سرنوشت نهاد اجماعساز اصلاح طلبان چه میشود؟
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۵۹۱۹۱
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق در گزارشی سرنوشت نهاد اجماع ساز را بررسی کرده است.
در این گزارش آمده است: تکلیف نهاد اجماعساز اصلاحطلبان که برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ تشکیل شده بود، وضعیتی نامعلوم دارد؛ اینکه قرار است ادامه داشته باشد یا آنکه با توجه به نتیجه انتخابات به پایان خود رسیده است؟ در این بین حالا علیرضا علویتبار، از اعضای حقیقی نهاد اجماعساز، استعفای خود را اعلام کرده و خطاب به بهزاد نبوی، رئیس این تشکیلات، نوشته است: «برادر گرامی جناب آقای نبوی، ریاست محترم جبهه اصلاحات ایران، با سلام و آرزوی توفیق برای جنابعالی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا میتوان گفت این استعفا و البته سخنان اخیر حسین مرعشی میتواند نشانهای بر عدم عزم جدی در میان اصلاحطلبان برای ادامه کار این نهاد باشد؛ چنانکه مرعشی اخیرا گفته بود: «قرارمان در این جبهه پیش از این بر مبنای ادامه کار بود اما باید باز هم در این رابطه بحث کنیم و بعد تصمیم بگیریم». حالا باید بررسی کرد که اصلا ماهیت وجودی نهاد اجماعساز چه بوده است؟ نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (جبهه اصلاحات ایران) درواقع شکل دیگری از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بود که به دلیل مشکلاتی که در ساختارهای تصمیمگیری آن شورا و انتقادهایی که به نقش اعضای حقیقی در آن وجود داشت، با ساختاری منسجمتر و حزبمحوری بیشتر آغاز به کار کرد تا دو هدف را پیگیری کند؛ نخست آنکه مرتبط با انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ شیوه اجماع بر سر نامزد واحد را تعیین کند و بر اساس رأی اکثریت اعضا، نامزد جبهه اصلاحات به مردم معرفی شود که چارتهای ساختاری برای نیل به اجماع به وجود آمد، اما به دلیل ردصلاحیت گسترده نامزدهای اصلاحطلب عملا هرگونه ابتکار عمل از جبهه اصلاحات ایران گرفته شد تا در نهایت نظر این نهاد، عدم ارائه نامزد شود و متعاقبش برخی احزاب به صورت مستقل از عبدالناصر همتی حمایت کنند.
نهاد اجماعساز عملا نتوانست آن برنامههایی را که در نظر داشت، پیش ببرد
در واقع نهاد اجماعساز عملا نتوانست آن برنامههایی را که در نظر داشت، پیش ببرد و از سر ناچاری به سمت انفعال انتخاباتی رانده شد؛ چه آنکه اگر با نامزدهای موجود، یعنی همتی و مهرعلیزاده هم کنش حداکثری از خود نشان میداد، عملا نمیتوانست تغییری در نتیجه انتخابات رقم بزند؛ زیرا واقعیت آن بود و البته هست که اصلاحطلبان علاوه بر شیوه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان با مانع مهم دیگری به نام ازدسترفتن سرمایه اجتماعی روبهرو بودند و هستند. دومین هدف نهاد اجماعساز، کارکرد جبههای بود. همانطور که مرعشی هم میگوید بنا بود بعد از انتخابات هم این نهاد فعالیت خود را ادامه دهد تا به نوعی نقش هماهنگکننده میان احزاب را داشته باشد؛ همان کارکردی که روزگاری قرار بود در قالب پارلمان اصلاحات انجام شود که البته با اختلافنظرهای گسترده احزاب اصلاحطلب اصلا آن تشکیلات به منصه ظهور نرسید.
به نظر میرسد گرچه هدف نخست، یعنی فعالیت انتخاباتی، عملا منتفی شد اما هنوز امکان فعالیت جبههای وجود دارد؛ یعنی مانعی برای این هدف مشاهده نمیشود؛ زیرا نهاد اجماعساز، هم وجهات قانونی دارد و هم به هر حال با ساختاری ولو آنکه انتقادهایی به آن وجود دارد، پابرجاست. بااینحال، با دانستن همه اینها یک مانع اساسی بر سر راه ادامه فعالیت تشکیلاتی اصلاحطلبان دیده میشود؛ اینکه جبهه اصلاحات یا به تعبیری نهاد اجماعساز قرار است با چه استراتژی خاص سیاسی احزاب اصلاحطلب را دور هم جمع کند؟ و اصلا قرار است اصلاحطلبان در شرایطی که دیگر در عالم سیاست رسمی جایی ندارند، چه کار کنند؟
اصلاحطلبان باید به گفتمان مشترکی با بخشهای مختلف جامعه دست یابند
یک نگاه این است که اصلاحطلبان باید برای انتخاباتهای آینده مانند انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ فعالیت کنند که چنین نگاهی محل تردید است؛ زیرا اصلاحطلبان فقط از سوی سیستم رانده نشدهاند، بلکه پایگاه اجتماعی خاصی با آنها همراه نیست که در انتخابات مجلس، ریاستجمهوری یا شوراها با آنها همراه شود و حال وجود یا نبود نهاد تشکیلاتی در وضعیت نارضایتی عمومی، آنهم حالا که تا اولین انتخابات، یعنی مجلس، زمان زیادی باقی مانده است، چندان موضوعیت ندارد.
نگاه دوم بازگشت به جامعه است؛ به این معنی که اصلاحطلبان برخلاف رویه سالهای اخیرشان باید به گفتمان مشترکی با بخشهای مختلف جامعه دست یابند؛ به این معنا که اگر اکنون مشکلات عمده کشور حول اقتصاد میچرخد و نارضایتیها هم بیشتر از سوی طبقات فرودست ابراز میشود، قرار است با این طبقه به چه فهم مشترکی برسند؟ از سوی دیگر اگر زمانی طبقه متوسط و نخبگان دانشگاهی مهمترین حامیان اصلاحطلبان محسوب میشدند، آیا نسبت آنها با اصلاحطلبان، همان نسبتی است که در میانه دهه ۷۰ برقرار بود؟ اگر نه، چه راهی برای قانعکردن آنها به اینکه هنوز اصلاحات راهحل برطرفکردن مشکلات است، وجود دارد؟ از طرفی اصلا قرار است گفتمان اصلاحات چه باشد؟ و آنها چه تعریفی از خود به جامعه ارائه میدهند؟ یعنی قرار است تفاوت آنها با دیگر جبهههای سیاسی چه باشد و مردم میتوانند چه انتظاراتی از آنها داشته باشند؟
همه اینها نشان میدهد که اصلاحطلبان باید بیش از آنکه به فکر ادامه کار تشکیلاتی باشند، برای گفتمانسازی و نهادینهکردن گفتمان خود در بستر اجتماعی تلاش کنند؛ خواه این گفتمانسازی در نهاد اجماعساز شکل بگیرد و به بدنه جامعه منتقل شود، خواه اصلاحطلبان بهصورت مستقل بازهم به جامعه بروند و برای مثال گفتمانها در دانشگاهها، بازار، فضای مجازی و... ایجاد و به جبهه اصلاحات منتقل شود. یعنی فرقی نمیکند که از کدام سرِ محور این گفتمان شکل بگیرد، مهم آن است که اولا گفتمانی ایجاد شود و ثانیا آن گفتمان آنقدر عینی و باورپذیر باشد که بتواند جایگاه خود را در جامعه باز کند. با این اوصاف وجود یا نبود نهاد اجماعساز بدون درنظرگرفتن اصل بازگشت به جامعه امری بیفایده و عبث خواهد بود.
منبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 انتخابات ریاست جمهوری حسین مرعشی انتخابات 1400 نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 جبهه اصلاحات ایران اصلاح طلبان نهاد اجماع ساز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۵۹۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابط اصلاحطلبان با رهبری بعد از فوت هاشمیرفسنجانی چه کسی است؟
جهانگیری گفت: رهبری در سال ۹۵ فرموند من ارتباط اصلاحطلبان با ایشان را بر عهده بگیرم. الان قاعدتاً اصلاحطلبها باید برای نحوه ارتباط فکر دیگری بکنند. الان هم اگر مبحث مهمی باشد، منعکس میکنم
به گزارش اعتماد، بخشهایی از گفتگو با اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی، را بخوانید؛
بعد از سال ۸۸ بانی شدم و به اتفاق آقایان موسوی لاری و مجید انصاری خدمت رهبری رسیدیم.
بعد از فوت مرحوم هاشمی، در جلسه با حضور آقای خاتمی و آقای خوئینیها و حسن آقای خمینی و آقای نوری، مطرح شد که من راجع به ارتباط اصلاحطلبان با رهبری، با ایشان صحبت کنم.
سال ۹۵ به صورت اختصاصی خدمت رهبری رفتم و در مورد مسائل اصلاحطلبان صحبت کردم. رهبری در سال ۹۵ فرموند من ارتباط اصلاحطلبان با ایشان را بر عهده بگیرم.
بعضی نامهها را ایشان (رهبری) پاسخ داده که پاسخهایشان را هم دارم.
پاسخها برای انتشار نبوده و منتشرنشده و خصوصی است.
برداشت من این است که ایشان (رهبری) الان مسلطترین فرد نسبت به اوضاع کشور هستند.
الان هم اگر مبحث مهمی باشد، منعکس میکنم.
هیچوقت درباره ردصلاحیتها و انتخابات از من خواسته نشد ارتباط بگیرم.
درباره برخی اشخاصی که در جریان رد صلاحیتها پیگیری کردم، دیدم که تایید شدند.