تشیع در زمان امام صادق (ع) جان تازه گرفت
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۴۴۲۹۹
حجت الاسلام واعظ موسوی گفت: مکتب شیعه نیاز داشت از تصفیه خانه ای عبور کند و این تصفیه خانه که پایه آن را امام باقر (ع) بنا نهادند و امام صادق (ع) آن را تکمیل کردند، کاملا از این فیلتر ها عبور کرد و آن اسلام زلال و ناب به مردم معرفی شد.
خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ بنی امیه مصمم بودند تا برای همیشه تشیع را نابود کنند، از این رو عزم خود را برای نابودی و قتل عام شیعیان جزم کرده بودند تا برای همیشه موضوع تشیع را خاتمه دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهم ترین اتفاقات حیات مبارک امام صادق علیه السلام چیست؟
فرصت استثنایی که برای امام صادق (ع) به وجود آمده یک فرصت تاریخی بی نظیر است و این فرصت به ایشان کمک کرد تا بتوانند مبانی و معارف دینی را تبیین و تدوین نمایند و یک تصویر و ترسیم درستی از اسلام ناب محمدی به دلیل افکار التقاطی وارداتی بسیار زیاد، داشته باشند.
بخشی از امامت امام صادق (ع) در دوره بنی امیه و بخشی از امامت ایشان در دوره بنی عباس واقع شد، لذا در این دو دوره فتوحات و کشورگشایی زیاد بود و سرزمین های اسلامی وسعت زیادی پیدا کرده بود. همزمان با کشورگشایی ها افکار وارداتی و التقاطی از بیرون دنیای اسلام و از داخل دنیای اسلام هجمه ای را به وجود آورده بود که امروز به تهاجم فرهنگی تعبیر می کنیم.
چون خلفا سرگرم قدرت طلبی و کشورگشایی بودند و دغدغه فرهنگ مردم و باورهای خالص مردم را نداشتند و بیشتر در فکر کشور گشایی بودند، از این رو امام صادق (ع) با پایه گذاری که امام باقر (ع) انجام داده بودند، توانست معارف اسلام اصیل را تدوین و تبیین و مدو ن کند و از حالت اجمال بیرون بیاورد و عملیاتی کند، مرزهای اعتقادات را مشخص کند که با مرزهای بیگانه آمیخته نشود.
یکی از کارکردهای امامت پاسداری از مرزهای اعتقادی و به طور کل اخلاقی و فقهی است یعنی این مرزها نباید با هم آمیخته شود چون رفته رفته از اسلام ناب چیزی باقی نمی ماند و اسلام دچار تحریف می شود.
شهید مطهری می فرماید: "اسلام وقتی که به وجود آمد مثل یک چشمه ای که از زمین می جوشد اول زلال است و بعد در طول زمان در بستر رودخانه که قرار می گیرد و جاری می شود آلودگی هایی پیدا می کند، لذا اسلام وقتی توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) معرفی و آموزش داده شد بعد از پیامبر اسلام (ص) جز فرصت کوتاهی که امیرمومنان حضرت علی (ع) که به عنوان حاکم بودند، تا امام صادق (ع) شیعه و تشیع در خفا تبلیغ می شد لذا مکتب شیعه از آن مرکز اصلی فاصله گرفته بود و زوایای انحراف در آن پیدا شده بود و آلودگی هایی خرافاتی و ... به دامن اسلام چسبیده بود.
مکتب شیعه نیاز داشت از تصفیه خانه ای عبور کند و این تصفیه خانه که پایه آن را امام باقر (ع) بنا نهادند و امام صادق (ع) آن را تکمیل کردند، کاملا از این فیلتر ها عبور کرد و آن اسلام زلال و ناب به مردم معرفی شد و 4000 هزار شاگردی که ایشان تربیت کرده بود و علاوه برا این سخنان ایشان و معارفی که از ایشان صادر شد توسط مردم نشر شد و اسلام جان تازه ای گرفت، به همین دلیل تشیع خود را مرهون امام صادق (ع) می داند و در دنیا به تشیع جعفری و شیعه جعفری معروف است.
چرا ما را شیعه جعفری می گویند؟
چون این فرصت برای امام صادق (ع) به وجود آمد که تشیع و در واقع همان اسلام ناب را در قرائت شیعی دور از خراقا و دور از پیرایه ها به مردم معرفی کنند و چون ائمه دیگر بسیار تحت فشار و اختناق بنی امیه بودند ولی دوره امام صادق (ع) دوره ای بود که بنی امیه در حال سقوط بودند و آخرین نفس ها را می کشیدند و بنی عباس در حال صعود بودند که این یک فرصت را به وجود آورده بود که حضرت از این فرصت خوب استفاده کرده بودند.
همچنین در زمان ایشان تحقق استجابت این دعایی که میخو انیم "ظالمان را به ظالمان سرگرم کن". در زمان امام جعفر صادق (ع) زمینه استجابت این دعا فراهم شده بود و بنی امیه یک ظالم و بنی عباس یک ظالم دیگر هر دو به یکدیگر سرگرم و مشغول بودند، لذا این فرصت برای امام باقر (ع) و خصوصا امام صادق (ع) بوجود آمد که زمانی که این دو حکومت بنی عباس و بنی امیه سرگرم هم بودند.
حضرت یک نهضت و یک انقلاب فرهنگی ایجاد کردند و در یک انقلاب فرهنگی شاگردان زیادی را پرورش داد که هر کدام منبع خیر و برکات برای نسلهای آینده شدند. از جمله که حدود 4000 شاگرد را ایشان در رشته های مختلف معقول تا منقول، رشته های عقلی و رشته های نقلی و تفسیر قران و کلام ناب شیعی و اعتقادات تشیع و امثال اینها پرورش دادند.
نقش حضرت در پیشبرد اسلام چقدر اهمیت دارد؟
حضرت یک تصفیه خانه ای را به وجود آوردند و اسلام را از این فیلترها عبور دادند که این آلودگی ها و پیرایه ها و خرافاتی که دامن اسلام در طول زمان مخصوصا در زمان خلفای اموی چسبیده بود اینها را بزدایند در واقع خرافات زدایی و التقاط زدایی از اعتقادات اسلامی کردند و اسلام را به شکل ناب خود ارائه دادند.
سیره عملی و اخلاقی امام صادق (ع) را تبیین نمایید
با اینکه امام جعفر صادق (ع) وقتشان پر بود ولی ار اخلاقیات فردی و اجتماعی باز نمادند به عنوان نمونه ایشان توجه زیادی به فقرا و معیشت فقرا داشتند و خود با آنهمه گرفتاری و مراجعات زیاد مردم و سرگرمی های علمی و فرهنگی که داشتند ولی نیمه شب انبانی از غذا را تهیه می کردند و بر دوش خود می گذاشتند و به درب خانه فقرا می بردند، شبی یکی از اصحاب ایشان را می بینید و از حضرت می خواهد کیسه را از دوش ایشان بردارد و حضرت را کمک کند اما امام صادق قبول نکردند.
خود ایشان وارد این مرحله و شخصا به فقرا رسیدگی می کردند و از این دست کرامت های اخلاقی در زندگی امام صادق (ع) بسیار زیاد است که اهل حقیقت می توانند مطالعه می کنند.
پایان پیام/648منبع: شبستان
کلیدواژه: شیعه جعفری شهادت امام صادق ع حجت الاسلام واعظ موسوی مکتب تشیع تصفیه خانه مکتب شیعه امام باقر امام صادق بنی عباس بنی امیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۴۴۲۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم؟ - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هفتم اکتبر مصادف با 15 مهر 1402 عملیاتی پیشدستانه از سوی حماس با نام «طوفانالأقصی» علیه مواضع رژیم صهیونیستی در شهرکهای نظامی فلسطین اشغالی رقم خورد. عملیاتی که به گفته خود مسئولان اسرائیلی، بزرگترین شکست امنیتی آن رژیم منحوس محسوب میشد. به دنبال این آبرو ریزی بود که آنان در اقدامی تلافیجویانه و البته عجولانه و احمقانه و برای جبران شکست مفتضحانه خود، شروع به حملات موشکی و توپخانهای علیه مردم غزه کردند و این ماجرا را تا امروز ادامه دادند، به گونهای که تاکنون 34 هزار و 488 شهروند فلسطینی به شهادت رسیدند. بیشتر کشتگان این حملات را کودکان و زنان تشکیل میدهند. چنین اقدامی از سوی یهودیان صهیونیست، نمایش اوج خباثت همان قومی است که خداوند در قرآن از آنها با تعابیری همچون آتشافروز، جنگطلب، قاتل و نسل کُش، فاسد و قَسیُالقلب یاد میکند.
اما از منظر دین، این جنگ، تقابل بین جبهه حق با باطل است و عاقبت این تقابل چیزی جز شکست جبهه باطل و پیوستن آنها در جرگه ظالمان در برگههای تاریخ آیندگان نیست؛ تاریخ بشر نشان میدهد هیچ سلطهطلب و مستکبری بدون عقوبت نماند و یاد فرعونیان و نمرودیان و نیز داستان شکوه آنان در گورستان برگههای تاریخ دفن شد. خداوند در دو جا از زوال باطل سخن میگوید. در آیه81 سوره اسراء میفرماید «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است» و در آیه 18 انبیاء میفرماید «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ...» یعنی «بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز میکنیم تا باطل را محو و نابود کند و باطل بی درنگ نابود می شود.»
از دیگر سو هرچند ممکن است جبهه کفر در شرایط پیروزی قرار گیرد، اما این پوسته و ظاهر ماجراست. بالاخره خاصیت نبرد، پیروزی و شکست است. این بار سپاه اسلام در شرایط نابرابر قرار دارد و دشمنِ مقابل با همسو کردن سایر کشورهای قدرتمند با خود و با رویگردانی از قوانین جنگ و زیر پا گذاشتن تمام انسانیت و حیثیتش، شروع به نسلکشی کرده است، دریغ از آنکه در باطن ماجرا، هر روز بیشتر در باتلاق جهل خود و خوی وحشیگریاش فرو میرود.
ما نمونهی وسیعتر آن را در ماجرای عاشورا و اتفاقات پس از آن دیدیم. در این ماجرا، دشمن که با قلدری سعی داشت از امام حسین علیهالسلام نسبت به حاکم فاسق زمانه بیعتی اجباری بگیرد و با مخالفت امام روبرو شد، نبردی نابرابر را علیه امام حسین علیهالسلام آغاز کرد و به ظاهر توانست لشکریان اسلام را از دم تیغ بگذراند و وقیحانه سر جگرگوشه خاتمالأنبیاء و سایر یارانش را از تن جدا کند و آنها را در کوچه و بازار بچرخاند. بنابراین ظاهر ماجرا، خون و شمشیر و آتش و فساد است، اما همین مسئله در نگاه حضرت زینب سلامالله علیها با تعبیر «ما رأیت إلّا جَمِیلاً» تفسیر میشود؛ یعنی در شرایطی که تفسیر ما از ماجرای عاشورا چیزی جز خون و شمشیر و کشت و کشتار نیست و سعی میکنیم از منظر تاریخی به ماجرای کربلا و حوادث پس از آن نگاه کنیم، حضرت زینب سلامالله علیها از افقی به این رویداد تلخ نگاه میکند که زیبایی را نتیجه میگیرد.
اما زیبایی ماجرای کربلا چه بود که ما و مداحان و شاعرانمان نمیتوانیم ببینیم؟ شاید اینطور باشد که وقتی ما زمین خوردن امام حسین علیهالسلام و یاران با وفای ایشان را مشاهده میکنیم، ایشان با چشمی دیگر، اوج گرفتن و ارتفاع گرفتن آنان در درجات عالی فضل تا رسیدن به اعلا علیین را میدیدند. اگر ما حرکت کاروان را در تاریخ میخوانیم، ایشان اوج تبعیت یاران آن هم پا به پای امام و در سختترین شرایط نبرد را میبینند، به گونهای که به تعبیر امام حسین علیهالسلام هیچ پیامبری در طول تاریخ چنین یارانی را به خود ندید؛ ضمن آنکه برخی از این یاران، عمری را در جهالت و تاریکی سپری کرده بودند. حضرت زینب سلامالله علیها در منظر خداییِ خود، آینده قیام و اثر جوشش خون امام خویش را میدید که منجر به بیداریهای گسترده مردم در تمام زمانها و مکانها میشد تا جایی که طی همین دهه گذشته، اربعینهای باشکوه را رقم زد و نه تنها مسلمانان بلکه تمام پاکطینتان و آزادگان دنیا را در یک نقطه به هم وصل و زمینه را بیشتر برای زوال دولتهای مستکبر فراهم کرد و این همان تعبیری که امام صادق علیهالسلام در زیارت اربعین درباره اثر خون اباعبدالله علیهالسلام فرمود: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»؛ یعنی خون اباعبداالله علیهالسلام برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد. به همین ترتیب میتوان لیستی از نقاط مثبت واقعه عاشورا تهیه کرد و درباره آن تأمل کرد؛ زیرا هر اندازه در این ماجرا تفکر کنیم، بیشتر میتوانیم تبیین خدایی از صحنههای فعلی داشته باشیم.
«ما رایت الا جمیلا» نگاه حاکم بر جریان اربعین حسینی (ع)اما ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم.
1. شکستن اُبهت پوشالی یهود
یکی از دستاوردهای مثبت ماجرای طوفان الأقصی و نبرد غزه، شکستن اُبهت پوشالی یهودیان صهیونیست در اذهان عمومی جهان بود. رژیمی که از لحاظ نظامی و امنیتی خود را در جرگهی برترینهای دنیا به حساب میآورد، در یک عملیات حسابشده از سوی یکی از جنبشهای مقاومت به نام حماس شکست سختی خورد. این مسئله معبری را به روی سایر جنبشهای مقاومت برای مقابله با آن رژیم دستنشانده گشود و به سایر جبههها جرأت بخشید.
2. معنویتگرایی مردم غزه
طی حوادث تلخی که در غزه رخ داد، انتظار نداشتیم که این میزان معنویت در بین مردم آن دیار افزایش یابد که در تمام سختیها به قرآن پناه ببرند و از خداوند طلب یاری کنند. نوجوانانی را دیدیم که روی منزل مخروبه خود نشستهاند و در حالی که بستگان خود را از دست دادند، مشغول خواندن قرآن هستند. یا نوجوانی را دیدیم که وقتی پزشکان قصد خارج کردن تیر و ترکش از پای او آن هم بدون ماده سرّ کننده را داشتند، برای آنکه درد را احساس نکند، شروع به خواندن آیاتی از قرآن میکرد.
3. بیداری جهانی
طی حوادث غزه و تصاویری که از این حوادث در دنیا مخابره میشد، یک بیداری جهانی گسترده صورت گرفت که این بیداری حداقل در سه بود:
الف) در سطح مردم
اولین جایی که تحت تأثیر قرار گرفت، گروههای مردمی بودند. انها با ایجاد تظاهرات خیابانی انزجار خود را از رژیم منحوس اسرائیل و سیاستهای دولتشان نسبت به حمایت از صهیونیستها به شکلهای مختلف نشان دادند تا جایی که با دولت و پلیس درگیر شدند.
ب) در سطح نخبگان و دانشجویان
گروه دومی که متأثر از ماجرای غزه به میدان آمدند، نخبگان بودند. این گروه نسبت به گروههای مردمی بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی بودند؛ چرا که بسیاری از آنان با آنکه میدانستند شغلشان و تحصیلشان در معرض خطر قرار میگیرد، به شکلهای مختلف اعتراض خود را نشان دادند و این امر سبب شد روشنگری بیشتری درباره اعمال جنایتکارانه اسرائیل و حامیان آنها شکل بگیرد.
ج) در سطح مسئولان و سلبریتیها
در سطحی بالاتر، برخی مسئولان کشورهای غربی پای کار آمدند و اقدامات وحشیانهی رژیم کودککش صهیونیستی را محکوم کردند و به سیاستمداران غربی هشدار دادند تا دست از حمایت آنان بردارند. گسترش این اعتراضات به حدی بود که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک خود در خارج دستور داد تا آمادگیهای لازم برای مقابله با گسترش اعتراضهای جهانی نسبت به رفتار نتانیاهو و ارتش اسرائیل در صورت صدور حکم لاهه درباره بازداشت تعدادی از مسئولان ارشد این رژیم داشته باشند.
4) گسترش اسلامگرایی
انتشار تصاویر بمباران مردم غزه توسط صهیونیستها و فیلمهایی از قرآن خواندن مردم فلسطین در بحبوحه نبرد، سبب برانگیخته شدن احساسات مردم دنیا شد و رغبت و کنجکاوی آنان را نسبت به مطالعه بیشتر مبانی اسلام بیشتر کرد. طبق گزارش گلوب آی نیوز، تنها در کشور فرانسه بیش از 20 هزار نفر با تماشای کلیپهایی از جنایات اسرائیل در غزه به تحقیق درباره اسلام پرداخته و آن را پذیرفتهاند. بر پایه گزارش «ابنا»، از میان علاقهمندان به دین اسلام، افراد اثرگذاری نیز اسلام را پذیرفتهاند که از آن جمله «دیوی فان دن برگ» فوتبالیست هلندی، پروفسور هنری کلاسن استاد مشهور چشم پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، مگان رایس تیک تاکر معروف آمریکایی و بسیاری از جوانان در اروپا و آمریکا هستند. ملیسا گومز، از جمله تازهمسلمانان آمریکایی که به دین اسلام تشرف پیدا کرده و یکی از دلائل اصلی گرایش به اسلام را وقایع غزه و ایمان مردم این منطقه در برابر مصائب و مشکلات حملات رژیم صهیونیستی معرفی میکند. رئیس انجمن جامعه اسلامی در اسپانیا درباره تاثیر تحولات غزه و بیداری جهانی علیه صهیونیسم میگوید: حملات اسرائیل به غزه علاقه بیشتری را به اسلام در اسپانیا برانگیخته است.
5) عملیات وعده صادق
عملیات وعده صادق را میتوان در امتداد طوفانالأقصی مورد توجه قرار داد؛ عملیاتی که ضربهای نهایی بر پیکره ابهت پوشالی صهیونیستها و بلکه جهان غرب محسوب میشد. آنها که ادعا میکردند صاحب قویترین پدافند هستند و نام آن را «گنبد» آهنی گذاشته بودند، در این عملیات دیدند که آنچنان آهنین هم نیست بلکه مانند یک سد، شکننده و نفوذپذیر است. ضمن آنکه چندین تله پدافندی را با کمک آمریکا و انگلیس و فرانسه در منطقه تدارک دیده بودند و هیچ کدام مانع از نفوذ موشکها و حتی پهپادهای ایرانی نشد.
تمام اینها و تمام آنچه که گفته نشد، گوشههایی از رویدادهایی است که به ماجرای غزه در عین اتفاقات تلخی که در آن دیار میافتد، روح بخشیده و آن را زیبا جلوه داده است. نتیجه آنکه دست قدرت خدا را در ماجرای غزه به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ دستی که یک صحنه رشد برای مسلمانان غزه و سایر مسلمانان ایجاد کرده و آنها را به همدلی کشانده و از سوی دیگر موجبات بیداری جهانی و گرایش به اسلام را در سایر ملتها و مذاهب دنیا فراهم آورده است و در آخر، شاید بتوان گفت صحنه غزه، صحنه نمود این آیه از قرآن است:
«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ ۚ وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ؛ و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هرگونه بخواهد، روزی (معنوی) میدهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان (یهودیان) میافزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد و همواره در زمین برای فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»
یادداشت: سعید شیری
انتهایپیام/