.
امروز هاشم بیگ زاده ستاره سابق تیم ملی در گفت وگو با برنامه صبحگاهی شبکه دو حاضر شد و وارد این ماجرای تکراری شد . این رفتار پرتکرار درحالی از هاشم بیک زاده مشاهده می شود که طبق آنچه که ما از آن مطلع هستیم، برخی از پیشکسوتان از این شوخیهای او و طرح خاطرات گذشته به شدت دلخور هستند.
اما طبیعتا تمام تقصیرها را نمی توان بر گردن پیشکسوتی که بعنوان مهمان برنامه دعوت شده، انداخت و بخش قابل توجهی از این تقصیر متوجه مجریان برنامههای فوتبالی هم می شود.امروز مجری برنامه به مصاحبه اختصاصی خسرو حیدری کاپیتان سابق باشگاه استقلال با آنتن اشاره می کند و به هاشم بیک زاده، مهمان برنامه، می گوید که "خسرو گفته از سیتی پیشنهاد داشته." و درادامه پاسخ هاشم بیک زاده باعث می شود که به نوعی بی احترامی به خسرو حیدری ستاره سابق تیم ملی و کاپیتان سابق باشگاه استقلال صورت بگیرد و هردو با لحنی تمسخر آمیز به این اشاره می کنند که صحبتهای حیدری خلاف واقع است.
ویدئو: 331667ویدئو: 331665
طبیعی است که بی احترامی به خسرو حیدری به عنوان اسطوره باشگاه استقلال و یک فرد موجه با ۹ فصل حضور و ثبت نزدیک به ۶۰ پاس گل و کسب عناوین قهرمانی متعدد، کار جالبی نیست، ضمن اینکه خود سئوال هم واقعی نیست.
خسرو حیدری در مصاحبه خبرساز هفته پیش خود با آنتن اصلا اشاره ای به این نکرد که از منچستر سیتی پیشنهادی داشته است، بلکه صرفا گفت بواسطه عملکرد خیلی خوبش در بازی با الجزیره در ورزشگاه آزادی، چون مالکان باشگاه منچسترسیتی و الجزیره مشترک بودند، به او گفته شده که منچسترسیتی او را می خواهد و هیچ صحبتی از پیشنهاد باشگاه منچسترسیتی به استقلال بابت جذب خسرو حیدری به میان نیامد.
هرچند که اگر چنین پیشنهادی هم بطور رسمی از منچسترسیتی به استقلال داده می شد، چندان دور از ذهن نبود، چون باشگاه منچسترسیتی در آن زمان در ابتدای حرکت رو به رشد خود قرار داشت و کیلومترها با ورژن کنونی منچسترسیتی گواردیولا فاصله داشت و از طرفی، خسرو حیدری هم بی اغراق می توان گفت که در آن زمان، بهترین دفاع راست و وینگر راست آسیا بود که با پاس گلهای متعددش یکی از ستارههای نسل طلایی استقلال بود و بعنوان بهترین پاسور تاریخ باشگاه استقلال، بارها عملکرد درخشانی را از خود با پیراهن استقلال و تیم ملی در عرصههای بین المللی به جای گذاشته بود.
هرچه که هست این روزها دو ضرب المثل در فضای فوتبالی خیلی در ذهنمان مرور می شود، "یک کلاغ چهل کلاغ کردن" و "مرغ همسایه غازه". ضرب المثل اول اشاره به سوالات خلاف واقع و اغراق آمیز مجریان فوتبالی درراستای دیده شدن مصاحبه هایی که می کنند، دارد و ضرب المثل دوم نیز به توهین و بی احترامی است که بعضا به پیشکسوتان برجسته در این برنامههای فوتبالی صورت می گیرد، اشاره می کند. .متاسفانه، ما همواره فکر می کنیم که فوتبالیستهای کشورهای دیگر از ما مستعدترند و ما شایسته هیچگونه دستاوردی در سطح بین المللی نیستیم، این درحالی است که بازی کردن بازیکنان ایرانی در تیمهای معتبر اروپایی مورد جدیدی نیست و بارها در گذشته اتفاق افتاده است و هم اکنون نیز چند ستاره از تیم ملی کشورمان در باشگاههای بزرگ خارجی بازی می کنند.
این را باید درنظر بگیریم که اگر مدیریت فوتبالی به روش صحیح و اصولی آن پیاده سازی شود و استعدادیابی درست و به موقع در کشور صورت بگیرد، چندان دور از ذهن نخواهد بود که بین ۱۰ تا ۱۵ بازیکن بعنوان نماینده ایران در لیگ جزیره بازی کنند. شاید اگر استعدادیابی درست در فوتبال ما صورت می گرفت، خسرو حیدری و مجتبی جباری بعنوان دو ستون نسل طلایی استقلال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، در بهترین باشگاههای اروپایی بازی می کردند و یا مهدی طارمی بجای اینکه گزینه اینترمیلان باشد، به عنوان گزینه اصلی خط حمله رئال مادرید، سه شنبه شب برابر بایرن مونیخ بازی می کرد.
درپایان بار دیگر باید بگوییم که این شوخی ها که از حد سادگی گذشته اند و بعضا مبتذل نیز شده اند، متاسفانه جز لاینفک برنامههای فوتبالی شده اند و درشرایط فعلی، به نوعی یک فضیلت تلقی می گردند و بایستی که با فرهنگ سازی و برخورد مناسب جلوی تکرار این فضاها و بی احترامی ها را گرفت و از طرف دیگر، برنامههای فوتبالی هم سعی کنند که با به اشتراک گذاری مطالب داده محور و تلاش در حل معضلات فوتبال، درراستای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران گام بردارند.
سروش سلماسی