(تصاویر) کودک سرراهی که مدل شد
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۸۶۸۹۴
در نوزادی والدین زوئهلی او را در نزدیکی یتیمخانهای رها کردند. در چین زالی یا آلبینیسم را بدیمن میدانند.
به گزارش بی بی سی، زالی بیماری ارثی نادری است که باعث میشود پوست و موها رنگدانه نداشته باشند و به همین دلیل پوست و موهای زوئهلی سفید است. او همچنین به نور روز بسیار حساس است اما همین تفاوت راهگشای او به سوی حرفهٔ مدلینگ شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او حالا ۱۶ سال دارد و تصویرش در مجلهٔ ووگ منتشر شده و با چندین طراح مشهور همکاری کرده است.
او داستان زندگیاش را برای جنیفر میرهانس بازمیگوید:
کارکنان پرورشگاه نام مرا زوئهلی گذاشتند. زوئه به معنای برف و لی به معنای زیباست. سه ساله بودم که به فرزندی پذیرفته شدم و از آن زمان با مادرم و خواهرم در هلند زندگی میکنم. مادرم میگوید نامی از این مناسبتر و زیباتر نمیشد بر من بگذارند و خوب است که پیوندم را با ریشههایم در سرزمین چین حفظ کنم.
آن زمان که در چین به دنیا آمدم، دولت خانوادهها را مجبور به تکفرزندی میکرد و این بدشانسی بزرگی بود که فرزندی مبتلا به آلبینیسم داشته باشی. بچههایی مثل مرا یا جایی رها میکردند یا در خانه و دور از انظار نگه میداشتند یا اگر به مدرسه میرفتند موهایشان را رنگ میکردند.
در کشورهایی مثل آفریقا، معتقدند این بچهها نفرینشده هستند، آنها را میکشند و بدنشان را قطعهقطعه میکنند. جادوگران از استخوانهای آنها داروهایی میسازند که مردم معتقدند بیماریها را شفا میدهد، البته چنین چیزی حقیقت ندارد و این باورها همه نادرست است. من خیلی شانس آوردم که مرا سر راه گذاشتند.
والدین طبیعی من هیچ نشان و اطلاعاتی دربارهٔ من به جا نگذاشتند برای همین نمیدانم کی به دنیا آمدهام. سال گذشته از دستم عکسبرداری کردم تا سن دقیقم را بدانم و پزشکان گفتند باید حدود ۱۵ سالم باشد.
خیلی اتفاقی وقتی یازده سالم بود وارد کار مدلینگ شدم. مادرم با طراحی هنگکنگی آشنا بود. این طراح پسری با لب شکافته داشت و میخواست چنان لباسهای چشمگیری برای او طراحی کند که مردم به دهان او کمتر نگاه کنند. او نام این کارزار را "نقصهای بینقص" گذاشته بود و از من خواست تا در نمایش مد او در هنگکنگ شرکت کنم. این تجربهٔ هیجانانگیزی بود.
پس از آن، در چند برنامهٔ عکاسی شرکت کردم و یکی از آنها عکاسی در استودیوی بروک البانک بود. او پرترهٔ مرا در اینستاگرام منتشر کرد. آژانس مدلینگی با من تماس گرفت و ازم خواست تا در برنامهٔ آنها برای استفاده از تواناییهای افراد معلول در صنعت مد همکاری کنم.
یکی از عکسهایی که بروک از من گرفت در شمارهٔ ماه ژوئن سال ۲۰۱۹ مجلهٔ ووگ ایتالیا با تصویر لانا دل ری روی جلد منتشر شد. آن زمان من نمیدانستم ووگ چه مجلهٔ مهمی است و کمی طول کشید تا سردربیاورم چرا همه از این موضوع اینقدر به هیجان آمدهاند.
در مدلینگ متفاوت بودن موهبت است نه نفرین و این موقعیت به من امکان ایجاد آگاهی در مورد زالی یا آلبینیسم داد.
کارزار کرت گایگر نمونهٔ خیلی خوبی از موقعیتی بود که توانستم از متفاوت بودنم استفاده کنم. آنها به من اجازه دادند چون به دلیل محدودیتهای کرونا عکاس نمیتوانست در استودیو باشد من و خواهرم با هم برنامهٔ عکاسی را طراحی و اداره کنیم. به این ترتیب من توانستم خودم را هر طور که دلم میخواست نشان بدهم و به نتیجهٔ کار افتخار میکنم.
هنوز هم مدلهای کمرباریک با دو متر قد خواستار دارند اما حالا افرادی با معلولیت یا تفاوتها بیشتر در رسانهها دیده میشوند و این خیلی خوب است، این باید به روال عادی تبدیل شود. مدلهای دارای زالی بیشتر مواقع در نقش فرشته و روح نشان داده میشوند و این موضوع مرا ناراحت میکند. بهویژه از آن رو که مهر تائیدی بر باورهایی میزند که زندگی چنین کودکانی را در کشورهایی مانند تانزانیا و مالدیو در معرض خطر میدهد.
آلبینیسم یا زالی چیست؟ در زالی، ملانین یا رنگدانهٔ ایجاد رنگ در مردمک چشمها، پوست و مو در بدن تولید نمیشود. افراد مبتلا به زالی یا فاقد ملانین هستند یا ملانین کمی دارند و پوست و مو و چشمان بیرنگ یا سفید دارند. این اختلال در سراسر جهان وجود دارد. استفاده از اصطلاح "فرد مبتلا به آلبینیسم" بهتر از "آلبینو" است که بیشتر اوقات حالت تحقیرآمیزی دارد. در زبان فارسی داستان زال سپیدمو، پسر سام و پدر رستم، در شاهنامهٔ فردوسی آمده است. سام هم در این داستان فرزندِ زالِ خود را پای کوهی رها میکند و سیمرغ او را میپرورد.به دلیل ابتلا به زالی من فقط هشت تا ده درصد بینایی دارم و نمیتوانم مستقیم به نور نگاه کنم چون چشمهایم آسیب میبیند. وقتی در برنامهٔ عکاسی نور شدید باشد میگویم "میتوانم چشمانم را ببندم یا امکان دارد کمی نور را ملایمتر کنید؟" یا میگویم "میتوانید فقط سه عکس با فلش و چشمان باز بگیرید، نه بیشتر".
ابتدا خیال میکردند کار سختی است اما وقتی اولین عکس را از من میگرفتند و "معرکه" میشد از نتیجهٔ کار راضی بودند. مدیر برنامههای من به عکاسها میگوید" اگر نمیتوانید با این شرط کنار بیایید نمیتوانید از زوئهلی عکاسی کنید". و برای آنها مهم است که من احساس راحتی کنم.
مردم به من میگویند ناتوانی بینایی من دید متفاوتی به من میدهد. من میتوانم جزئیاتی را ببینم که دیگران قادر به دیدن آن نیستند. این باعث میشود که دغدغهٔ کمتری نسبت به معیارهای مرسوم زیبایی داشته باشم. شاید چون نمیتوانم همهچیز را دقیق ببینم بیشتر بر صدای آدمها و آنچه میگویند تمرکز میکنم. زیبایی درونی آنها برای من اهمیت بیشتری دارد.
من عاشق مدلینگ هستم چون با آدمهای جدیدی ملاقات میکنم و زبان انگلیسیام تقویت میشود و میبینم که آنها از نتیجهٔ عکاسی با من چقدر شاد میشوند. من میخواهم از مدلینگ استفاده کنم و به دیگران پیام برسانم که زالی اختلال ژنتیکی است نه نفرین.
به من میگویند که باید آنچه را در گذشته از سر گذراندم، بپذیرم اما موضوع این نیست. آدم باید رویدادها را ببیند و دریابد که چرا نباید آنها را بپذیرد. من هرگز نخواهم پذیرفت که کودکان به دلیل ابتلا به آلبینیسم کشته شوند. میخواهم جهان را تغییر دهم.
من از بچههای دیگر مبتلا به زالی یا هر معلولیت و تفاوت دیگر میخواهم که بدانند میتوانند هر کاری میخواهند بکنند و هر چه آرزو دارند بشوند. من از جنبههایی با دیگران تفاوت دارم اما در خیلی موارد هم شبیه دیگران هستم. به ورزش و کوهنوردی علاقه دارم و به خوبی دیگران میتوانم این کارها را انجام دهم. دیگران ممکن است بگویند تو نمیتوانی، اما بدان که میتوانی، امتحان کن.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۸۶۸۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم
بازنگری در فرمول «جیغ و دست و هورا» در ساخت برنامههای تلویزیون به عبارتی تبدیل شد که همه دربارهاش صحبت میکنند. مجری قدیمی که اعتقاد دارد از آن برنامههای جذاب و کودکانه خبری نیست که بیاییم درباره اینکه جیغ و دست و هورا باشد یا نباشد صحبت کنیم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز بحثهای متفاوتی درباره فقدانِ محتوا برای خردسالان، کودکان و نوجوانان در تلویزیون میشود، برنامههایی که خلاقیت و نوآوری ندارند و فقط برخی از کاراکترهای کودکانه به فرمول جیغ و دست و هورا روی میآورند. در گذشتهای نه چندان دور درباره این نکته صحبت شده بود اما انتقاد هنرمند پیشکسوت کودک در جریان جشنواره عروسکی تلویزیون (عروسکخونه) دوباره انتقادات را به این سمت آورد.
روز گذشته با یکی از پزشکان حوزه کودک در خصوص دعوت کودکان به جیغ و دست و هورا صحبت کردیم که او هم اعتقاد داشت ایجاد نشاط درونی باید در دستور کار تلویزیونیها قرار بگیرد نه یک تخلیه انرژی آنی و لحظهای؛ که البته این اتفاق هم در نوعِخودش لازم است اما کامل و جامع نیست.
الهه رضایی مجری و برنامهساز قدیمیِ تلویزیون است که شاید بهترین سالهای کودکانه شبکه یک با اجرای او در خاطرهها مانده باشد؛ او در جریان گفتوگو با خبرنگار تسنیم بارها به جملهای اشاره کرد که انتقاد بسیاری از کاربلدها و قدیمیهای عرصه کودک است؛ متأسفانه کودک و نوجوان در کشور ما به فراموشی سپرده شده و دغدغه نیستند. چرا که به تعبیرِ رضایی، ما استعدادها و تهیهکنندگان قدرتمندی در حوزه کودک داریم که بخشی از آنها کنار گذاشته شدند و یا به ورطه فراموشی سپرده شدند.
او در این گفتوگو، دست و جیغ و هورا را آفتِ برنامهسازی کودک عنوان کرد و گفت: امروز برنامههایی ساخته میشود که آهنگی میزنند و مجری فریاد میزند دست و جیغ و هورا! یا بچههایشان را میآورند تا دیده شوند، این برنامهسازی نیست!
جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی خوب است نه برنامهسازی تلویزیون!
این مجری قدیمی تلویزیون به خبرنگار تسنیم گفت: جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی لازم است خصوصاً برای خردسالان و مدتی به یک روشی تبدیل شد که یکی از مدارس تهران این کار را شروع کرد. صبح برای اینکه انرژی بچهها را افزایش بدهد این کار را میکردند و روش خوبی است. اما نه به عنوان برنامهسازیهای تلویزیون! البته که این روزها برنامه کودکی نداریم که بخواهیم درباره جیغ و دست و هورایش با هم بحث کنیم. ناگفته نماند که دورهای همه برنامههای کودک تلویزیون همین کار را میکردند تا به گونهای حواسِ کودکان را پرت کنند چون خلاقیت و نوآوری نداشتند که به رخ بکشند.
نمیگویم این کار ممنوع است!
وی افزود: باز هم درباره «جیغ و دست و هورا» این نکته را باید یادآور شوم که من نگفتم و نمیگویم این کار ممنوع است و به طورکل نباشد. اما به اندازه کافی بایستی این اتفاق بیفتد که در آن صورت اشکالی ندارد. منتها اگر بیش از اندازه در هر کاری باشد یا در مراسم و برنامه تلویزیون، به کودکان هیچ کمکی نمیکند و اتفاقاً گاهی اوقات «آزاردهنده» هم خواهد بود. در هر چیزی افراط و تفریط دردسرساز است. نه خیلی همهچیز آرامِ آرام و نه شلوغِ شلوغ که بقیه را اذیت کند. ممکن است بچهها در برههای هم لذت ببرند اما کار اصولی نیست و به اندازه و گهگاهی هم اتفاق بیفتد ایرادی ندارد.
شکلگیری نشاط کودکان با جیغ و دست و هورا یا اتفاقی درونی؟!اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود
رضایی در ادامه اضافه کرد: کودکان از صفر تا 6 سالگی بهترین مقطع یادگیریشان است. سن تربیتپذیری، آیندهسازی و استعدادیابی در این زمان اتفاق میافتد. باید از طریق برنامهسازی بهطور غیرمستقیم و مستقیم و با بازیهای درست و کاربردی، مهارتافزایی را رونق دهیم، اما همواره مجری فریاد میزند جیغ و هورای بلند و این روزها هم لباسهای رنگارنگ بپوشند. این نوع اتفاقات نمیتواند برای کودک، فرهنگسازی کند یا تأثیرگذار باشد. بچهها نمیتوانند الان در این شرایطی که برایشان فراهم شده انرژیشان را تخلیه کنند. اگر مسابقاتی برای بچهها بگذارند که این بچهها بتوانند انرژیشان را تخلیه کنند. اگر خلاقیتهایی را برای بچهها ایجاد کنند. برنامههایی که بتواند از خلاقیتهای بچهها استفاده کند، بسازند. همانطور که در گذشته هم این نوع برنامه میساختند؛ اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود. باید این شلوغ بازیها را کم کنند. اصلاً چه دلیلی دارد برنامههای تلویزیون که دست میزنند، جیغ و هورا بکشند.
وی خاطرنشان کرد: جیغ زدن برای تخلیه انرژی است اما نه در استودیو و برنامهای که قرار است حرفهای مهمی را در قالب مفاهیم کودکانه بزند. چون دستشان خالی از مفهوم و ارزش است به سمت چنین حرکتهایی میروند تا خلأهای ذاتی برنامهسازی را پُر کنند.کاری ندارند غیر از اینکه چند دقیقهای با این دست و جیغ و هورا بگذرانند. اما اگر برنامه، مسابقه و خلاقیت و بینشی داشته باشد آن وقت میبینید که حواسِ کودک را پرتِ این نوع حرکتها نمیکنند و فرصت کمتری را برای این همه سر و صدا اختصاص میدهند.
چرا ترجمهها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟کودک در تلویزیون و رسانه برای کسی مهم نیست
رضایی با اشاره به اینکه هنوز هم این نکته را تکرار میکنم کودک در تلویزیون و مجموعه رسانه برای کسی مهم نیست، افزود: بچهها برایشان ارزش ندارند؛ اگر ارزشمند باشند باید سعی کنند روشی را انتخاب کنند که در راستای نیاز و علایق کودکان قدم بردارند. آنچه که به نظر میآید با سبک زندگی خانوادههای ایرانیها تطبیق داشته باشد. البته برای تلاشگران شبکه کودک احترام زیادی قائلم اما احساس میکنم برخی از مسئولان خصوصاً در شبکه کودک، اطلاعات کودک، روانشناسی کودک و نیازسنجیهای کودک را نمیشناسند، شاید نمیدانند بایدها و نبایدهایشان چیست که یاد بگیرند. چون ما معضلات بزرگی در جامعهمان داریم و فضا را جدّی نگیریم، فرهنگمان از دست میرود. وقتی درباره خطر اعتیاد، کودکان کار و خیلی از معضلات دیگر هم صحبت میکنیم برخیها میخندند و جدّی نمیگیرند. این فضاها واقعاً نیازمند کار جامعهشناسی دقیق و ساماندهی قدرتمند دارد. باید NGOهایی راهاندازی شوند و با دانش و کارآمد کار کنند.
تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده؟
وی در پاسخ به این سؤال که تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده و باید چه کار کند، خاطرنشان کرد: کسانی که آن موقع در گروههای کودک کار میکردند افراد متخصصی در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان به کار میگرفتند. اینها کسانی بودند که تحصیلات و تجربیات لازم در این زمینه داشتند. عشق و علاقهشان به بچهها واقعی بود. لذا سعی میکردند اطلاعات راجع به برنامهسازی را از همهجا بدست بیاورند و خودشان را با خواستههای کودک تطبیق بدهند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم امروز کمتر از آن اتاق فکرها و افراد متخصص در زمینه کودک فعال هستند؛ بعضاً علاقهمندند برنامههای کودک بسازند اما نه آنطور که باید و شاید. برنامههای شبکه کودک را دیدم تعداد زیادی کارتونهای قدیمیاند که هنوز دوستداشتنیاند و کمتر به کار جدیدِ دلچسبی رسیدهام. شاید بعضاً برنامههایی خوب باشد اما در حدی که بتواند علاقهمندان زیادی را جذب کند، نیست. دلیلش هم این است از افراد متخصص در حوزه شناختی کودک، خردسال و نوجوان استفاده نمیشود.
این مجری قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه باید همه دلسوزان کودکان برنامهسازی کنند، تأکید کرد: به گمان من باید تمام کسانی که دلسوزِ کودکاناند، برنامهسازی کنند. کسانی که دغدغه تربیت کودکان را دارند و به آینده بچهها میاندیشند. آموزشهایی که برای بچهها میگذارند، باید آموزشهایی باشد برای آیندهشان هم مفید باشد. اگر این آموزشها به شکلی طراحی شود که با روحیات بچهها سازگار باشد حتماً جواب مثبتی میگیرد. بچهها در هر گروه سنی علایقی دارند، اگر تلویزیون بتواند مجموعهای از برنامههایی که سرگرمکنندهاند، آموزشهای خیلی ملایم، مثبت و دوستداشتنی برای کودکان طراحی کردهاند، ارائه دهند مخاطب، مدیومی غیر از تلویزیون انتخاب نمیکند.
بررسی مختصات سینمای کودک و نوجوان در گفتوگو با مدیر شبکه کودک لبنانمیخواهند کاری کنند اما عملی نمیبینیم
رضایی در خصوص همکاری با تلویزیون گفت: ادعا میکنند میخواهیم کار کنیم و عملاً دوستان و همکارانی که میخواهند کاری ارائه بدهند به درِ بسته میخورند. من خودم یکی دو مورد با دوستان و همکاران رفتهایم و گفتهایم؛ یا ما را به اسپانسر ارجاع میدهند و یا میگویند بودجه نداریم و یا کار را به زمان دیگری موکول میکنند. به امید روزی که مسئولین فقط ادعا نکنند و برنامههای کودک برایشان مهم باشد. اما تلویزیون برای اینکه بتواند کارهای بهتری در حوزه کودک ارائه بدهد به نظر میآید سیاستگذاریها و اهدافش را در این زمینه باید بازنگری کند. همچنین تلویزیون میتواند از افراد کاربلد و تهیهکنندگان قدیمی که دور مانده و خانهنشین و بیکار ماندهاند، استفاده کند. هنوز بازنشسته نشدهاند و از نظراتشان استفاده نشده است. در کارنامهشان کارهای ماندگار و درخشانی وجود دارد. متأسفم از اینکه برنامههای تلویزیون محتوای کافی ندارند، متأسفانه فقط حرف زده میشود و عملی نمیبینیم.
انتهای پیام/