استادی: در دوره چشمآبیها کمکار بودم/ امیدوارم در آینده مجبور نشویم از تعبیر سینمای خدابیامرز استفاده کنیم!
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۰۲۰۲۲
بازیگر سینما و تلویزیون میگوید که اگر اقدامات و تدابیر لازم به عمل نیاید، ممکن است در آینده مجبور شویم برای سینما از پیشوند «خدابیامرز» استفاده کنیم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علیرضا استادی متولد 1352 در شهرری است. وی که دارنده مدرک لیسانس نمایش از دانشکده هنر و معماری است، فعالیت هنری خود را در سال 1377 با حضور در فیلم سینمایی «هیوا» ساخته مرحوم رسول ملاقلیپور آغاز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استادی در دهه هشتاد نیز با همان فرمان گزیدهکاری دهه هفتاد به فعالیتهای بازیگری خود ادامه داد اما با آغاز دهه نود، فصل شکوفایی و پرکاری او در عرصه بازیگری نیز آغاز شد. «رویای سینما، خدا جیرجیرکها را دوست دارد، رقص روی یخ، روز روشن، ملبورن، چند متر مکعب عشق، کلاشینکف، کوچه بینام، متولد 65، من دیهگو مارادونا هستم، حبیب آقا، گینس، آبجی، مالاریا، جاودانگی، چراغهای ناتمام، بدون تاریخ، بدون امضا، راه رفتن روی سیم، بیست و یک روز بعد، ماجان، اکسیدان، شکستن همزمان بیست استخوان، سال دوم دانشکده من، لاتاری، روزهای نارنجی، سونامی، زهرمار، زیرنظر، هفت و نیم، ماهی و برکه، انفرادی، هفتهای یکبار آدم باش و... از جمله آثاریاند که وی در دهه 90 در آنها حضور یافت و بدین ترتیب، جایگاه خود را به عنوان بازیگری توانمند که هم قابلیت ایفای نقشهای جدی و هم ظرفیت اجرای نقشهای کمدی را دارد، در عرصه سینما و تلویزیون کشور تثبیت کرد.
وی که چندی پیش با حضور در دو سریال «دادِستان» و «همبازی» در قاب تلویزیون حضوری پررنگ داشت، این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «نعره سکوت» و سریال تلویزیونی «خودخواسته» است که سریالی در ژانر کمدی به شمار میآید. همچنین فیلم سینمایی «هفتهای یکبار آدم باش» نیز با بازی علیرضا استادی اکنون در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است.
اینک در آستانه اتمام دوران دولت دوازدهم و آغاز دوره دولت سیزدهم، به سراغ این بازیگر عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون کشور رفتیم و با او درباره مهمترین انتظارات و مطالبات هنرمندان از دولت آینده به گفتوگو نشستیم. وضعیت کنونی سینما، تأثیر کرونا بر کار هنرمندان، فراز و فرودهای بازیگری در سینمای ایران و... از دیگر محورهایی بود که در جریان گپ و گفت با علیرضا استادی به آنها پرداختیم.
در ادامه، مشروح گفتوگوی خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با این هنرمند عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر را از نظر میگذرانید:
استادی در آغاز گفتوگو با اشاره به شرایط کاری فعلی خود گفت: ما اکنون شرایط کاری سختی را سپری میکنیم. متأسفانه با توجه به اینکه موج پنجم کرونا نیز در حال آغاز است، لزوم واکسیناسیون هنرمندان بیش از هر زمان دیگری جدی است. البته با درایتی که انجام شد، برخی از دوستان هنرمند واکسینه شدند اما ما همچنان کجدار و مریز پیش میرویم.
وی در پاسخ به این پرسش که مهمترین انتظار و مطالبه هنرمندان از دولت آینده چیست، گفت: خواسته و دغدغه عموم بزرگان و اهالی فرهنگ و هنر همواره این بوده است که حوزه و حیطه کاریشان به رسمیت شناخته شود و بتوانند در فضایی مناسب و آرامشبخش کار کنند و امنیت شغلی و روانی داشته باشند. در این راستا ضروری است که رسیدگی به وضعیت هنرمندان پیشکسوت کشورمان که عمر و زندگی خود را صرف اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم کردهاند، در اولویت قرار گیرد.
این هنرمند عرصه سینما و تلویزیون ادامه داد: متأسفانه اکنون بسیاری از این هنرمندان پیشکسوت ما در عرصه تئاتر و سینما بیکار و خانهنشین شدهاند؛ نه از آنها استفاده میشود و نه به ایشان بها داده میشود. البته این شرایط صرفاً محدود به هنرمندان شاغل در عرصه تئاتر و سینما نیست و در شاخههای هنری دیگر نیز چنین وضعیتی رقم خورده است.
وی مطرح کرد: حالا بسیاری از هنرمندان شاغل در صنوف مختلف به دلیل شرایط ناشی از فراگیری ویروس کرونا آسیب دیدهاند. بهویژه هنرمندان شاغل در رشته تئاتر که وضعیتی به مراتب دشوارتر دارند. تئاتر از آن دست رشتههای هنری است که عموماً دولتها به آن بهایی نمیدهند. با توجه به اینکه من شخصاً از تئاتر وارد عرصه بازیگری شدم، نسبت به شرایط سختی که اکنون اهالی تئاتر با آن مواجهاند، آگاهی دارم. اکنون شرایط بهگونهای رقم خورد است که بسیاری از تئاتر با عنوان «تئاتر خدابیامرز» یاد میکنند.
بازیگر «بیست و یک روز بعد» ضمن تأکید بر لزوم رسیدگی به وضعیت دیگر رشتههای هنری تصریح کرد: اگر امکانات و اقدامات زیرساختی لازم برای بهبود شرایط فرهنگ و هنر کشور محقق نشود، ممکن است مجبور شویم در آینده نزدیک برای اتصاف هنرهای دیگرمان مثل سینما نیز از پیشوند «خدابیامرز» استفاده کنیم. در آن صورت احتمالا دست به دامن آن دسته از آثار نازل و کمکیفیتی خواهیم شد که در برخی از کشورهای همجوارمان تولید میشود.
استادی یادآور شد: حمایت از سندیکاها و به رسمیت شناخته شدن انجمنهایی که در عرصه سینما و تئاتر فعالیت میکنند، مطالبه دیگری است که امیدوارم دولت آینده به آن جامه عمل بپوشاند. اکنون ما شاهدیم که بسیاری از هنرمندانمان به ظاهر بیمه شدهاند اما هنگامی که اتفاقی برایشان رخ میدهد، با نقصانهای متعددی روبهرو میشوند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا در دهه هفتاد و هشتاد نسبت به دهه نود کمکارتر بوده است، گفت: بدون تعارف هنوز خودم را در زمره هنرمندان رشته بازیگری به شمار نمیآورم و همواره خود را طلبه و دانشجوی این رشته میدانم. هیچگاه برای اینکه بتوانم در آثار هنری مختلف حضور پیدا کنم، اصرار و تعجیلی نداشتم. لطف دوستانی مثل: جمشید و نوید محمودی، توکلی، سیامک انصاری مهران احمدی و... بود که باعث شد من به این عرصه وارد شوم. این دوستان بارها به من میگفتند چرا به این حوزه وارد نمیشوی؟ در دهههای هفتاد و هشتاد، شرایط و نوع نگاه حاکم بر بازیگری در سینما به گونهای بود که عمدتا «چشمآبیها» مجال ظهور، بروز و رشد در این عرصه را پیدا میکردند. اما در دهه 90 شرایط متفاوتی رقم خورد و نگاه پیشین تغییر کرد؛ بهنحوی که عمدتاً بازیگرانی که دانش، توانمندی، تحلیل و شناخت کافی برای حضور در نقشهای مختلف را داشتند، برای ایفای نقشها انتخاب شدند.
بازیگر «راه رفتن روی سیم» در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: تغییر نوع نگاه کارگردانها و فیلمنامهنویسها نیز عامل دخیل دیگری بود که در قوام این شرایط تازه مؤثر افتاد. بر این اساس، موضوع آثار سینمایی عمدتاً به سمت بازنمایی زندگی روزمره و مسائل عینی مردم رفت. همچنین امکانات و ظرفیتهای متعددی در پرتو گسترش رسانهها و مدیومهای تصویری ایجاد و باعث شد که بسترهای بیشتری برای پخش و نمایش تولیدات سینمایی و نمایش خانگی فراهم شود؛ این شرایط همچنین موجب شد که رقابت نهفته و گستردهای در حوزه تولید آثار سینمایی ایجاد شود و بازیگرانی برای حضور در آثار انتخاب شوند که جنس بازیشان به زندگی رئالیستی مردم نزدیکتر باشد.
وی تأکید کرد: اول لطف خدا، دوم لطف خدا و سوم هم لطف خدا بود که باعث شد بازی من دیده شود و برای حضور در نقشهای متعدد انتخاب شوم. دورانی که اکنون سپری میکنیم، دوران فیلمسازی کارگردانهای باهوش، کاربلد، دانشآموخته و تجربهگرا است. به اعتقاد من نسل نوی بازیگرانی که اکنون در عرصه بازیگری ظاهر شدهاند نیز نسلی خلاق، توانمند و باهوش است که در بسیاری از آثار هنری خوش میدرخشند.
علیرضا استادی در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: مایلم از این تریبون از مسئولین ذیربط درخواست کنم که به منظور واکسیناسیون هنرمندان و عواملی که روزانه بالغ بر هفده، هجده ساعت در پروژههای سینمایی و تلویزیونی مختلف حضور مداوم دارند و چهبسا شرایط سخت و بغرنجی را سپری میکنند، تمهیدات و تدابیر لازم را اتخاذ کنند. تقاضایم از دولت آینده نیز این است که روند واکسسناسیون عمومی را با شیب و شتاب بیشتری دنبال کند تا به امید خدا بتوانیم این ویروس شوم را شکست دهیم.
فروزش: دولت آینده حامی سینمای کودک و نوجوان باشد/ بخش خصوصی تمایلی برای حمایت از سینمای کودک نداردباکیده: امیدوارم دولت بعدی مثبتاندیشی را به سینماگران تزریق کند/ در بحران عجیبی فرورفتیمشاهحسینی: دولت آینده به مهجوریت ارزشهای انقلابی در سینما پایان دهدحال سینمای ایران | عاجز از واکنش سریع در رویدادها/ کارگردان "اروند": عمیقا متأثر شدم و سریع ساختمجلیلی: میخواهم فیلمی بسازم که حال مردم را خوب کند/ باید برای کشورم کاری کنمبیرنگ:دولت آینده مسیر اتصال سینما به بازارهای جهانی را هموار کندانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سینما سینمای ایران سینما سینمای ایران علیرضا استادی دولت آینده عرصه سینما نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۰۲۰۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما بدون چهره کارگر ایرانی
این سوال مطرح است چرا از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری به راه انداختند، داستانی ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند و اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز جهانی کارگر، روز ارزشگذاری و احترام به تلاش گروه فعال، زحمتکش و ارجمندی از بدنه اجتماع است که در صف مقدم تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی کشور قرار دارند. کارگران، در هر صنف و رشتهای چه کارگران صنعتی، چه خدماتی و... تنها برای خود و تأمین معاششان فعالیت نمیکنند، بلکه تلاش آنها در نگاهی بزرگتر و کلیتر، برای همه جامعه است، آنها هستند که نبض اصلی تولید کشور را در دست دارند و بدون تلاش پیگیر و همواره آنان، نمیتوان به شعارهایی از جنس جهش تولید دست یافت.
خارج شدن تولید از رکود و ارتقای آن نیازمند اجراییشدن مجموعهای از بایستههاست. بخشی از این بایستهها، البته اقتصادی و مدیریتی است. مسئولان باید برای مهار تورم و افزایش ارزش پول ملی تمهیداتی بیندیشند و در خصوصیسازی و واگذاری مراکز اقتصادی و کارخانهها به شکلی عمل کنند که حقوق کارگران، ضایع نشود. با همه اینها، همه چیز اقتصادی نیست. بخش مهمی از این مسأله، فرهنگی هم هست. ممکن است بگویید حقوق عقب افتاده کارگر را چه به فرهنگ؟! مسأله اینجاست که اگر فرهنگ تولید و تولیدگرایی، در سرزمین ما بهخوبی ریشه کند، تولید و فعالان این بخش ارزش واقعی خود را خواهند یافت و تصویر کلی جامعه به سمتی خواهد رفت که یک تلاشگر در یک کارخانه، یک کارگر دلسوز و حرفهای و یک کارفرمای حقگزار را به چشم سربازانی در میدان پیشرفت ملی خواهند دید و این گونه است که دیگر بهراحتی نمیشود حقوق کارگر را به عقب انداخت و حقشان را خورد. بخشی از این فرهنگسازی را باید هنرمندان کشور بهدست بگیرند.
احتیاط در گفتن از کارگران
واقعیت این است که ادبیات کارگری در کشور ما دارای پیشینهای قابل بررسی است. آثار نویسندگانی چون احمد محمود، علیاشرف درویشیان و محمدعلی گودینی در این زمینه ارزشهای ادبی و هنری دارد اما این شاخه از ادبیات داستانی ما خیلی زود زیر سایه ادبیات داستانی زبانگرا و نیز داستانهای آپارتمانی رنگ باخت. از سوی دیگر سینمای ایران از همان نخست، چنان دور از فضای واقعی اجتماع بود که در پیش از انقلاب، کلاه مخملیها در آن، چهره پررنگ بودند و در بعد از انقلاب هم بعد از چندین سال دوباره سینمای ما به گنده لاتهای قمهکش رجوع کرده است. در چنین سینمایی همیشه کارگر، نادیده گرفته شده است؛ البته از این مسأله هم نباید گذشت که بخشی از نادیده گرفتن فضاهای کار و کارگری در سینما و ادبیات ایران، کژکارکرد ادبیات مارکسیستی است. ادبیات و هنر چپ که تحت تأثیر ادعاهای مارکسیسم، خود را ناجی کارگران و زمینهساز ظهور انقلابهای کارگری محتوم در جهان میدانست، تا توانست از نام کارگر استفاده کرد. اینکه کارگران در جوامع کمونیستی همچنان همان موجودات استثمار شده پیشین بودند، بدون اینکه امیدی به آزادی بیان و رفاه اجتماعی داشته باشند. سینماگران و ادیبان ایرانی از بیم اینکه به مارکسیسم متهم شوند، در نزدیکشدن به مسأله کارگران با احتیاط بسیار عمل کردند.
کارگر در سینمای ایران، بیچهره است
در سینمای بعد از انقلاب، با وجود اینکه کارگران خود از قشرهایی بودند که از نخست، همدل و همپای انقلاب بودند و در دوران سخت مبارزه با پیوستن به اعتصابات سراسری در فلج کردن نظام شاهنشاهی نقشی پیشرو داشتند، این کماعتنایی به کارگران ادامه داشت. شاید با قدرت گرفتن چپهای اسلامی در دورههایی از حیات جمهوری اسلامی، انتظار این بود که ادبیات و فرهنگ کارگری جانی بگیرد اما در همین دورهها هم تکنوکراتهای راستگرا بخش مهمی از قدرت را بهدست گرفتند و فرهنگ و هنر در دوران استیلای آنان بیشتر به سمت فضایی رفت که آنان بهدنبال آن بودند، فضایی که در آن تولید و کارگر و چیزهایی از این دست اولویتی نداشتند. نتیجه این غفلت طولانی در پرداختن به کارگران در سینمای ایران، این شده است که در سینمای ایران ما قهرمان یا چهره برجستهای که کارگر باشد، نداریم. کارگران در سینمای ایران نهفقط مورد توجه نبودهاند، اصولا بیچهرهاند. همین الان اگر بخواهید چهرههای سینمایی برجسته در حوزههای مختلف را در ذهن مجسم کنید، نمونههایی به ذهنتان میآید. مثلا چند کارمند شاخص، پزشک شاخص، نظامی شاخص و... اما یک شخصیت سینمایی شاخص که کارگر باشد به ذهن نمیآید. کارگران در سینما همیشه حاشیه بودهاند و به همین دلیل برجسته نشدهاند و تصویری از آنها در ذهن نمانده است.
کارگری که هست، کارگری که دیده میشود
فهرستی از فیلمهایی را که شخصیت اصلی آنها کارگر بوده است، مرور کنیم: «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی،«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصهها» رخشان بنیاعتماد، «اینجا بدون من» بهرام توکلی، «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی، «زندگی ادامه دارد» عباس کیارستمی، «بادکنک سفید» جعفر پناهی، «جمعه» حسن یکتاپناه، «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی، «آبادانیها» کیانوش عیاری، «دان» ابوالفضل جلیلی، «آتشکار» و «خواب تلخ» محسن امیریوسفی، «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور، «چند میگیری گریه کنی» شاهد احمدلو، «چهارشنبهسوری» و«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «باد در علفزار میپیچد» خسرو معصومی، «تنها دوبار زندگی میکنیم» بهنام بهزادی، «محیا» اکبر خواجویی، «هیچ»، «استراحت مطلق» و «بیست» رضا کاهانی، «کیفر» حسن فتحی، «دیگری» مهدی رحمانی، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «آقا یوسف» علی رفیعی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «شیفت شب» و «سوت پایان» نیکی کریمی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «همه چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی، «جیببر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی، «حوض نقاشی» مازیار میری، «چندمتر مکعب عشق» جمشید محمودی، «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انتهای خیابان هشتم» علیرضا امینی، «پنجستاره» مهشید افشارزاده، «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» سعید روستایی، «سینما نیمکت» محمدرضا رحمانیان، «برادرم خسرو» احسان بیگری، «به یک کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کرمی و... .
معادلسازی کارگر و فقر
در اغلب این فیلمها، کارگران موضوع فیلم شدهاند تا وضعیت اقتصادی وخیم، شوربختی و بیپولیشان بهتصویر درآید. در بیشتر فیلمهای سینمای ایران، کارگری و فقر معادل هم قرار گرفتهاند و در نتیجه این فقر است که آنها گاه دست به کارهایی میزنند که برایشان دردسرساز است. کارگر در بیشتر فیلمهای ایرانی، بهخاطر شرافتش در انجام دقیق و درست کارش با وجود کم بودن حقوق و مزایایش تصویر نشده است. البته که وضعیت اقتصادی بسیاری از کارگران ما قابل قبول نیست اما اگر سینمای ایران چشمش را روی این قشر شریف بهتر میگشود، سوژههای تازه و جذابی در زندگی همین قشر میدید.
چرا این کارگران را ندیدید؟
این سؤال مطرح است که چرا داستانی از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری را به راه انداختند، ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند اما اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ (نیاز به توضیح نیست که فیلمهایی مانند پالایشگاه را دچار ضعف مفرطند، محسوب نکردهایم)، کارگرانی که با هوشمندی و خلاقیت، دستگاههای از رده خارج را نوسازی کردند یا با اختراعات و ابتکارات خود، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کشور کمک کردند، ارزش توجه نداشتند؟ سینمای ایران باید این غفلت تاریخی را جبران کند و دوباره در تعریف و توجه خود از جامعه کارگری تجدیدنظر کند.
مسیری که برگشت
سینمای انقلاب اسلامی در سالهای نخست حرکت خود، چشم بینایی درباره قشرهای مختلف اجتماعی داشت و با شکار داستانهایی از دل جامعه،سعی میکردچتری فراگیربرای همه اقشاراجتماعی داشته باشد.این امر از یک سو به وسعت نگاه و اطلاعات فیلمسازان برمیگشت و از دیگر سو به شرایط اجتماعی که درآن سهیم بودن همه اقشار واصناف برای سرپا نگه داشتن کشور در گرماگرم نبردی سخت و جنگی تحمیلی مشخص بود.ساخت فیلمهایی همچون «شیلات» به کارگردانی رضا میرلوحی و نویسندگی محمد بلیش مازندارانی، محصول سال 1362 با بازی ماندگارزنده یاد داوودرشیدی درباره کارگران شیلات وهمچنین«ترن» به نویسندگی و کارگردانی امیر قویدل محصول سال1366بابازی فرامرز قریبیان وخسرو شکیبایی درباره کارگران خط آهن، نمونههایی از این دست فیلمهاست. هردو فیلم که با وجود گذشت چهار دهه از ساختشان هر دو دیدنی و سرپاست، به نقش مستقیم و مهم کارگران در انقلاب توجه دارند، فیلمهایی که همچنان هم به لحاظ قصه وکشش داستانی مخاطبان رابه دنبال خود میکشانند، هم داستانهایی کاملا ایرانی وبومی دارند وهم البته به نقش مهم وسازنده کارگران گمنامی میپردازند که درمسیرپیشبرد اهداف انقلاب مؤثر بودهاند. این مسیر درسالهای دهه70، ادامه نیافت وسینمای ایران به مسیری دیگر افتاد وفیلمهایی چون ترن و شیلات، فقط در خاطره تصویری مردم ما قرار دارند.
منبع: جامجم آنلاین
انتهای پیام/