Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-30@09:48:44 GMT

روشنفکری که حتی یک صفت خوب هم در ایرانیان نمی بیند!

تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۴۷۳۵۷

روشنفکری که حتی یک صفت خوب هم در ایرانیان نمی بیند!

به تازگی متنی جذاب اما پر از خطای نظری و منظری از دکتر محمود سریع‌القلم در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود. این متن که درست در ایام انتخابات سال ۹۶ منتشر شده، این بار هم ظاهرا به بهانه انتخابات ۱۴۰۰ مورد توجه کاربران در فضای مجازی قرار گرفته است.

مضمون اصلی متن مذکور آن است که فرقی نمی‌کند چه کسی در ایران رییس‌جمهور شود؛ چراکه فرهنگ ما فرهنگی ویران و استبدادی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فراسوی این متن، هر چند وقت یکبار، متنی و یا سی‌گانه‌ای اقتدارگرایانه و تند از سوی دکتر سریع‌القلم روانه فضای رسانه‌ای شده و مورد توجه جدی مخاطبان قرار می‌گیرد. بیشتر این متن‌ها یادآور تحقیر شرق‌شناسانه در مواجهه با مردم ایران بوده و می‌توان آن را نقض غرض دانست. چراکه از سویی حکم به لزوم توسعه‌یافتن مردم ایران می‌کند، اما از سویی دیگر چنان آنها را دد و بد و کژمنش نشان می‌دهد که گویی علاوه بر تربیت ایرانی، طبیعت ایرانی هم دچار ناراستی و حتی ناراستی ذاتی است.

ذیلا می‌کوشیم با پرهیز از بریده‌گزیدن یا تقطیع، کلیت فکر سریع القلم را با پرسش و نقد مواجه کنیم. چه اینکه نقد علاوه بر سنجنده‌بودن، می‌بایست سنجیده باشد.

نشان خواهیم داد او برخلاف متن مذکور که فرهنگ را عامل توسعه القا کرده، در بسیاری از آثار و گفتار خود، به برتری سیاست بر فرهنگ رأی می دهد.

نگاهی اجمالی به آرای سریع‌القلم

دکتر سریع‌القلم درخصوص ایران، یک نگاه نخبه‌گرایانه_افزون بر اقتدارگرایی_ دارد و معتقد است که ایرانیان همیشه بر سر مفاهیم اساسی که ارتباط با وحدت، امنیت و توسعه دارد، به وفاق و اجماع نمی‌رسند و این منشاء عقب‌ماندگی ایران است.

وی اعتقاد دارد که برای پیشرفت جامعه، ابتدا دولت باید کوچک شود یا به عبارت اخری، باید خود از نقش دولت لویاتان و این‌که روی همه چیز اثر بگذارد، بیرون بیاید و بیشتر دولت نگهبان شب باشد. بنابراین وی آرای خود را در تناظر با دولت حداقلی مطرح می‌کند و در همین رابطه می‌گوید که اقتصاد باید آزاد و بر مبنای لیبرال‌دموکراسی باشد.

به نظر او اقتصاد آزاد سبب می‌شود که وابستگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و آحاد آن به دولت کمتر شود. دکتر سریع‌القلم از نظریه «منحنی جی» برای بیان این منظور بهره می‌گیرد: هر قدر که سایه دولت بر جامعه کمتر باشد، جامعه آزادتر است و شکوفایی اقتصادی، ابتکارات و خلاقیّت مردم گسترش می‌یابد و دست‌آخر شاهد پدیده توسعه خواهیم بود.

او معتقد است که یک الگوی توسعه بیشتر نداریم و برای توسعه ایران گریز و گزیری از آن نیست که مبنای لیبرال‌دموکراسی غرب را چه در سیاست و چه فرهنگ و اقتصاد در نظر بگیریم.

وی همیشه چند کشور را به عنوان مثال برای توسعه نام می‌برد. دکتر سریع القلم می‌گوید وقتی در چین شخصیتی به نام چوئن لاین - نخست‌وزير و معمار چين نوين - زمام امور را به دست می‌گیرد، جامعه چین، درهایش روی اقتصاد جهانی و جامعه جهانی باز می‌شود و نخبگان بر سر مفاهیم اصلی به توافق می‌رسند و نهایتاً از نظر سریع القلم امروزه چین در اثر این آغاز، کشوری قابل‌احترام است. همچنین از مالزی سخن می‌گوید و این‌که در شروع فرآیند توسعه، دولت در آن توسعه‌گرا بوده است و عموم نخبگان بر سر مفهوم توسعه وحدت نظر داشته‌اند و دست‌آخر مالزی از این رهگذر توانست توسعه پیدا کند.

در کتاب «عقلانیت و آینده توسعه سیاسی» می‌گوید که یک ایرانی در ایران موفق نمی‌شود، اما همین ایرانی در خارج از ایران و در یک کشور توسعه‌یافته موفق می‌شود. بحث وی این است که سیستم باید کارکرد مناسبی داشته باشد که فرد بتواند در آن چارچوب نقش خود را به منصه ظهور برساند. در این‌جا، نگاه سیستمی دارد. اما در کتاب فرهنگ سیاسی و اقتدارگرایی ایرانی غالباً می‌گوید که باید فرهنگ سیاسی ما دموکراتیک شود. ایشان اعتقاد دارند که خیلی‌ها شعار دموکراتیک سر می‌دهند، اما شخصیت دموکراتیک ندارند (در این رابطه انتقاداتی را پیش‌تر بر اصلاح‌طلبان وارد ساخته‌اند). از این‌رو اذعان می‌دارد تا فرهنگ سیاسی ما دموکراتیک نشود، به توسعه‌یافتگی نخواهیم رسید. اینجا نگاهش تا حد زیادی روان‌شناسانه می‌شود، چراکه به اصل فرهنگ و این که تک‌تک افراد باید فرهنگ خود را اصلاح کنند تأکید می‌کند. اما همچنان مانند رویه ساختاری پیشین، نگاه وی غرب‌محورانه است. روی این ملحوظ از یک طرف بحث سیستم را طرح می‌کند و اینکه سیستم عامل پیشرفت است، اما در دو کتاب دیگر و بعدی عمدتاً به دنبال اصلاح آحاد و یکایک افراد است و تقصیرات را بیشتر گردن افراد می‌اندازد تا دولت؛ گرچه همچنان دولت را مانعی بزرگ بر سر راه توسعه می‌داند. این با نگاه سیستمی قبلی ایشان منافات دارد. البته این تنافی و جابجایی میان ساختار-کارگزار و میان فرهنگ و سیاست در دو کتاب اخیر ایشان نیز مشهود است.

نسبت سریع‌القلم و لیبرالیسم

سریع‌القلم به عنوان یک لیبرال، انسان ایرانی را با نگاهی ذات‌گرایانه، غیر‌اجتماعی و فردگرای منفی و اقتدارطلب معرفی می‌کند که در تنافی با نگاه لیبرالی متعارف است که انسان را ذاتاً خوب معرفی می‌کند. از سویی دیگر چنان که گفته شد لیبرالیسم، انسان مدرن را به برکت پیشرفت مبادله و ارتباطات کاملاً مستعد تغییر معرفی می‌کند، اما سریع‌القلم به‌گونه‌ای درباره ایرانی سخن می‌گوید که گویی راه اصلاح برای آنها انسدادیافته است، وگر نه چرا باید با نگاهی ژنتیک از «ژن اقتدارگرایی» در ایرانیان سخن براند؟! این باور وی به صراحت در برابر خوش‌بینی لیبرالی به جامعه‌پذیری انسان است.

می‌توان دو پارادیم عمده لیبرالی را از هم متمایز ساخت: اولین پارادایم که بعضاً تجمعی (aggregative) نامیده می‌شود، سیاست را عمل برقراری سازش میان نیروهای متعارض و مختلف در جامعه می‌بیند. افراد به مثابه موجوداتی عقلانی دیده می‌شوند که انگیزه‌شان به حداکثر‌ رساندن منافعشان است و در عالم سیاست هم به شیوه‌ای ابزاری عمل می‌کنند. این نگاه را می‌توان با ایده بازار که برای حوزه سیاست به کار گرفته شده، درک کرد. پارادایم دیگر، رایزنانه (deliberative) است که در واکنش به مدل ابزارگرایانه مطرح شد و هدفش ایجاد رابطه میان اخلاق و سیاست بوده است. مدافعان این گرایش تلاش می‌کنند تا عقلانیت ارتباطی را جایگزین عقلانیت ابزاری کنند. آنها حاشیه سیاسی را به‌عنوان میدان خاص کاربرد اخلاق می‌بینند و می‌گویند که از طریق بحث آزاد در قلمرو سیاست می‌توان به اجماع اخلاقی-عقلانی دست یافت. در این مدل، سیاست نه از طریق اقتصاد بلکه از طریق اخلاقیات درک می‌شود.

در پارادیم ابزاری، افراد موجوداتی عقلانی دیده می‌شوند که دنبال منافع خود هستند. سریع‌القلم از سویی ایرانیان را موجوداتی غیرعقلانی معرفی و اما در تناقض با این ادعا، می‌گوید که ایرانیان در پی منفعت شخصی خود هستند و در مقام ذم آن ظاهر می‌شود. پرسش از ایشان این‌ است که چگونه می‌توان مردم ایران را هم غیر‌عقلانی دانست و هم منفعت‌جو. این پارادوکسیکالیتی را چگونه می‌توان پاسخ گفت؟ افزون بر این، منفعت‌جویی را نیز به عنوان صفتی منفی به ایرانیان نسبت می‌دهد. توجه به این معضل ضروری است که سریع‌القلم، هیچ اشاره‌ای، حتی به یک خصلت خوب در ایرانیان ندارد و این، مردم و یا لااقل طرفداران‌اش را که وی می‌خواهد تغییر کنند، ناامید و فاقد خودباوری می‌سازد.

در رابطه با پارادیم رایزنانه نیز شاهد آن هستیم که سریع‌القلم مردم ایران را به دور از آن می‌داند که به توافق و همکاری جمعی برسند. مشورت‌ناپذیری، فردگرایی منفی و تک‌روی از ویژگی‌های ژنتیک ایرانیان است. با وجود این مانع و رادع، توسعه ایران را باید سترون و عقیم دانست. آن هم عقیمی مادرزاد و طبیعی. سؤال از سریع‌‌القلم این‌که اگر مردم ایران ژن اقتدارگرایی دارند، چگونه او دم از توسعه ایران می‌زند؟ وقتی نگاه او ژنتیک است و نیز بر اساس همین نگاهش در مردم ایران ژن لیبرالی وجود ندارد، بنابراین سخن‌گفتن کسانی مانند سریع‌القلم از تغییر فرهنگ ایران بیهوده و مهمل است. با وصف افراطی وی از خصال مردم ایران، هرگز نمی‌توان به زعم وی، «ژن اقتدارگرایی را در طول ده‌سال تغییر داد» و همچنین امیدی به تغییر ایرانیان زیر ۱۰ سال داشت.

تناقض کوچک‌شدن دولت و توسعه‌گرایی

تناقض دیگر این‌که دکتر سریع‌القلم معتقد است که بر مبنای منحنی جی، دولت –به منزله یک شر از نگاه وی- باید سایه سنگین خود را از جامعه بر دارد، اما از سویی دیگر چین و مالزی را الگوی موفق یاد می‌کند. چگونه می‌توان از یک سو صحبت از آن داشت که دولت بایستی به مثابه یک «شر» سایه‌اش کوتاه شود، اما از طرف دیگر چین و مالزی را الگوی توسعه دانست. دولت مالزی یک دولت توسعه‌گراست، اما دولت همچنان اقتدار دارد و سایه خود را همه‌جا گسترانیده است. البته تفاوت میان دولت توسعه‌گرا و دولت توتالیتر(اقتدارگرا) وجود دارد؛ چراکه دولت توسعه‌گرا برخلاف توتالیتر، ضد پیشرفت و توسعه نیست. در میان نظریه‌پردازان توسعه، آرای کسانی را مانند روکان و ایوانس داریم که از نگاه اینان، دولت مذکور، دولتی که ممکن است جنبه‌های اقتدارگرایانه آن نیز قوی باشد، اما این دولت ضد‌توسعه نیست و در بلند‌مدت می‌تواند به شکوفایی اقتصادی و شکل‌گیری طبقه متوسط بزرگ منجر شود. از این‌ رو واقفیم که مراد دکتر سریع‌القلم دولت توسعه‌گراست، اما این هم با نحیف‌شدن دولت منافات دارد. مثلاً در چین دولت نقش بی‌بدیلی در اقتصاد و فرهنگ دارد و یک ایدئولوژی منسجم و نیز یک سازمان بوروکراتیک عریض و طویل و بسیار هدفمند در بالا مستقر است. نمی‌توانیم از لاغر‌شدن دولت دفاع کنیم و سپس چین و مالزی را الگو قرار دهیم.

ایشان سخن از آن دارد که جامعه وقتی می‌تواند پیشرفت کند که افراد آزاد باشند و تکثرگرایی در جامعه حاکم باشد. حال آیا ما می‌توانیم چین و مالزی را مصداق پلورالیسم فرهنگی و یا سیاسی بدانیم؟ قطعاً به معنای مورد نظر وی در چین و حتی مالزی وجود ندارد. 

آیا باید لزوماً از الگوی غربی پیروی کنیم؟

پرسش بنیادین دیگری که به آرای سریع‌القلم می‌توان افکند این‌که آیا باید لزوماً از الگوی غربی پیروری کنیم؟ با این پیروی، چه تضمینی وجود دارد که الزاماً ما نیز به توسعه برسیم؟ کشورهای مختلفی در دنیا وجود دارند که از الگوی غربی توسعه پیروی کردند و حتی به ورطه استیصال افتادند. کشورهایی که نسخه‌های imf و بانک جهانی را اجرا کرده‌اند، چه وضعیتی دارند؟

قبل از روی کارآمدن دولتهای چپ‌گرا در امریکای لاتین، دولت‌هایی در رأس بودند که تئوری‌های اساتیدی مانند دکتر سریع‌القلم را اجرا می‌کردند: سوبسیدها حذف شود، تعرفه‌ها برداشته شود و... اما دیدیم که دولت‌های لاتین خودکامگی پیشه کردند و در نهایت از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی فشل و ورشکسته شدند. آرژانتین، مصداق مبرز این مدعاست.

 چه کسی گفته است که الگوی غربی می‌تواند الگوی واحد باشد؟ برای این‌که ما جامعه‌ها داریم نه جامعه و هر جامعه‌ای اقتضائات خاص خود را دارد. قرار نیست ایران مالزی یا چین شود، که حال راه آنها را بپیماییم. مؤلفه‌های پیشرفت از نظر سریع‌القلم یک مولفه مادی، کاملاً کمّی و پوزیتیویستی است. نگاه ایشان یک نگاه «روش‌شناسانه» است، در حالی‌که نگاه انقلاب اسلامی، نگاهی «وجودشناسانه» بوده که به جای «توسعه تکاثری» در پی «توسعه کوثری» است.

آیا میان توسعه ‌سیاسی و اقتصادی تلازم وجود دارد؟

آیا توسعه اقتصادی لیبرالی می‌تواند به توسعه سیاسی منتهی شود؟ می‌توانیم موارد نقض بسیاری را برشماریم که این تئوری را نقض می‌کند. یک نمونه آن در شیلی دوران پینوشه بود (میلتون فریدمن اقتصاددان لیبرال آمریکایی و طرفدار نظریه دولت حداقلی و اقتصاد آزاد که مانیتاریسم یا پول‌گرایی را مطرح کرد، مشاور دولت آگوستو پینوشه بود) که با وجود توسعه اقتصادی لیبرالی، اما نظام سیاسی آن کاملاً خودکامه و دیکتاتوری بود. یکی از سرکوبگرترین دولت‌های تاریخ سیاسی معاصر دنیا، همین دولت پینوشه بوده است که در آن توسعه سیاسی برخلاف توسعه اقتصادی متولد و پدیدار نشد.

سریع‌القلم و پوزیتیویسم ابتدایی

ایشان در کتاب اقتدارگرایی ایرانی، عملاً پژوهش علمی انجام نداده‌اند. برای این‍‌که متن را از زمینه خود جدا کرده و به صورت انتزاعی بیان کرده‌اند؛ این زمینه، جامعه ایرانی است که وی بر اساس منطق کلاسیک پوزیتیویستی این متن را از زمینه آن جدا کرده و به‌صورت انتزاعی رَطب و یابس را به هم بافته‌اند؛ بدین معنی که شخصیت ایرانی را اولاً چونان امری فراتاریخی در نظر گرفته‌اند (احکام جاویدان درباره فرد ایرانی ناجاویدان صادر کرده‌اند) و از تغییرات او در خلال سالیان دراز چشم پوشیده و ثانیا نتوانسته‌اند اقتضائات بومی ایران برای توسعه را لحاظ کنند.

پدیدار، جامعه ایرانی است و این جامعه مختصات و تناقضات خاص خود را دارد. نمی‌توانیم بر اساس یک پیش‌فرض و یک تئوری -که در همان غرب هم انتقادات زیادی بر آن وارد شده است- مصائب جامعه ایران را حل کنیم. این نقدها، نقدهای پارادیمی است به سریع‌القلم. ضمن آن‌که آن‌چه به گونه‌ای کژخیم در بین‌الهلالین و پرانتز می‌گذارد، یکی استعمار و دیگر پدیده‌ای چون انقلاب اسلامی است. توضیح این‌که آن‌جا که از اقتدارزدگی یا روحیه تملق و تفرقه‌جویی ایرانیان سخن می‌گوید، هرگز سخنی از استعمار به‌عنوان عامل این خصایل -به فرض وجود- ندارد. آیا استعمار نبوده که با سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن»، فرقه‌هایی چون بابیت و بهائیت را به این مرز و بوم حقنه کرد؟ و آیا استعمار نبود که ثروت‌های ملی ما را به غارت برد؟ آیا دولتین روسیه و انگلیس، مخالفین خود را در عهد قاجار اسقاط و اسکات نمی‌ساختند؟ اگر به فرض، ایرانیان روحیه همکاری ندارند، پس چگونه مؤسس ورزش چوگان به عنوان هماهنگ‌کردن انسان و حیوان و توپ بوده‌اند؟ نیک می‌دانیم که حکومت‌های قبل از صفوی نیز، رویه تک‌سالارانه و استبدادی داشته‌اند، پس بی‌تردید رخت‌بربستن روحیه همکاری، بایستی با ورد استعمار به ایران و خصوصا سیاست تفرقه انگلیس همزمان باشد. از سویی دیگر هم‌اکنون ما با ایران به مثابه جامعه‌ای پساانقلابی مواجه هستیم که بنا به رویداد انقلاب ویژگی‌‌ایی متمایز از تمامی دوران‌های خویش یافته است. از جمله برای اولین بار رژیمی غیر از شاهنشاهی را از زمان دیاکو در هگمتانه تجربه می‌کند. به این مهم، فرآیندهایی چون عصر اطلاعات و دیگر اقتضائات جدید را باید افزون ساخت. از این‌رو، وی نیز استعمار و انقلاب اسلامی را نادیده می‌انگارد و این‌چنین نامکان‌مند و نازمان‌مند و ناتاریخمند سخن می‌گوید.

نوع نگاه ایشان در کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» این است که در آن دوره دولت همه‌کاره بوده است و سعی می‌کرد با «سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن» نیروهای اجتماعی را به جان هم بیاندازد تا بتواند همچنان سایه سنگین خود را بر این نیروهای اجتماعی حفظ کند و بگستراند. در تناقض با این تلقی که دولت را شر اصلی می‌پندارد، معتقد است که اگر ما در دوره قاجار با دولت اقتدارگرا مواجه هستیم به خاطر آن است که شخصیت ایرانی، شخصیتی اقتدارگراست. اینجا نیز نگاهی شرق‌شناسانه دارد. یعنی یک نگاه ژنتیکی و ذاتی می‌افکند و تو گویی ایرانی مظهر پلشتی‌ها و کژی‌های عالم است. ایرانی روحیه همکاری ندارد، ایرانی به خودش فکر می‌کند و فردگرایی منفی دارد. نزدیک‌بین است و دور‌اندیش و آینده‌نگر نیست. ایرانی همیشه منفعت‌طلب است و... اکثر این گزاره‌ها را از خلال و لابلای صفحات این کتاب می‌توان دید؛ گزاره‌هایی که به کرات در برداشت‌های سفرنامه‌نویسان غربی می‌بینیم. برای مثال آرای ریچارد بولارد هم از همین سنخ گزاره‌هاست.

تناقض دیگری در بین است و آن این‌که از سویی متدولوژی او فردگرایانه و ذرّه‌انگارانه است و تأکید را روی فرد می‌‌گذارد و از سویی دیگر فرد ایرانی را کناری نهاده و می‌گوید که نخبگان آن بالا بنشینند و برای مردم تصمیم بگیرند تا چیزی به نام توسعه متولد شود، شبیه آن چیزی که در چین رخ داد. ایشان در هیچ کجا نتوانسته پاسخ این تناقضات را بدهد.

نقدِ نقد

البته دکتر سریع‌القلم در کتاب عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران می‌گوید که باید الگوی توسعه را از توجه و شناخت دقیق امکانات و محدودیت‌ها به دست آورد. در همین کتاب می‌گوید که به دنبال الگوی غربی نیست و تجویز‌کردن آن. اما در عمل-خودآگاه و ناخودآگاه- و جای جای آثار خود، همان الگوی غربی را مطرح می‌کند و گویی تنها برخی لوازم و اقتضائات رسیدن به الگوی غربی و توسعه‌یافتگی را در ایران متفاوت می‌بیند. شاهدی بر این مدعا این‌که وی تاکنون هیچ کجا الگوی بدیلی ارائه نکرده است. در واقع محدودیت‌ها و امکاناتی که وی برای توسعه در ایران مطرح می‌کند، همان محدودیت‌ها و امکانات برای پیاده‌کردن لیبرال‌دموکراسی است.

از‌ این‌ حیث، نگرانی او برای امکانات و محدودیت‌های ایران بیشتر به خاطر نحوه اجرای اصول لیبرال‌دموکراسی است. البته این نکته در این بیان ایشان هویداست که نگاه وی مانند نگاه نظریه‌های کلاسیک توسعه مانند هربرت اسپنسر نگاهی کاملاً خطی نیست، بلکه تاحدی بسترمندی را لحاظ می‌کند؛ منتها صبغه و رنگ و بوی همان نگاه کلاسیک و خطی کماکان در آثار او پررنگ‌تر است (نگاه خطی به پیشرفت و توسعه در جامعه‌شناسی با گئورگ زیمل سقوط کرد). در نقد همان سهم کوچک نگاه بسترمند و زمینه‌ای باید گفت که سریع‌القلم از سویی الگوهای توسعه بومی -تا حدی بومی- کشورهای شرق آسیا ـ که بر مبنای جهان‌بینی کنفوسیوسی شکل گرفته و این را هانتینگتون در موج سوم دموکراسی مورد تأکید قرار می‌دهد ـ را قبول دارد، اما از سویی اسلام و توسعه را در تنافی با هم تلقی می‌کند. از این رو توسعه بومی در ایران برای او با چالش جدی و محکمی به نام اسلام مواجه می‌شود و متناقض است. 

منبع: الف

کلیدواژه: لیبرال دموکراسی دکتر سریع القلم دولت توسعه گرا چین و مالزی سریع القلم سویی دیگر سخن می گوید مردم ایران الگوی غربی محدودیت ها برای توسعه جامعه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۴۷۳۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!

جماران نوشت: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم‌ ترین ابزار برای غلبه بر چالش‌ ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی‌ ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ‌ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.

وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته‌ ترین و شناخته شده‌ ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش‌ هایی از اندیشه‌ تاریخی نظری هاش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه‌ های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت‌ های او بها دهید.

از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم در حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...

این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه‌ های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی‌ های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه‌ ها به کجا رسیده است.

خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی

مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ‌ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت‌ های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی‌ ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.

می گویند برویم کتاب‌ های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم! هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند

این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه‌ های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه‌ های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب‌ هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این‌ ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.

مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایه‌داری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب‌ ترین اندیشه‌ ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت‌ های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.

به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی‌ ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه‌ ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.

مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایه‌داری آلرژی دارند جزئی‌ ترین کانون‌ های آسیب پذیری نظام سرمایه‌داری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش‌ هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایه‌داری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایه‌داری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.

جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش‌ هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.

 

وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.

نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است

مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه‌ های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب‌ های بسیار بزرگ و ناپایداری‌ های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده‌ های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.

شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود

این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بی‌شمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان‌ ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون‌ هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست‌ های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش‌ های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این‌ ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.

تسخیر کانون‌ های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند

وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون‌ های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش‌ های مالی را محور قاعده گذاری‌ ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام‌ های تصمیم‌گیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت‌ ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی‌ ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی‌ ها!

رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری در باتلاق گسترش فقر و نابرابری‌ و وابستگی‌ های ذلت آور فروتر می رویم

مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه‌ های مختلف، حرف‌ هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری‌ های ناموجه و وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.

پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم

این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت‌ ها و مجلس‌ های دموکرات، مصوبه‌ های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوری‌خواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش‌ های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک‌ های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بی‌خاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال‌ ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.

پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم

مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بی‌پناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه‌ ها و سوداگران بانکی و بیمه‌ ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بی‌خانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بی‌خاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت‌ ها در ایران ۱۰۰ پله محسوس‌تر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت‌ های جامعه ما شود.

تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرارمی گیرد دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد

وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری‌ های سیاست گذاری و قاعده گذاری‌ ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال‌ ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی‌ ها چاق‌ تر و چاق ‌تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه‌ های کلیدی بخش‌ هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.

تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید عبرت آموز است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش‌ های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذره‌بین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.

در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32برابر شد

مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این‌ ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه‌ های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه‌ های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه‌ های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.

عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این‌ ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی‌ هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله‌ هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده‌ ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمره‌تان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بی‌امان حرف‌ های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع‌ ترین و عمیق‌ ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعه‌مان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.

نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند سوراخ دعا را گم کرده اید!

مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت‌ ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی‌ های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعه‌تان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.

نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند

این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف‌ ترین، ملی‌ ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.

تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!

بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است

مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بی‌سابقه‌ ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی  های بیشتر، همان تجربه‌ ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت‌ ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست‌ ها، گسل‌ ها، آلودگی‌ ها، بحران آب و ده‌ ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل‌ ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون‌ ها و رسانه‌ های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بی‌اهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران‌ های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بی‌رویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.

مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف‌ ترین و با کیفیت‌ ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟

وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه‌ هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست‌ ها و جهت ‌گیری‌ های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال‌ ها، رانتخورها و وارداتچی‌ ها است.

تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی 50 ساله هستیم این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید

مومنی اضافه کرد: مصداق‌ های فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه می کنیم. این در حالیست که ظرفیت‌ های دانایی ما در این دوره چند 10 برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمی خواهد به هوش بیاید! چه می کنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عده ای مهاجرت کنند و عده ای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمی توانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی می خواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی می گفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که می گویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شماها که وعده‌ های جذاب می دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمی شود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرفهایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد می شود.

ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشورهای صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشه‌ هایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول مرتبا به آن می دمند و مافیای رسانه ای هم مرتبا آن را تکرار می کند را برجسته می کنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور می کنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بی‌ثباتی در همه عرصه‌ های حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.

چرا متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران می آورد

مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمی توانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانه ای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بی‌سابقه‌ ترین فشارها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاه‌ هایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه می نویسند و می گویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آن ها که اینگونه ریشه تولید را می سوزانند، دور هم جمع می شوند و به یکدیگر مدال می دهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی می نامند! چگونه می شود که متوجه نمی شوید سیاست‌ های مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران می آورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کننده‌ ها از مانده تسهیلات اعطایی بانک‌ ها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک می کنیم!

چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که می گویند ما را از دست این رباخورها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانه‌ های خاصی با پشتیبانی‌ های بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه می رانند و مسائل معطوف به منافع مافیاها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور می کنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!

قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده

مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهش‌ های مجلس در گزارش شرافتمندانه ای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بی‌سابق های کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آنها که مرتبا نفوذ را مطرح می کنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاست‌ هایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش می گوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.

نفت را گران تر می فروشند، اما تعهداتشان به مردم وتولید کننده ها سقوط وحشتناک 50درصدی داشته است

وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساخت‌ های عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کننده‌ ها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکه ای ۵ تا ۷ دلار می فروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر می کنید! آنچه که تکان دهنده است این است که می گوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر می کنیم.

نمایندگان مجلس ضعفهای سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند

مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاه‌ های کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعف‌ های آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگی ها قرار می دهیم. هزینه‌ های حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمی خواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکننده‌ ترین وضعیت مربوط به استان‌ ها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» می کنید اما به چنین مسائلی حساس نیستید!

کاستی ها مربوط به قسمت عرضه حامل های انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید

وی ادامه داد: اینها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرس‌ های غلط که فقط منافع مافیاها را تامین می کند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل می کند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر می کند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارش‌ های تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر می کند می گوید روزانه بالغ بر 1.3 میلیون بشکه معادل نفت، در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حامل‌ های انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستی‌ ها مربوط می شود به قسمت عرضه حامل‌ های انرژی، افراد مشکوکی که می گویند برای مواجهه با این قضیه شوک حامل‌ های انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.

شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند

مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز می گویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجاها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد می گویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش می یابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته می شود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرف‌ ها مطرح می شود. چرا که شوک درمانی منافع مفت‌خورها را تضمین می کند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاه‌ های تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک می کند.

از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهادهای نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روندهای مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق می افتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمی فهمید وقتی این کار را می کنید نمی توانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمی خواهد. ببینید چه می کنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابری‌ ها به جامعه تحمیل می کنید.

ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتابها تسویه می شد که شد!

مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویه‌ ها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولد ها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما می شود، اما ماجرای چای دبش که یکی از ده‌ ها مورد فسادهای مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتاب‌ هایی بود که باید تسویه می شد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!

این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفباها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حامل‌ های انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آنها که این اقدامات را توجیه می کنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبون‌ ها زمزمه‌ های جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حامل‌ های انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار می آورند.

۱۵ سال است می ‌خواهید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنیم، اما بحران‌ ها مرتبا حادتر می شوند!

وی ادامه داد: ۱۵ سال است که می ‌گویید لامپ‌ های اضافه را خاموش کنید، اما بحران‌ هایتان مرتبا حادتر می شود! بازی با قیمت، شوک ایجاد می کند و شوک تورم می آورد و تورم هم غیرمولدها و مفت‌خورها را چاق می کند و تولید کننده‌ ها و عامه مردم را به فقر و فلاکت می اندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا می بینیم در این مافیاهای رسانه ای مثلا می نویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، می گوید باید به قسمت عرضه حامل‌ ها توجه کرد و نمی داند که باید قیمت حامل‌ های انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که می خواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که می خواهید بکنید، بکنید اما به شرط اینکه این گره باز شود.

امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد!؟ در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است

مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و می گویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آنها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساخت‌ ها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا می کردیم تمام آنها را رها کردید و به جایش امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی می دهید. ایران از اولین تمدن‌ ها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمی خواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است. بنابراین به جای سدسازی سفره‌ های زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارش های بین المللی می گوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.

از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است!

وی ادامه داد: ببینید از سدسازی‌ های نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است! آنها چون می دانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیری‌ های اساسی کشور دارند، می دانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمی گوید. بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که می دهند هم به گواه گزارش‌ های رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.

در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده می کنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعه‌ های بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش می شود، فریاد می زنند تمام آن ها را نادیده می گیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ می خواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.

در آموزش‌ های ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت می گیرد با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از 100 سال زمان لازم است

مومنی با بیان اینکه اکنون پرآب‌ ترین کشورهای دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخص‌ های آب بری تا چه اندازه ولنگاری‌ های مشکوک می شود. آب بر ترین و آلوده سازترین رشته فعالیت‌ های صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آب‌ ترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن اینها می گویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزش‌ های ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که می گویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسه ای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌ های صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمی رود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت‌ هایتان هم نیستید! دریچه ای که از نظر معرفتی به شما کمک می کند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.

به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید از بخشهایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است

وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح می کنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخش‌ های قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعده ای که در بخش‌ های وسیعی از این بازارها می گذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطه‌ ها نمی کند.

تورم را برای نیروی کار جبران نمی کنید، اما به رباخوارها پاداشهای غیرعادی می دهید

مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناه ترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایین‌ ترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگناها و فشارهای غیرعادی به آن ها تحمیل می شود و برای توجیه آن چه دروغ‌ هایی گفته می شود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمت‌ ها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاست‌ های تورم زا که به آنها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت می شود را جبران نمی کند، می گویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد می شود و بعد همان‌ ها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاه‌ های ما زیر ۱۰ درصد است، می توانند پاداش‌ های غیرعادی به رباخوارها بدهند!

در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

 وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کننده‌ های ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاه‌ ها تورم زا نیست اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمی کنید و می گویید تورم زا می شود. بعد مافیاها آنچنان این را تکرار می کنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه می گویند دست به دستمزد ها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!

این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدارهایی که به نظام تصمیم‌گیری‌ های اساسی کشور می دهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آنها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بین‌الملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرسهای غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینی‌ هایی که ذیل سرمایه سالاری مفت‌خوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل می شود مبارزه کنند.

وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بی‌مسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشه ای نیازمند است. بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاش‌ ها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: قیمت نان (کاریکاتور) توضیحات سخنگوی دولت درباره افزایش قیمت نان قیمت جدید نان در تهران: سنگگ 400 - بربری 300 - تافتون 200 - لواش 100

دیگر خبرها

  • ایران به دنبال رابطه برد-برد با آفریقا است/ نگاه برابر داریم
  • خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
  • باور به سوددهی «دلالی» علی‌رغم حمایت فرهنگ عمومی از کار مولد
  • خبر جدید معاون رئیسی برای ایرانیان مقیم خارج از کشور
  • معاون رئیس‌جمهور: بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • معاون رئیسی : بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
  • مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!
  • ادعای معاون رئیسی درباره مهاجرت ایرانیان | چرا پلیس وارد بحث مهاجرت شد؟
  • مومنی: ببینید عزیزان با نرخ تورم در ایران چه گلی کاشته‌اند!