از استودیو و هومآفیس تا انباری و پشت بام
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۱۰۲۴۲
اگر خیلیها ناگزیرند در جایی زندگی کنند که واقعاً خانه نیست اما باید بدانیم که زندگی در خانه حق بدیهی هر انسانی است و خانه با چهاردیواری برابر نیست، خانه جایی برای خواب نیست، خانه جایی برای زندگی است.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «هومآفیس، سیدخندان؛ متراژ ۵۰ متر با یک اتاق خواب ودیعه ۵۰ میلیون تومان بدون کرایهبهای ماهانه.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجید، ۳۰ ساله، مدت کوتاهی است در تهران کار پیدا کرده و این روزها دربهدر دنبال اجاره یک آپارتمان کوچک یا سوئیتی برای خودش است. ماهی چهار میلیون حقوق میگیرد و ۵۰ میلیون پول پیش دارد. ترجیح میدهد با همین مبلغی که دارد و با کمترین اجاره ماهانه خانهای مناسب برای خودش پیدا کند. برای همین او تا این آگهی را دید ذوقزده از این که سرانجام توانسته یک جای مناسب برای اجاره پیدا کند با صاحب ملک تماس گرفت. اما ای دل غافل که از اول اشتباه کرده بود و همان طور که در آگهی آمده بود اساساً خانهای برای اجاره وجود نداشت. او قرار بود به قول صاحب ملک تنها یک مکان استراحت اجاره کند. حالا مکان استراحت یعنی چه؟ خودش میگوید: «وقتی با صاحب ملک تماس گرفتم گفت میتوانی یک جایی برای استراحت داشته باشی. اول منظورش را نفهمیدم تا این که توضیح داد آگهی برای یک دفتر کار است که از ساعت ۵ بعدازظهر به بعد خالی است و اصلاً مشکلی ندارد و راحت میتوانم در آن استراحت کنم! او گفت وسایل مورد نیازت هم هست اما باید ساعت هشت صبح که خودمان به دفتر نیاز داریم آنجا را ترک کنی. پنجشنبهها تا ساعت ۱۲ باید بیرون باشی و جمعهها البته کامل خانه را داری. فقط باید هر صبح مرتب و تر و تمیز دفتر را تحویل بدهی.»
مجید از سر کنجکاوی به بازدید این دفتر یا همان «خانه - دفتر» (هومآفیس) رفت. یک کاناپه و یک یخچال و گاز رومیزی و چند تا استکان و کتری، همه امکاناتی بود که صاحب ملک از آن تعریف کرده بود: «طرف رسماً دفتر کار را که حتی یک تخت ندارد بعد از ساعت اداری اجاره میداد. کلی هم منت میگذاشت که تو این وضع مسکن میتوانی ۵۰ میلیون به ما بدهی تا ما بگذاریم شب روی کاناپه دفترمان بخوابی و صبح هم بروی. واقعاً این آدمها فکر نمیکنند هر آدمی شأن و شخصیتی دارد و این رفتارها درست نیست؟ آیا هیچکس روی این موارد نظارتی ندارد و هر کس هر چه را که دلش بخواهد، میتواند با قیمت نجومی اجاره بدهد؟»
آگهی مشابهی را هم از اجاره یک هومآفیس در اطراف میدان ولی عصر تهران میبینم با ودیعه ۴۰ میلیون تومانی و متراژ ۴۵ متری. انگار این روزها در تهران هیچ چیز عجیبتر از پیداکردن یک خانه یا آپارتمان مناسب برای سکونت نیست. جدا از قیمتهای نجومی انگار هر کس هر چه دم دست دارد بدش نمیآید، اجاره بدهد. پای حرفهایشان که مینشینی معمولاً یک استدلال ساده دارند. زندگی بالاخره خرج دارد. ما هم باید یکجوری خرج زندگیمان را دربیاوریم. انگار نه انگار آن آدمی که میخواهد خانهشان را اجاره کند انسان است و دلش میخواهد در جایی به نام خانه زندگی کند.
آیدین سالهاست تنها زندگی میکند و از پیداکردن خانه در تهران خاطرههای تلخ زیادی دارد. او همین چند روز پیش توانست آپارتمانی کوچک اما مناسب برای خودش در یکی از محلات شرق تهران پیدا کند اما به قول خودش آن قدر در مدت پیداکردن این خانه تحقیر شده که حد ندارد: «با این وضعیت کرونا از این معاملات املاکی به بنگاه دیگری رفتن بماند. آن پوزخندهایی که از شنیدن ودیعه ۸۰میلیونی و اجاره دو میلیونیام شنیدم هم بماند اما جاهایی را در این مدت بهعنوان محل - به اصطلاح - زندگی دیدم که برای خودش داستان دیگری دارد.»
در همین مدت یک انباری در گوشه یک پارکینگ را برای اجاره به او پیشنهاد دادند: «فکر نکن غلو میکنم واقعاً انباری در یک گوشه پارکینگ بود که برایش دستشویی گذاشته بودند کنار همان به اصطلاح خانه - پارکینگ چند ماشین پارک شده بود. همان را ۸۰ میلیون در ماه رهن کامل میدادند. یک سوئیت کوچک را هم در همین مدت دیدم که صاحبش ادعا میکرد استودیو است اما در و پیکر دستشوییاش شکسته بود و حمامش حتی دوش نداشت. یک بار هم خانهای دیدم که یک هال داشت و یک اتاق سه متری که با دو پله از هال جدا میشد و صاحبخانهاش مدعی بود که خانهاش دوبلکس است. نمیدانم این آدمها واقعاً چطور رویشان میشود چنین جاهایی را به یک انسان نشان بدهند آیا هرگز درباره شأن و کرامت انسانها چیزی شنیدهاند؟»
مریم بعد از دوران دانشجویی برای خودش در تهران کاری پیدا کرد و الان در خیابان جمهوری در یک آپارتمان کوچک زندگی میکند. با ودیعه ۶۰ میلیون تومان، ماهی یک و نیم میلیون اجارهبها. اما صاحبخانه سر سال گفت باید کرایهاش را به سه میلیون و پانصد هزار تومان افزایش دهد: «حالا من چقدر کلاً حقوق میگیرم ۴ میلیون تومان یعنی اگر این میزان اجاره بدهم در شهری مثل تهران باید با پانصد هزار تومان زندگی کنم. یک ماه است دنبال خانه میگردم و نمیتوانم برایتان بگویم با چه رفتارهای غیر انسانی و چه جاهایی برای سکونت مواجه شدهام. خانمی روی پشت بامش عملاً یک کانکس گذاشته بود و آن را اجاره میداد. چقدر؟ صد میلیون ودیعه دومیلیون اجاره بها. همین که مجردی کافی است تا آدمها فکر کنند میتوانی هر جای نامناسبی زندگی کنی. فکر میکنند یک آدم مجرد فقط یک جا برای خواب و استراحت میخواهد. باورشان نمیشود که یک آدم مجرد هم میتواند زندگی مرتبی داشته باشد. یک آدم مجرد هم دوست دارد در جایی تر و تمیز زندگی کند. برای یک آدم مجرد هم خانه تنها جای استراحت و پناهگاهش است. نمیدانم چه بلایی بر سر آدمهای این جامعه آمده که چنین جاهایی را برای رهن و اجاره میگذارند اصلاً به نظارت کاری ندارم. سؤالم این است که چطور خودشان رویشان میشود چنین جاهایی را برای اجاره به کسی نشان بدهند. تازگی یک زیر زمین پیدا کردهام که کنارش حمام و توالت دارد. اما دست کم میشود نام خانه را بر آن گذاشت شاید همان را اجاره کنم که به بودجهام هم میخورد.»
احمد هم خانه را دو سال پیش در مجیدیه تهران اجاره کرد. کفپوشش موکتی پارهپاره بود و کابینتهایش شکسته شده و شیرها همه داغان: «کف را با هزینه خودم پارکت چوبی کردم. کابینت خریدم. شیرها را تعویض کردم و از خانه قدیمی یک جای قابل سکونت و زیبا ساختم. جوری که وقتی صاحبخانه دید باورش نمیشد مدام میگفت مگر یک مرد مجرد هم این همه با سلیقه میشود. خانه را با ودیعه ۱۵ میلیون و دو میلیون تومان اجاره بهای ماهانه گرفتم حال صاحبخانه هم ودیعه و هم اجاره را دو برابر کرده. خیلی خوب میداند خرابهای را که تحویل من داده میتواند به قیمت بالا اجاره دهد و من هم دوباره باید دربهدر املاکیها شوم و تا خانهای را میسازم روزی از نو روزی از نو.»
محمد، مشاور املاک است. او درباره نحوه نظارت بر اجارهدادن میگوید: «میدانید ما نه درباره تعیین قیمتها نقش داریم نه درباره چیزی که شخص اجاره میدهد. ما صرفاً یک واسطه هستیم اما میدانم وقتی شرایط اقتصادی نابهسامان میشود این مشکلات پیش میآید؛ بهویژه در حوزه اموال غیر منقول چون طبق قانون «مالکیت» محترم است هر کس میتواند ملکش را اجاره دهد حالا به هر شکلی باشد یا هر شرایطی داشته باشد.»
مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه املاک تهران هم در پاسخ به سؤال ما و درباره نحوه نظارت این اتحادیه بر اجاره دادن هر ملک نامناسبی به مردم میگوید: «اصلاً این نظارت در حیطه وظایف این اتحادیه نیست. ما هم مثل اداره راهنمایی و رانندگی تنها وظیفه گواهینامهدادن را بر عهده داریم و سیاستگذاری بر عهده افراد دیگری است. نه ما میتوانیم برای قیمتها کاری کنیم نه درباره این که چه کسی چه ملکی را اجاره میدهد، حقی داریم. ما فقط بر تخلفات املاکیها نظارت داریم. مالکیت در اختیار مردم است و نظارت هم بر عهده دولت که نه مردم در حیطه اختیارات ما هستند و نه دولت.»
فرشید اسدی، پژوهشگر حوزه شهری، میگوید: «بارها در بنگاههای معاملات مسکن تهران و هر کلانشهر دیگری در ایران درباره خانه از تعبیر جایی برای خوابیدن شنیدهایم. چه کسی که خانه را اجاره میکند گاه از این لفظ استفاده میکند چه کسی که آن را اجاره میدهد اما واقعیت این است که گاهی این واحدها که برای اجارهدادن انتخاب میشوند تنها نشانه نقض حرمت انسانی است. خیلیها مجبورند برای حفظ بقا این واحدها را اجاره کنند. اما باید بدانیم که مسکن مفهومش این نیست و خانه جایی برای خواب نیست بلکه مأمنی برای آرامش و آسایش است اگر نمیتوانیم شرایطی را برای همه انسانها فراهم کنیم که در جایی مناسب زندگی کنند. اگر خیلیها ناگزیرند در جایی زندگی کنند که واقعاً خانه نیست اما باید بدانیم که زندگی در خانه حق بدیهی هر انسانی است و خانه با چهاردیواری برابر نیست، خانه جایی برای خواب نیست، خانه جایی برای زندگی است.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: اجاره مسکن جایی برای خواب خانه جایی میلیون تومان برای اجاره برای خودش صاحب ملک مجرد هم خانه ای آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۱۰۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاقبت فرار از خانه بهعشق خواستگار شیشهای
آیا ازدواج با یک فرد معتاد که هردویمان عاشق یکدیگر هستیم، اشتباه است؟ اگر قول داد ترک کند، چی؟ میشود به او اعتماد و با او ازدواج کرد؟ میخواهم با او ازدواج کنم تا به همه ثابت شود که بهخاطر من ترک میکند، اشتباه است؟ و .... اینها سوالاتی است که ذهن برخی از مخاطبان را به خود مشغول میکند و برخی هم مانند ماجرای پربازدید اخیر با عنوان «پشیمانی زنی که بهخاطر عشقش از خانه فرار کرد» گاها با تایید گزاره آخر، چشمان خود را به روی حقایق میبندند و تصمیم خود را بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن عملی میکنند. در ادامه، بخشی از صحبتهای این خانم را خواهید خواند و نکاتی از منظر روانشناسی مطرح میشود که باید همه دخترها و پسرهای دمبخت مورد توجه قرار دهند.
همه مخالف این ازدواج بودند
زنی که بعد از ۱۲سال زندگی مشترک به بنبست رسیده است، درباره دلیل درخواست طلاق توضیح میهد: «۱۲ سال قبل عاشق فرهاد شدم و در حالی که همه مخالف بودند تصمیم به ازدواج گرفتم و با او ازدواج کردم و حالا میخواهم طلاق بگیرم. فرهاد به شیشه اعتیاد دارد. فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آنقدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم. پدرم قبل از ازدواجمان فهمید که معتاد است، به همین دلیل هم مخالف بود. البته آن زمان اعتیادش جدی نبود و تفننی میکشید، اما پدرم متوجه شده بود و بهشدت با ازدواج من مخالف بود؛ بنابراین از خانه فرار کردم. با فرهاد رفتیم شمال و بعد پدرم رضایت داد، اما گفت حق ندارم دیگر به خانه او بروم. حالا هم اعتیاد فرهاد شدید شده. او نسبت به من بدبین شده و چندین بار روی من دست بلند کرده است. به همین دلیل حاضر نیستم دیگر با او زندگی کنم، چون میدانم به من و دخترم آسیب میرساند».
نداشتن شناخت از اعتیاد و پیامدهایش
این خانم بهرغم این که میدانسته که خواستگارش شیشه مصرف میکند، باز هم با او ازدواج میکند. به این بخش از صحبتهایش دقت کنید: «فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آن قدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم». این نوع تحلیل نشان میدهد که این فرد شناخت کافی از اعتیاد و پیامدهای آن ندارد. بارها در همین صفحه خانواده و مشاوره از پیامدهای اعتیاد به ویژه اعتیاد به مواد صنعتی گفتهایم.
اتکا به مواد به جای تواناییهای درونی
فردی که به شیشه اعتیاد دارد برای مدیریت هیجانات خود به جای اتکا به توانایی درونی به عاملی خارج از خود که همان مواد است احتیاج دارد. استعمال شیشه بهرغم این که به طور موقت توانایی جنسی و قدرت تمرکز و توجه را بالا میبرد ولی پس از مدتی فرد را دچار اختلالات زناشویی و شناختی میکند بهطوری که استعمال مکرر و مصرف با دوز بالا میتواند سبب بروز توهم و هذیان شود. در صورت عدم مصرف فرد دچار سندروم ترک میشود، یعنی این که فرد دچار بیقراری یا ولع و وسوسههای شدید برای استفاده مجدد میشود و برای به دست آوردن مواد ممکن است دست به اقدامات نابهنجار همچون پرخاشگری، سرقت، دروغ و ... بزند.
تعهد و صمیمیت با شوهر شیشهای؟
مثلث عشق شامل صمیمیت، شور و شوق و تعهد میشود که از جمله مهمترین ملاکهای ازدواج سالم است. حال با توجه به عوارضی که موادی همچون شیشه دارد، آیا فرد مصرفکننده شیشه میتواند در رابطه عاطفی قرار بگیرد که در آن احساس صمیمیت و تعهد را تجربه کند؟ کسی که تمام فکر و ذکرش استعمال مواد باشد توانایی متعهد ماندن به اهداف، برنامهها و نیازهای خود و همسر خود را دارد؟ با توجه به تخریب شناختی و هیجانی که مصرف شیشه دارد، آیا این فرد مصرف کننده میتواند وظایف همسری و احتمالا والدی خود را در زندگی مشترک انجام دهد؟ یکی از ملاکهای مهم ازدواج بلوغ جسمانی، عاطفی و روانی افراد است، حال به نظر شما با توجه به عوارضی که از استعمال شیشه گفتیم آیا فرد مصرف کننده شیشه توانایی رسیدن به این نوع بلوغ را دارد؟ اگر حتی فقط پاسخ یکی از این پرسشهای مطرحشده، مثبت بود میتوانید به ازدواج با این افراد فکر کنید.
منبع: خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی