پیشنهادی برای علاقهمندان عرفان و طرفداران رمان
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۱۰۳۰۱
در چند روز گذشته مشغول خواندن کتاب «گاهِ ناچیزیِ مرگ» بودهام. رمانی تاریخی نوشته محمدحسن علوان، نویسنده اهل عربستان. کتاب در مورد ابوبکر، محمد بن علی، معروف به ابنِ عربی و مشهور به محیالدین، شیخِ اکبر و ابنِ افلاطون، یکی از عارفان نامی جهان اسلام است که اگر اندک آشناییای از تاریخ عرفان و تصوف داشته باشید حتماً اسمش را شنیدهاید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او یکی از پرحاشیهترین و جنجالبرانگیزترین صوفیان در تاریخ عرفان و تصوف است و هر دو دسته شیعه وسنی سعی کردهاند او را به خود منتسب کنند.
برویم سراغ رمان. محمدحسن علوان سفری به رویمان میگشاید. سفری از غرب تا شرق جهان اسلام. از اندلس تا آذربایجان. رمان «گاهِ ناچیزیِ مرگ» زندگینامهای است خیالی از شخصیتی نامآشنا. اما در محدوده مستندات و روایاتِ مکتوب نمیماند. نمیخواهد ما را با نقاط عطف معمول تاریخی خسته کند. علوان در این رمان با تکیه بر کتاب ابن عربی به نام «فتوحات مکیه»، اثری آفریده که از این محدوده خارج میشود و با توصیفاتی زنده و پرقدرت در کوچه پس کوچههای حلب و بغداد، قاهره و سویل پرسه میزند. شخصیتش فرازمینی و دستنیافتنی نیست با اینکه دچار جذبه میشود و الهامات و کشفیاتی دارد اما همچنان مانند هر انسانی اشتباه میکند. پشیمان میشود و شکست میخورد و باز هم میایستد تا به مسیرش ادامه دهد. مسیری که سراسر سرگردانی است و شخصیتی که سراسر در پی حقیقت است. حقیتی که جز در قلب خود نمییابد. حقیقتی که چیزی جز عشق نیست.
علوان در ساختار رمان هم دست به خلاقیتی زده که جذابیتش را دو چندان میکند. او با روایتهای موازی در خلال بدنه اصلی داستان، سفری دیگر هم آغاز میکند. او در این روایتها سیر نسخه خطی خودنوشت ابن عربی را از زمان مرگش تا سال ۲۰۱۶ قرن به قرن و سرزمین به سرزمین نشانمان میدهد. که این نسخه چه ماجراهایی دیده و چگونه در کتابخانههای دربارها و مزارها و قبهها و بارگاهها دست به دست گشته است. اگر چه وجود چنین نسخه خطیای زاییده ذهن نویسنده است اما چنان با قدرت و پرخون به کلام درآمده که ما باور میکنیم و با آن در این تاریخ تو در تویش همراه میشویم.
در آخر پیشنهاد میکنم اگر هیچ آشنایی یا حتی علاقهای به عرفان و تصوف ندارید یا حتی اسم ابن عربی را نشنیدهاید، باز هم فرصت خواندن یک رمان جذاب و خواندنی را از دست ندهید. رمانی که الحق ترجمه گیرایی دارد. ترجمهای از امیرحسین الهیاری.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۱۰۳۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوم تار ؛ عرفان طهماسبی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
ماهم رفت پشت ابرا دلدارم رفته تنها
کوروم کرده اشک و آهم تاریک و بی سرپناهم
مثل شو تار سیاهم تش زد عشق به جونم دوروم از نامهربونم
برگم تو دست سرد باد ویرونم کرد خونش آباد
ای داد از عشق ای داد بی داد ز وقتی که رفتی شکسته بالم
به بارون غم خیس خوردذه خیالم ز وقتی که رفتی شکسته دل شو
که سقف ستاره نمیدونه حالم گله میکنم شو به ماه و ستاره
چرا قصه غم تمومی نداره ته قصه درده شب قصه سرده
نصیب مو از تو همین شوم تاره
داره میپره بوی پیرهن تو وای از دل سرگردون
برگرد و بگو خوابه رفتن تو رویامو بهم برگردون
دل بازیگوشم یه آن سر به رات شد کجایی تو دردت به جونم
همه عقل و هوشم اسیر هوات شد کجایی تو ابرو کمونم