Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، در روزهای اخیر تصاویری در برخی رسانه‌ها و فضای مجازی در استان قزوین دست‌به‌دست می‌شود که پیرامون تخریب و حفاری در امامزاده‌ای تحت‌عنوان امامزاده کمال‌الدین منتسب به امام جعفرصادق(ع) در روستای وروق شهرستان آوج است و واکنش‌های مختلفی را از سوی کاربران فضای مجازی به‌همراه داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با توجه به حواشی به‌وجود آمده، بر آن شدیم تا با یکی از اهالی این روستا گفت‌وگو کنیم تا ببینیم ماجرا از چه قرار است.

مجتبی مرادی، یکی از اهالی روستای وروق در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در قزوین در شرح این ماجرا می‌گوید: روستای وروق بیش از 100 خانوار دارد. امامزاده‌ای در این روستا وجود دارد که 8 سال است در پی کنده‌کاری‌ها و حفاری‌های گوناگون در طی سالیان، در وضعیت بدی قرار گرفته است و متأسفانه اهالی روستا هم به‌دلیل بافت روستایی حاکم بر آن‌جا و این‌که دستشان به جایی بند نیست، قدرت پیگیری موضوع را ندارند و در همان پیگیری‌های اندک نیز میراث فرهنگی گفته این امامزاده تحت پوشش ما نیست و اوقاف باید آن را پیگیری کند و اگر کسی به‌طور شخصی بیاید آن‌جا را دست بزند تخلف محسوب می‌شود، اوقاف هم گفته این‌جا تحت پوشش ما نیست.

وی ادامه می‌دهد: طبق اطلاعاتی که بنده دارم، اوقاف به ۲ شیوه امامزاده‌ها را پوشش می‌دهد، نخست این‌که باید شجره‌نامه داشته باشند، و دوم این‌که باید امامزادهٔ معروفی باشد. این‌جا شجره‌نامه دارد اما در حفاری‌ها به سرقت رفته است، بنای این امامزاده هم مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه حداقل 300-400 سال قدمت دارد. حتی اگر بقعهٔ متبرکه هم نباشد، بنای تاریخی است. مزارهایی که اطراف این امامزاده وجود دارد نشان از قدمت آن می‌دهند.

حفاری‌ها در امامزاده هم‌چنان ادامه دارد

مرادی در ادامه عنوان می‌کند: حتی اگر این‌جا به‌عنوان امامزاده هم ثبت نشده باشد، حداقل این‌که یک مکان مقدس محسوب می‌شود. مگر چون این‌جا درآمد ندارد، نباید امور مربوط به آن پیگیری شود؟ مکان مقدس را چه کسی باید تحت پوشش قرار دهد؟ متأسفانه هنوز هم حفاری‌ها و کنده‌کاری‌هایی در این امامزاده انجام می‌شود و کسی هم جلودار متخلفان نیست.

مگر غیر از این است که اوقاف متولی مکان‌های مقدس است؟ در استان همهٔ مسؤولین مرتبط در جریان این موضوع هستند و می‌گویند اوقاف باید کار این امامزاده را پیگیری کند، ولی اوقاف می‌گوید تحت پوشش ما نیست، پس چه‌طور است که مساجد تحت پوشش اوقاف هستند، اما این‌جا به‌عنوان یک مکان مقدس تحت پوشش نیست؟ اگر اوقاف یا میراث پیگیری کنند و جلو بیایند دیگر کسی جرأت نمی‌کند به حفاری‌ها ادامه دهد. اگر این دستگاه‌ها جلو بیایند اهالی نیز برای تعمیر این امامزاده همکاری می‌کنند.

وظیفهٔ مسؤولین است که بروند حفاران را پیدا کنند، نباید از اهالی انتظار داشته باشند حفاران و هتک‌حرمت‌کنندگان به امامزاده را به آنان معرفی کنند. این منطقی نیست که بخواهند اهالی کسی را معرفی کنند. مگر دزد بیاید به خانهٔ شما بزند، نیروی انتظامی به شما می‌گوید دزد را معرفی کن تا من او را دستگیر کنم؟ یا نیروی انتظامی طبق وظیفه به‌دنبال دزد می‌گردد؟ مردم بارها از این امامزاده حاجت گرفته‌اند و درست نیست امامزاده در چنین شرایطی باشد.

 

 

 

 

هیچ سبقه‌ای در سازمان اوقاف استان از این امامزاده وجود ندارد

علی‌رغم این‌که روز گذشته از سوی اداره‌کل اوقاف و امور خیریهٔ استان قزوین بیانیه‌ای در خصوص ثبت نبودن این مکان در لیست بقاع متبرکهٔ استان صادر شده بود، تصمیم گرفتیم پای صحبت‌های اختصاصی مدیرکل این دستگاه بنشینیم تا به موشکافی این تصاویر و ادعاها بپردازیم.

حجت‌الاسلام سیدمصطفی مجیدی، مدیرکل اوقاف و امور خیریهٔ استان قزوین در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می‌گوید: بنده در تعجب هستم که چرا اهالی از پاس‌کاری این موضوع بین سازمان‌های میراث فرهنگی و اوقاف سخن می‌گویند. ما برای نخستین بار است شنیده‌ایم امامزاده‌ای تحت‌عنوان کمال‌الدین در این روستا واقع شده است، به این صورت که کمتر از یک ماه است شخصی تصاویری را از تخریب مکانی در فضای مجازی برای بنده ارسال کرد و مدعی بود این مکان امامزاده است. بنده سپردم که همکاران ما در شهرستان بوئین‌زهرا این موضوع را بررسی کنند.رئیس اداره اوقاف این شهرستان به‌صورت حضوری به این روستا رفت و تصاویری را نیز برای بنده ارسال کرد. آن‌جا قبرستان عمومی روستا است و یک منطقهٔ صعب‌العبور است که حدود 20 دقیقه الی نیم‌ساعت هم پیاده‌روی داشته است. ما هیچ سبقه‌ای از این فضا در سازمان اوقاف و امور خیریه تحت‌عنوان امامزاده نداریم، این‌که اهالی معتقدند آن‌جا امامزاده است، عقیدهٔ آن‌هاست و ما نیز این موضوع را تأیید یا تکذیب نمی‌کنیم، اما ما چیزی به‌عنوان مستند در این رابطه نداریم که آن‌جا جزو بقاع ثبت‌شدهٔ استان باشد و اطلاعات کامل و جامعی هم از این مکان وجود ندارد.

اگر اهالی معتقدند آن‌جا مکان مقدسی است، چرا هتک‌حرمت کرده‌اند؟

در ادامهٔ صحبت‌ها، حجت‌الاسلام مجیدی به موضوعی اشاره می‌کند که تا حدودی تأمل‌برانگیز است. وی اظهار می‌کند: جایی که این مکان در آن واقع شده، نه محل رفت‌وآمد توریست است و نه عموم مردم در آن رفت‌وآمد دارند. بنابراین چطور مردم روستایی با بافت سنتی و مذهبی، زمانی‌که معتقدند این مکان مقدس بوده و متعلق به فرزند حضرت‌رسول(ص) است، تا این اندازه به این مکان بی‌احترامی کرده‌اند و از کف تا سقف آن را با زغال از اسامی و کلمات مختلف دیگر پر کرده‌اند؟ بنده خودم یک روستازاده هستم و تصور نمی‌کنم ما روستایی‌ها اگر مکانی را به‌نام بقعه داشته باشیم چنین فضایی را بر آن حاکم کنیم. این‌که اهالی روستا می‌گویند آن‌جا برای یافتن دفینه و گنج، کنده‌کاری شده است، متأسفانه موضوعی است که ما در قزوین در اماکن مقدسه و بقاع متبرکه مبتلابه آن هستیم و افرادی با هدف یافتن گنج، به بقاع متبرکه هتک‌حرمت می‌کنند و چون اکثر بقعه‌ها در بیابان‌ها و کوه‌ها و دشت‌ها واقع شده‌اند و امکان حضور همه روزهٔ ما در این مکان‌ها وجود ندارد، به بهانهٔ گنج تخریب می‌شوند. البته ما پیگیر این موضوعات هستیم و در بسیاری از موارد نیز جسارت‌کنندگان به بقاع دستگیر شده‌اند. اما در رابطه با این موضوع خاص، جدا از بحث تخریب این فضا به بهانهٔ گنج، در و دیوار آن‌جا فریاد می‌زند که حتی اهالی روستا نیز اعتقادی به این مکان ندارند، زیرا اگر چنین بود این‌قدر راحت در قبرستان عمومی روستا این اتفاقات رخ نمی‌داد، البته اگر یک جای پرت و دورافتاده از روستا بود و در معرض دید اهالی روستا قرار نداشت، ممکن بود ادعاهای اهالی روستا راحت‌تر پذیرفته شود، اما اکنون شاهدیم که آن‌جا فضای داخل روستا است و تنها مردم خود روستا به آن‌جا تردد دارند و اگر واقعاً معتقد بودند که این مکان امامزاده است، تا این اندازه هتک‌حرمت به آن اتفاق نمی‌افتاد و اجازه ٔ تعرض به این امامزاده را نمی‌دادند.

 

 

اگر اهالی شجره‌نامهٔ چنین امامزاده‌ای را دارند، به اوقاف تحویل دهند

مدیرکل اوقاف و امور خیریهٔ استان قزوین در ادامه به این موضوع اشاره می‌کند که اهالی روستا مدعی هستند این امامزاده دارای شجره‌نامه است. وی می‌گوید: بنده شنیده‌ام اهالی روستا ادعا کرده‌اند این امامزاده دارای شجره‌نامه است، اگر چنین ادعایی صحت دارد، شجره‌نامه را به اوقاف تحویل دهند تا ما بررسی کنیم. البته رئیس اداره اوقاف شهرستان بوئین‌زهرا که جهت بررسی موضوع به این روستا رفته بود، تلاش کرده بود با این نگاه وارد شود که حتی اگر آن‌جا بقعه هم نباشد، شاید محلی برای عبادت و راز و نیاز مردم روستا باشد و نیاز است آباد شود. بر این اساس نیز موضوع را پیگیری کرده بود و به اهالی پیشنهاد داده بود که بنایی در آن‌جا شکل بگیرد که از حالت فعلی در بیاید. متأسفانه برخی افراد در فضای مجازی از باب بی‌اخلاقی وارد این ماجرا شده‌اند و دستگاه‌های اجرایی را محکوم به کوتاهی می‌کنند، اگر قدری انصاف داشته باشند باید ابتدا علم خود را در این رابطه کامل کرده و سپس اظهارنظر کرده و ما را متهم کنند.

مگر امامزادگان محل اقتصاد و کاسبی اوقاف هستند؟

در ادامهٔ گفت‌وگو نیز حجت‌الاسلام مجیدی در رابطه با ادعای اهالی در خصوص نداشتن آوردهٔ مالی برای اوقاف از سوی امامزاده به‌عنوان دلیل عدم پیگیری اوقاف سخن گفته و اظهار می‌کند: اوقاف و امور خیریهٔ استان قزوین 263 بقعهٔ ثبت شده دارد، مگر کدام بقعه برای ما آوردهٔ مالی دارد؟ مگر نعوذبالله امامزادگان محل اقتصاد و کاسبی هستند که برای اوقاف آوردهٔ مالی داشته باشند؟ امامزاده‌حسین(ع) به‌عنوان بزرگ‌ترین امامزادهٔ استان که نذورات و درآمد دارد، بیش از 10 برابر درآمد خود امامزاده را صرف حل و فصل مسائل و مشکلات مربوط به بقعه می‌کنیم. مگر چیزی از این درآمدها به خزانهٔ جمهوری اسلامی واریز می‌شود که اکنون اهالی حرف از درآمد می‌زنند؟ وی ادامه می‌دهد: 263 بقعه در استان قزوین وجود دارد. از این تعداد بقاع، کمتر از 25 بقعه دارای نذورات هستند، این نذورات که می‌گویم شاید برای مثال سالی کمتر از 200 هزار تومان است، بقیهٔ بقاع نذورات ندارند، پس چطور اوقاف این امامزاده‌ها را نگه‌داری می‌کند؟ نکتهٔ دیگر این‌که هنوز ثابت نشده این مکان بقعه است یا نه، اگر بقعه نباشد که ما نمی‌توانیم به این مسئله ورود کنیم. اهالی روستا هم به‌جای این‌که در رسانه‌ها مدعی شوند این‌جا شجره‌نامه دارد، شجره‌نامه را بیاورند تحویل اوقاف دهند و یا نسب و سبب آن را به ما بگویند تا ما از طریق کتب تاریخی که اسامی اماکن مقدسه در کشور را انشا کرده‌اند، موضوع را بررسی کنیم.

ما مکلفیم از امامزاده‌سازی جلوگیری کنیم

حجت‌الاسلام مجیدی به موضوع امامزاده‌سازی توسط مردم محلی اشاره کرده و اذعان می‌کند: یکی از تکالیفی که ما در اوقاف داریم، جلوگیری از امامزاده‌سازی است. متأسفانه برخی از روستاها از این مسئله سواستفاده می‌کنند تا محله و روستایشان رونق بگیرد و توجه خاصی به آن شود. ما به‌عنوان متولی این حوزه در استان قطعاً به‌شدت مخالف این موضوع هستیم و در مقابل افرادی که بخواهند به این شیوه عمل کنند و از ساحت مقدس امامزادگان سواستفاده کرده و با احساسات مردم بازی کنند، ایستاده‌ایم. البته نسبت به این مکان چون مدرک و مستندی نداریم قضاوتی هم نمی‌کنیم، تا بررسی شود و ببینیم در کتب تاریخی چنین بقعه‌ای موجود است یا خیر، چون همهٔ بقاع متبرکهٔ استان از قدیم‌الایام تاکنون 263 بقعه موجود و ثبت شده است و این بقاع طی چند مرتبه تحقیق و بررسی ثبت شده‌اند، اما نام این مکان را نخستین بار است که می‌شنویم و آن چیزی هم که بنده از این بنا در تصاویر متوجه شده‌ام این بنا از سنگ و گل است و چیز خاصی در معماری آن وجود ندارد که بخواهد تاریخی باشد و به‌نظر نمی‌رسد قدمتی داشته باشد.

این بنا در لیست بناهای ثبت ملی میراث فرهنگی نیست

پس از اظهارات مدیرکل اوقاف و امور خیریه مبنی بر ثبت نبودن این مکان در لیست بقاع متبرکهٔ قزوین، بر آن شدیم تا از مدیرکل میراث فرهنگی استان پیگیر شویم تا ببینیم آیا این مکان در لیست مکان‌های تاریخی قرار دارد یا خیر و دلیل این حجم از حفاری در این مکان چیست؟ علیرضا خزائلی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان قزوین در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می‌گوید: این بنا در لیست بناهای ثبت ملی میراث فرهنگی قرار ندارد. ما تنها در رابطه با بناهایی که مالکیت آن‌ها با میراث فرهنگی است، موظفیم کار مرمت را انجام دهیم. در رابطه با بناهای دارای مالکیت و ثبت شدهٔ ملی نیز طبق قانون با کمک مالک دولتی یا مالک بخش خصوصی کارهای مربوط به آن را انجام می‌دهیم.

وی ادامه می‌دهد: نکته‌ای که در رابطه با این مکان وجود دارد این است که انتشار این تصاویر و این ویدئوها از این مکان در فضای مجازی، مدتی پس از حضور همکاران ما در این محل و برگزاری جلسات و هم‌چنین حضور همکاران یگان حفاظت در این محل بوده است و یک پرسش جدی وجود دارد که به چه دلیل این اتفاق افتاده است و بعد از این حضور، این ماجراها پیش آمده است؟ دردناک‌ترین صحنه‌ای که ما در این مکان شاهد آن بودیم، هتک‌حرمتی بود که آن‌جا به قرآن کریم شده بود، در یک روستا با وجود مسؤولینی اعم از دهیار و شورای روستا، چطور اجازه داده‌اند چنین هتک‌حرمتی صورت بگیرد؟ افرادی در یک بنایی که ثبت ملی هم نیست، ورود کرده‌اند و حفاری‌‌هایی انجام داده‌اند و تصاویر آن نیز در فضای مجازی منتشر شده است.

سؤال جدی ما این است که این روستا، روستای بین راهی نیست که محل تردد عابران باشد، هم‌چنین معمولاً بافت اجتماعی روستاها به‌گونه‌ای است که حضور افراد غریبه در آن به‌راحتی قابل شناسایی هستند، این بنا هم در بخشی از قبرستان روستای وروق قرار دارد، ما بسیار مشتاقیم که بدانیم چطور غریبه‌ها وارد این روستا می‌شوند و حفاری می‌کنند که کسی آن‌ها را ندیده و شناسایی نمی‌کند؟ ما قطعاً بابت حفاری‌های غیرمجاز پیگیری‌های قضایی لازم را خواهیم داشت اگر روستاییان حداقل یک شماره پلاک ماشین از حفاران به ما معرفی کنند. وی اظهار می‌کند: حفاری غیرمجاز عملی مذموم و غیرقانونی است که اگر در هر مکانی اتفاق بیفتد قابل پیگرد قضایی است. از سوی دیگر به‌نظر نمی‌رسد این بنا خیلی قدیمی باشد، سن مصالح به اندازه‌ای که اهالی می‌گویند نمی‌رسد و قدمت بنای فعلی بسیار کمتر از سنی است که اهالی مدعی هستند.

 

 

 

رسانه‌ها موظفند دقیق‌تر به این مسائل بپردازند

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین در ادامهٔ گفت‌وگو عنوان می‌کند: البته ممکن است در پیگردی‌های بعدی ما با بنایی قدیمی مواجه شویم، بنابراین تا گزارش تخصصی توسط کارشناسان به ما نرسد نمی‌توانیم در رابطه با قدمت این بنا اظهارنظر کنیم، اما در حال حاضر با توجه به بنای موجود در تصاویر و گزارشی که همکاران ما آماده کرده‌اند، سن این بنا به مراتب بسیار کمتر از عددی است که اهالی روستا مدعی آن هستند. وی بیان می‌کند: رسانه‌ها باید دقیق‌تر به این موضوع بپردازند، چون موضوع ویژه و خاصی است، و برای ما نیز جای سؤال است که منتشرکنندگان این تصاویر و ویدئوها چه کسانی هستند و چرا در این زمان و پس از حضور رئیس ادارهٔ اوقاف شهرستان بوئین‌زهرا و رئیس ادارهٔ میراث فرهنگی شهرستان آوج در این روستا و برگزاری جلسه با دهیار و تقسیم وظایف جهت رسیدگی به موضوع، این تصاویر منتشر شده است؟ به هر حال همهٔ ما مسلمان و شیعه هستیم و این‌جا دیگر بحث کم‌کاری احتمالی دستگاه‌ها مطرح نیست، بلکه بحث هتک‌حرمت به قرآن است که بسیار دردناک و تأسف‌بار است.

بحث حفاری برای ما مطرح نشده است

برای روشن‌تر شدن ماجرا، به‌سراغ بخشدار مرکزی آوج رفتیم تا ماجرا را از زبان وی بشنویم و جویای صحت و سقم آن شویم. حمید صوفی‌نیارکی، بخشدار مرکزی آوج در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در قزوین می‌گوید: اخیراً برای بنده نیز تصاویری در رابطه با این امامزاده در فضای مجازی ارسال شده است، البته در گفت‌وگوهایی که داشته‌ایم بحث حفاری مطرح نشده، بلکه تنها شاهد تصاویری بودیم که آثار تخریب ناشی از عدم نگه‌داری صحیح در آن دیده می‌شد. وی ادامه می دهد: ما در شهرستان آوج به‌طور مستقل اداره اوقاف نداریم، بنده با اداره اوقاف شهرستان بویین‌زهرا صحبت کردم و یک نفر نیز به‌عنوان نماینده از سوی دهیاری و شورای این روستا برای پیگیری امور مربوط به آن تعیین شده است، مبلغ 10 میلیون تومان نیز به این روستا تخصیص داده شده و قرار است با خودیاری و کمک خیرین این بنا بازسازی شود. بخشدار مرکزی آوج در ادامه اذعان می‌کند: اهالی روستاها معمولاً در تخریب مکان‌ها، این‌گونه موارد را به حفاری نسبت می‌دهند، در حالی‌که این تنها تحلیل و برداشت اهالی است و واقعیت چیز دیگری است، با این وجود بنده رخ دادن چنین اتفاقی در این روستا را تأیید یا تکذیب نمی‌کنم و موضوع نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد و لازم است این موضوع با حضور نیروی انتظامی و میراث فرهنگی پیگیری شده و کارشناسی‌های لازم انجام شود و در صورت صحت این امر، پیگیری‌های لازم صورت گیرد. بنده با میراث فرهنگی نیز هماهنگ می‌کنم که از این مکان بازدید داشته باشند تا اگر موضوع حفاری در این روستا مطرح است، با بررسی‌های بیشتر، هم بحث حفاظت از مکان و هم پیگیری افرادی که دست به چنین کاری زده‌اند در دستور کار قرار بگیرد.

 

 

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، موضوع حفاری در روستای وروق در مکانی منتسب به امامزاده کمال‌الدین و تخریب این مکان و هتک‌حرمت به قرآن کریم، موضوع مهمی است که لازم است دستگاه‌های مربوطه از جمله میراث فرهنگی، اوقاف، نیروی‌انتظامی و حتی دستگاه قضا ورود جدی‌تری به این موضوع داشته باشند تا با بررسی زوایای مختلف این مسئله، حقایق آن آشکار شود.

گزارش از معصومه امینی

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: استان قزوین مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان قزوین حفاری های غیرمجاز اوقاف و امور خیریه ادامه می دهد استان قزوین نیروی انتظامی فضای مجازی میراث فرهنگی اهالی روستا بقاع متبرکه اداره اوقاف حجت الاسلام داشته باشند امامزاده هم امامزاده ای وجود ندارد رئیس اداره دستگاه ها شجره نامه مکان مقدس هتک حرمت حفاری ها رسانه ها تحت پوشش ثبت شده مکان ها شده اند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۸۳۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در این روستا یک شب در سال همه کوفته می خورند | مراسم «اوکوز قوربانی» در روستای اسفنجان شهرستان اسکو

به گزارش همشهری آنلاین، در سی و ششمین روز بهار اهالی روستای اسفنجان اسکو به نیت بارش باران و دفع بلا از روستا گاوی را قربانی کرده و با گوشت آن کوفته درست می کنند.

روز پنجشنبه ششم اردیبهشت ماه مصادف با سی و ششمین روز بهار به روستای اسفنجان آمدم تا راوی مراسم سنتی چندین صدساله باشم که به اعتقاد مردم محلی این رسم سنتی ریشه در اعتقادات و باور دیرینه این مردم دارد.

ساعت ۸و ۳۰ دقیقه صبح خود را به روستای اسفنجان می رسانم، روستایی آباد و سرسبز با انبوه درختان گردو، بادام و میوه های مختلف که شکوفه های اردیبهشتی در سرشاخه های درختان به رقص درآمده و نوید میوه های آبدار و خوشمزه را می دهند.

اهالی روستا در محله ها پرتعداد هستند، از پسر جوانی آدرس محل اجرای مراسم قربانی را می پرسم «۲۰۰ متر دیگر هم که بروی به مسجد جامع می‌رسی، در همان میدان منتظر باش همه چیز را می بینی.»

به حرفش گوش می کنم و جلوتر می روم، مقابل مسجد جامع چند نفر از ریش سفیدان روستا روی نیمکت نشسته اند. یک آقای جوان هم یک دستگاه کارتخوان دستش گرفته و ایستاده. «سلام آقا صبح به خیر، من خبرنگارم آمدم از مراسم قربانی شما گزارش بنویسم، راهنماییم می کنید که مراسم کجا برگزار می شود و نحوه اجرای آن چطور است؟» متوجه می شود که اطلاعاتی خاصی ندارم در حالی که کارت یکی از اهالی را به کارتخوان می کشد «خانم کمی صبر کن همه چیز را خودت می بینی و می توانی بنویسی.»

خُب باشه، یه سوال این کارتخوان برای چیه و شما چکار می کنی؟ نگاهم می کند و می گوید: «از یک هفته مانده به اجرای مراسم سنتی «اوکوز قوربانی» اهالی روستا در خرید قربانی مشارکت می کنند و هر خانوار هر چقدر که بتواند سهیم می‌شود. معمولا از ۳۰۰ هزار تومان تا چهار، پنج میلیون تومان کمک می کنند؛ امسال دو راس گاو به قیمت ۳۲۰ میلیون تومان خریداری شده.

تا حرف هایش تمام شود برای چند نفر از اهالی روستا کارت می کشد.

روبه روی مسجد جامع پیرمردی روی نیمکت نشسته، کنارش می روم، سلام و صبح به خیر و احوالپرسی می کنیم؛ حاج آقا به سلامتی شما چند سال داری؟ من متولد سال ۱۳۱۷ هستم و ۸۵ سال سن دارم.

از چند سالگی مراسم «اوکوز قوربانی» را به یاد می آوری؟ از بچگی، پسربچه چهار، پنج ساله ای بودم که دنبال قربانی راه می افتادیم و کوچه به کوچه می رفتیم.

فلسفه این قربانی چیه؟ اجداد ما این قربانی را به نیت دفع بلا از روستا و داشتن محصولات کشاورزی پربار و بابرکت انجام می دادند و سینه به سینه منتقل شده است.

البته ما شنیده ایم ایام قدیم در این منطقه بادهای بسیار شدیدی می وزید که باعث تخریب محصولات کشاورزی می شد اهالی روستا نیت می کنند برای کاهش بادها و تبدیل شدن آن به بارش باران قربانی کنند تا بلا دور شود.

روز اصلی برگزاری مراسم چه روزی است؟ مراسم سنتی قربانی کردن سی و ششمین روز بهار است. یا به عبارت دیگر اولین پنجشنبه اردیبهشت ماه.

اگر سی و ششمین روز بهار با اولین پنجشنبه اردیبهشت ماه مصادف بود که خیلی عالی است اگر نه چند روز قبل یا چند روز بعد برگزار می‌شود که مصادف با روز پنجشنبه باشد.

قربانی را آوردند

حرف هایم با حاج آقای ۸۵ ساله گل انداخته، کمی آن طرف تر پسر بچه ای دوان دوان خود را به بابابزرگش می رساند «حاجی بابا قربانی را آوردند.»

سرم را بلند کرده و می بینم از سمت چپ و به اصطلاح محلی از «بالا محله»

چند نفر از مردان و جوانان روستا یک راس گاو نر بزرگ قهوه ای رنگ را در حالی که طنابی به دور گردن او انداخته اند مقابل مسجد جامع می‌آورند.

یکی از اهالی روستا می گوید «خانم خبرنگار مراسم از حالا شروع می شود، این گاو قربانی را محله به محله می گردانیم اگر دوست داشتی می توانی با ما بیایی» سپس نگاهی به کفش هایم می کند «آهان کفش ورزشی پوشیدی می توانی بیایی.»

چشم می گویم و راه می افتیم.

از محله میدان به محله پایین و از آنجا به محله «شَهَر یُولی» می رویم. کوچه‌های روستا آسفالت هستند.

شب کوفته خوران

گاو قربانی که از محلات رد می شود زنان و مردانی را می بینم که جلوی در خانه ایستاده و بشقابی به دست گرفته اند.

دو پیرزن روستایی چادرگلدار به سر کرده و منتظر رد شدن قربانی از محله هستند.

سلام حاج خانم؛ سلام دخترم، مثل اینکه اهل این روستا نیستی؟ نه نیستم، امروز اینجا مهمانم.

می توانی تا شب بمانی تا برایت کوفته درست کنم. آخه امشب همه اهالی روستا برای شام کوفته می خورند.

موضوع برایم جالب می شود.

حاج خانم بشقاب گردو را در کیسه سفید پسر جوان می ریزد و می گوید «امشب همه اهالی روستا مهمان دارند» و شام کوفته می پزند.

گوشت قربانی بین همه اهالی روستا پخش می شود و خودمان هم کمی گوشت دیگر به آن اضافه می کنیم. امروز و امشب تمام اسفنجانی هایی که مقیم شهرهای تبریز، اسکو، خسروشهر، سهند و سایر شهرهای اطراف هستند به اسفنجان می آیند و در مراسم شرکت می کنند و شب هم هر خانواده برای شام کوفته درست می کند. «این یک رسم سنتی و قدیمی است و ما همه به آن اعتقاد داریم.»

راستی حاج خانم اسم شما چی بود؟ عرفان خانم بنویسی کافیه. اونم چشم

حاج خانم همسایه هم در تکمیل صحبت های او ادامه می دهد: ما اسفنجانی ها هر شهری که باشیم باید امروز به روستا بیاییم و در این مراسم شرکت کنیم.

راستی تا گوشت قربانی نیاید ما دست و دلمان به کار پختن کوفته نمی رود. حتی ۲۰ بار هم کوفته بپزیم به طعم و خوشمزه گی کوفته گوشت قربانی نمی رسد.

تحفه ای تقدیم جوانان

حاج خانم این بشقاب گردو چی بود که در کیسه سفید ریختی؟ وقتی گاو قربانی را محله به محله می گردانند چند پسر جوان کیسه های سفیدی به دست گرفته و همراه گاو قربانی حرکت می کنند هر کدام از اهل محل تحفه ای به آنها می‌دهند. بعضی ها به نیت نذر و نیاز و برطرف شدن حاجت می دهند و بعضی هم نذر ندارند و فقط برای تشکر از جوانان است.

ما الان ۵۰ سال است که هر سال یک بشقاب گردو به این جوانان هدیه می دهیم.

ممکن است خانواده ای یک قواره پارچه پیراهنی یا یک جفت جوراب، پول نقد، میوه و نان محلی بدهد.

خلاصه اینکه هر کس هرچی عشقش می کشد می دهد.

با این حاج خانم ها که گرم صحبت شدم اهالی روستا دو محله «حمام و علی اصغر» را هم پشت سر گذاشتند.

به حاج خانم جلیل زاده می گویم حالا که اهالی رفتند من از کجا بروم که آنها را پیدا کنم «دخترم نگران نباش همه محله ها به هم راه دارند فکر کنم الان به محله «عیدآوا» می روند. همین کوچه را بروی بالا بهشان می رسی.»

کوچه های آسفالت و سربالایی را طی می کنم. به نفس نفس زدن افتادم.

فکر می کنم گاو قربانی را دو، سه تا محله دیگر هم بگردانند قربانی می کنند و تمام می شود. در حالی که سخت در اشتباه بودم و کلی کار داریم.

نمی دانم از کدام محله رفتم و به کجا رسیدم، خبری از اهالی روستا که گاو قربانی را می گرداندند نبود کمی استراحت می کنم. موتورسواری از کنارم رد می شود؛ آقا چه خبر از قربانی، کجا برده‌اند؟ از محله باباحسن می‌آورند به پیرسنگ.

پُرسان پُرسان به محله باباحسن می روم، تعداد اهالی روستا که همراه گاو قربانی حرکت می کنند بیشتر شده است. اکثر آنها پسران جوان و نوجوانان هستند.

دوباره با آنها همراه می شوم. از اینکه در بین آنها خبری از خانم ها نیست -حتی یک نفر خانم- تعجب می کنم. از یکی از اهالی روستا می پرسم پس خانم ها کجا هستند آنها گاو قربانی را همراهی نمی کنند؟ نه، زنان روستا به دنبال گاو قربانی نمی آیند. آنها در قربانگاه منتظر هستند.

خب الان برنامه چیه؟ الان گرداندن گاو قربانی در تمام محله های روستا تمام شده و از محله «باباحسن» به طرف پیرسنگ می رویم.

«پیرسنگ» چیه؟

«پیرسنگ» در کوه واقع شده و چند تا سنگ قبر هم آنجا هست. آنجا گاو قربانی را سه بار دور «پیرسنگ» می گردانند بعد به «قوربان داغی» می برند و ذبح می کنند.

قبل از اینکه به «پیرسنگ» برویم گاو قربانی را به قنات «عیدآباد» یا «عید آوا» که در مسیر بود برده و به او آب می‌دهند.

به طرف «پیرسنگ» حرکت می کنیم. اهالی می گویند از کوچه های روستا تا «پیرسنگ» حدود سه کیلومتر است.

در راه «پیرسنگ» با یکی دیگر از اهالی روستا همکلام می شوم. این پیرمرد روستایی هم مثل سایر اهالی هرسال در این مراسم شرکت می کند. وقتی از کم و کیف مراسم می پرسم می گوید:در زمان های قدیم کاروان های زیادی برای هفته بازار اسفنجان از این مسیر رفت و آمد می کردنداهالی روستا از گوشت قربانی در بین این کاروانیان هم توزیع می کردند.

البته چند سال قبل که روستا مثل حالا بزرگ نبود یک گوسفند قربانی می کردند ولی الان که جمعیت روستا زیاد شده یک یا دو راس گاو قربانی می شود.

همین طور که به طرف «پیرسنگ» حرکت می کنیم چندین بار صدای سلام و صلوات بلند می شود.

آقای مسنی که در جلو و کنار گاو قربانی حرکت می کند به نیت شهدای صدر اسلام تا کنون با صدای بلند صلوات می فرستد و اهالی با او همراهی می کنند.

یک ساعت و شاید هم بیشتر در دامنه کوه جلو می رویم تا به پیرسنگ می رسیم.

دیگر نای رفتن ندارم به شدت تشنه ام و پاهایم خسته از این همه کوهپیمایی.

پسر نوجوانی دو بطری آب در دست گرفته و همراه اهالی به طرف کوه می رود. از پشت سر صدایش کرده و آب می خواهم. یکی از بطری های آب را از او گرفته و سر می کشم.

با همه خستگی به پیرسنگ می‌رسیم. گاو قربانی بیچاره هم خیلی خسته شده، پاهایش همراهی نمی کند تا به محل اصلی برسد. چند نفر از جوانان هل می دهند. بالاخره حرکت می کند.

برای رسیدن به مقبره «پیرسنگ» حدود ۲۰ تا ۳۰ عدد پله کم ارتفاع کار کرده اند ولی اهالی ترجیح می دهند از تپه ها بالا بروند.

به محل اصلی «پیرسنگ» می رسیم. اینجا چند مورد سنگ قبر بزرگ می بینم که شکسته شده و هر کدام به طرفی پرت شده اند.

اهالی روستا نمی دانند این سنگ قبرها متعلق به چه کسانی هستند. حتی نمی دانند این «پیرسنگ» که گاوقربانی را سه بار دور آن می گردانند متعلق به کسی است یا نه.

دزدان عتیقه به هیچ چیز رحم نمی کنند؛ اهالی می گویند این سنگ قبرهای شکسته شده را دزدان عتیقه به این روز انداخته‌اند.

آنها به هیچ چیز رحم نمی کنند. چند سال پیش بود که در روستا تخریب قبرها توسط افراد ناشناسی که دنبال عتیقه بودند دهان به دهان می گشت.

پیرسنگ در تسخیر زباله های پلاستیکی

آنجا یک مقبره ای دیدم که در آن بسته بود. چشم هایم را به پنجره نزدیک کرده و داخل آن را نگاه کردم ولی به جز مزار و قبر همه چیز داخل آن بود و بیشتر زباله های پلاستیکی آنجا را به تصرف خود درآورده بود.

خلاصه هر چه که بود گاو قربانی را سه بار دور پیرسنگ گرداندند. همان آقای مسن که اسمش را نمی دانم و طناب دور گردن گاو را گرفته بود بعد از سه بار گرداندن گاو درخواست کرد فاتحه ای برای شهدا و همه آنهایی که در این منطقه به خاک سپرده شده اند خوانده شود.

اهالی همه باهم فاتحه می خوانند و صلوات می فرستند.

پاترولی که ناجی من شد

اعلام کردند همه باهم به طرف «قوربان داغی» می رویم.

«قوربان داغی» کجاست؟ مرد میانسال دستش را به طرف قله کوهی گرفته و می گوید: آن قله کوه را می بینی که مردم یواش یواش به آن سمت می روند آنجا قوربان داغی است.

تا آنجا چقدر فاصله است؟ حدود دو کیلومتر باید کوهنوردی کنیم.

مانده بودم چطور به پاهای خسته ام بگویم که هنوز دو کیلومتر دیگر باید برویم و به قوربان داغی برسیم.

خستگی بد جوری توانم را گرفته بود. اما خدا همیشه سربزنگاه به کمک آدم می آید.

سرم را انداختم پایین و از پله ها کم ارتفاع پیرسنگ پایین می آمدم که یکی از اهالی روستا انگار که از ریخت و قیافه و پاهای خسته ام خبر داشته باشد صدایم کرد و گفت" خانم شما خبرنگاری؟

بله؛ من تا «قوربان داغی» با ماشین می روم اگه بخواهید می توانید با ما بیایید.

مگر تا بالای کوه هم ماشین می رود؟ بله، ماشین پاترول اگر کمک فنر داشته باشد تا نوک قله هم می رود.

خیلی خوشحال شدم و سراغ ماشین پاترولش را گرفتم.

به قول خودش از ماشین پاترولش فقط موتورش سالم و بی نقص بود. «خانم خبرنگار شرمنده، به سر و وضعش نگاه نکن، این ماشین برای کارم است شاید خیلی درب و داغون باشد ولی موتورش سالم است و هیچ نقص فنی ندارد. صحیح و سالم به آنجا می رویم.»

سریع بالا می روم و می نشینم، یکی از فامیل هایشان هم داخل پاترول نشسته. «دخترم نترس بیا بالا» این ماشین کوه و کمر است. حتی نیسان هم نمی تواند کوه را بالا برود ولی پاترول با کمک فنرهایش به راحتی حرکت می کند.

به آرامی حرکت می کنیم و چند دقیقه بعد به قوربان داغی می رسیم. تشکر کرده و پیاده می شوم و می گویم «اجازه می دهید موقع برگشتن هم با شما بیایم من خیلی خسته شدم» بله حتما منتظر می شوم کارتان تمام شود.

ذکر مصیبت اهل بیت

از دیدن انبوه جمعیتی که در قوربان داغی منتظر رسیدن گاو قربانی هستند تعجب می کنم.

اهالی روستاهای دور و نزدیک از شهرهای مختلف آمده بودند.

تا رسیدن گاوقربانی یکی از اهالی روستا با میکروفنی که در دست دارد دعای توسل می خواند.

وقتی در دعای توسل نام مبارک امام حسین(ع) را می خواند در حق حضرت سیدالشهدا و شهدای کربلا ذکر مصیبت می گوید.

بعد دعای توسل را دوباره تا انتها می خواند. دعای توسل که تمام می شود اهالی روستا همه باهم دعای فرج می خوانند.

موقع اذان ظهر است و کم کم گاو قربانی به قوربان داغی می رسد. جایگاه مخصوصی برای ذبح قربانی در نظر گرفته اند ولی ازدحام جمعیت اجازه نمی دهد آنجا را از نزدیک ببینم.

موقع ذبح قربانی همان آقایی که دعای توسل می خواند برای تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر(عج)، بارش باران و رحمت الهی، پربار شدن محصولات کشاورزی، دفع بلا و آسیب از روستا دعا می کند و همه مردم آمین می گویند.

گاو قربانی ذبح می شود، اهالی روستا از همان زمان قدیم از محل ذبح قربانی یک جوی یا نهر مانندی درست کرده و انتهای آن چاهی حفر کرده و سر چاه را با سنگ های بزرگ پوشانده و اسم آن را نشانگاه نامیده اند.

اهالی می گویند خون قربانی باید از قربانگاه سرازیر شده، از جوی و نهر عبور کرده و به نشانگاه برسد.

و من دیدم که خون قربانی از جوی و نهر پیچ و تاب خورده و به چاهی که نشانگاه می نامیدند سرازیر شد.

دور جوی و نهر را با نرده های فلزی عمودی حصار کشیده اند و شرکت کنندگان در این آئین سنتی چندین صدساله در کنار نرده‌ها ایستاده و ماجرا را تماشا می‌کردند.

بعد از ذبح قربانی کم کم مردم به روستا بر می گردند.

ساعت یک ظهر است دوباره با همان پاترولی که ناجی من شده بود به روستا برمی‌گردیم.

در مسیر برگشت به روستا بساط نذر و احسان شربت و سوپ به راه است. هر کدام از ما کاسه ای سوپ می گیریم. چقدر این سوپ خوشمزه و دلچسب بود. آقای راننده پاترول مرا به مسجد جامع می رساند.

فکر می کنم هیچ جوره نمی توانم لطف ایشان را جبران کنم. فقط تشکر می کنم و او می گوید «در دنیا به این اصل معتقدم که انسان ها بهتراست برای همدیگر مفید باشند و بتوانند مشکل کسی را حل کنند.»

یک ساعت در مسجد جامع منتظر می مانم، در آشپزخانه بزرگ مسجد زیلوهای تمیزی پهن شده و ظروف مورد نیاز هم روی زیلوها قرار دارد.

با خودروی نیسان پیکر گاو قربانی را به آشپزخانه آورده و شروع به شقه شقه کردن و تقسیم بندی گوشت و استخوان آن کرده و در بین اهالی روستا پخش می کنند و زنان کدبانوی روستا با گوشت آن کوفته لذیذی درست کرده و نوش جان می کنند.

کد خبر 847558 منبع: فارس برچسب‌ها خبر مهم استان آذربایجان غربی تبریز استان آذربایجان شرقی مجله آداب و رسوم

دیگر خبرها

  • حماسه‌سازی رزمندگان باعث ناکامی دشمن در جنگ تحمیلی شد
  • تنها پل چوبی روستای شورکش بر اثر باران سیل آسا تخریب شد + فیلم
  • اهداء تخته فرش به بقعه متبرکه امامزاده شاه محمد بخش اسیر
  • در این روستا یک شب در سال همه کوفته می خورند | مراسم «اوکوز قوربانی» در روستای اسفنجان شهرستان اسکو
  • آیین گاوکشان 
  • متلاشی شدن باند حفاران غیرمجاز حریم قلعه سه هزار ساله در ارومیه
  • آرزوهای شیرین برای محله‌ای در دروازه تاریخ / «دروازه ری» در انتظار لباس نو
  • ثبت میراثی از جهان اسلام در بروجرد
  • بررسی ادعاها درباره مدرک دکترای افتخاری رئیسی
  • دستگیری باند حفاران غیرمجاز حریم قلعه تاریخی هزاره اول پیش از میلاد