مسکو و تهران بهمنظور دستیابی به اهداف گستردهتر خود، به یکدیگر نیاز دارند
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۳۹۷۹۱
ترنین، رئیس موسسه کارنگی روسیه معتقد است: پتانسیل اختلاف بین ایران و روسیه در برخی از حوزهها از جمله نظم ژپوپلتیکی خاورمیانه، تقسیمات دریای خزر و صادرات گاز طبیعی وجود دارد؛ اما در نهایت، مسکو و تهران به منظور دستیابی به اهداف گستردهتر خود، به یکدیگر نیاز دارند.
خبرگزاری میزان - با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. خبرگزاری میزان در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
سومین مسئله محوری ترنین، رئیس موسسه کارنگی روسیه، همکاری و رقابت همزمان ایران و روسیه در سوریه است. نویسنده ادعا میکند که ایران و روسیه به دلیل منافع و انگیزههای متفاوت ورود به بحران سوریه و حمایت از نیروهای متفاوت دچار وضعیت ضد و نقیض و تعارض در ادامه روند همکاریها میشوند. مهمترین ترنین در این خصوص عبارت است که از اختلاف ایران و روسیه در خصوص رژیم صهیونیستی و نیروهای سنی منطقه. در کنار اینکه ماندن اسد برای این شرط است. برای روسیه اصلاحات اساسی در نظام سیاسی سوریه و اینکه حزب بعث نابود نشود مهم است. او میافزاید یکی از اهداف روسیه از دخالت در سوریه این است که از سوی آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ به رسمیت شناخته شود.چهارمین مسئلهای که به عنوان شکاف میان روابط ایران و روسیه مطرح میشود این است که روسیه در صورت برقراری روابط مستحکم با ایران، قابلیت یا مزیت داشتن روابط قابل قبول را با عربستان سعودی و شیخنشینهای ثروتمند خلیج فارس از دست خواهد داد. او بر این نظر است که مسکو حزبالله را به عنوان یک «گروه سیاسی_نظامی فرقهای» از نظر وی، در جایی که ایران از جناح جوثیها حمایت میکند، روسیه موضع بیطرفانهتری در موضوع جنگ یمن دارد. از نظر ترنین نکته مهم این است که روسیه از دستور کار ایران در خلیج فارس پشتیبانی نمیکند. در حالی که تهران با حمایت از نیروهای مختلف شیعه میکوشد موضع منطقهای خود را در رقابت شدید با قدرتةای عرب سنی تحت رهبری عربستان سعودی تقویت کند، مسکو دقت کرده است که از مداخله در درگیریهای سنی و شیعه اجتناب کند.
او یکی از مسائل مهم در این حوزه را دشواری ایجاد تعادل در مدیریت روابط همزمان با ایران و رژیم صهیونیستی میداند و اشاره میکند که پوتین شاید تنها رهبری در جهان باشد که هم با آیت الله خامنهای و هم با بنیامین نتانیاهو دیدار میکند. از نظر ترنین، یکی دیگر از این دست دشواریها توازن بخشی هزمان در روابط روسیه با کشورهیا سنی (نظیر: مصر، اردن هاشمی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس) و روابط با ایران میداند. از نظر او، روابط با ایران موضوعی پیچیده و چند وجهی است که مسکو همواره باید در تعمیق روابط خود با تهران همه این وجوه را بررسی کند.
او در نهایت، با نگرشی عملگرایانه همکاری روسیه و ایران را در مقطع کنونی، بسیار برجستهتر از رقابت میان دو کشور معرفی کرده است. از نظر ترنین، اختلاف نظرهای موجود برای مثال، در مورد چگونگی تقسیم دریای خزر نبود، اتفاق نظر در خصوص پیروی از راهبردی مشخص در مسئله سوریه، و رقابتها و اختلافات بر سر مسائل انرژی تقلیلپذیر خواهد بود و به نوعی حل و فصل خواهد شد. با این حال به گفته او، اساساً بنیادهای رابطه میان روسیه و ایران نسبتاً ضعیف و نامتعادل است. روابط اقتصاید ناکارآمد و بسیار ضعیف، بیاعتمادی متقابل و نبود روابط اجتماعی_فرهنگی، زیرساخت روابط را متزلزل ساخته است. از نظر ترنین ایران با لغو تحریمها، تمایل و کششی به سمت غرب و نه شمال دارد و بعید به نظر میرسد که به شریک پایداری برای روسیه در بلند مدت تبدیل شود. مسکو و تهران میتوانند امیدوار باشند که همچنان به تداوم روابط عملگرایانه باتوجه به منافع دو کشور، که توسط رهبران تعریف شده است. امیدوار باشند؛ اما وزن و ارتباط بینالمللی این دو کشور به شدت با یکدیگر متفاوت است و باعث ایجاد عدم تقارن چشمگیر در روابط دوجانبه میشود. در حالی که روسیه از دو شریک مهم و استراتژیک ایران در کنار چین محسوب میشود، جایگاه ایران در فهرست اولویتهای راهبردی روسیه بسیار پایین است.
به باور ترنین، پتانسیل اختلاف بین ایران و روسیه در برخی از حوزهها از جمله نظم ژپوپلتیکی خاورمیانه، تقسیمات دریای خزر و صادرات گاز طبیعی وجود دارد؛ اما در نهایت، مسکو و تهران به منظور دستیابی به اهداف گستردهتر خود، به یکدیگر نیاز دارند. حتی اگر بدانند که همکاریشان دارای محدودیتهای مشخصی است و فقط میتواند رقابت آنها را کاهش دهد. نه اینکه آنها را کاملاً از بین ببرد. این درک به رغم وجود ریشههای کم عمق، تاریخ تاریک (خصوصاً برای ایرانیان) و بیاعتمادی، عمیق، چه بسا روابط نسبتاً موفقیتآمیزی را ایجاد کند.
از نظر ترنین، وضعیت همکاری ایران و روسیه محصول پیدایش منافع مقطعی مشترک برخاسته از شرایط است و ریشههای راهبردی و بلند مدت نخواهد داشت. انتهای پیام/ برچسب ها: روسیه ایران
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: روسیه ایران ایران و روسیه مسکو و تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۳۹۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وحشت بلومبرگ از قدرت ائتلافسازی ایران
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و... وحشتزده هستند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در حالی که رسانههای غربی در طول سالهای گذشته و اخیر، همواره بر انزوای ایران در نظام بین الملل به مثابه گزاره و پیشفرضی تصنعی و القایی مانور دادهاند، اخیرا برخی رسانههای آمریکایی و اروپایی نمیتوانند نگرانی خود را بابت قدرت ائتلافسازی استراتژیک ایران با شرکای راهبردی خود را پنهان سازند.
اخیرا پایگاه خبری بلومبرگ گزارشی درباره همکاری نظامی روسیه و جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد، امری که باعث نگرانی رژیم اشغالگر قدس و متحدانش شده است. بلومبرگ در اینخصوص نوشته است " سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه، در دیدار با محمدرضا آشتیانی، همتای ایرانیاش، در شهر آستانه، پایتخت قزاقستان تاکید کرده است که مسکو آماده گسترش همکاریهای نظامی مفید و متقابل با ایران است. در چنین شرایطی، نگرانی اسرائیل از پیامدهای گسترش روابط دفاعی مسکو و تهران جدیتر از گذشته شده است، بهویژه آنکه روسیه پس از رگبار موشکی ۱۳ آوریل ایران علیه اسرائیل، از تهران طرفداری کرد و وزارت امور خارجه این کشور آن حمله را «دفاع از خود» توصیف کرد. "
واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران نهتنها قواعد بازدارندگی را به خوبی آموخته و آن را محقق ساخته است، بلکه همافزایی راهبردی با برخی بازیگران کلیدی در حوزه روابط بین الملل را نیز بهگونهای عملیاتی و به دور از توجه به هیاهوی جریانات طرفدار آمریکا و اروپا در دستورکار قرار داده است.
ابراز نگرانی رسانههای غربی (از جمله بلومبرگ) در خصوص ارتقای همکاریهای امنیتی، نظامی و راهبردی ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین برخاسته از همین حقیقت است. این موضوع نشان میدهد که انتقادات جهتداری که در خصوص تعمیق مناسبات دوجانبه ایران و روسیه در طول سالهای گذشته مطرح شده، تا چه اندازهای غیرواقعی بوده است.
همافزایی راهبردی، فرمولی است که مطابق آن دو بازیگر با توجه به وجود تهدیدات یا فرصتهای مشترک در حوزه روابط بین الملل، از ظرفیتهای متقابل یکدیگر در معادلات جهانی استفاده میکنند. بدیهی است که همافزایی راهبردی با یک بازیگر، به معنای وابستگی به آن کشور نیست و اتفاقا به معنای درکی واقعبینانه در قبال ماهیت مناسبات جهانی و حوزه روابط بین الملل است.
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و .. وحشتزده هستند و آن را مایه ایجاد ائتلافی میدانند که ثمره آن قطعا در تعارض مطلق با امیال مداخلهگرایانه و توسعهطلبانه غرب در جهان امروز قرار دارد.
همین مسئله نشان میدهد که ائتلاف راهبردی با کشورهای مخالف آمریکا (حتی اگر در مواردی با آنها اختلاف نظر داشته باشیم) باید بهصورتی جدی و مستمر در دستورکار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد تا بتوان از ثمرات آن در ایجاد موازنه قدرت به سود جریان ضد غرب در نظام بینالملل استفاده کرد.
البته در طول سه سال اخیر گامهای موثری در این خصوص برداشته شده و لازم است این نگاه راهبردی، تبدیل به یکی از ثوابت سیاست خارجی کشورمان شود.