Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@07:16:28 GMT

نجات دو زن زائو با کمک تیربار توسط یک ماما!

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۳۵۲۵۰

نجات دو زن زائو با کمک تیربار توسط یک ماما!

زهره شجاعی امدادگر دوران دفاع مقدس خاطره‌ای جالب را از زایمان دو زن جنگ‌زده در معرکه نبرد روایت کرد.

صفحه اینستاگرامی انتشارات مرز و بوم به نقل از شماره ۶۴ مجله صف که در سال ۱۳۶۴ به چاپ رسیده است، خاطره‌ای از زهره شجاعی امدادگر سوسنگرد را روایت کرد که در دل معرکه جنگ عامل زایمان دو زن زائو شد. این خاطره در ادامه آمده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سوسنگرد خدمت می‌کردیم. روزی دو سه زائو برای وضع حمل می‌آوردند. یک روز سه تا زائو آوردند؛ در همان موقع حمله شروع شد. پرسنل بیمارستان ناچار شدند آن‌ها را سوار وانت کنند و از سوسنگرد بیرون ببرند.

در میان گلوله و خمپاره به جایی می‌رسند که دیگه امکان رفتن نیست. وارد سنگری شدند که تیربار داشت و دو برادر سرباز پشت تیربار بودند، دو تا از زائو‌ها همان‌جا توسط یکی از خواهران ماما وضع حمل می‌کنند. ترکش خمپاره به برادران می‌خورد و همان دم شهید می‌شوند. عراقی‌ها جلو می‌آیند. خانم ماما خودش پشت تیربار می‌نشیند و بعثی‌ها را به جهنم می‌فرستد و بعد زائو‌ها را به سلامت به بیمارستان می‌رساند.

دفاع‌پرس/

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۳۵۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رادیو، صدای آرامش و گام های آهسته تر زندگی

عصر ایران ؛ احسان اقبال سعید - چهارم اردیبهشت ماه حیات رادیو در ایران هشتاد و چهارساله می شود و عمارت میدان ارگ ، ساختمان کهن رادیو گواهی می دهد که صاحبان صداهای مخملین و گویندگان اخبار و اقوال چگونه توانستند حقیقت و فراغت را توامان روانه‌ی خانه و خلوت ایرانیان سازند.

رادیو در سال 1319 در ایران پا به عرصه اطلاع رسانی نهاد و تا همیشه فصل مهمی از زیست سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان شد. برای نخستین بار صدای حاکمان و اهل طرب نه از زبان جارچیان و در نامه و اعلان که زنده و حاضر از پس فرسخ ها و فرسنگ ها به گوش عموم رسید و جای نقل و تفسیر باقی نماند و این خود کم از اعجاز در عصر حاضر نداشت.

شاید برآمدن زمانه ی گستردگی اطلاعات و ابزار ها و امکانهای حیرت انگیز اطلاع رسانی و انتقال سهل و سریع محتوا حضور رادیو را کم رنگ و بیشتر در حکم تاریخ و خاطره نموده باشد اما نمی توان از خاطر برد که برای انسان اهل و اهلی عقل و خاطره تا همیشه پیشه در بند پیشینه است و پدیده ها هم لاجرم متصل به کنیه و روزهای رفته... 


رادیو نخستین بار صدای نطق استعفای رضاشاه را از فردای اشغال ایران در جنگ دوم جهانی به گوش مردم رسانید و متن سوگند شاه جدید و جوان را هم!  و هر دو را ذکا الملک فروغی نگاشت و در دهان شهریاران پیشین و پسین نهاد. 


کارکرد دیگر رادیو در روزها و دهه های نخستین رسانیدن صدا و نوای ساز و آواز به گوش آحاد مردمان ایران زمین بود تا در میانه ی اخبار کمی هم گوش به خنیا و خواندن از احوال یار و نیز حالت گل و دیگر چیزها بسپارند. شاید درآمدن شان هنر از مطربی و نیز محفل و مجلس خوانی به سبب ورود رادیو به ایران و گستره پخش این صدا و پناه بودن آن بوده باشد. 


بزنگاه های تاریخی ایران زمین هم گاه با نمود رادیویی شان در خاطره ها مانده اند. دکتر محمد مصدق در جریانات ملی شدن صنعت نفت،  نطق و اقدامات خود را از طریق رادیو به اطلاع مردمان می رسانید و یکی از معدود صداهای باقیمانده از ایشان همین نطق رادیویی در فردای بازگشت از دادگاه لاهه برای دفاع در برابر شکایت شرکت نفت بریتانیا از ایران بود.

لندن هم پیام به شاه و کودتاچیان را به رادیو فارسی بی بی سی محول کرد تا به جای عبارت همیشگی "اینک ساعت داوزده شب به وقت لندن است" بخواند "اینک ساعت دقیقا دوازده شب به وقت لندن است" و کودتاچیان جرات و جربزه بیابند که اراده لندن در سرازیر نمودن دلار و نیز برآمدن سرنیزه ها حتمی است.

احمد قوام السلطنه هم در پیرانه‌سر، آن گاه که هوای نخست وزیری نمود و خواست تا بر جای مصدق بنشیند اطلاعیه ای به رادیو داد با مطلع "کشتیبان را سیاستی دگر آمد" که البته انشای مظفر فیروز بود  و سجادی نخستین گوینده رادیو در ایران، آن را در رادیو خواند...در میان گویندگان سجادی به قوام نزدیک بود و بشیر فرهمند به نیروهای جبهه ملی و دکتر مصدق،نخستین صدایی که پیروزی انقلاب اسلامی را به اطلاع مردم ایران رسانید صدای شهید محلاتی از رادیو ایران حوالی ساعت چهار روز بیست و دوم بهمن ماه بود "توجه فرمائید، توجه فرمائید!این صدای راستین ملت ایران است،صدای انقلاب... 


از دوران پرشور مبارزات قرن بیستم هرگاه ناظران و تاریخ خوانان به یاد مصر دوران جمال عبدالناصر می افتند شاید مهم ترین نشانه و یادمان رادیو صوت‌العرب معروف قاهره باشد با صدای پرطنین و حیرت انگیز امین سعید گوینده شهیرش...  و شاید فروغ زیباتر سرود "تنها صداست که می ماند" .

 
رادیو تنها صداست و تصویر را تو در خاطرت می سازی. از لحن و مکث در صدا شخص و رخداد را زیبا،پیر،مهربان یا هزار و یک چیز دیگر تصویر و تصور می کنی و این اختیار را داری که بخشی از حقیقت را به میل خود بسازی و رویاپردازی راه بر امنیت خاطر و نیز پرواز عقل انسان می برد و احتمالا بسیار پیش آمده که از دیدن تصویر گوینده یا صداپیشه ای که سال ها صدایش را شنیده ایم حیرت می کنیم و معصومانه می گوییم چقدر با باور و تخیل ما نزدیک یا دور است.

گاه صدای رادیو به لالایی و قرار هم می می ماند  که باشنیدنش در روزگار بی همدمی به خواب می رویم و چون تنها حس شنیداری مان درگیر است امکان قرار باقی جوارح و احساسات فراهم تر است.....انگار هنوز رادیو صدای ارامش است و گام های آهسته تر زندگی..

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • خاطره منشوری فریدون زندی از وحید هاشمیان!
  • خاطره شنیده نشده از حاج قاسم
  • مراسم گرامیداشت شهید منتظر قائم و شهدای مدافع امنیت در یزد
  • روز برفی ؛ مرتضی پاشایی و محمدرضا گلزار
  • هفته کارگر در بوشهر با گلباران مزار شهدا آغاز شد
  • خاطره جالب خسرو حیدری از دی‌ماریا
  • 10 استادیومی که از آنها یک نام و هزار خاطره مانده!
  • رادیو، صدای آرامش و گام های آهسته تر زندگی
  • مردم پنج دهه از صدای اسکویی خاطره دارند
  • انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خواب‌های زنگ‌دار»