ازدواج عجیب زن 61 ساله با پسر 8 ساله ! + عکس
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۰۹۶۷۰
ازدواج زن 61 ساله با پسر 8 ساله ، برای شادی ارواح خبر عجیب دیگری است که بتازگی در رسانه ها پیچیده است این زن ادعا دارد پدربزرگ مرده اش از درون قبر از او خواسته با یک پسر بچه مدرسه ای ازدواج کند.
به گزارش برنا؛ انتشار خبر ازدواج بی شرمانه زن 61 ساله با پسر 8 ساله برای شادی ارواح یکی دیگر از عجیب ترین ازدواج های دنیا است که در فضای مجازی جنجال بپا کرده است پیوندی تآسف بار که در کشورهای غربی روز به روز در حال افزایش بوده و به نوعی رواج پیدا می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ازدواج یک زن 61 ساله با پسر 8 ساله مانند بمب در رسانه ها صدا کرد شده و روزگار می گذرانند این خبر برای همگان بسیار تعجب آور بود.هلن شابانگو که مادر پنج فرزند است ادعا می کند پدربزرگ مرده اش از درون قبر از او خواسته با یک پسر بچه مدرسه ای ازدواج کند و خانواده اش اصرار دارند که برای دلجویی از روح جدشان به این ازدواج تن دهد.
خانم شابانگو و خانواده اش، پسر بچه ای را از اقوام انتخاب و با پرداخت 500 پوند به او مراسمی را در تیشوان آفریقای جنوبی برگزار کردند. آنها پسر بچه را مانند یک داماد لباس پوشاندند و مراسم را کاملا رسمی به پایان رساندند.
اما به رغم ظواهر، ازدواج آنها واقعی نبود و فقط یک آیین بود و از نظر قانونی الزام آور نیست. آنها با هم زندگی نمی کنند و هلن فقط گاهی اوقات سانله ماسیللا را به خانه اش دعوت می کند تا با هم غذا بخورند.به هر حال آنها مانند یک زن و شوهر تازه ازدواج کرده با هم غذا می خورند منتها فرق آنها با زوج های جوان این است که گویی مادر بزرگ شوهر برای او غذا آماده می کند!
سانله ماسیللا، 8 ساله اعتراف می کند از زمانی که عروسی او آغاز شده است احساس یک مرد متاهل را دارد. روز عروسی ام روز بزرگی بود و دقیقا همان چیزی بود که تصورش را می کردم. دوستانم فکر می کنند ازدواج من با یک زن 61 ساله خنده دار است اما من در حال حاضر احساس یک شوهر مناسب را دارم.
او افزود:من به مادرم گفتم که به این ازدواج راضی هستم چراکه واقعا دلم می خواست با هلن ازدواج کنم. من از ازدواج با هلن خوشحال هستم ولی باید به مدرسه بروم و سخت درس بخوانم. وقتی بزرگتر شدم با یک خانم هم سن خودم ازدواج می کنم.
مادر 46 ساله سانله گفت:من معتقدم این مراسم اشتباه نبوده و روح اجدادمان را خوشحال کرده ایم.او گفت:این اولین بار است که در خانواده ما چنین اتفاقی می افتد. من مشکلی با این ازدواج ندارم زیرا می دانم که آن چیزی است که اجدادمان خواسته و با این کار روح آنها خوشحال خواهد شد.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: شادی ازدواج فضای مجازی کشورهای غربی رسانه مدرسه خانواده آفریقای جنوبی زن و شوهر ازدواج پسر زن 61 ساله با پسر 8 ساله پسر بچه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۰۹۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
روایت شهادت شهیده زهره بنیانیان به همراه فرزند باردار خود به دست منافقین اینگونه نقل شده است:
ازدواج و آموزش نظامی
زهره هم پاسدار بود و هم به خاطر دورههای رزمی که در سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده بود.
کاراته و تیراندازی را در حد عالی آموزش دیده بود، آخر سر هم با یک پاسدار ازدواج کرد.
آرزوی شهادت
شب قبل از شهادت خواب دید که دو فرشته او را بر فراز خانهشان میچرخاندند، صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود، انگار حس کرده بود قرار است به آرزویش که شهادت بود برسد.
نحوه شهادت
منافقین در خانهی تیمیشان کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روز کارگر مردم را به رگبار ببندند.
چند پاسدار از جمله همسر زهره برای تصرفِ این خانهی تیمی انتخاب شدند، زهره اصرار داشت که با آنها به این ماموریت برود، اما، چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد، تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره را دید، موافقت کرد.
به خانهی تیمی منافقین رسیدند. قرار بود زهره به عنوان یک زن عادی در بزند و کمک بخواهد، بعد منافقین که بیرون آمدند، پاسدارها بدون درگیری آنها را دستگیر کنند، اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد، یکی از آن بر سر او رگبار گرفت. کسی هم که در را باز کرده بود، به زهره شلیک کرد و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد.
هم خودش و هم فرزندی که باردار بود، جلوی همان در به شهادت رسیدند.
منبع: کانال خاکریز خاطرات شهدا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی