تمایل طالبان به داغ کردن شعلههای خشم و خشونت در میادین جنگ/ خطر ظهور منازعات مذهبی وجود ندارد
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۶۸۵۰۲
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، به دنبال پیشرویهای روز افزون طالبان و تصرف برخی شهرها و ولسوالیهای افغانستان توسط این گروه، دور جدید خشونت و درگیریها در این کشور به وجود آمده است. طبق اخبار میدانی منتشر شده، درگیری در حدود 10 استان این کشور در جریان است و هر روز خبرهایی در خصوص تصرف مناطق مختلف توسط طالبان شنیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته دکتر «ذاکر حسین ارشاد» -از اساتید برجسته افغان در حوزه روابط بینالملل و عضو هیئت علمی و معاون آموزش دانشگاه ابن سینا شهر کابل- طالبان ترجیح میدهد با داغ کردن آتش جنگ در افغانستان، منافع خود را دنبال کرده و از این طریق سهم خود را در صحنه سیاسی و مدیریتی افغانستان افزایش دهد. از نظر این استاد روابط بینالملل، راه حل نهایی بن بستها و آشفتگیهای سیاسی در افغانستان، دستیابی به یک همسویی و همگرایی داخلی و منطقهای است. بازیگران داخلی افغانستان باید منافع خود را در صلح و ثبات این کشور بدانند. وی در پاسخ به سوالی در خصوص احتمال برجسته شدن درگیریهای مذهبی و ایدئولوژیکی در افغانستان پاسخ داد که امکان ظهور منازعات مذهبی بسیار دور از ذهن است.
مشروح مصاحبه با دکتر «ذاکر حسین ارشاد» بدین شرح است:
- علت اقدامات تهاجمی اخیر طالبان چیست و چه هدفی را دنبال میکنند؟
من فکر میکنم علت اقدامات طالبان روشن است؛ طالبان تا همین جای کار هم از طریق خشونتورزی، قتل و خلق فاجعه انسانی خواستهها و اهداف سیاسی خود را تعقیب کرده است. اگر هدف اصلی تصاحب قدرت و به دست گرفتن مدیریت سیاسی افغانستان برای طالبان قابل تصور باشد، از روزهای نخستین تا اینجای کار طالبان تلاش کرده این هدف را از طریق خلق فجایع انسانی، از طریق گرم کردن تنور جنگ در ولایات و حوزههای مختلف افغانستان تعقیب بکند. اکنون نیز که گفتگوهای صلح در جریان است، طالبان تمایل دارد که خواستهها و زیادهخواهی خود را با داغ کردن شعلههای خشم و خشونت در میادین جنگ تعقیب بکند. بنابراین هدف آنها واضح است و با همین هدف جنگها را گسترش میدهند.
- به نظر جنابعالی با توجه به سقوط برخی شهرها و تصرف آنها توسط طالبان، امکان تجزیه افغانستان وجود دارد؟
از نظر بحثهای استراتژیکی یا سوق الجیشی، خشونتورزی طالبان و یا تصرف برخی از ولسوالیها و جاهای دیگر از اهمیت خاصی برخوردار نیست و طالبان میتواند آنها را تصرف کند. اما من با این فرضیه خیلی موافق نیستم که معنی تصرف طالبان حرکت به سمت تجزیه و فروپاشی کلیت جامعه افغانستان باشد. زیرا طالبان هر چقدر هم که پیشرفت داشته باشد و بتواند جاهایی را تصرف کند، حداقل سه یا چهار گروه مشخص در مقابل طالبان برای بقا و صیانت از هویت و حیاتشان ظهور خواهد کرد. در همین راستا، این روزها شاهد خیزشهای مردمی هستیم.
از طرف دیگر، نظام سیاسی و دولت مستقر در کابل در مناسبات کلان حضور دارد و برای استمرار یا تصاحب قدرت نظامی و سیاسی افغانستان تلاش میکند. مسئله بعدی، هویتهای قومی است که معمولا در افغانستان حضور دارند و هر کدام برای صیانت از جان و هویت خود در برابر طالبان از هیچ چیزی دریغ نمیکنند و تمام قد در برابر طلبان –وبرای سرکوب این گروه- از ظرفیتهای بالفعل و بالقوه خود استفاده میکنند. بنابراین، کارکرد ضمنی و جانبی خیزشها این است که گویا کلیت افغانستان و حفظ جغرافیای واحد این کشور بر همگان مسئله است. خیزشهای مردمی که که در برابر طالبان ظهور کردهاند، به منظور دفاع از نظام مستقر است. هیچگاه شعارها و اهداف تجزیه طلبانه را نداشته و نخواهند داشت.
- به عنوان یک کارشناس مسائل سیاسی، راه برون رفت از مشکلات و جنگ داخلی را چه میدانید؟
راه حل نهایی بن بستها و آشفتگیهای سیاسی در افغانستان، دستیابی به یک همسویی و همگرایی داخلی و منطقهای است. بازیگران داخلی افغانستان باید منافع خود را در صلح و ثبات این کشور بدانند. متاسفانه فعلا واگراییهایی به عنوان یک رویه عام در میان بازیگران سیاسی کابل به یک الگوی رفتاری تبدیل شده است. این امر باید جای خود را به یک همگرایی و همسویی بدهد. تنها در آن صورت فروپاشی و بحران سیاسی افغانستان خاتمه خواهد یافت. در غیر اینصورت، استمرار وضع موجود موجب واگرایی و شکاف سیاسی در بین بازیگران به عنوان یک واقعیت تلخ ادامه خواهد داشت. همچنین اگر قاعده بازی منطقهای هم به گونهای باشد که پاکستان به صورت خاص منافع خود را در پرتو فربه شدن طالبان جستجو کند، این وضعیت به معنای استمرار جنگ و بحران در افغانستان خواهد بود.
بازیگران کابل باید الگوهای رفتاری جدیدی اتخاذ کنند که در داخل هم واگرایی جای خود را به همگرایی بدهد. بدین ترتیب لازم است همگرایی قاعده بازی سیاسی در افغانستان شود و ممد منافع همه بازیگران به شمار بیاید. تنها در این صورت بستر خاتمه بحران و برداشتن گامهای نخست صلح و ثبات به وجود خواهد آمد.
- آیا امکان مذهبی شدن جنگ اخیر افغانستان بین شیعیان و طالبان وجود دارد؟
اگرچه احتمالا طالبان و کارگردانان اصلی این گروه بیمیل نباشند که از شکافهای ایدئولوژیکی و مذهبی استفاده کنند، اما علیرغم همه نقدهایی که به قاعده قدرت در افغانستان و فرهنگ سیاسی این کشور وجود دارد، ولی خوشبختانه شکافهای مذهبی خیلی برجسته نیست. بازیگران قبل از اینکه تابع شکافهای مذهبی باشند، بیشتر به شعارهای قومی گرایش دارند. از این لحاظ اگرچه طالبان بعضا شعارهای مذهبی و ایدئولوژیکی میدهد اما هیچگاه متاثر از این موضوع نبوده است. بعید است که این جنگ پوشش اینچنینی بگیرد.
همانطور که قبلا هم عرض کردم، سه – چهار گروه اجتماعی قومی و همچنین نظام مستقر کابل در برابر طالبان صف آرایی کردهاند که بقای خود را با حضور طالبان در تهدید میبینند. بنابراین، در بین آنها هم ممکن است گرایشات شیعی وجود داشته باشد و هم سنی و سایر موارد. لذا خطر ظهور منازعات مذهبی وجود ندارد.
انتهای پیام/
مجید فرخی کد خبر: 1100929 برچسبها طالبان افغانستانمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: طالبان افغانستان منافع خود درگیری ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۶۸۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!
به گزارش خبرآنلاین روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت: رواداری برای دولتها یک راهبرد مفید و موثر برای دستیابی به موقعیت در سیاستهای داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیانهای فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلیالله علیه وآله پایبندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «...فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسولالله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن میتوانند مردم را به مسیری که میخواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکستخورده اصرار میورزند.
عجیبتر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را میپسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشورها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر منالشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضربالمثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پایبند نبودن به قوانین و مقررات بینالمللی را دارند برحذر باشند، آنها را به راحتی تحمل میکنند، تخلفاتشان را نادیده میگیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار میدهند.
امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت میکنند و باعث ناامنی منطقه شدهاند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده ولی آشنایان با تفکر او گفتهاند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین میکند، دومی راه عبور را برایشان باز میگذارد و سومی بودجه و مراکز برنامهریزی آنها را برعهده دارد.
جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروههای متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر میدهند و این کشور را کانون ناامنی میدانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق میافتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش میاندازد در حالی که همه میدانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایتهای خود را به گردن داعش میاندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن میگیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا میکند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.
پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه میدهد و این گروه علیرغم بدعهدیها و تخلفاتی که از قوانین بینالمللی دارد دائماً از ایران امتیاز میگیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران میگیرد و مهمتر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش مییابد ولی حکمرانان ما به هشدارها اعتنا نمیکنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901685