چراغ کشتی ری را پهلوان علیاکبر روشن کرد
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۰۵۳۰۷
همشهری آنلاین_رابعه تیموری: پهلوان از کاسبان بااخلاق و ریش سپیدان این محله بود، اما آنچه عزت او نزد اهالی این محله و دیگر محلههای شهرری را دوچندان کرده، تلاشهایش برای تربیت نسل امروز کشتی ری است. او در طول ۶ دهه سکونتش در ری، برای رشد کشتی این شهر قدمهای بسیاری برداشت و بر گردن کشتی این شهر دین بزرگی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرحوم دامغانینژاد حدود ۶۰ سال پیش همراه خانواده پدریش به شهرری آمد و در محله شیر و خورشید قدیم(هلال احمر فعلی) ساکن شد. آن زمان این محله هنوز برقکشی نشده بود و آب لولهکشی نداشت. پدر او «میراب» شهرداری شد و آب قنات را به آبانبارها و جویهای محله هدایت میکرد. خودش هم کارگر برقکشی اداره توانیر شهرری شد.
دامغانینژاد در نخستین سالهای سکونتش در ری، ذوق ورزش و عشق به دنیای ورزش پهلوانی را در وجودش احساس کرد و به تشک کشتی پا گذاشت. دامغانینژاد نوجوان وقتی شنید که «ناصر محمدی» حریف تمرینی و مسابقهای پهلوان تختی در کوچه شهید زنگنه فعلی به جوانان فنون کشتی میآموزد، به آنجا رفت و به شاگردی او درآمد. آن زمان از تشکهای پلاستیکی بیخطر امروزی خبری نبود و دامغانینژاد و دیگر کشتیگیران گونیهای رویه برزنتی را در زمینهای اطراف امامزاده ابوالحسن(ع) پراز کاه میکردند و روی آنها کشتی میگرفتند. دامغانینژاد هر شب پس از تمرینات خسته و عرق کرده با آرنج و زانوهایی که بر روی برزنت خشک و ضخیم زخمی میشد، به خانه بر میگشت و فردای آن روز همین که نوبت کاریش در اداره برق به پایان میرسید، جلوتر از بقیه در تمرینات حاضر میشد.
شهریه ماهانه ۵ ریال بود
مدتی بعد پهلوان محمدی در خیابان حرم زورخانهای باز کرد و اسم «بابک» پسر پهلوان تختی را روی آن گذاشت. شهریه زورخانه بابک ماهانه ۵ ریال بود. یک روز محمدی برای شاگردانش مسابقهایترتیب داد و جایزه برنده را معاف شدن از شهریه قرار داد که جایزه وزن ۵۸کیلوگرم نصیب دامغانینژاد، شاگرد پهلوانمنش ورفیق گرمابه و گلستان محمدی شد.
در مسابقات مختلف کشور کشتیگیران باشگاه بابک از حریفان قدر و مقامآوران تشک حساب میشدند و هر وقت اسم کشتی گیرانی مانند دامغانینژاد به میان میآمد، رقبایش میدانستند که مسابقهای نفسگیر در پیش دارند. مدتی بعد پهلوان تختی مرحوم، در زمینی که از یکی از شازدههای محله دولتآباد خریده بود، باشگاهی تأسیس کرد و اداره آن را به محمدی سپرد. محمدی هم مدیریت باشگاه بابک را به شاگردش دامغانینژاد واگذار کرد.
پس از آن با رشد کشتی ری و ورود امکاناتی مانند تشکهای استاندارد امروزی به باشگاههای شهر ری، باشگاه بابک هم مجهز شد و بسیاری از قهرمانان آن دوره در آن به مربیگری پرداختند. این باشگاه کوچک که در مدت دراز فعالیتش نامآوران بسیاری مانند عباس علمدار، علی رنجبر و اسماعیل پرقویی را به ورزش حرفهای کشور معرفی کرد، چند سال پیش به سبب کمبود فضا فروخته شده و جزئی از یک ملک تجاری خیابان حرم شده است.
سقفی برای لحظههای دلتنگیمرحوم علیاکبر دامغانینژاد اواخر عمر بابرکتش با شراکت ۲ نفر از دوستانش در محله دولتآباد باشگاه تختی را راهاندازی کرد که اکنون جزو باشگاههای قهرمانپرور شهرری به شمار میآید. پهلوان کشتیگیر ری از درآمد فروشگاه لوازم الکتریکی و مهارتش در رشته برق امرار معاش میکرد و این باشگاه سقفی بود که موقع دلتنگی سری به آنجا میزد و یاد روزهای قدیم را زنده میکرد.
زمانی که علی اکبردامغانینژاد به تشک کشتی پا گذاشت، پدرش مانند بسیاری از مردم آن زمان چندان به آینده این رشته خوشبین نبود، اما او که پدر ۱۱ فرزند دختر و پسر بود، دلش میخواست ۷ پسرش با دنیای کشتی بیگانه نباشند. ولی در میان فرزندان آقا علیاکبر فقط «احمد» جا پای پدر گذاشته است. او کارشناس تربیتبدنی و داور بینالمللی رشته کشتی است و باشگاه تختی را هم مدیریت میکند.
پهلوان دامغانینژاد در سال ۱۳۹۶ از دنیا رفت. در این سال جامعه کشتی کشور پهلوانان نامدار زیادی مانند پهلوان دامغانینژاد، «عباس زندی»، قهرمان کشتی آزاد جهان و سرمربی سابق تیمملی، «ناصر گیوهچی» دارنده مدال نقره المپیک و سرمربی تیمملی، «ابوالفضل انوری» دارنده مدالهای برنز جهان و بازیهای آسیایی و دهها قهرمان و پهلوان دیگر را از دست داد و بارها داغدار شد.
حسرتهای پهلوان علیرضا رضازاده
سفارشها و راهنماییهای پهلوان آویزه گوش شاگردانش است. «علیرضا رضازاده» از شاگردان مرحوم دامغانینژاد است. او میگوید: «استاد گسترش ورزش را یکی از بهترین راههای پیشگیری از انحراف و اعتیاد جوانان میدانست و همیشه میگفت اگر به جای هر قهوهخانه یک باشگاه ورزشی در محلهها ساخته شود، جوانان وقت و زندگیشان را با سرگرمیهای ناسالم پر نمیکنند.»
رضازاده تعریف میکند: «پهلوان در رشته کشتی مو سپید کرد، ولی باز هم احساس میکرد نتوانسته دینش به ورزش ری را ادا کند. او همیشه افسوس میخورد که استعداد جوانان ری نادیده گرفته میشود و معتقد بود این شهر جوانان مستعدی مانند حمید سوریان کم ندارد.» «امیر قربانی» از جوانان هممحلهای و شاگردان مرحوم دامغانینژاد است. او میگوید: «پهلوان از کاسبان منصف و بااخلاق محله هلالاحمر بود و اهالی به او احترام زیادی میگذاشتند.»
مرحوم دامغانینژاد در دوران کهنسالی با آنکه پا به سن گذاشته بود، قد و قامت ورزیدهاش ورزشکار بودنش را به خوبی نشان میداد. قربانی میگوید: «من برای داشتن هیکلی مناسب از مواد خاصی استفاده میکردم که بر سلامتیم اثر گذاشته بود. پهلوان وقتی این موضوع را از پدرم شنید، به دیدنم آمد و با اصرار از من خواست به کشتی بپردازم و با ورزش بدنم را تقویت کنم. پهلوان جوانان محله را مثل فرزندانش دوست داشت.»
نخستین باشگاههای ورزشی شهرری امیر قربانیحدود ۸ دهه پیش که کشتی قهرمانی کشور رونق گرفت، در شهرری ورزشگاهی امروزی وجود نداشت و جوانانی که به این رشته ورزشی علاقه پیدا میکردند در زورخانهها و در کنار ورزش زورخانهای به تمرین کشتی میپرداختند. در سال ۱۳۲۸ «سیدعلاءالدین معینی» شهردار وقت شهرری یکی از کاروانسراهای شهر را بهعنوان محل کشتی و تمرین کشتیگیران ری تعیین کرد، ولی رفتوآمد کاروانهای تجاری به این محل و مشکلاتی که در پی این رفت و آمدها به وجود آمد، سبب شد کشتیگیران از این مکان استقبال نکنند و در زورخانهها به تمرین بپردازند.
پهلوان «محمود زمانی» مؤسس نخستین باشگاه کشتی ری است که مانند بسیاری از باشگاههای کنونی شهرری به ۲ اتاق کوچک خلاصه میشد. در این باشگاه کشتیگیران روی گونیهای زبر و خشن پر از کاه با هم سرشاخ میشدند. نخستین باشگاه مدرن و امروزی شهرری باشگاه «شهنام» سابق(بابک) است که مرحوم «ناصر محمدی» تأسیس و اداره آن را به مرحوم علیاکبر دامغانینژاد سپرد. در این باشگاه پهلوان «عبدالله زارع» مربیگری میکرد و خیلی زود به اسم و آوازه رسید.
چند سال پس از راهاندازی باشگاه بابک، پهلوان زمانی باشگاه کوچک خود را تجهیز و رشتههای دیگری مانند ورزش زورخانهای، تنیس و بدنسازی را در آن دایر کرد. باشگاه بابک و این باشگاه که در میدان شهرری فعالیت میکرد، کشتی ری را بلندآوازه کردند و استعداد جوانان ری را به جامعه کشتی کشور شناساندند.
کد خبر 604755 برچسبها کشتی فرنگی همشهری محله ورزش کشتیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کشتی فرنگی همشهری محله ورزش کشتی باشگاه بابک کشتی گیران علی اکبر کشتی ری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۰۵۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: