Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@19:29:00 GMT

تحول در طالبان خیال باطل ‌و هزینه‌های سنگین آن

تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۲۰۷۵۳

تحول در طالبان خیال باطل ‌و هزینه‌های سنگین آن

روزنامه شرق شنبه ۱۲ تیر​​​​​​​ در یادداشتی به قلم محمدحسین عمادی مشاور سابق سازمان ملل در بازسازی افغانستان می آورد: در پاسخ به این ادعا و بر مبنای شواهد موجود باید ادعای تحول و تغییر در میان طالبان را به‌ طور قطع از آنها پذیرفت‌ اما نه آن‌چنان‌که مطلوب نظر آنهاست! شواهد و قرائن به‌وضوح نشان می‌دهد که طالبان از نظر ایده و عمل به‌مراتب نسبت به دو دهه قبل، هم از نظر مکانیسم تصمیم‌سازی پیچیده‌تر و هم از جنبه قدرت عملیاتی خطرناک‌تر شده‌اند و بدیهی است که هزینه‌های حکمرانی آنها برای همسایگان و ایرانیان به‌مراتب بیشتر از دو دهه گذشته خواهد بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بیان دلایل این تحلیل می‌توان با تکیه بر تجارب فردی به شواهد زیر اشاره کرد:


۱- در ۱۰ سال گذشته طالبان وحدت و هماهنگی خود را در مقایسه با زمان زعامت ملاعمر از دست داده‌اند و از وحدت فرماندهی کاریزماتیک در بین آنها دیگر خبری نیست. در مذاکرات دوحه این ویژگی بسیار بارز بود و بنابراین بر صداقت، شفافیت و انسجام تصمیم‌ها و وفای به عهد آنها نمی‌توان مانند قبل تکیه کرد زیرا عدم انسجام در رهبری به این گروه ماهیت پیچیده و زیست دوگانه داده و کمتر از گذشته می‌توان به آنها اعتماد کرد.


۲- در مدت ۲۰ سال گذشته و در فرایند فشار حداکثری و تعقیب‌وگریز از سوی قوای نظامی آمریکا، رهبران سیاسی نظامی و رزمنده‌های طالب از پیچیدگی و مهارت بیشتری در مواجهه و فرار برخوردار شده‌اند. حتی گزارش‌های نظامی آمریکا نشان‌دهنده آن است که طالبان پس از ۲۰ سال از قدرت تدوین استراتژی جنگی و مقاومت تاکتیکی در عملیات نظامی بیشتری بهره‌مند و از ابزار و فناوری‌های تخریبی و اطلاعاتی (آفندی و پدافندی) به‌مراتب پیچیده‌تری از قبل برخوردار شده‌اند.


۳- رهبران طالب و رهبران عملیاتی‌شان (قوماندان‌ها) در دو دهه گذشته جهت تأمین منابع مالی خود از طریق لابی با کشورهای حامی و تجارت‌های پنهان اما پرمنفعت، ماهیت اولیه خود را به‌تدریج از دست داده و ‌به سوداگرانی تبدیل شده‌اند که از ایدئولوژی نه به‌عنوان اعتقاد اخلاقی بلکه ابزار سلطه و معامله استفاده می‌کنند و خشونت مبارزات ۲۰ سال گذشته خلوص مذهبی و رأفت عرفی آنها را نیز به‌شدت کاهش داده است.


۴- رزمندگان میدانی طالب از ۱۱ سپتامبر به بعد به‌ صورت سیستماتیک تحت تأثیر تبلیغات منظم در «مکاتب مذهبی» و در رقابت با داعش به عناصر انتحاری و روبات‌های جنگی بدون قوه فکر، احساس و منطق تبدیل شده‌اند که تنها اوامر را اجرا می‌کنند و در تصمیم‌گیری‌های کلان نقش به‌مراتب کمتری دارند. شواهد نشان می‌دهد که برخی از عملیات تروریستی آنها در قالب قراردادهای پیمانکاری و در فضای مجازی منعقد و در میدان انجام می‌شود.


۵- از همه عوامل فوق مهم‌تر آنکه از زمان امضای توافق با آمریکا (فوریه۲۰۲۰) و خروج تدریجی قوای نظامی آمریکا، رهبری طالبان پیروزی حماسی خود را به مثابه به زانو درآوردن و شکست ابرقدرت جهان (آمریکا) تلقی کرده و با غرور فراوان از این پیروزی برای بازسازی روحیه و تهییج قوای میدانی خود استفاده کرده و همین امر خون جدید در رگ‌های این سازمان مخوف جاری کرده تا در یک‌سره‌کردن آینده افغانستان، در قالب امارت اسلامی، سر از پا نشناسد.


۶- صاحب‌نظرانی که دیدگاه‌های طالبان را تحلیل کرد و در گفت‌وگوهای دوحه با سران آنها به گفت‌وگو نشسته‌اند، معتقدند که در مواردی چون رعایت حقوق اقلیت‌های مذهبی، قومی، زنان، آزادی بیان و آزادی‌های فردی هیچ‌گونه تغییری در منظر ایدئولوژیک آنها دیده نمی‌شود و غرور پیروزی اخیر آنها را در اعتقادات خود راسخ‌تر کرده است؛ هرچند به دلیل آشنایی با رموز سیاست دوگانه به‌سادگی حاضر به چرخش مواضع خود به‌صورت موقت و تا دسترسی به حکومت هستند.


در پاسخ به کسانی که معتقدند هزینه‌ها و اثرات ناخوشایند طالبان را در عرصه جهان و منطقه می‌توان پس از کسب قدرت و حضور در حاکمیت کنترل کرد، باید گفت با به‌ کار بستن دو دهه تحریم و مبارزه از سوی قوای مسلط بر این کشور دیگر یک خیال باطل است. باید پذیرفت که طالبان به‌ دلیل خاستگاه اجتماعی و فرهنگی این سرزمین بخشی از واقعیت و ماهیت افغانستان بوده و در ساختار سیاسی این کشور انکارشدنی نیست. بنابراین باید از ۲۰ سال پیش به‌ جای طرد و انکار و مبارزه با آنها با راه‌حلی بینابینی در معادلات سیاسی این کشور تدبیری پایدار برای مشارکت آنها اندیشیده و به‌کار بسته می‌شد. ثانیا به نظر نمی‌رسد اهرم تهدید آمریکا و کشورهای غربی به قطع کمک‌های بین‌المللی به‌عنوان ابزار کنترلی طالبان پس از به‌دست‌گرفتن قدرت نیز عنصری کارآمد باشد. از سویی این گروه تمامیت‌خواه، طالب تمامی قدرت هستند، از سوی دیگر این گروه با منابع غنی مالی که در ۲۰ سال گذشته با آن خوگرفته‌اند و ارتباطاتی که در منطقه ایجاد کرده‌اند، همراه با برخی کمک‌های بشردوستانه (همچون قبل) بدون دغدغه و با استقلال مالی می‌توانند امارت افغانستان را اداره کرده و حتی سهمی نیز به‌عنوان هم‌پیمان و پیمانکار نظامی به داعش دهند.

با توجه به موارد فوق باید دید هزینه‌های ساده‌انگاری نسبت به طالبان امروز چه هزینه‌هایی (اجتماعی، اقتصادی و امنیتی) برای ایران و ایرانیان خواهد داشت؟ به نظر می‌رسد با به‌ دست‌گیری قدرت کامل‌ یا نسبی از سوی این گروه و با عنایت به تحولاتی که در آنها به‌وجودآمده، می‌توان برخی از ابتدایی‌ترین تأثیرات آن را بر ایران و ایرانیان به شرح زیر بیان کرد:

۱-‌ در اولین گام‌ شمار وسیعی از هزاره‌های مرکزی افغانستان و استان‌های هم‌جوار از ترس سلطه خشونت‌آمیز و شاید انتقام‌جویانه طالبان با سرعتی بسیار بیشتر به ایران پناهنده خواهند شد که در شرایط کنونی ایران، بار اقتصادی شدیدی بر معیشت مردم و به‌خصوص طبقات ضعیف وارد خواهد کرد.

۲- در صورت حاکمیت طالبان بخش عمده ارتباطات اقتصادی شامل صادرات ایران به افغانستان (با ارزشی بالغ بر پنج‌میلیارد دلار) متوقف و پاکستان و دیگر حامیان آنها جایگزین آن خواهد شد.

۳- از نقطه‌نظر امنیتی، یادآوری دوران سلطه طالبان و کشتار کنسولگری مزار شریف کافی است تا کابوس رویارویی با طالبان تجدیدحیات شده را درک کرده و از تجربه مجدد آن در مرزهای شرقی جدا پرهیز کنیم.

۴- ناامنی در مرزهای شرقی نه‌تنها باعث دغدغه ملی خواهد شد بلکه رکود در روند بهبود زیرساخت‌ها در این منطقه محروم و در نتیجه افول شاخص‌های توسعه‌ای را به همراه داشته و باعث به‌تعویق‌افتادن برخی پروژه‌های ملی و استراتژیک مانند کریدور جنوب به شمال (پروژه ایران و چین) شود. باید از هرگونه ساده‌اندیشی و نگرش احساسی نسبت به تحولات عمیق و چندبعدی افغانستان پرهیز کرد و هزینه‌های تاریخی و جبران‌ناپذیر آن را همراه با تحولات دو دهه اخیر مدنظر قرار داد. با تکیه بر ضرب‌المثل کهن ایرانیان که «آزموده را آزمودن خطاست» قطعا دوباره آزمودن «آزموده‌ای» که ۲۰ سال آموزش دیده باشد، خطای پرهزینه و نابخشودنی‌ای خواهد بود.

منبع: روزنامه اعتماد برچسب‌ها سازمان ملل متحد پاکستان گروه تروریستی داعش افغانستان طالبان چین ایالات متحده آمریکا

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سازمان ملل متحد پاکستان گروه تروریستی داعش سازمان ملل متحد پاکستان گروه تروریستی داعش افغانستان طالبان چین ایالات متحده آمریکا سال گذشته هزینه ها شده اند ۲۰ سال دو دهه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۲۰۷۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟

یکی از بزرگترین مشکلات استان سیستان و بلوچستان، خلف وعده مقامات کشور همسایه یعنی افغانستان در رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. البته قسمت‌هایی از این استان به‌طور میانگین هر سه سال یکبار بیش از ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب بارش باران را تجربه می‌کند و حتی سیل نیز خسارت‌های قابل توجهی به این نقطه از کشور وارد کرده است.

به گزارش فرهیختگان، اما به دلیل مدیریت نه‌چندان مناسب، این حجم از آب وارد دریا شده و فرصت استفاده از آن از بین می‌رود. همین بارش‌ها در صورت مدیریت صحیح می‌تواند استان را از بحران اولیه آبی نجات دهد، اما ضعیف بودن راهبرد‌های مدیریتی باعث شده تا سیستانی‌ها بهره چندانی از این نزولات آسمانی نداشته باشند.

از سوی دیگر مسائل امنیتی که پس از ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ در سیستان‌وبلوچستان شکل گرفت و حملات تروریستی که در راسک و چابهار صورت گرفت، نگاه توسعه‌ای استان را به امنیتی تغییر داده و اولویت‌ها را جابه‌جا کرده است.

نیم قرن چانه‌زنی بر سر آب

به دنبال کشمکش‌های تاریخی بر سر ذخایر آبی در منطقه، معاهده حقابه میان افغانستان و ایران بر سر رود هیرمند که از کوه‌های هندوکش سرچشمه می‌گیرد در اسفندماه سال ۱۳۵۱ به امضای نخست‌وزیران دو کشور رسید و سه ماه بعد در خردادماه ۱۳۵۲ مجالس قانونگذاری دو کشور این معاهده را تصویب کردند. تصویب این معاهده شرایط حقوقی استفاده از هیرمند را برای ایران و افغانستان مشخص کرد. بر‌اساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ مترمکعب در ثانیه آن هم در سال‌های معمولی و نرمال آبی است.

این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص می‌شود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوضه آبی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب می‌باشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب می‌رسد. با این حال از زمان به امضا رسیدن این معاهده تاکنون، دولت افغانستان آنچنان که باید به مفاد آن عمل نکرده است. چنانچه در سال‌های اخیر با وجود دیدار‌ها و گفتگو‌های متعدد میان مقامات دو کشور بر سر احقاق حقوق ایران و رهاسازی آب هیرمند به سوی دریاچه هامون، در سال آبی جدید، ۱۱ درصد از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی به سمت ایران روانه شده است.

ماجراجویی اردوغان در چهارراه آسیا

کارشناسان معقتدند مساله آب در سیستان به دلیل قرارگیری در شرایط خاص و بحرانی، تبدیل به یک ابزار سیاسی و انتفاعی شده است. چنانچه بسیاری از سد‌هایی که در افغانستان ساخته می‌شود به صورت سفارشی هستند. در این میان، کشور‌هایی مثل هندوستان و ترکیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی در سدسازی‌های افغانستان روی کانال هیرمند و سد‌های دربندی‌خان و هریرود نقش بسزایی دارند.

درواقع افغانستان با این سرمایه‌گذاری‌های خارجی موفق به اجرای برنامه‌های آبی خود شد و ایران یکی از کشور‌هایی است که از این پروژه‌ها متضرر می‌شود. امنیتی‌سازی موضوع آب در کابینه کابل، مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مردم افغانستان و حتی دانشجویان افغانستانی که در خارج از این کشور زندگی می‌کنند نیز نسبت به کوچک‌ترین کنش آبی در منطقه، واکنش نشان می‌دهند. این درحالی است که کشور ما از چنین نیرو‌های فعالی کم‌نصیب است و متاسفانه نسبت به دغدغه‌ها و طرح‌های همان تعداد محدود هم بی‌توجهی می‌شود. برای درمان مشکل آب، طی دهه‌های اخیر سرمایه‌های زیادی به بهانه اجرای طرح‌های توسعه‌ای روانه جنوب شرق کشور شده، اما این طرح‌های پرهزینه تقریبا هیچ آورده‌ای برای مردم این منطقه نداشته است.

مقامات: امیدواریم ادامه داشته باشد

در روز‌های اخیر تصاویر منتشر شده حاکی از رهاسازی آب هیرمند به سمت هامون است. این اتفاق درحالی رخ داده که در سال جاری افغانستان شاهد بارش‌های قابل توجهی بوده و برخی از کارشناسان بر این باورند که این رهاسازی آب تحت اختیار مقامات افغانستان نبوده و به عبارتی آن‌ها چاره‌ای جز روانه کردن آب‌های سرریز شده به سمت ایران نداشته‌اند. با این حال مقامات دو کشور واکنش‌های مثبتی نسبت به این موضوع نشان داده‌اند.

ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان، در دیدار با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در افغانستان اعلام کرد که آب رودخانه هیرمند پس از پایان خشکسالی چندساله، به استان سیستان‌وبلوچستان رسیده است. کاظمی قمی نیز در دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان ضمن تشکر از تعهد و اقدامات کابل به تامین حقابه ایران، ابراز امیدواری کرده که این روند رهاسازی آب از سد‌ها تداوم داشته باشد و حقابه ایران از رود هیرمند تامین شود.

علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم با ابراز امیدواری از ادامه‌دار بودن روند رهاسازی آب، از رایزنی‌ها و نشست‌های متعدد میان مقامات دو کشور خبرداد و اعلام کرد که مسئولان حاکم بر افغانستان رویکرد مناسبی نسبت به مساله حقابه داشتند.

درویش: طالبان اراده مثبتی ندارد

محمد درویش فعال محیط‌زیست با تاکید بر اینکه هیرمند رودخانه‌ای است که آورده‌اش بیش از ۵ میلیارد مترمکعب در سال است، گفت: «حقابه ایران از مجموع آورد سالانه رودخانه هیرمند ۱۴ درصد است؛ بنابراین کشورما از این حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم دارد. در حال حاضر گفته می‌شود که از ۸۲۰ میلیون متر مکعب ۷ درصد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۱۱ درصد وارد کشور شده، یعنی چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب. پس هنوز بخش قابل توجهی از آن حقابه وارد ایران نشده است.

دلیلش هم این است که دولت طالبان به کمک سد «کمال خان» توانسته مسیر رودخانه هیرمند را تغییر دهد و سرریز آبی که از سد «کجکی» و سد کمال خان خارج می‌شود به جای اینکه مسیر طبیعی خود را طی کرده و وارد ایران شود، به سمت تالاب «گود زره» در مرز بین افغانستان و پاکستان می‌رود. گزارش‌هایی که دریافت شده حاکی از آن است که بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به سمت گود زره رفته است، یعنی بیش از حقابه ایران که ۸۲۰ میلیون متر مکعب است. متاسفانه ایران هم نتوانسته که حقابه را از طالبان بگیرد و این آبی که اخیرا آمده بیشتر از رودخانه «فراه‌رود» آمده.

فراه‌رود یکی دیگر از رودخانه‌هایی است که از افغانستان جاری می‌شود و به ایران و تالاب «هامون صابوری» که در مرز ایران و افغانستان و یکی از تالاب‌های تشکیل‌دهنده دریاچه هامون است، می‌رسد. بارندگی در آن ناحیه خیلی زیاد بوده و افغانستان هم هنوز آنجا سد ندارد، بنابراین آب از کنترلش خارج شده و وارد ایران شده است. پس هیچ اراده مثبتی در دولت طالبان برای این مقدار آبی که وارد ایران شده نبوده و آن‌ها اگر می‌توانستند این آب را هم نمی‌دادند.

در حال حاضر هم یک پروژه برای ساخت سد روی فراه‌رود دارند و به محض تکمیل شدن ساخت این سد، یک قطره آب هم از افغانستان وارد خاک ایران نخواهد شد. گود زره محصول طبیعی رودخانه هیرمند است. یعنی هیرمند در طول سالیان سال با طی کردن مسیرش وارد هامون می‌شده و سرریز آن به سمت گود زره جریان پیدا می‌کرده. گود زره هم یک تالاب مثل بقیه تالاب‌ها است. وقتی آب داشته باشد، پوشش هم ایجاد می‌کند و پرندگان برمی‌گردند.

اگر گود زره شوره‌زار است، پس هامون هم شوره‌زار حساب می‌شود. بالاخره اگر آب نداشته باشد تبدیل به شوره‌زار می‌شود. اتفاقا دیالوگی که ایران باید با طالبان برقرار کند این است که ما مخالف گود زره نیستیم و می‌خواهیم مسیر طبیعی رودخانه طی شود. یعنی آب وارد هامون شود، در هامون سرریز کند و وارد گود زره شود. اگر آن مسیر طبیعی اتفاق می‌افتاد، هم ایران از آن نفع می‌برد و هم افغانستان. حتی پاکستان هم می‌توانست از آن منتفع شود و کل منطقه سرسبز و خرم می‌شد و چشمه‌های گرد و خاک هم مهار می‌شد.

اما افغان‌ها میانبر زده‌اند و اجازه نمی‌دهند که آب وارد ایران شود و می‌خواهند آن را مستقیم وارد گود زره کنند. این اتفاق می‌تواند در کوتاه‌مدت میزان ورودی آب به گود زره را بهبود ببخشد، اما چشمه بزرگ گرد و خاک در ایران به وجود می‌آید و با توجه به اینکه باد غالب از غرب به شرق است، بخش‌های غربی افغانستان و منطقه هرات متاثر خواهند شد و آن‌ها هم آسیبش را خواهند دید.»

رهاسازی آب به نفع افغانستان است

متاسفانه مذاکره‌کنندگان ایرانی بلد نیستند که یک مذاکره برد-برد با دولت افغانستان و طالبان انجام دهند که ورود آب به ایران درنهایت به نفع هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان خواهد بود. این اتفاق می‌تواند به شکل گرفتن حسن همجواری بهتر کمک کند. ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با یکدیگر وارد تعامل شویم و نیاز‌های خود را به شکلی مطرح کنیم که حل آن‌ها منجر به ضرر برای کشور دیگر نباشد؛ بلکه یک منفعت مشترک ایجاد کند. چنانچه از سمت خراسان جنوبی رودخانه‌هایی هستند که وارد افغانستان می‌شود و ایران هم جلوی آن‌ها را نگرفته.

اما چه دلیلی دارد که افغانستان جلوی این آب‌ها را بگیرد؟ ما باید رفاقت خود را به همدیگر اثبات کنیم و تلاش کنیم که بگوییم هر چقدر حال این کشور‌ها بهتر باشد و وضعیت رفاهی‌شان بهبود پیدا کند، به نفع همدیگر است و می‌توانند به یکدیگر کمک کنند که درنهایت تجارت قوی‌تری شکل بگیرد. افغانستان باید بداند که بزرگ‌ترین شریک تجاری آن در منطقه ایران است و بنابراین بهتر است که هوای ایرانی‌ها را داشته باشد تا آن‌ها هم هوای افغانستانی‌ها را داشته باشند. تروریسم در منطقه کنترل شود و امنیت برقرار شود. به این ترتیب یک معامله برد-برد تعریف می‌شود.

می‌توانیم حتی بیشتر حقابه بگیریم

درویش معتقد است که افغانستان به‌شدت به انرژی نیاز دارد. وی در این باره گفت: «در آن منطقه باد‌های ۱۲۰ روزه وجود دارد که الان به باد‌های ۱۶۰ روزه تبدیل شده. خوشبختانه اخیرا چندین توربین بادی در آنجا جانمایی کرده‌اند و ما می‌توانیم از انرژی بادی آنجا برق تولید کنیم و البته باید تعداد این توربین‌ها زیاد شود. سپس برق را به کشور‌های همسایه صادر کنیم و در ازای آن حتی حقابه بیشتری از آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب بگیریم. افغانستان هم می‌تواند به مردم خودش توضیح دهد که اگر ما داریم به ایرانی‌ها آب می‌دهیم، در عوض از آن‌ها برق می‌گیریم و این یک معادله برد-برد است.

به این ترتیب اگر پوشش طبیعی هامون برگردد و چشمه‌های تولید گرد و خاک مهار شود کیفیت دریافت انرژی هم بهتر می‌شود و حتی می‌توان در آنجا پنل‌های خورشیدی احداث کرد و تولید برق را افزایش داد. مشکل و خطایی که در ایران اتفاق افتاده این است که می‌خواستند از حقابه برای تامین آب نه‌فقط در زابل بلکه در کرمان و زاهدان استفاده کنند و طرف افغانستانی هم متوجه شد که این آب هرگز به گودزره نمی‌رسد و ایرانی‌ها می‌خواهند برای توسعه شهر‌های خودشان از آن استفاده کنند؛ بنابراین حقابه‌ای به تالاب بین‌المللی هامون نرسید و چشمه‌های تولید گرد و خاک افزایش یافت.

باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از متخصصان آب افغانستان در دانشگاه‌های ایران و در همین دانشگاه تهران تحصیل کرده‌اند و ما خودمان این فهم بوم‌شناختی را به آن‌ها منتقل کردیم. اگر تا الان هم اجازه دادند آبی وارد ایران شود به دلیل این است که آن‌ها وزارت نیرویی مثل وزارت نیروی ما نداشتند که اگر داشتند ۳۰ سال پیش همان بلایی که ما بر سر زاینده‌رود آوردیم و گاوخونی را از بین بردیم؛ بلایی که با زدن سد‌ها روی «کر» و «سیوند» بر سر «بختگان» آوردیم؛ همان بلایی که با زدن سد روی کرخه و کارون بر سر «هورالعظیم» و «چادگان» آوردیم؛ افغانستانی‌ها همین بلا‌ها را بر سر هیرمند و هریرود می‌آوردند و اجازه نمی‌دادند که یک قطره آب به سمت ایران بیاید. ما متوجه نیستیم که باید یک معامله برد - برد تعریف کنیم تا ضمن احترام به قوانین طبیعت، همگی از آن سود ببریم.»

حداقل آب شرب این استان را تصفیه کنید

درویش با اشاره به اینکه بیش از ۹۵ درصد بارندگی که امسال در استان سیستان‌وبلوچستان اتفاق افتاد، در قسمت بلوچستان بود، گفت: «در این استان شیب زمین به نحوی است که امکانی برای هدایت آب به سمت بالا فراهم نمی‌کند. سیستان منطقه بسیار کم‌بارشی است و میانگین بارندگی‌هایش زیر ۵۰ میلیمتر است و همیشه مدیون ورودی آب هیرمند بوده که از سمت افغانستان و ارتفاعات هندوکش می‌آمده. ما باید سعی کنیم با بجا آوردن حسن‌همجواری کاری کنیم که این حقابه به ایران برسد و در عین حال کار دیگری که باید بکنیم این است که سیستم تصفیه‌خانه فاضلاب را در زابل راه بیندازیم. شما اگر وارد زابل شوید با پدیده عجیبی روبه‌رو می‌شوید و آن بوی تعفنی است که در شهر هست. این به دلیل این است که آب شربی که مردم استفاده می‌کنند تصفیه نمی‌شود و به صورت کنترل نشده در معابر عمومی جاری می‌شود و به این ترتیب بوی بد آن امکان زیست باکیفیت را سلب کرده است. چرا ما آنجا یک تصفیه‌خانه نزنیم و با بازچرخانی این آب ارزشمند، دوباره از آن استفاده نکنیم؟ دست‌کم بر‌ای کشاورزی می‌شود از آن استفاده کرد. این کار‌های مهمی است که ایرانی‌ها باید در آن منطقه انجام دهند.»

دیگر خبرها

  • تغییرات اقلیمی افغانستان را تهدید می کند
  • طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شده‌اند
  • طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شده اند
  • هشدار حزب التحریر به طالبان
  • تاکید طالبان بر توسعه ارتباط افغانستان و منطقه
  • دعوت از طالبان برای شرکت در کنفرانس وقف
  • حکومت افغانستان فراگیر است
  • جنایات اسرائیل نفرت مردم آمریکا را برانگیخته است
  • کانادا کمک‌ها به افغانستان را از سر می‌گیرد
  • طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟