Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «نماینده» سیدناصر موسوی لارگانی در نشست علنی صبح امروز(چهارشنبه، ۱۹ خردادماه) مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود، با بیان اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به نمایندگی از بیش از ۵ میلیون نفر از مردم انقلابی، صبور، شجاع، شهیدپرور و کم توقع استان اصفهان چند کلامی با کاندیداهای ریاست جمهوری صحبت می کنم، گفت: در این روزها هر چه به صحبت ها و برنامه های شما عزیزان دقت کردم هیچ اثری از دردی سرطانی به نام زاینده رود خشک ندیدم لذا به صراحت می گویم که این بار اگر رای اصفهان را می خواهید راهش از مسیر زاینده رود می گذرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نماینده مردم فلاورجان در مجلس شورای اسلامی بر همین اساس تصریح کرد: احیای زاینده رود که کشاورزی، صنعت و گردشگری اصفهان پهناور به آن زنده است، در صدر خواسته های مردم استان از رییس جمهور آینده است. لذا آقای کاندیدای محترم! لطفا برنامه عملیاتی و زمان بندی شده برای احیای زاینده رود ارائه دهید که دیگر وعده و شعار قابل قبول نیست چرا که زاینده رود اکنون خشکیده است.

وی در ادامه خشک شدن زاینده رود را نمادی از بی تعهدی و خلف وعده دولت ناکارآمد روحانی دانست و افزود: روحانی وعده داد زاینده رود را زنده می کند اما اکنون بستری خشک شده و کویری برهوت را تحویل داده است. هر وجب از بستر کویر شده زاینده رود سندی از بی تقوایی سیاسی است.

موسوی لارگانی در ادامه با بیان اینکه حسن روحانی که در اجتماع بزرگ اصفهانی ها در ایام تبلیغاتی اش گفت این بار نوبت زاینده رود است، عنوان کرد: اما خود و دولتش جز وعده هیچ نکردند؛ در عوض اصفهان و صنایعش به گاو شیرده روحانی و نورچشمی های دولتش تبدیل شدند که نماد بارز آن فولاد مبارکه است؛ کاش برای روحانی و دفترش، وزرا و استاندارش، مردم اصفهان و زاینده رود هم به اندازه یک مدیر ناکارآمد و فاسد که در راس فولاد مبارکه به عنوان بزرگترین واحد صنعتی کشور قرار گرفته اهمیت داشتند. کاش استاندار و وزیر برای زاینده رود هم یقه می دردیدند.

این نماینده مردم در مجلس یازدهم همچنین با بیان این مطلب که ما مردم اصفهان توان نظاره بر خاموشی قلب و شاهرگ حیات استانمان را نداریم، اظهار کرد: آیا مطالبه مهم مردم اصفهان، نشدنی است که این چنین در برنامه های کاندیداها و مناظره ها مورد بی توجهی قرارگرفت؟ چرا موضوع مهمی مانند زاینده رود باید از سوی صداوسیما مغفول بماند. هر چند ثابت شده که برای برخی افراد در رسانه ملی، پول پاشی مدیران غیرقانونی و فاسد و تبلیغات شبانه روزی برای آنان، بیش از مطالبات و جلب اعتماد مردم اهمیت دارد.

وی افزود: در این سال ها شاهد بوده ایم که هر شخص فاسدی برای تبرّی از عملکرد فاجعه بارش با پول پاشی در رسانه ها و صدا وسیما ، یکه تازی می کند. تاسف بار است که یک مدیر متخلف با توزیع سالیانه بیش از ده‌ها هزار میلیارد تومان، بزرگترین مجتمع فولادی کشور و خاورمیانه را زمین گیر کرده اما به راحتی تریبون صدا و سیما را در اختیار گرفت.

موسوی لارگانی همچنین یادآور شد: وقتی مدیران صدا و سیما به نامه ها، نصایح دلسوزانه و تذکرات نمایندگان هیچ توجهی نکردند مجبور شدم در خصوص رویه نادرست آنتن فروشی به هر قیمتی صحبت کنم. مجلس انقلابی اجازه نمی دهد مدیران غیر قانونی و متخلف اینگونه از اعتماد عمومی مردم به صدا و سیما سوء استفاده کرده و حقایق را وارونه جلوه بدهند.

این عضو مجمع نمایندگان استان اصفهان در ادامه با بیان اینکه افزایش بی‌اعتمادی عمومی و عدم تحقق وعده‌ها، افسردگی و نارضایتی عمومی را به همراه دارد عنوان کرد: در شرایطی قرار داریم که هیچ‌کس نمی‌تواند حتی برای چند ساعتِ پیش‌رو، آینده کسب و کارش را پیش‌بینی کند. مردم از بس اطلاعات نادرست و دروغ از بعضی مسئولین شنیده اند، اعتمادشان سلب شده است. دولت روحانی همه رکوردهای رشد منفی اقتصادی را از آن خود کرد.

وی اضافه کرد: به اینها سرطان فساد را هم اضافه کنید. نمی خواهم بگویم در گذشته با مقوله فساد مواجه نبودیم. اما کیفیت و کمیت فساد در دولت روحانی رکوردی بر جای گذاشته که ابدا قابل قیاس با گذشته نیست. دولت روحانی به تمام معنا مصداق بارز فساد و رانت است. اشتهای این دولت به گونه ای است که روی مراکز با گردش مالی بالا دست می گذارد.

موسوی لارگانی همچنین با بیان اینکه نفت، پتروشمی، فولاد، ذخایر ارزی بانک مرکزی، بورس و صنعت خودرو بسیار مورد علاقه مدیران دولت روحانی بود، تأکید کرد: گزاف نیست اگر بگوییم مدیران دولت روحانی شیره جان این صنایع و مراکز را مکیده و متاسفانه چیز زیادی باقی نگذاشته اند. فقط به یکی از این بلایای روحانی اشاره می کنم و آن هم بورس است. البته مردم در بحث بورس از قوای قضائیه و مقننه انتظاری بیش از چند سخنرانی و توییت و مصاحبه داشتند.

نماینده مردم فلاورجان در مجلس یازدهم با یادآوری این مطلب که در بازار سرمایه ایران فسادی بزرگ رخ داده که نتیجه اش سلب اعتماد سهامداران شد، اذعان کرد: صحبت از رقمی بالغ بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است که در رقابت های انتخاباتی نیز از سوی تعدادی از کاندیداها به صراحت این رقم عنوان شد.

وی اضافه کرد: در موضوع حقوقی های بورس لازم به ذکر است ۹۰ درصد حقوقی ها شرکت هایی هستند که وابسته به دولت هستند و بیشترین فساد مربوط به ۱۹ ‌نماد تاثیرگذار و مهم بازار سرمایه است که فقط این ۱۹ نماد بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان در اوج فروخته اند اما در این ریزش کمتر از  ۹ هزار میلیارد تومان خرید داشته اند.

موسوی لارگانی همچنین در پایان در باب انتخابات به فرمایش مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: اگر نابسامانی، ناکارآمدی و ضعف در مدیریت‌ها وجود دارد، باید آن را با انتخاب درست و خوب و روی کارآوردن مدیریت مردمی و اسلامی جبران کرد نه با شرکت نکردن در انتخابات . البته مردم بسیار آگاهند که صف مرغ و روغن، بی ارزش شدن پول ملی و پاسپورت ایرانی، پودر شدن سرمایه ملت در کوره پولسوزی بورس، تعطیل شدن صنایع و کارخانجات، چند برابر شدن قیمت خودرو بی کیفیت ایرانی و شرطی شدن اقتصاد کشور نتیجه یک انتخاب غلط بود.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در پایان با بیان اینکه حالا که این فرصت ایجاد شده که با روی کار امدن یک دولت انقلابی، جوان و حزب اللهی، ریشه های فساد در دولت خشکانده شود، خاطرنشان کرد: همه باید با حضوری پرشور و آگاهانه در انتخابات ۲۸ خرداد، یک نه بزرگ به استمرار اشرافیت در دولت بگوییم . تنها راه حل برون رفت از شرایط فعلی، شرکت مردم در انتخابات است؛ ما نیاز به یک رئیس جمهور داریم نه یک رئیس دولت. هرگاه جمهوریت و اسلامیت هر دو مورد توجه قرار گیرد مشکلات به حداقل خواهد رسید. ان شاء الله با حضور چند ده میلیونی ملت پای صندوق های رای، شاهد پیروزی قاطع جریان انقلاب در انتخابات خواهیم بود.

پایان پیام/

منبع: نماینده

کلیدواژه: اصفهان انتخابات دولت هزار میلیارد تومان موسوی لارگانی دولت روحانی زاینده رود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت namayande.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «نماینده» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۷۳۰۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلی‌ها یادآور دوران «توفیق» بود.

 

          کارتون هادی حیدری به یاد کیومرث صابری (گل آقا). هادی حیدری خود از دست پروردگان مجله گل آقا و از همکاران آن بوده است


  
   نسل تازه‌ شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلی‌های دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمی‌کرد و کامل می‌آورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم می‌کاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
  
  روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامه‌ای خنثی شناخته می‌شد و می‌شود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمی‌آمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامه‌ها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه‌ "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه می‌شد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.

«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخست‌وزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نبود این امکان هرگز فراهم نمی‌آمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است. ( نامه‌های اولیه مرحوم رجایی به عنوان نخست‌وزیر به ابوالحسن بنی‌صدر رییس جمهوری که نثر شسته و رفته و لحن اداری‌تری دارد به ویرایش صابری است. بعدتر که اختلافات تشدید شد و در عنوان نامه‌ها به جای "برادر گرامی دکتر سید ابوالحسن بنی‌صدر مقام محترم ریاست جمهوری" تعابیر صریح و ساده را شاهدیم و لحن نامه‌ها هم کمی تند شده می‌توان حدس زد نیاز به بازنویسی و ویرایش او نبوده است. کتاب نامه‌های نخست‌وزیر به رییس جمهوری منتشر شده)

 مرحوم دعایی در اطلاعات ستون‌های روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهره‌های کلاسیک دیگر نیز می‌نوشتند.

  از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را می‌خریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار می‌زدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت می‌خواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوت‌اند.

  کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان می‌داد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمی‌ربود.

  این که در اوج جنگ و در روزنامه‌ای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صور‌اسرافیل" می‌نوشت.

  خیلی‌ها نمی‌دانستند نام اصلی «گل‌آقا» چیست و لو هم نمی‌داد مگر مواقعی که در همان ستون جدی می‌نوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.

 با این حال تصویری از او منتشر نمی‌شد و فراموش نمی‌کنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزب‌اللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز می‌کردم و نمی‌توانستم باور کنم گل‌آقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمی‌تر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرف‌هامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیت‌الله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگ‌تر بود اختلاف سنی زیادی حس نمی‌کردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامه‌نگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گل‌آقایی که در نوشته‌ها می‌شناختم با آن کاراکتر ذهن مرا به شدت درگیر کرده بود.

  گل‌آقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گل‌آقا» بر سر زبان‌ها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق"  که 6 سال بعد از راه‌اندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته می‌شد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور می‌شد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.

غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
   
  گل‌آقا در تمام دهۀ 70 نشریه‌ای مهم و خواندنی و تأثیر‌گذار بود که مطالب آن نقل می‌شد و از توقیف‌های 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گل‌آقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیت‌هایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپ‌های مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!

  او هیچ‌گاه دلیل توقف انتشار نشریه‌ای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه می‌توانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود. 
  
  انکار نمی‌کرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می‌شد با او در افتاد و نه نادیده‌اش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می‌کرد چه بسا سراغ او می‌آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم‌سو می‌شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل‌آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.

   این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی‌توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل‌آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"

  در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گل‌آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آ‌ن که چنین جمله‌ای را ننوشته بود اما ضرب‌المثل و به گل‌آقا منتسب شد.

  در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهواره‌ای هم البته خبری نبود اما گل‌آقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشت‌زهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیده‌ای که می‌زنند؟ شاغلام پاسخ می‌دهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم می‌گوید: درست است ولی آنها اول می‌زنند بعد می‌شمرند!"

    گل آقا چنان که اشاره شد آدمی مبادی آداب بود و وقتی دانست طنز کوتاه او در اطلاعات درباره مارگارت تاچر به سبب خانم بودن نخست وزیر انگلستان نوشته او را غیر اخلاقی جلوه داد رسما عذرخواهی کرد.

  از ویژگی‌های صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بی‌شک برخی از نوشته‌های او در کتاب‌های درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگی‌های صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

  الگوی اصلی گل‌آقا اما نه توفیق‌ها که  علی اکبر‌خان دهخدا بود. مشروطه‌خواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامه‌نگار و البته فرهنگ‌نویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
  

  از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب می‌رود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری می‌گوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر می‌رسید و نگاه‌مان نمی‌کرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمی‌کنید ولی آقا! این آقا گل‌آقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.

  آدم‌هایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته می‌شوند و در این 20 سال عیار او روشن‌تر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند. (این که صابری بسیار کوشید گل آقا را فراتر از نماد به عنوان یک نهاد تثبیت کند تا قائم به شخص او نباشد و بعد ادامه یابد و دختر و دوستانش مدتی بعد از مرگ در این راه کوشیدند و ناکام ماندند می تواند به عنوان شاهدی دیگر بر نظریه دکتر کاتوزیان هم باشد: ایران؛ جامعه کوتاه مدت که به ایران؛ جامعه کلنگی هم مشهور است و این که در ایران نهادها نمی مانند و قائم به افراد است و برای همین مدام شاهد روز از نو روزی از نو و نقطه سر خط هستیم!) 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیت‌الله خامنه‌ای (+عکس)/ نامه رهبری درباره مجله

دیگر خبرها

  • روحانی: پاسخ من به شورای نگهبان به زودی منتشر می‌شود تا مردم از سطح درک اعضای این شورا از مسائل حیاتی کشور مطلع شوند!
  • افشاگری روحانی درباره دلایل ردصلاحیتش
  • کنایه حسن روحانی به جنجال ساختن مسجد در پارک قیطریه/ مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد
  • عملیات وعده صادق همه مستضعفان جهان را امیدوار کرد
  • دویچه‌وله: تحریم‌ها ناکارآمد است اما غرب ناچار است تحریم کند!
  • نگاهی به تمام جنجال‌های کریمی قدوسی | گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟
  • دولت اجرای قانون مدیریت واحد شهری را تا تحقق کامل دنبال کند
  • برای وضعیت زاینده‌رود و آلودگی هوای اصفهان غصه می‌خورم
  • درخواست کریمی قدوسی از دولت افغانستان برای بررسی رگ و ریشه اش /سخنگوی سپاه ادعای جنجالی را تکذیب کرد /گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟