کشف راز مفقود شدن مرد طلا فروش/ قتل به دست خانم دکتر و همدستانش
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۳۴۷۶۰
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از قتل مرد میانسال به دست خانم دکتر و دو همدستش خبر داد.
به گزارش ایسنا سردار علیرضا لطفی اظهار کرد: پسر جوانی با مراجعه به پلیس اعلام کرد که دو روز است پدرش ناپدید شده است. او درباره جزییات مفقود شدن پدرش گفت که یک سال قبل پدرش طلافروشی خود را در اختیار او قرار داده است. او گفت که پدرش صبح ۲۵ خرداد از خانه خارج شده است و دیگر از او خبری ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد و بررسی ها نشان داد که مرد طلافروش با خانم دکتری داد و ستد مالی داشته و آخرین بار نیز به خانه همان خانم دکتر رفته است. بدین ترتیب پس از انجام هماهنگی های قضائی، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت خانم دکتر را بازداشت کردند. زن ۴۶ ساله ابتدا ادعا کرد که از سرنوشت مرد طلافروش بی اطلاع است اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، اظهار کرد مرد طلافروش به من کمک کرد تا خانه و مطب اجاره کنم و قرار بود پولی که به من کمک کرده بود را به همراه سودش که ۷۰۰ میلیون تومان بود به او برگردانم.
لطفی اضافه کرد: زن اضافه کرد که مدتی قبل از من خواست بدهی ام را به حسابش واریز کنم و چون توانایی پرداخت نداشتم، تصمیم گرفتم از پرداخت این پول فرار کنم. در همین راستا موضوع را به دو نفر به نام های بابک و میلاد که برایم کار می کردند گفتم. آنان هم گفتند حاضر هستند که رضایت مرد طلافروش را حتی با زور و تهدید بگیرند.
رئیس پلیس آگاهی ادامه داد: به گفته متهم روز حادثه به بهانه تعمیر کولر او را به خانه ام کشاندم و از خانه خارج شدم. وقتی برگشتم با بدن خونین او مواجه شدم که بابک او را کتک زده بود. بعد از آن ماجرا میلاد هم خودش را به خانه من رساند و با کمک هم جسد مرد طلافروش را به خودروی هیوندای مقتول منتقل کردیم. من در خانه ماندم تا آنجا را تمیز کنم. میلاد هم برای انجام کار ما را ترک کرد. بابک جسد را به سمت دماوند منتقل و آنجا دفن کرده بود.
لطفی افزود: با اعتراف این خانم، بابک و میلاد دستگیر شدند و هر دو به همدستی در قتل طلافروش میانسال اعتراف کردند اما بابک که متهم اصلی این پرونده است، ادعای متفاوتی نسبت به خانم مطرح کرده است.او گفته که به درخواست این خانم به خانه او رفته و دو مشت به مرد طلافروش زده سپس او بی هوش روی زمین افتاده و خانم دکتر به او دو آمپول تزریق کرده است. بعد از آن جسد را داخل خودروی مقتول گذاشته و سمت دماوند حرکت کرده است. او گفت که در راه متوجه شده مرد مرده است بنابراین به میلاد زنگ زده و پس از اینکه او نیز سوار خودرو شده باهم به دماوند رفتند. او ادامه داد که با سنگ به صورت مقتول زده تا هویتش برملا نشود و بعد هم جسد را دفن کرده است و با میلاد به تهران برگشتند.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در پایان گفت: با اعتراف متهمان به قتل، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت راهی محل دفن جسد شدند و جنازه مرد طلافروش را در تپه های روستای مقانک کشف کردند. جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد. متهمان نیز در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: مرد طلافروش پلیس آگاهی خانم دکتر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۳۴۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات تازه و تکاندهنده از خودکشی سمیرا آل سعیدی
آفتابنیوز :
یزدانی میگوید: دکتر تیمورزاده از فعالین صنفی که آشنایی با خانم دکتر داشته و در این باره در اینستاگرامشان هم نوشتهاند دیروز به من گفت ایشان بسیار فرد فعالی بودند، اما طی چند مرحله در پیامهایی که با دکتر تیمورزاده رد و بدل میکرده به ایشان میگوید آیا راهی برای مهاجرت هست که دیگر نیازی به تحصیل مجدد نداشته باشم؟ در ماجرا مرگ دکتر بخشی، خانم دکتر آل سعیدی به دکتر تیمورزاده پیام میدهد که باید یک کار جمعی انجام دهیم. یعنی تا چند وقت پیش هم ایشان امیدش به تغییر را از دست نداده بوده است. دکتر تیمورزاده میگفت ایشان به ظاهر شرایطی عادی داشت و کسی باور نمیکرد به خودکشی فکر کند.
خودکشی پزشکان موضوع بحث این روزهاست و خودکشی دکتر سمیرا آل سعیدی، نمونه دیگری است که پس از مورد خانم دکتر بخشی، شرایط بغرنج پزشکان را به نمایش میگذارد. تداوم این روند نه تنها موجب دلسردی و نگرانی دیگر پزشکان خواهد شد بلکه از دست رفتن هر پزشک، بارعلمی پزشکی کشور را نیز کاهش میدهد.
جهت بررسی بیشتر این موضوع، گفتگویی با هادی یزدانی، پزشک و فعال صنفی انجام شده است که در ادامه، مشروح آن را میخوانید:
*اطلاعات شما از پرونده خودکشی خانم دکتر آل سعیدی از کدام منابع است؟
اطلاعات من از این پرونده مبتنی بر اطلاعاتی است که در دو روز اخیر در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این اطلاعات به صورت پراکنده از سوی بیماران، دانشجویان و همکاران خانم دکتر منتشر شده است. مورد خانم دکتر آل سعیدی برخلاف مورد خانم دکتر بخشی است که یک مورد استثنایی ناشی از ظلم و تحقیر سیستماتیک ایشان را به سمت خودکشی برد.
* خانم دکتر آل سعیدی در چه شرایطی دست به خودکشی زد و خودکشی ایشان چه تفاوتی با مورد خانم بخشی دارد؟
مورد خانم دکتر آل سعیدی از منظر دیگری نسبت به خانم بخشی قابل بررسی است. ایشان در بالاترین درجهی تحصیلات علمی و فوق تخصص، بوده و سمتی در معاونت امور بینالملل بیمارستان امیرعلم داشته است و اگر این فرد را از بیرون نگاه کنیم، نماد یک فرد کامل و موفق است. ایشان متاهل بوده و دارای یک فرزند هشت ساله است. به واقع چه اتفاقی میافتد که ایشان خودکشی منجر به مرگ انجام میدهد؟ دکتر تیمورزاده از فعالین صنفی که آشنایی با خانم دکتر داشته و در این باره در اینستاگرامشان هم نوشتهاند دیروز به من گفت ایشان بسیار فرد فعالی بودند، اما طی چند مرحله در پیامهایی که با دکتر تیمورزاده رد و بدل میکرده به ایشان میگوید آیا راهی برای مهاجرت هست که دیگر نیازی به تحصیل مجدد نداشته باشم؟ در ماجرا مرگ دکتر بخشی، خانم دکتر آل سعیدی به دکتر تیمورزاده پیام میدهد که باید یک کار جمعی انجام دهیم. یعنی تا چند وقت پیش هم ایشان امیدش به تغییر را از دست نداده بوده. دکتر تیمورزاده میگفت ایشان به ظاهر شرایطی عادی داشت و کسی باور نمیکرد به خودکشی فکر کند. من تمام این مسائل را گفتم تا به این نکته برسم که خودکشی هیچ قانون و صورت و ظاهری ندارد. اصلاً اینطور نیست که بگویید به چهره و رفتار یک فرد میآید که خودکشی کند. مورد خانم دکتر آل سعیدی نشانگر این است یک فرد که از منظر بیرونی در اوج موفقیت است و زندگی شخصی خوبی هم دارد، اما خودکشی میکند. خیلی از دانشجویان هم از ایشان تعریف میکنند که شخصیت فروتن و علمی داشت. در نتیجه حتی چنین فردی هم در موقعیت ناامیدی اجتماعی، دست به خودکشی میزند. آینده حتی برای چنین آدمی هم نکتهی مثبتی ندارد و رو به افول است، او این را در صحبت با دکتر تیمورزاده نیز گفته بود. از مجموع اطلاعاتی که از منابع مختلف به جز خانواده ایشان جمعآوری کردیم به نظر میرسد که علت خودکشی ناامیدی مطلق نسبت به هرگونه تغییر و بهبود در آینده است.
* چند درصد از پزشکان درگیر این نوع از ناامیدی اجتماعی رو به خودکشی هستند؟
من میخواهم مسأله را فراتر از پزشکان ببینم، باید ببینیم چند درصد مردم چنین ناامیدی دارند. وقتی شما هیچ امیدی به تغییر نداشته باشید، هرکدام از آدمها در هر شرایط یک نوع تصمیم میگیرند. در مورد پزشکان، چندین اتفاق با هم افتاده است؛ یاس فلسفی و ناامیدی اجتماعی که بسیاری از مردم نسبت به آیندهی کشور دارند، در کنار مشکلات صنفی و مشکلات مالی در جوان پزشکان موجب خودکشی است. در مورد خانم دکتربخشی، ظلم سیستماتیک هم اضافه شده بود. برخی از شغلها ذاتاً در سادهترین حالت خود هم سخت هستند. به علت اینکه پزشکی با جان افراد در ارتباط است و چالشهای قانونی بسیاری دارد، پزشکان نگرانیها و تنشهای زیادی دارند. ممکن است عدهای بگویند این شرایط برای همه وجود دارد، اما در ماجرای خودکشی پزشکان، فقط چالشهای جامعه مطرح نیست، بلکه چالشهای شغلی هم مطرح است. خیلی از ما در حال دیدن افت علم پزشکی در کشورمان هستیم و ایشان هم در جایگاه شغلیشان این مسأله را میدیده است. دیدن چنین مسائلی باعث ناامیدی بیشتر میشود.
*خودکشی در پزشکان چه تفاوت ساختاری با دیگر اقشار دارد؟
پزشکان خودکشیهای معطوف به مرگ دارند و فرد به واسطهی علمی که دارد، کار را در لحظه تمام میکند. بنا بر شنیدهها برخی از رزیدنتهای خانم دکتر آل سعیدی گفتهاند که ایشان حتی روز قبل از خودکشی درباره این مسأله برای دانشجویان صحبت کرده است.
* پرونده خانم دکتر بخشی به کجا رسید؟
خود من و یکسری از فعالان صنفی صبر کردیم تا گرد و خاک درگیریهای ایران و اسراییل فروکش کند. به سبک مدیریت تمام مسائلی که در کشور داریم، یک روش صبر و سکوت در سیستم بوروکراسی اداری کشور وجود دارد که خواهان صبر است تا بحران بعدی فرا برسد و بحران قبلی فراموش شود. ما مورد خانم دکتر بخشی هم ماجرا را فراموش نکردهایم. نزدیک یک ماه از مرگ ایشان گذشته، اما هیچکس در سیستم اداری کشور پاسخگو نبوده و قبول مسئولیت نکرده است. افرادیکه با ترک فعل، مسبب بردن خانم بخشی به سمت خودکشی بودند، متأسفانه با همان روش قبلی و حتی شدیدتر به کار برگشتهاند. آنها دیدند که هیچکس از آنها پاسخ نمیخواهد.
منبع: سایت انتخاب