شوک کشف گورهای دسته جمعی بومیان به جامعه کانادا
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۱۸۹۱۷
کشف گورهای دسته جمعی متعلق به بومیان کانادا با واکنشهای داخلی و بین المللی زیادی روبرو شده است.
خبرگزاری میزان - اکتشافات اخیر گورهای دسته جمعی کودکان بومی در کانادا، آنچه جوامع بومی مدتهاست میداند را تصدیق کرده است.
به گزارش «الجزیره»، «نگانویودام سینکلر»، استاد دانشگاه «مانیتوبا»، میگوید «هر جامعه بومی در کانادا داستانهایی درباره کودکان از دست رفته دارد، بنابراین هیچ یک از این اکتشافات تعجب آور نیست؛ تنها عامل تعجب آور این است که کاناداییها تا این حد از این اکتشافات تعجب کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حداقل ۳ جامعه بومی در کانادا اخیراً صدها گور بدون علامت از کودکان بومی را در محوطه مدارس شبانه روزی سابق، که توسط دولت فدرال تاسیس شده بودند، کشف کردند؛ این نوع مدارس بیش از ۱۰۰ سال توسط کلیساهای مختلف اداره میشدند.
از اواخر دهه ۱۸۰۰ تا سال ۱۹۹۶، کانادا ۱۵۰ هزار کودک بومی را به زور از خانواده هایشان جدا کرده و آنها را مجبور به حضور در این مدارس کرد.
بسیاری از این کودکان مورد آزار جسمی و جنسی قرار میگرفتند؛ گمان میرود هزاران نفر از این کودکان جان خود را از دست داده باشند.
برای دههها، بازماندگان از مرگ این کودکان آگاه بودند، اما اکنون با دسترسی بیشتر به فناوری، گورها در حال اکتشاف هستند.
در حالی که این اکتشافات در دست اجراست، موجی از غم و اندوه جوامع بومیان کانادا را فرا گرفته است.
این یافتهها همچنین به تقاضای پاسخگویی از اتاوا و کلیساهایی که عملیات روزمره را در این مدارس انجام میدادند، به ویژه کلیسای کاتولیک، که مسئول بیشتر آنها بود، دامن زده است.
بیشتر بخوانید: احتمال افزایش کودکان بومی مفقود شده در کانادا به ۱۰ هزار نفر آتش سوزی و تخریب ۲ کلیسا در «بریتیش کلمبیا» کانادااما روسای بومی میگویند که نه دولت فدرال و نه کلیسای کاتولیک در کانادا اقدامات کافی را برای مقابله با آسیبهای مداوم ناشی از این نهادها انجام ندادهاند و همچنین آنها برای اجرای فهرست طولانی از توصیههای ارائه شده توسط یک کمیسیون تحقیق فدرال در سال ۲۰۱۵ اقدام نکردهاند.
این کمیسیون نتیجه گرفته بود که کانادا از طریق سیستم مدارس شبانه روزی «نسل کشی فرهنگی» انجام داده است.
«سینکلر»، همچنین با اشاره به دولت کانادا، میگوید «آنها وظایفی را که به آنها متعهد هستند، انجام نمیدهند؛ اعمال آنها با حرفهایشان متفاوت است.»
کمیسیون حقیقت و آشتی کانادا در خواستهایی را از جمله عذرخواهی پاپ فرانسیس برای نقشی که کلیسای کاتولیک در سیستم مدارس شبانه روزی ایفا کرده و کمکهای دولت فدرال برای کمک به کشف گورهای دیگر، ارائه کرده بود.
اما پس از پیدا شدن ۲۱۵ کودک بومی در گورهای بدون علامت در مدرسه شبانه روزی «کمپلوس» در استان «بریتیش کلمبیا»، پاپ عذرخواهی نکرد و فقط به دردناک بودن موضوع اشاره داشت.
هفتهها بعد، بقایای حدود ۷۱۵ ساکن بومی کانادا در مدرسه «ماریوال» در «ساسکاچوان» کشف شد؛ هر دوی این مدارس توسط کلیسای کاتولیک اداره میشدند.
این در حالی است که اخیرا سومین گور دسته جمعی متعلق به بومیان در کانادا کشف شد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: کانادا کانادا جاستین ترودو حقوق بشر کلیسای کاتولیک شبانه روزی دسته جمعی گور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۱۸۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی