سونامی وعدهها؛ عجیبترین شعارهایِ نامزدهای انتخاباتی چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۱۷۲۳۷
فرارو- محمد مهدی حاتمی: کسانی که حوزه سیاست را به شکلی حرفه ایتر دنبال میکنند، میدانند که «پوپولیسم» چیست و چه زمانی ظهور میکند. سیاستمدارِ «پوپولیست»، سیاستمداری است که سر و کله اش ناگهان و از ناکجاآبادِ سیاست پیدا میشود. او به سرعت، به تمامِ تاریخچه سیاست در پشتِ سرِ خود میتازد و همه سیاستمدارانِ پیش از خود را گروهی ناکارآمد و فاسد معرفی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو؛ او برایِ مردمِ خسته از سیاست نسخههای عجیب و غریب میپیچد و میگوید نسخههای «نخبگان» را قبول ندارد، چرا که همین «نخبگان» بوده اند که کار را به اینجا کشانده اند. سیاستمدارِ «پوپولیست» ممکن است حتی علیه ساختاری که در آن سیاست ورزی میکند هم بشورَد و بگوید «من که از اینها نبودم!»
سیاستمدارِ «پوپولیست»، اما کاری بس مهمتر هم میکند و آن اینکه آدرس ناکجاآباد میدهد. میگوید من یک ماهه فلان میکنم و یک ساله بهمان میکنم. بیکاری را از بین میبرم؛ وام میدهم؛ کشاورزی را توسعه میدهم؛ همان کاری که در حوزه فضایی کردیم را در حوزه خودرویی میکنم و چه و چه. اما کارآزمودگان میدانند که این وعدهها نه فقط راه به جایی نمیبرند، که با بالابردن سطح مطالبات عمومی، وضعیت را وخیمتر هم میکند.
اما در شرایطی که سیاست ورزی و ای بسا سیاست گذاریِ اقتصادی و سیاسی در ایران ظاهراً به کوچه بن بست رسیده، نامزدهای شرکت کننده در انتخابات ریاست جمهوری هم راه حلهایی عجیب برای برون رفت از وضعیت پیدا کرده اند و عجیبتر آنکه در جایی که کالای سیاست خریدار ندارد، هر کس بلندتر داد میزند تا مشتری بیشتری پیدا کند.
اما عجیبترین شعارهایِ «پوپولیستی» ِ نامزدهای انتخاباتی تا این لحظه چه بوده و چگونه میتوان آنها را راستی آزمایی کرد؟ در این نوشتار، به عجیبترین وعدههای انتخاباتیِ دو تن از نامزدها میپردازیم.
امیرحسین قاضی زاده هاشمی: مرد شعارهای عجیب
تا این لحظه از رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری، عجیبترین وعدهها را نایب رییس پیشین مجلس شورای اسلامی و عضو کنونی همین مجلس داده است. قاضی زاده هاشمی، گفته به جوانان وام فوری ۵۰۰ میلیون تومانی خواهد داد؛ وعده داده که مسکن ۳ دهک پایین جامعه را با اقساط ۳۰ ساله تامین خواهد کرد و ۴.۵ میلیون واحد مسکونی هم در کشور خواهد ساخت.
او همچنین وعده داده که ظرف ۲ سال، نرخ تورم را به زیر ۵ درصد خواهد رساند؛ به هر ایرانی ماهانه یک بسته ۳۰۰ هزار تومانی غذا خواهد داد و با ایجاد یک مدل حکمرانی شهر-کشوری (این عبارت هم از خودِ او است) ۴۸۵ پایتخت در ایران ایجاد خواهد کرد، به گونهای که هر پایتخت به طور مستقل برای توسعه خود برنامه ریزی کند.
اما این وعدهها تا چه حد عملیاتی هستند؟ نخست اینکه هیچ بانکی در کشور وام ۳۰ ساله پرداخت نمیکند و بالاترین مدت زمان بازپرداخت وام، بر اساس اطلاعات نگارنده ۱۲ سال بوده و آن هم مربوط به تسهیلات خرید مسکن است که با ترهین سند ملک نزد بانک، پشتوانهای برای تسهیلات اعطایی ایجاد میکند.
میتوان پرسید آیا بانکی پیدا میشود که وام ۳۰ ساله به کسی بدهد که سندی ملکی برای اخذ وام ندارد یا آنکه تسهیلات مورد نظر آقای قاضی زاده هاشمی باز هم به جیب کسانی میرود که همین حالا هم بدهکار نظام بانکی هستند؟
وعده اعطای وام ۵۰۰ میلیون تومانی به جوانان هم بر همین قیاس، نجومی به حساب میآید. بانکها همین حالا هم در اعطای وام ۱۰۰ میلیون تومانی ازدواج به زوجهای جوانی که بسیاری از آنها توانایی بازپرداخت اقساط وام را ندارند، این دست و آن دست میکنند و عجیب است که شبکه بانکی کشور چگونه میخواهد ۵ برابر شدن تسهیلات اعطایی را (تنها در این بخش) هضم کند.
بسته غذای ۳۰۰ هزار تومانی به هر ایرانی در هر ماه هم یک محاسبه ساده نیاز دارد. ایران ۸۴ میلیون نفر جمعیت دارد و این یعنی دولت آقای قاضی زاده هاشمی باید ماهانه حدود ۲۸ هزار میلیارد تومان تنها برای همین یک طرح هزینه کند.
با نرخ دلار ۲۳ هزار تومانی، این یعنی هزینه ماهانه ۱.۲ میلیارد دلاری و سالانه حدود ۱۴.۵ میلیارد دلاری. نکته این است که دولت ایران در سال ۱۳۹۹، تنها ۱.۲ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است و تا تحریمها برطرف نشوند، بعید است که این عدد به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کند.
وعده ۴۸۵ پایتخت خودمختار برای ایران هم اساساً نه فقط ناممکن، که بی نهایت خطرناک است. این طرح نیازمند تغییر قانون اساسی کشور است، چرا که اختیارات مجلس، استانداری ها، هیئت دولت و سایر نهادهای عمومی کشور را زیر سوال میبرد. میتوان پرسید آیا نایب رئیس پیشین مجلس و نماینده چهار دوره آن، این بدیهیات را نمیداند؟
محسن رضایی: اقتصاددانی که FATF را تصویب نکرد
محسن رضایی هم در جایگاه دومین نامزد انتخاباتی با بیشترین میزان وعدههای دور از دسترس قرار میگیرد. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که دکترای اقتصاد هم دارد، میگوید میخواهد به ۴۰ میلیون ایرانی ماهانه ۴۵۰ هزار تومان یارانه بدهد یا به عبارت ساده تر، یارانه پرداختی به نیمی از جمعیت کشور را ناگهان ۱۰ برابر کند.
او البته گفته که مبلغ مورد نیاز برای طرح خود را از طریق صرفه جویی در واردات نهادههای دامی و نیز یارانه پنهان انرژی به دهکهای درآمدی بالا تامین خواهد کرد و از این طریق، ۸ میلیارد دلار کنار میگذارد.
اما ناگفتههای طرح آقای رضایی کجاست؟ نخست اینکه ایران چگونه میتواند یک شبه، یک ساله و حتی ۴ ساله به جایی برسد که از واردات ۴ میلیارد دلار نهاده دامی، به تولید ۴ میلیارد دلاری نهادههای دامی برسد؟ آیا تولید ۴ میلیارد دلار نهاده دامی (کمابیش معادل ۹۲ هزار میلیارد تومان) بدون سرمایه گذاری ممکن است؟ مبلغ مورد نیاز برای آن سرمایه گذاری چگونه تامین میشود؟!
از طرف دیگر، حذف یارانه انرژی ثروتمندان، بدون حذفِ یارانه انرژی فرودستان، یعنی سیاست «تبعیض قیمتی». این یعنی مثلاً از ثروتمندان به ازای مصرف هر کیلووات-ساعت برق، به جای ۲ هزار تومان، مثلاً ۵ هزار تومان دریافت شود. اما مشکل اینجا است که چگونه میخواهیم این تبعیض قیمتی را اعمال کنیم؟ از کجا میفهمیم که چه کسی چقدر ثروتمند است که مشمول این طرح شود؟
اگر شناسایی ثروتمندان برای «چلاندنِ» آنها این قدر ساده است، چرا اخذ مالیات از حسابهای بانکی با دارایی مثلاً بالایِ ۵ میلیارد تومان (که با توجه به ثبت اطلاعات هویتیِ صاحب حساب بسیار سادهتر هم هست) اجرایی نمیشود؟
محسن رضایی، اما وعدههای دیگری هم داده است. او میگوید میخواهد پول ملی ایران را پس از «دلار» و «یورو»، به قدرتمندترین واحدی پولی «منطقه» بدل کند. نخست اینکه قدرتمندترین واحد پولی منطقه و حتی جهان، نه «دلار» و «یورو»، که «دینار کویت» است.
این در حالی است که نفسِ قدرتمند بودن یک واحد پولی هم به معنای برتر بودن اقتصاد آن کشور نیست و این موضوع پیچیدگیهای بیشتری دارد. از طرفی، در حالی که «ریال ایران» پس از «بولیوار ونزوئلا»، ضعیفترین واحد پولی در جهان است، مشخص نیست سردار رضایی چگونه و با کدام ابزار اقتصادی میخواهد به تقویت پول ملی ایران بپردازد؟
تقویت یک واحد پولیِ از ارزش افتاده همچون ریالِ ایران، مستلزم پشتوانه ارزیِ قابل توجهِ بانک مرکزی ایران است و این هم به نوبه خود مستلزم صادرات کالا و خدمات از ایران خواهد بود. اما میتوان پرسید چه چیزهایی مانع صادرات کالا (و در راس آنها نفت، گاز، محصولات پتروشیمی، فولاد و محصولات معدنی) از مبدا ایران به کشورهای دیگر شده است؟
اصلیترین موانع بر سر راه صادرات ایران، روابط تنش آلود ایران با جهان خارج و عدم تصویب FATF در ایران است و از قضا، محسن رضایی در مقام دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام، دقیقاً در جایگاهی حقوقی قرار دارد که باید در مورد عدم تصویب FATF توضیح بدهد!
منبع: فرارو
کلیدواژه: انتخابات 1400 انتخابات ریاست جمهوری محسن رضایی قاضی زاده هاشمی پوپولیسم وعده های انتخاباتی قاضی زاده هاشمی میلیارد دلار هزار تومان عجیب ترین واحد پولی نامزد ها وعده ها عجیب تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۱۷۲۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمادهای عجیب در انتخابات هند
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ از دهلی نو، کتری"، " لیوان"، "دمپایی"، جارو، " فیل"، " دسته گل"، کتاب، "عینک"، " دوچرخه" و هزاران نماد دیگر این روزها در تبلیغات نامزدها و احزاب در سطح خیابانها و کوچههای شهرهای مختلف هند دیده میشود.
در هند طبق قانون هر حزب و نامزدی باید در انتخابات ملی، ایالتی و محلی باید یک نشان تصویری داشته باشد.
تاریخچه اجبار داشتن نماد به سالهای اول استقلال هند برمیگردد، زمانی که کمتر از ۲۰ درصد مردم هند با سواد بودند و رای دهندگان باید نامزدهای منتخب خود را از روی نمادها و نشانهای تصویری انتخاب میکردند نه نام هایشان.
در زمان کنونی نیز که گفته میشود بیش از سه چهارم هندیان باسواد تلقی میشوند، اما همچنان این نشانههای تصویری حرف اول را در هنگام انتخابات میزنند.
از اولین انتخابات در سال ۱۹۵۱ میلادی زمانی که دستکم ۵۳ حزب برای حدود ۴۵۰۰ صندلی مجلس ملی و مجالس ایالتی با هم رقابت کردند کمیسیون انتخابات نمادهایی را به احزاب اختصاص داد و هر نامزدی میتوانست با این نماد در انتخابات شرکت کند.
فرمان نمادهای انتخاباتی در سال ۱۹۶۸ میلادی به همه احزاب در سطح ملی، ایالتی، محلی و همچنین نامزدهای مستقل داده شد.
اولین نماد انتخاباتی در هند متعلق به کنگره بود حزبی که در مبارزات آزادی بخش و جنبش استقلال طلبی هند نقش فراوانی داشت.
نخستین نماد انتخاباتی حزب کنگره "یک جفت گاو نر" بود. پس از انفکاک در آن، نماد حزب به "گاوی که به گوساله خود شیر میدهد" تغییر کرد.
از سال ۱۹۷۹ "دست " نماد حزب کنگره شد.
حزب حاکم بی جی پی در سال ۱۹۸۰ تشکیل شد. این حزب نماد انتخاباتی خود را "نیلوفرآبی" برگزید. بنیانگذاران آن اعلام کردند تاریکی جای خود را به نور خورشید خواهد داد و نیلوفر آبی شکوفا میشود.
حزب عام آدمی یا عامه مردم که سال ۲۰۱۱ در دهلی تشکیل شد نماد خود را "جارو" انتخاب کرد.
حزب ملی مردم هند "کتاب" را بعنوان نماد خود انتخاب کرد. در هنگام برپایی جشن انتخاب این نماد اعلام شد که تنها سواد و تحصیل میتواند اقشار ضعیف را توانمند کند
هدف از این انتخاب اعتراض به فساد و نشان دهنده امید حزب برای پاک کردن کثیفیها و فسادهای نفوذ یافته در دولت و مجلس بود.
"
نمادها و نشانههای تصویری، ساختار، عملکردها و اهداف سیاسی احزاب و افراد را ساده و خلاصه بیان میکنند.
نمادها باید آشنا و به راحتی قابل تشخیص باشند و هیچ پیوند مذهبی یا احساسی با اعتقادات مردم مانند گاو، معبد، پرچم ملی، چرخ نخ ریسی و ... نداشته باشد.
نمادهای انتخاباتی هند پیامهای بی صدایی هستند که نقش بزرگی در هنگام انتخابات در هند ایفا میکنند.
این صحنه ها، ارتباطات تصویری بشر در ماقبل اختراع الفبا را به یاد میآورد.
اظهارات:
کیشو دیو: نامزد مستقل انتخابات مجلس هند