سوفسطائیان جدید و سلبریتیهای دانشگاهی
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۸۸۲۷۷
خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه: سوفسطاییگری یا سوفیسم مکتبی فکری در یونان باستان بود. به طور کلی، سوفیست یا سفسطهگر به شخصی گفته میشود که وجود حقیقت یا شناخت را انکار کرده و آن را نتیجه انتزاع ذهن میداند، یا در واقع، به سفسطه معتقداست. سوفسطاییان در فنهای مغالطه، جدل و خطابه، مهارت بسیار داشتند.
سوفسطایی یا سوفیست در لغت به معنای استاد، دانشور و زبردست است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سوفیست در کل به معنی «معرفت پیشه» است و لقبی بود که فیلسوفها روی ایشان گذاشتهاند، که بار معنایی منفی داشتهاست، بر خلاف اصطلاح (philosophy) که به معنای «عاشقان معرفت» است . به سوفیستها این را میگفتند که: شما معرفت پیشهاید، نه عاشقان معرفت.
در یونان باستان آموزگاران فلسفه را سوفسطائی میگفتند. اینان از شهری به شهر دیگر میرفتند و جوانان را دور خود جمع کرده و در ازای حقالٌزحمه به تدریس میپرداختند سوفسطائیان خطابت (فن سخنرانی)و جدل و دیگر فنونی را که برای موفقیتهای اجتماعی و سیاسی لازم بود، به شاگردانشان میآموختند.
سوفسطائیان، قائل به این امر شدند که بحث بر سر حق و حقیقت بیفایده است و بهتر است به رتوریک(Rhetoric) یا فن بیان و خطابه بپردازند. در اصل آنها معتقد بودند که حقیقت نسبی است. از آنجایی که خطابه و فن بیان در آن روزگار به دلایل:
دعواهای حقوقی بیشمار یونانیان برای رسیدن به صدارت(ازطریق سخنوری)بسیار مهم بود، آنها همیشه مشتریانی برای آموزش داشتند.
اما بهتدریج، بر اثر افراط برخی از این آموزگاران، این واژه معنای دیگری پیدا کرد. آنها به حقانیت و صدق و کذب ادعا کاری نداشتند؛ بلکه تنها میخواستند به شاگردانشان آموزش دهند که چطور باید در مناظرهها به هر صورت ممکن، حریف را مغلوب کرد
در نتیجه، سوفسطائیان در نزد عامه به بیصداقتی فکری و سفسطهگری بدنام شدند. در این معنا، سوفسطائی به کسی میگفتند که با چربزبانی و مغلطه، از آنچه میدانست نادرست است، به قصد فریفتن دیگران دلیل میآورد و نتیجه میگرفت.
کاپلستون درجلدنخست تاریخ فلسفه درباره علل بدنامی سوفسطائیان به مواردی اشاره میکند، از جمله این که:
۱ـ سوفسطائیان به تعلیم فن سخنوری و بلاغت میپرداختند و با این کار که فی نفسه امر نادرستی هم نبود، مردم را برای دستیابی به فضیلت سیاسی و فضیلت اشرافیت جدید یعنی اشرافیت هوش و لیاقت، پرورش میدادند اما از آنجا که این فن (فن سخنوری) ممکن بود مورد سوء استفاده واقع شود و در خدمت اندیشه یا سیاستی مغرضانه قرار گیرد، از اینرو سوفسطائیان به بدی شهره شدند.
۲ـ آنها به تعلیم فن جدل و مباحثه میپرداختند که به معنای عادلانه جلوه دادن امر غیرعادلانه بود و با روش دیرین برخورد حقیقتجویانه فلاسفه، بسیار اختلاف داشت.
۳- آنها به انتقاد از قواعد اخلاق سنتی میپرداختند، بدون این که چیز واقعاً جدید و درستی را به جای آن معرفی کنند و این امر را نیز به جوانان تعلیم و آموزش میدادند.
۴ـ آنها از اتحاد اقوام یونانی (هلنیسم)، نظریهای که در یونان دولت شهر مورد نیاز بود، طرفداری میکردند.
۵- آنها در مقابل تعلیم و آموزش شاگردان، مزد و اجرت طلب میکردند.
سوفسطایی ازتولید دانش دست اول وکشف حقیقت سربازمی زند وبالفاظی های فریبنده وچیره دستی درسخنوری مردم را بدورخود جمع می کند تا برای متاع بی ارزش خود خریداری پیدا کند. درروزگارما نیز پوپولیسم علمی ازاینجا آغاز می شود.زیرا پژوهش علمی دارای صعوبت وبقول پیشینیان مستلزم دود چراغ خوردن است.
پوپولیسم علمی محصول چند عامل است: توده ای شدن آموزش عالی-ساختارمتصلب وغیربالنده مراکزعلمی-نارضایتی مخاطبان ودانشجویان-صعوبت کارعلمی.
امروزه جریانات زرد درآموزش عالی به چهارسنخ تقسیم می شوند:
1-سوفسطائیان جدید
2-مدرک گرایان
3-اهالی قدرت وسیاست
4-تفرج کنندگان(آنهایی که برای سیر وسیاحت وارد دانشگاه توده ای می شوند و دانشگاه رابا کلوپ اجتماعی اشتباه گرفته اند)
بحث ما فعلا پیرامون گروه نخست است.امروز شاهد ظهور سوفسطائیان جدید( درمقابل دوستداران حقیقت )هستیم.می توان بامسامحه آنهارا سلبریتی های دانشگاهی یا تتلوهای دانشگاهی نامید.ناگفته نماندکه تتلوها بدون تتلیتی ها کامل نمیشوند.ازاین رو شهرت آنها درگرو وجودخیل عظیمی ازپیروان ومریدانی سینه چاک است که مستمع خوب واحساساتی وغیرنقادی باشند.افرادی سطحی که قدرت تمیز وتفکیک حقیقت وصواب از شبه علم وخطابه وجدل(استفاده ازمشهورات برای ساکت کردن طرف مقابل) ومغالطه رانداشته باشند.اینگونه مستمعین ارزان قیمت معمولا درفضاهای مجازی یافت می شوند.
اشاره می کنم به داستان شیادی که دریک روستابا معلم وملای ده درافتاد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.
سوفسطائیان جدید این ویژگیها رادارند:
· هرکاری می کنندتادیده شوند
· رک وبی پرده اند
· ازنقدخود برآشفته می شوند
· ضدفرهنگ رسمی دانشگاهی عمل می کنند.
· به هنجارهای علم پای بند نیستند.
· اهل ارائه مستندات علمی وشواهدتجربی منظم نیستند
· درداخل دانشگاه هیچوقت جدی گرفته نمی شونداما درحاشیه دانشگاه پرسه می زنند.
· برای آنها خوشایندمخاطب وسوپرایز شدن او مهم است(مخاطب انبوه نه مخاطب حرفه ای)
· باانتشار مقاله علمی(مکتوب کردن فکر) مخالفند
· اهل خطابه وسخنرانی اندوشوراحساسی دارند.
· ازواژگان زیبااستفاده می کنند ودربازی باکلمات تبحر دارند.
· گاهی ازوهم وخیال بهره می برند.
· کارنامه علمی درخشانی ندارند.
· برخی ازآنان قبلا فعال سیاسی بوده اند وازاحزاب هم رانده شده اند(بدلیل روحیه تکروی و....)
· دلخوریهایی ازسیستم دانشگاه دارند.
· ازفساددانشگاهی سخن می گویند(بدون ارائه راهکارعملی)
این همکاران دانشگاهی ازنظرتیپولوژیک در چند سنخ متمایز می شوند:
1-مردی که زیاد می دانست(علامه های دروغین درعصری که بدلیل وسعت علوم امکان علامگی درهمه رشته ها محال است)
2-ادبای سطحی وسخنوران شیرین سخن
3-عصبانی هاکه به همه چیز نقد دارند
4-شومن ها
5-دلالان دانش که نوشته های اصیل دیگران را درلفافه ای جدید بنام خود بسته بندی ودر رسانه های مجازی منتشرمی کنند.
بنظر می رسد راهکار انزوای سوفسطائیان وبزرگداشت حقیقت ومعرفت وارتقای دانش موثق، نخست: مطالبه دلیل ومستندات ودوم- هورانکشیدن است.هورا کشیدن ،یک نظام پاداش(مزد) مهم برای تکثیر این شبه عالمان است.
کد خبر 5245839 مصطفی وثوق کیامنبع: مهر
کلیدواژه: تازه های نشر معرفی کتاب حقوق بشر رایزنی فرهنگی ابن سینا شعر معاصر فارسی آیت الله بهشتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارگاه آموزشی جایزه قلم زرین رمان ایرانی ویروس کرونا تونس فلسفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۸۸۲۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلبریتی تراز یعنی پهلوان رزاز
فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای را با نامداران و قهرمانانش باید شناخت و شناساند. یکی از برترین پهلوانان این حوزه که تاریخ به خود دیده «سیدحسن رزاز» است. در این گزارش کمی به شخصیت و مرام او میپردازیم.
نامی که ما را به کاوش وا داشت
اردیبهشت ۱۴۰۱، وقتی برترینهای یکصد سال ورزش ایران در جشنوارهای با همین نام معرفی و تقدیر شدند، شاید بسیاری از ما که اطلاعات چندانی از ورزشهای باستانی و پهلوانان آن نداریم، انتظار داشتیم نام «غلامرضا تختی» را بهعنوان «برترین پهلوان قرن» ببینیم.
اما «سیدحسن رزاز» این جایگاه را از آن خود کرده بود. کسی که «جهانپهلوان تختی» دربارهاش گفته بود «من هرچه دارم از آقا سیدحسن رزاز دارم.» این مرد کیست که جهانپهلوان شهیر ما خود را وامدار او میداند؟
نام و نشانش را که پرسوجو کنید، از زورخانهایها و باستانیکاران سرشناس تقریباً کسی نیست که او را یک اسطورهٔ اخلاقی و «جهانپهلوان» نداند.
اما گویی غبار زمان آنچنان بر چهرهٔ این شخصیت مهم مردمی نشسته که رهبر انقلاب هم به شناخت و معرفی او توصیه کردهاند «سیدحسن رزاز و... که پهلوانهای جوان ما حتماً شرح حال اینها را در کتابها و مجلات خواندهاند، اینها چهرههای معروف ورزش باستانی هستند که در طول تاریخ گذشته حضور داشتند. ببینید و معلوم کنید که اینها که بودند و چهکار کردند. اینها مردان متدینی بودند.»
پهلوان قهرمان، روحانی مردمی، مبارز سیاسی
«سیدحسن شجاعت» که به خاطر شغل پدرش (برنجفروشی) به «رزاز» معروف است، سال ۱۲۵۷ در تهران به دنیا آمد. او بخشی از دوران قاجار و پهلوی را دید و نهایتاً در سال ۱۳۲۰ مسموم شد و با مرگی مشکوک چشم از دنیا رفت. او نه فقط پهلوان و کشتیگیری ماهر، بلکه قهرمان دلها و مصلح محله، و خانهاش خانهٔ امید مردم بوده است.
«اردشیر آلعوض» تاریخپژوه و محقق فرهنگ عامه میگوید «او در جوانی برای ادامهٔ تحصیل به حوزهٔ علمیهٔ نجف میرود و بعد از کسب علم در محضر بزرگان حوزه و با پیشنهاد آخوند خراسانی به تهران مهاجرت میکند. نظر آخوند خراسانی این بود که مقبولیت سیدحسن رزاز بین مردم بهکار مشروطهخواهان میآید... او در جریان سفر به تهران حامل پیام مهمی برای مشروطهخواهان بوده و از آنجا که آخوند خراسانی مدافع انقلاب مشروطه بود احتمالاً در تأیید فعالیت مشروطهخواهان در تهران نامهای نوشته بوده که باید به دست آنها میرسید.»
پس میتوان علاوه بر پهلوان و روحانی، مبارز سیاسی را هم بر ویژگیهای سیدحسن رزاز افزود.
پهلوان ایرانی که نامش جهانی شد
«علی جعفرنژاد» یک جهانگرد ایرانی و کسی است که سال ۱۳۹۵ خانهٔ پهلوان رزاز در محلهٔ عودلاجان را خریده و با کمک مهندسان سازمان میراث فرهنگی آن را مرمت کرده است. او وقتی متوجه میشود خانهای که خریده متعلق به «سیدحسن رزاز» بوده، شروع به تحقیق دربارهٔ او میکند. در جریان مطالعه متوجه میشود پهلوان شهرت جهانی داشته است.
این شهرت به ماجرای مبارزهٔ او با یک کشتیگیر هندی به نام «کاهوتا» برمیگردد که در جهان بیرقیب بوده است. وقتی وارد ایران میشود و رسماً حریف میطلبد، سیدحسن رزاز برای مبارزه معرفی میشود. سیدحسن، کاهوتا را خاک میکند، ولی او نمیپذیرد تا اینکه سیدحسن دوباره او را شکست میدهد.
با این شکست، کشتیگیر هندی تمام مدالهایی را که در رقابت با پهلوانهای سرشناس جهان گرفته بود به سیدحسن رزاز تقدیم میکند و میگوید «از امروز تو جهانپهلوان هستی.»، اما سیدحسن قبول نمیکند. این خبر در دنیا میپیچد و هنوز در روسیه، هند، عراق، آلمان، سوئد، عربستان و... سیدحسن رزاز را بهعنوان پیشکسوت کشتی میشناسند.
پهلوان رزاز در مسابقات خارجی بسیاری شرکت داشته و معمولاً جوایز و درآمدهای حاصل از حضور در این مسابقات را در امور خیریه صرف میکرده است. آلعوض با بیان این نکته میگوید «در جریان انقلاب مشروطه، پهلوان رزاز به دلیل همصدایی با مردم، حدود ۴ ماه دستگیر و در باغشاه حبس و مجازات شد. هرچند به دلیل منش پهلوانی و شجاعت و نیکوکاریاش آنقدر میان مردم محبوب شده بود که محمدعلیشاه به دلیل اعتراضات و فشار افکار عمومی مجبور شد این پهلوان نامی را از زندان آزاد کند.»
یکی از فیلمهای برگزیدهٔ جشنوارهٔ عمار ۱۴۰۲ مستندی دربارهٔ پهلوان رزاز با نام «آخرین زنگی زمانه» است. «سیدجمال عودسیمین» تهیهکنندهٔ این مستند که از طریق یک کتاب با سیدحسن رزاز آشنا شده میگوید «وقتی آن کتاب را خواندیم، با این نکته مواجه شدیم که چقدر سلبریتیهای جامعهٔ ایرانی در گذشته متفاوت از امروز بودهاند. این سوژه برایمان مسأله شد که چقدر افرادی که آن زمانها به شهرت میرسیدند و معروف میشدند، با چهرههای امروز متفاوت بودهاند. سیدحسن رزاز در واقع سلبریتی زمان خود بود.»
مرگ مشکوک یک قهرمان مردمی
«مهرداد خاکی» کارگردان این مستند دربارهٔ وفات این قهرمان پهلوان میگوید «اصل ماجرای مرگ سیدحسن هنوز هم مبهم است و معلوم نیست به دست چه کسی به قتل رسیده. اما اینکه او به واسطهٔ سم، مسموم شده واقعیت دارد. عدهای میگویند رضاشاه او را به قتل رسانده و عدهای دیگر برخی جریانات سیاسی آن روز را به این ماجرا مربوط میدانند. فارغ از اینکه عامل این کار چه کسی بوده، ما شاهد فروریختن یک کوه بودیم.»
خانهٔ زیبای این پهلوان نامدار در محلهٔ عودلاجان اکنون به یک هاستل برای گردشگران خارجی تبدیل شده و گردشگران ایرانی هم میتوانند از آن دیدن کنند.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی