Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش  خبرنگار احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر بین مردم کشور قدم بزنی و در گوشه‌ای از بازار؛ کوچه و محله چند نفر با هم به گفت‌وگو سیاسی مشغول باشند؛ یا به مزاح یا به صورت خیلی جدی یک گزاره را می شنوی؛ گزاره‌ای با این عبارت که کار کار انگلیس است. این حجم از بدبینی به دولت انگلیس که از قدیم الایام تا به حال همراه مردم ایران بوده کاملا قابل توجیه است؛ از قدیم گفته اند "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها"

در این گزارش قصد داریم به بررسی عوامل این موضوع از طریق ورق زدن صفحات تاریخ بپردازیم، البته با ورود به قرن جدید خالی از لطف نیست که به بررسی روابط انگلیس با ایران در صد ساله گذشته هم توجه داشته باشیم به هر حال از قدیم گفتند نگاه به گذشته دید انسان را وسیع می‌کند؛ به علاوه اینکه به گفته بزرگان، تاریخ باز هم تکرار می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه گذشت/ صد سال قبل

تیر ماه سال ۱۳۰۰ هجری شمسی بود که اسمیت سفیر انگلیس در ایران نامه‌ای با این مضمون که مردم ایران از دولت بریتانیا انزجار دارند به انگلیس مخابره کرد. این موضوع نشان می دهد که مردم ایران با انگلستان عداوتی بیش از صد سال دارند.

اما دلیل این همه دشمنی با این دولت چیست؟

به گفته محمد کاظم انبارلویی کارشناس مسائل سیاسی انگلستان از اولین دولت‌های استعمارگر بود که شروع به دخالت در امور داخلی ایران و چینش مهره‌های بازی به سود خودش کرده بود. تا جایی که در دوران قاجار در عزل یا نصب پادشاه ایران هم دارای نظر و امتیاز بود.

کارنامه اقدامات استعماری انگلستان در دوران قاجار بسیار سیاه است که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:

انحراف مسیر مشروطه توسط انگلیس

انگلیسی‌ها که در ابتدای دوران مظفرالدین شاه با افزایش نفوذ روس‌ها در دربار ایران، جایگاه خود را در ایران نسبت به گذشته متزلزل ارزیابی می‌کردند و همواره نگران از دست رفتن اشراف و نفوذ خود بر امور ایران بودند، اینک پس از سپری شدن قائله‌ متحصنین در سفارت انگلیس و اعمال نفوذ و استفاده‌ای که سفارت و دولت انگلیس از فرصت پیش آمده کردند، اختلاف علما، تجار، بازرگانان و گروه‌هایی از مردم با شاه و دولت بر سر عزل صدراعظم و برپایی عدالتخانه، در نهایت منتهی به شکل‌گیری نظام مشروطه در ایران گردید که ایجاد کننده‌ فضای جدیدی در ایران بود. فضایی که افزون بر احیای جایگاه انگلیس ‏ها در ایران بیش از پیش ایران را مستعد نفوذ و اعمال نظر انگلستان در امور داخلی‌اش می‌کرد.

به این ترتیب نهضت عدالت‌خواهی و قانون‌طلبی مردمی و اصیل ایرانیان، دفعتاً در جهت مشروطه‌خواهی تغییر مسیر داد. معترضان برای تأسیس عدالتخانه و بازگشت علما، به سفارت انگلستان پناهنده شدند و آنچه از دل سفارت بیرون آمد مشروطه‌ای بود به تعبیر جلال آل‌احمد «نیم‌بند». ایرانیان به اذعان صاحبنظران و حتی بازیگران سیاسی عهد مشروطه به هیچ‌وجه آمادگی مشروطه را نداشتند. زمینه‌ها و بستر‌های تشکیل دولت مشروطه در ایران زمان مظفرالدین‌شاه نه تنها مهیا نبود، بلکه زمان زیادی نیاز بود تا این بستر‌ها و زمینه‌ها فراهم گردد.

قرارداد رِژی (امتیاز توتون و تنباکو)

قرارداد رژی یکی از امتیازاتی است که نتایج نامطلوبی به بار آورد. در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینه‌سازی آن را به ماژور جرالد تالبوت محول کرد. تالبوت در جریان پذیرایی از شاه و هیئت همراه او، اطلاعات خودش را درباره محصول تنباکوی ایران تکمیل و سپس رایزنی در این زمینه را آغاز کرد.

او برای اخذ امتیاز و شروع عملیات وسیع در ایران، شرکتی به نام «رژی تالبوت» (یعنی شرکت تالبوت، هرچند در ایران به شرکت رژی معروف است) را با کمک دولت انگلیس و سرمایه‌داران انگلیسی تأسیس کرد. وی پس از تأسیس شرکت رژی، وارد ایران شد و مقدمات کار را به‌طور محرمانه آغاز کرد. تالبوت هر جا به مانعی برخورد می‌کرد، با دادن رشوه کارش را از پیش می‌برد. تا جایی که در مقطعی حتی به خود شاه نیز ۲۵هزار لیره رشوه داد و قرار گذاشت هر سال ۱۵هزار لیره نیز به شخص شاه هدیه (رشوه) بدهد.

قحطی بزرگ ایران و نقش انگلیس در کشته شدن ۹ میلیون ایرانی

اما موردی که قلب هر ایرانی را به درد می آورد جریان قحطی بزرگ است که در آن صد‌ها هزار ایرانی مظلومانه کشته شدند، در حالی که انگلیس در ایران جولان می داد و محصولات کشاورزی ایران را جهت تامین آذوقه نیرو‌های نظامی خودش مصرف می کرد. فیلم سینمایی یتیم خانه ایران به درستی تصویری روشن و البته دردناک را از آن دوران به تصویر کشیده است.

انگلیس و به قدرت رسیدن مترسکی به نام رضا خان

در واقع کودتای ۱۲۹۹ گام اول استعمار انگلیس در ایران جهت اجرای نقشه‌ای بود که برای خاورمیانه در نظر داشت. ایجاد دولت‌های نظامی حامی انگلستان در منطقه و فراهم کردن شرایط مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین و سپس تأسیس رژیمی صهیونیستی در آن سرزمین، هدف اصلی انگلستان در خاورمیانه بود.

با وقوع کودتای سوم اسفند، از آنجایی که احمدشاه در مقابل کار انجام شده قرار گرفته بود، ناچارا سه روز پس از اجرای کودتا، فرمان نخست وزیری سید ضیاء را امضا نمود. رضاخان نیز با عنوان سرداری سپه، به ریاست بریگارد قزاق منصوب شد.

کودتای ۱۲۹۹ نمود بارزی از نفوذ انگلستان را به نمایش می‌گذارد. انگلستان طی ۷۷ سال سه بار به ایران حمله می‌کند، افغانستان را از ایران جدا می‌کند، نسل کشی نزدیک به نیمی از مردم ایران را در قحطی بزرگ بعد از جنگ جهانی اول را در کارنامه دارد و ده‌ها کارشکنی علیه مردم ایران از جمله در خلال کنفرانس سال ۱۹۱۹ بعد از جنگ جهانی اول انجام داده، قرارداد‌های ننگین بر مردم ایران تحمیل نموده است. با وجود همه این مسائل کودتای اسفند ماه را طراحی و اجرا می‌کند بدون اینکه با مشکلی همراه شود.

ریل‌کشی از شمال به جنوب؛ خدمت رضا شاه به انگلیس، خیانت به ملت

دولت انگلیس پس از پایان جنگ اول مهم ترین دشمن خود را بلشویک‌های روسیه می دانست و سعی داشت در موقعیت مناسب نفرت خود را آشکار کند. نظامیان انگلیس بهترین نقطه برای حمله‌ای احتمالی به شوروی را ناحیه صحرا‌های مسطح و کم جمعیت ترکمنستان و قزاقستان تشخیص می‌دادند و لذا به رضاخان تحمیل نمودند تا راه آهن را به آن ناحیه برساند تا در حداقل زمان و کوتاه ترین مسیر ممکن خود را از خلیج فارس به شوروی برسانند و با ساختن بندری کوچک در نقطه انتهایی راه آهن سراسری در جنوب شرقی دریای خزر، قطعات کشتی‌های جنگی خود را سریعا به دریای خزر رسانده و با ساخت آن، دریای خزر را در اختیار بگیرند و از ناحیه شرق دریای مازندران به داخل خاک شوروی نفوذ کرده و سرزمین‌های کم جمعیت این ناحیه را به سرعت تصرف کنند.

روزنامه‌های غربی در آن زمان نوشتند که شاه ایران راه آهنی ساخته که از «هیچ کجا به هیچ کجا می رود». از بندری بی نام و نشان در خلیج فارس به بندری بلا استفاده در حاشیه شرقی دریای مازندران. مسیر واقعی راه آهن شمالی جنوبی ایران که حتی از زمان قاجار پیشنهاد شده بود و سپس مجالس اول ایران آن را تصویب کرده بودند؛ بدلیل عدم تخصیص بودجه بلاتکلیف ماند. خط آهنی که از بندر عباس به شیراز و اصفهان رفته و با عبور از تهران به مهم‌ترین بندر تجارتی آنزمان یعنی بندر انزلی می‌رفت.

کارشکنی انگلیس در جریان ملی شدن صنعت نفت

در ۸ فروردین ۱۳۳۰ دولت انگلستان اعلام کرد که برای حفظ امنیت صنایع بریتانیا در مناطق اعتصاب‌زده، کشتی‌های «فلامینگو» و «ایلوگوس» را به آبادان فرستاده‌است. این دو کشتی جنگی، قسمتی از نیروی دریایی انگلستان در خلیج فارس را تشکیل می‌دادند و پایگاه آن‌ها در بحرین بود. در همین ایام شپرد سفیر انگلستان در تهران رسماً از حسین علاء نخست‌وزیر وقت سؤال کرد که برای حمایت از افراد انگلیسی در مناطق نفت خیز خوزستان چه اقداماتی انجام داده‌است. در تاریخ ۹ فروردین ۱۳۳۰ نیرو‌های نظامی در آبادان مردم را به آتش بستند و سه نفر را به قتل رساندند. روز بعد نزدیک به هزار نفر از کارگران لوله نفت به اعتصاب‌کنندگان پیوستند.

یک هفته بعد وضع آرام گرفت و تا روز ۱۸ فروردین نزدیک به یک سوم اعتصاب کنندگان به سر کار خود بازگشتند. لیکن در ۲۳ فروردین کارگران بندر معشور و آبادان دست به شورش زدند و این امر منجر به کشته و زخمی‌شدن چند تن از کارگران شرکت نفت شد.

جدایی بحرین از ایران

در ۲۰ می ۱۹۲۷، پادشاه حجاز (سلطان عبدالعزیز بن مسعود) و دولت انگلستان قراردادی را امضا کردند که به موجب آن، ارتباط ویژه‌ای بین دولت حجاز و بحرین برقرار می‌شد. ایران برقراری چنین ارتباطی بین بخشی از خاک خود (بحرین) و یک دولت خارجی را مغایر با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود تلقی کرد. به همین دلیل ایران در ۲۲ نوامبر ۱۹۲۷ یادداشت اعتراض‌آمیز شدیداللحنی را به وزیر مختار انگلیس و دبیرکل جامعهٔ ملل ارسال کرد. در مقابل، وزیر امورخارجه بریتانیا در ۱۸ ژانویه ۱۹۲۸، با ارسال یادداشتی به دبیرکل سازمان ملل متحد، حاکمیت ایران بر بحرین را منکر شد؛ درنهایت، با فشار بریتانیا و خوش رقصی پهلوی بحرین از ایران جدا شد.

انگلیس در دوران بعد از انقلاب اسلامی مردم ایران

اما با پیروزی انقلاب اسلامی اغلب نیرو‌های انگلیسی اعدام و یا متواری شدند؛ با این وجود دشمنی انگلیس با ملت ایران به شکل‌های دیگری همچون تحمیل جنگ هشت ساله ایران و رژیم بعث، حمایت از گروه‌های ضد انقلاب و گروه‌های چپ گرا و همکاری با آمریکا در جهت تحریم‌های ظالمانه ادامه یافت.

محمدکاظم انبارلویی عضو حزب موتلفه اسلامی در این باره گفت: انگلیس بعد از ناکامی‌های متعدد در جنگ و تحریم؛ به کمک هم پیمانان خودش اقدام به ایجاد ناآرامی جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی در سال‌ها ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ کردند که البته هر بار با سیلی محکم ملت ایران تنبیه شدند. حالا که دوران تسلط استعمارگران به پایان رسیده است و آن‌ها نتوانستند با فعالیت‌های قبلی خود ایران را به زانو دربیاورند باید توجه داشت که مذاکرات محلی نشود برای نفوذ در نظام و ضربه به ملت ایران، به اندازه کافی مردم معطل مذاکرات شده اند.

در پایان باید بگوییم با توجه به اسناد تاریخی بیان شده و نظر کارشناسان انگلیسی در ایران بدون در نظر گرفتن حق حاکمیت و استقلال مردم  کشور، چهره‌ای ناپسند و زشت را بیش از صد سال است که برای خودش در خاطر ایرانیان ترسیم کرده است. اما در ادامه راه از دولت انقلابی سید ابراهیم رئیسی انتظار می رود که در عین مذاکرات سازنده، این عقبه تاریخی انگلیس و سایر کشور هالی غربی در ارتباط با ایران را در نظر داشته باشد تا تاریخ دوباره تکرار نشود.

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: روابط ایران و انگلیس انقلاب مشروطه انقلاب اسلامی انگلیس در ایران دولت انگلیس مردم ایران صد سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۷۲۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها

  منش و رفتار دادگرانه‌اش به گونه‌ای بود که به گفته دکتر باستانی‌پاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادی‌های منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کارهایی مانند نخ‌ریسی را می‌آغازیدند. با دکتر مهدی علمی‌دانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدت‌ها بیمه کرد.در ادامه گفته‌های این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور می‌کنیم.
   
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بی‌گمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمی‌توان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند اما دست‌کم تا دوره‌ای هماهنگ با نیازهای فرقه، منفعت‌طلبی و آز داعیان و خلفای‌شان در حاشیه شریعت پیش می‌رفته اما در دوران معاصر از منفعت‌طلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونه‌ای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت می‌کند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری می‌کنند.بی‌اغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونی‌ها در تمام بناها، یادگارهای تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و می‌گیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دست‌های کننده و راه‌انداز طرح‌های وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازه‌ها، آثار و بناهای تاریخی اسلامی را در عربستان و به‌ویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کرده‌اند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر می‌آید.به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و به‌ویژه کشورهایی شکل عوض می‌کند که آن‌جاها مستقر شده و جریانش را ادامه می‌دهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولت‌های بزرگ دست به گریبان می‌شد، هرگز از آقاخان و مجموعه‌اش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدم‌کشی‌های اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب می‌آفریند به‌راحتی مخاطبان را جذب می‌کند و در خواب مسئولان و دست‌اندرکاران ما، تاریخ و شخصیت‌ها را به یغما برده و مصادره می‌کنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکه‌های تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویس‌هایش به زبان‌های مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
   
ماجرای ۶ امامی‌ها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشه‌های غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود.بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آز‌ها و آرزوهایی داشتند و گمان می‌بردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل می‌توانند به اهداف‌شان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را به‌ویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامی‌خوانند و بارها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار می‌زنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمی‌گذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوست‌اندازی می‌کرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی داده‌اند.
   
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد.در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به  یورش به اطراف می‌پردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت می‌شود، مسجد‌ الازهر بنا می‌شود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی می‌شود. 
   
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی می‌رسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساخته‌ای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بارها نزار پسر بزرگ‌تر جانشین اعلام شده بود اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام می‌کند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل می‌رساند. 
   
صباح بی‌نقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند می‌خورد.  زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهره‌ای فوق‌العاده کاریزماتیک دارد. او سراغ رده‌بالاهای جامعه نمی‌رود، بلکه میان مردم و چوپان‌ها و انسان‌های بی‌پروا و جنگاور می‌رود و یارانش را از میان آنها برمی‌گزیند که از مرگ نمی‌ترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیک‌های نظامی خود شکست سختی به صلیبی‌ها وارد می‌سازد. صلیبی‌ها که نمی‌توانستند به شکست در برابر گروهی کم‌شمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آن‌چنانی و فراواقعی و هراس‌آور و سپه‌شکن ترسیم می‌کنند که اغراق‌های حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همین‌هاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیده‌های خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش می‌دهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده اما در فصل‌های ۴۱تا۴۳ به گونه‌ای سخن می‌پردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگی‌ها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسنده‌ای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیده‌ای به نام ذبیح‌ا...منصوری با تکیه بر خارجی‌پسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده).حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشه‌نشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار می‌کرده تا جایی که چند سده‌ پس از او همچنان‌ که در آغاز اشاره شد در آبادی‌های الموت به روانش درود می‌فرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصی‌تر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتاب‌های دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران می‌پرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بی‌پروایی به قتل‌هایی دست زد.
   
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخان‌ها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمان‌شکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان می‌کند و آن همه کتاب‌ها و‌... برخلاف عهدنامه نابود می‌شود.دیگر صدای نزاریان خاموش می‌شود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریم‌خان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان می‌شود و نزاریان کم‌کم قدرتی دست و پا می‌کنند. فتحعلی‌شاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت می‌کند و به او لقب «آقاخان» را می‌دهد و او را به حکومت کرمان می‌گذارد.اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم می‌پردازند. در این جنگ آقاخان‌ها شکست می‌خوردند و ناچار همین‌ آقاخانی‌های شکست‌خورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعدها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه می‌برند. آن‌جاست که با انگلستانی‌های دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوش‌خدمتی‌هاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده می‌شود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس می‌رود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت می‌نشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس می‌آورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمک‌ها می‌کنند و لقب‌ها و امتیازهایی می‌گیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت می‌رسد.
   
سفیدپوش دیروز، سیاه‌روی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخان‌ها می‌رسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمی‌شود و برای رفتارهای خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیه‌‌ها می‌کنند.سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانی‌ها سندیت ندارد و شخصیت‌های مهمی مانند خیام، غزالی و… آن‌قدر در آن منفعل و بی‌خاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگ‌ها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود این‌که سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرف‌دار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است.حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیون‌دلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
   
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عرب‌ها در سرزمین‌های اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهرهای بزرگ آن رخ می‌دهد. حتی شخصیت‌های اصلی‌اش هم با این‌که در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت می‌‌کنند اما زاده داخل مرزهای ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروه‌های مخالف با خلیفه‌های عرب می‌شود. رخدادهای این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق می‌افتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچم‌شان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمی‌گزیند اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.

سرمایه‌گذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیه‌اش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجه‌ای هنگفت حشاشین را برساخته زیرا در پی آسیب‌زدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوان‌المسلمین بوده[که حماس از این نحله است] تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریال‌های آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمی‌توان انتظار داشت شخصیت‌های ما را درست و راست و بدون معناهای ضمنی ضد ایرانی نشان دهد.شما«وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین می‌ترسد از اسلام سیاسی! که جرأت می‌کند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشورهای عربی ذلیلانه با اسرائیل هم‌پیمان می‌شوند و عربستان مخفیانه به راه سازش‌کاری می‌تازد!نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمی‌دهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیت‌های بزرگ فیلم فاخر نمی‌سازیم و اجازه می‌دهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهره‌هایمان را با بی‌پروایی و دروغ‌زنی‌هایشان تاراج کنند؟

دیگر خبرها

  • شکست سنگین استون ویلا در انگلیس/ فیورنتینا در ثانیه های پایانی پیروز شد
  • سردار رادان: رضاخان هم نتواست حجاب را از مردم بگیرد / از دانشگاه‌های آمریکا و انگلستان و فرانسه چه خبر؟!
  • دانشگاه تهران مأمور تدوین نظام‌نامه دانشگاه تمدن‌ساز شد
  • ارگ زیبای بم، نمادی از قدمت ایران زمین+ فیلم
  • مقیمی: مأموریت تدوین نظام‌نامه دانشگاه تمدن‌ساز به دانشگاه تهران واگذار شد
  • دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر
  • بازگشت روباه بدجنس به لیگ برتر
  • سالفه دریانوردان، دورهمی اهل دریا با داستان‌هایی از قشم تا هند و آفریقا
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌ها
  • تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئه‌‌ها