به نقل از «ایسنا»

تاثیر وابستگی زوجین به خانواده خود در زندگی مشترک از نظر مشاور روانشناس

تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۸۰۱۶۷

یکی از مشکلاتی که امروزه به دلیل نقص تربیتی، زندگی زوجین را دچار مشکلات فراوانی کرده، وابستگی افراطی زوجین به خانواده خودشان می باشد.

به گزارش ایسنا بنابر اعلام انتخاب نو، وابستگی افراطی زوجین به خانواده از نظر مشاور ازدواج به این معنا می باشد که فرد هنوز آمادگی ازدواج نداشته و به شکل منطقی و بنیادی اقدام به تصمیم گیری ننموده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وابستگی به خانواده می‌تواند به شکل وابستگی روانی و عاطفی یا وابستگی مالی باشد که هر دو مورد مسئله بسیار مهمی می باشد که باید پیش از ازدواج حتما به آن توجه نمود زیرا در موفقیت یا عدم موفقیت زوجین در زندگی زناشویی بسیار تاثیر گذار است. وابستگی به خانواده می‌تواند تحت تاثیر نوع تربیت فرد که توسط خانواده وی شکل گرفته باشد و یا از تمایلات خودخواهانه والدین نشات گرفته باشد. در این مطلب سعی بر آن داریم تا نشانه ها، دلایل و انواع وابستگی به خانواده را بیان کنیم.

دلایل وابستگی به خانواده پس از ازدواج

1- کمبود اعتماد به نفس: از مهمترین دلایل وابستگی زوجین به خانواده شان را می‌توان کمبود اعتماد به نفس دانست. افرادی که دچار کمبود اعتماد به نفس هستند سعی می‌کنند تمام تصمیمات و رفتاری را که در خانه خود دارند با خانواده شان مطرح کرده و مهر تایید آنها را بگیرند زیرا از اشتباه کردن در زندگی زناشویی خود وحشت دارند.

این زوجین بر اساس نظر مشاور خانواده و ازدواج دکتر تابع جماعت باید پیش از ازدواج مسئله کمبود اعتماد به نفس که زیر مجموعه عزت نفس و خود ارزشمندی است را رفع نموده و با تکیه بر عقل و منطق خود پایه های زندگی زناشویی خود را پایه ریزی کنند و چنانچه در زندگی زناشویی خود دچار مشکلی شدند به مشاور روانشناس مراجعه کنند.

2- داشتن والدین کنترل گر: والدین کنترل گر به والدینی گفته می‌شود که در زمان کودکی و مجردی فرد، تمام امور مربوط به وی را مورد کنترل قرار می دادند. این والدین تلاش می‌کنند تا اتمام حوضه های خصوصی فرزند خود را کنترل کنند و قدرت تصمیم گیری را از او سلب می‌کنند. در همه امور آنها دخالت مستقیم می‌کنند و حتی دیده شده در روابط بین فردی فرزندان خود با دوستانشان دخالت مستقیم کرده‌اند. به صورت کلی این والدین اجازه استقلال به فرزندان خود نداده و زندگی آنها را مورد کنترل خود دارند.

3-  عدم آموزش مسئولیت پذیری در کودکی: از دیگر افرادی که در زندگی مشترک به خانواده بسیار وابسته هستند می‌توان به افرادی اشاره نمود که مسئولیت پذیری را در کودکی یاد نگرفته اند، وابستگی این افراد از نظر مشاوره خانواده به دلیل مسئولیت پذیری بالای والدین آنها و این که والدین تمام تلاش خود را کرده اند که تمام امور مربوط به کودک را خود انجام دهند اتفاق می‌افتد. به این افراد در کودکی هیچ مسئولیتی داده نمی شده و والدین سعی می کردند تا تماما به آنها سرویس دهی کنند.

4- داشتن والدین وابسته: والدین وابسته به هر شکلی که شده فرزندان خود را وابسته به خود و در کنار خود نگه می دارند. به عنوان مثال: مادر اجازه نمی‌دهد تا دخترش خیلی توانایی خانه داری یاد بگیرد یا فرزند پسر را از نظر مالی وابسته به خانواده نگه می‌دارند و اجازه استقلال مالی به وی نمی‌دهند.

از نظر دکتر نسرین باقری متخصص روانشناس خانواده و ازدواج، این والدین به دلیل مشکلات و کمبودهایی که خود دارند به حضور فرزندان نیاز دارند و بر اساس همین نیاز فرزندان خود را وابسته به خود نگه می‌دارند.

انواع وابستگی ها

وابستگی زن به خانواده: همانگونه که عنوان کردیم دلایل وابستگی به خانواده در افراد زیاد است. برخی از زنان حتی بعد از گذشت سالها از زندگی مشترک و داشتن بچه نمی‌توانند از خانواده خود جدا شوند و هنگام بروز مشکلات بلافاصله به سراغ آنها می روند. اکثر این زنان به دلیل عدم رضایت از زندگی مشترک خود، ترجیح می‌دهند تا به جای تشویق و حمایت همسر برای کمک به استقلال شان، حمایتی را که از همسر خود دریافت نمی‌کنند از والدین خود دریافت نمایند.

وابستگی مرد به خانواده: وابستگی مردان به خانواده معمولا برای زنان بسیار آزار دهنده می باشد، زیرا طی تحقیقاتی که در کلینیک روانشناسی ایرانی انجام شده، مردانی که پس از ازدواج به خانواده خود وابسته هستند، اجازه دخالت در همه امور، اعم از تصمیم گیری ها و انتخاب هایی که باید توسط خودشان انجام شود را به خانواده شان می‌دهند و همین مسئله باعث می‌شود تا مرد نتواند تعامل و ارتباط درستی با همسر خود بر قرار نماید.

نشانه های وجود وابستگی پس از ازدواج

- عدم توانایی در تصمیم گیری: افرادی که در زندگی خود در امور مختلفی از جمله، رشته دانشگاهی تا انتخاب همسر توانایی تصمیم گیری و قدرت استدلال پایینی دارند، پس از ازدواج نیز دچار وابستگی به خانواده می‌شوند.

- عدم توانایی در ابراز مخالفت: این افراد از دیگر افرادی هستند که در زندگی مشترک دچار وابستگی به خانواده می‌شوند زیرا در طول زندگی یاد نگرفته اند تا در مقابل دیگران ایستادگی کنند و مخالفت خود را در مورد نظرات و اعمال آنها ابراز نمایند.

- نگرانی از طرد شدن از خانواده: افرادی که برای جلب رضایت خانواده خود همه کار انجام می‌دهند و نگران آن هستند که مبادا از طرف والدین طرد شوند، از دیگر افرادی هستند که در زندگی مشترک دچار وابستگی به خانواده می‌گردند، زیرا حتی پس از ازدواج نیز نیاز دارند تا توسط خانواده شان مورد پذیرش واقع شوند.

- نیازمندی به مشاوره خانواده: افرادی که در همه امور نیاز دارند تا از خانواده خود مشورت بگیرند، در زندگی زناشویی به جای کمک گرفتن از مشاورانی همچون مشاوران فعال در کلینیک روانشناسی انتخاب نو این نیاز خود را به خانواده حفظ نموده و با مشورت با خانواده خود، مشکلات زیادی را در تعامل با همسر شان پیدا می‌کنند.

انتهای رپرتاژ آگهی

منبع: ایسنا

کلیدواژه: مشاور روانشناس وابستگی به خانواده کمبود اعتماد به نفس زوجین به خانواده زندگی زناشویی زندگی مشترک پس از ازدواج خانواده شان خانواده خود فرزندان خود تصمیم گیری نظر مشاور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۸۰۱۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی