قدرت گیری طالبان در افغانستان و تاثیر آن در معادلات منطقهای
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۹۱۷۱۳
افغانستان یکی از همسایههای شرقی ایران است که پیوندهای تاریخی، اسطورهای، فرهنگی و زبانی عمیقی با جامعه ایران دارد. این کشور در دهههای گذشته، دورهای طولانی و سخت از نابسامانی و بیثباتی را تجربه کرده است، این بار اشغال این کشور توسط طالبان موجب آشوب شده است. در چنین شرایطی همسایگان افغانستان به ویژه ایران باید به دنبال راهکاری برای حل بحران افغانستان باشند زیرا حفظ امنیت و ثبات، آن هم در شرایطی که طالبان در حال قدرت گیری مجدد در افغانستان است، هزینههای زیادی را به دنبال خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسانه اعتدالی
راهکاری برای حل بحران افغانستان
روزنامه همشهری یادداشتی را به قلم بهرام امیراحمدیان استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل اوراسیا منتشر کرد و نوشت: طالبان یک جنبش نظامی بوده که در ادامه مسیر حیات خود، وجهه سیاسی هم پیدا کرده است. طی سالهای اخیر، هر زمان بحث مذاکرات صلح افغانستان پیش آمده، یکی از محورهای اصلی این بوده که طالبان باید برای سهیم شدن در قدرت، سلاح خود را زمین بگذارد، حزب سیاسی تشکیل دهد و از طریق روند سیاسی با شرکت در انتخابات، وارد قدرت شود. در چارچوب این ایده، این مردم هستند که طالبان را انتخاب میکنند. اما مسئله این است که در قاموس طالبان، مردم نقشی ندارند. طالبان خود را یک جنبش اسلامی معرفی میکند که بهدنبال تشکیل امارت اسلامی در افغانستان است. در اسلام قاعده نفی ضرر یکی از قواعد مشهور فقی است که میگوید: «لاضرر و لاضرار». این قاعده برگرفته از حدیثی از پیامبر(ص) است و ضرر رساندن به دیگری را ممنوع میکند. آنچه طالبان انجام میدهد جز ضرر رساندن به همنوع و همکیش خود نیست. آنهایی که در جریان حملات طالبان کشته میشوند، مسلمانان هستند. آنچه این گروه به نام اسلام انجام میدهد، هیچ نسبتی با آموزههای اسلامی ندارد.
رسانههای اصلاحطلب
طالبان از نظر فکری با داعش تفاوتی ندارد
روزنامه آرمان ملی به گفت وگو با سیدجلال ساداتیان سفیر پیشین ایران در بریتانیا پرداخت و نوشت: طالبان با توجه به پیشرویهایی که داشته است بعید به نظر میرسد راضی به مشارکت در قدرت باشد و امروز سیاستی تمامیت خواهانه در پیش گرفته است. طالبان حاکمیت مطلق میخواهد و قصد دارد حکومت اسلامی مدنظر خود را اجرا کند. همین امر مذاکرات در تهران را با ابهام رو به رو میکند. چه اتفاقی میخواهد در تهران بیفتد زمانی که طالبان تمامیت خواه است و دولت مرکزی نیز بر اجرای قانون اساسی تاکید دارد. یک گروه فرهنگی نیز از افغانستان به ایران آمده است که حضور آنها در این نشست نیز جای سوال دارد. هیاتهایی که به تهران آمده اند از طیفهای مختلف هستند و هم در میان آنها از طالبان دیده میشود و هم از پارلمان افغانستان و هم از حزب جمهوریت نمایندگانی وارد ایران شده اند. به نظر میرسد در این میان یک توافق نانوشته شکل گرفته است که دولت مرکزی افغانستان نماینده آمریکاست. این گمانهزنی در حالی مطرح است که زمانی که اشرف غنی و عبدالله عبدالله به آمریکا رفتند، با جواب سرد آمریکاییها در قبال درخواست کمکشان مواجه شدند. خیلی برخورد سردی با مقامات افغانستان شد و این ظن که آنها با آمریکا رابطه خاصی دارند نمیتوان با نگاهی دقیقتر به تعاملات این دو دولت، به واقعیت نزدیک دانست. آمریکا هزینههای زیادی از ۲۰ سال پیش تاکنون در افغانستان کرده است و به نحوی دیگر نمیخواهد این مسیر را طی کند.
تغییر موضع برخی فعالان سیاسی و رسانهای اصولگرا درباره طالبان
روزنامه همدلی در گزارشی به بررسی وضعیت افغانستان پرداخت و نوشت: طالبان اگرچه چندین دهه است که در خانه همسایه ما بیتوته کرده است، اما در همین چند دهه به یکی از مسایل مهم ما ایرانیان نیز بدل شده است. این گروه تکفیری تروریستی در اوج حملات به شهرهای مهم افغانستان در مزارشریف دیپلماتهای کنسولگری ایران و یک خبرنگار را به شهادت رساندند تا یکی از خونینترین برخوردهایش به ما را نشان دهد. در این دو دهه نیز در کنار حملاتی که به مردم بیدفاع افغانستان میکرد به هزارهها و شیعیان نزدیک به کشور ما نیز بارها دست تطاول گشود که آخرین آن انفجار در مدرسه سیدالشهدا و قتل عام دختران نوجوان شیعه بود. با این همه در دوسال گذشته تحولی در این رابطه پدید آمد و آن حضور سران این گروه در تهران و مذاکرات با دستگاه خارجه ایران برای رسیدن به راه حلی صلحآمیز برای اوضاع افغانستان بود.
تحولات افغانستان و منافع ملی ما
روزنامه شرق یادداشتی به قلم احسان هوشمند منتشر کرد و نوشت: تحولات افغانستان بازتاب گستردهای در ایران داشته و تسلط طالبهای افغانستان بر بسیاری از شهرستانهای این کشور و نیز دو دروازه مرزی با ایران موجب بروز نگرانیهایی در کشور از جمله در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شده است. انتشار اخبار و تصاویری از پیشرویهای طالبان بیآنکه پیش از آن درباره افغانستان اطلاعات درخور و شایستهای به جامعه ایرانی منتقل شود، موجب بروز این نگرانیها شده است. افغانستان یکی از همسایههای شرقی ایران است که پیوندهای تاریخی، اسطورهای، فرهنگی و زبانی عمیقی با جامعه ایران دارد. این کشور در دهههای گذشته، دورهای طولانی و سخت از نابسامانی و بیثباتی را تجربه کرده است. اشغال افغانستان از سوی نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق، تلاش آمریکا و متحدان عرب آمریکا برای یاریرساندن به مجاهدین افغانستانی که در حال مبارزه با اشغالگران شوروی بودند و همزمان کمک ایران به مجاهدین افغانستانی درحالیکه همزمان کشورمان درگیر جنگ هشتساله با عراق بود، خروج نیروهای شوروی از افغانستان و تسلط مجاهدین بر افغانستان و آغاز دور تازهای از اختلافات و جنگ فرسایشی میان نیروهای رقیب در افغانستان شد و از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ افغانستان به دلیلی جنگ میان گروههای رقیب مجاهدین سابق صحنه کشاکش و خونریزی بود. جنگ نیروهای رقیب موجب شد تا طالبان بتواند بر کابل مسلط شود.
تسلط طالبان طوفان مهاجرت به ایران را رقم می زند
روزنامه آرمان ملی به گفت وگو با قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه پرداخت و نوشت: طالبان به هیچ وجه اهل گفت و گو نیست و اگر در دوحه یا تهران حاضر میشود و در جلسات بلندمدت و طولانی دیپلماتیک شرکت میکند به این علت است که قصد دارد تا اهداف تمامیت خواهانه خود را با سرعت بیشتری پیش ببرد. مذاکره به معنای داد و ستد است اما طالبان و سایر گروههای تندرو در افغانستان صرفا به دنبال منافع حداکثری در مذاکره هستند و حاضر به اعطای امتیاز نیستند. طالبان گفت و گو را ابزاری میداند تا به واسطه آن جنگ را بهتر پیش ببرد. جنگ سالاری در میان طالبان و سایر گروههای تندرو افغانستان یک امر طبیعی است و از این مسیر زندگی خود را می گذرانند. این گروهها از سوی کشورهای فرامنطقهای تغذیه میشوند تا جنگ را با اتکا به این خلق و خوی ادامه دهند و با ایجاد بیثباتی منافع برخی را تامین کنند.
تصمیمهای مبهم امریکا در افغانستان
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: تنها اقدام شفاف بایدن خارج کردن امریکاییها از افغانستان بود اما هنوز تصمیمات دیگری باید اتخاذ شوند. طالبان همچنان به سمت شهرهای بزرگ افغانستان پیش میرود و انتقادات از دولت جو بایدن به دلیل عقبنشینی عجولانه از افغانستان بالا گرفته است. در چنین شرایطی است که دولت بایدن تنها چند هفته فرصت دارد تا چند تصمیم مهم درباره افغانستان اتخاذ کند. برخی از این تصمیمات عبارتند از چگونگی خارج کردن هزاران مترجم افغان و خانوادههایشان که با نیروهای امریکایی همکاری میکردند. سیاست مدنظر دولت بایدن در خصوص استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و تعیین سرنوشت هزاران پیمانکار امریکایی که در بخشهای مختلف در افغانستان مشغول به کار هستند. بخشی از این پیمانکاران وظیفه خدماترسانی و تعمیر و نگهداری تجهیزات نظامی ارتش افغانستان را که برای نبرد با طالبان نیاز دارد، انجام میدهند. به گزارش سیانان، اتخاذ تصمیم در خصوص موارد بالا از جمله عوامل اساسی شکلدهنده نوع رابطه امریکا با دولت افغانستان و تعیین سرنوشت این کشور در آینده خواهد بود. جو بایدن، رییسجمهوری امریکا هفته گذشته در کنفرانس مطبوعاتیاش با خبرنگاران علاقهای نداشت به این سوالات پاسخ دهد. اما بعد از جلسه با تیم مشاور امنیت ملیاش در روز پنجشنبه، از تصمیم خود برای پایان دادن به جنگ امریکا در افغانستان دفاع کرد و متعهد شد که مترجمان افغان که با نیروهای امریکایی همکاری میکردند را به همراه خانوادههایشان از افغانستان خارج خواهد کرد.
تبعات احتمالی سقوط افغانستان
روزنامه ابتکار در گزارشی به بررسی تبعات احتمالی سقوط افغانستان پرداخت و نوشت: دجومارت اوتوربایف نخست وزیر اسبق قرقیزستان (۲۰۱۵-۲۰۱۴)، در گزارشی برای پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت، به تبعات اوجگیری قابل توجه قدرت طالبان در افغانستان برای منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه پرداخته و به طور خاص پیشرویهای اخیر طالبان در افغانستان را موجدِ ایجاد لرزشهایی در منطقه دانسته که تکانههای آن در اقصی نقاط منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه، به خوبی قابل حس است. دجومارت اوتوربایف در این رابطه مینویسد: «در روز دوم جولای سال جاری میلادی، ارتش آمریکا، کنترل پایگاه هوایی بگرام را به ارتش و دولت افغانستان واگذار کرد. در شرایط فعلی، نیروهای آمریکایی و متحدان آنها در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، در حال ترک افغانستان هستند و به نظر میرسد که خیلی زودتر از ضرب الاجل تعیین شده (۱۱ سپتامبر سال جاری میلادی) جهت خروج کلیه نیروهای خارجی از افغانستان، این کشور را ترک خواهند کرد. براساس یافتههای جدید یک اثر پژوهشی که توسط محققان دانشگاه براون انجام شده، حضور آمریکا به مدت بیش از دو دهه در افغانستان، مبلغی بالغ بر ۲.۳ تریلیون دلار هزینه برای آن به دنبال داشته است. در شرایط کنونی همسایگان افغانستان نظیر پاکستان، ایران، چین، هند و دیگر کشورهای آسیای مرکزی، در حال ارزیابی این نکته هستند که حفظ امنیت و ثبات، آن هم در شرایطی که طالبان در حال قدرت گیری مجدد در افغانستان است، تا چه میزان برای آنها هزینه به دنبال خواهد داشت و آنها باید چه بهایی را در این مسیر بپردازند.
پشتپرده توافق پنهانی آمریکا با طالبان در دوحه
خبرگزاری ایسنا به گفت وگو با عماد آبشناس کارشناس مسایل بین الملل پرداخت و آورد: مساله امنیت افغانستان از امنیت ایران جدا نیست چیزی نیست که ایران نسبت به آن بی تفاوت باشد. مشخص نیست آمریکایی ها در گفتوگوهای خود با طالبان در دوحه چه توافقاتی انجام دادند و با تسلیحاتی که در اختیار طالبان قرار داده شد موجبات چینین شرایطی را فراهم آوردند که به سرعت بخش های بزرگی از افغانستان را در دست گرفتند. این جریان ما را به یاد ماجرای خروج آمریکا از عراق و قدرت گرفتن داعش می اندازد، اینهایی که زیر پرچم طالبان می جنگند همگی طالبان نیستند، بخشی از آن ها داعش، القاعده و بخشی نیز طالبان افغانستان هستند. طالبان افغانستان تلاش می کند تا رابطهشان را با کشورهای همجوار حفظ کند؛ حتی دیدیم که به تهران آمدند و با مقامات دولتی افغانستان نیز سر یک میز برای مذاکره نشستند، که خوشبختانه مذاکرات موفقیت آمیزی هم بود که تهران به راه انداخت. اگر احیانا نقشه آمریکا مانند زمان ۲۰۰۷ باشد که از عراق خارج شد و عراق را به آشوب کشید، کشورهای همسایه یعنی ایران، چین، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان نیر تحولات افغانستان متاثر خواهند شد زیرا دمکرات ها چنین عادتهایی دارند و سیاستشان بر مبنای این است که مناطقی را که نمیتوانند مدیریت کنند به آشوب می کشند.
طالبان با پول آمریکا ولایات را تصرف میکند
خبرگزاری ایلنا به گفت وگو با محمدحسن جعفری دبیرکل حزب رفاه ملی افغانستان پرداخت و آورد: آنچه طی روزهای گذشته از تحولات افغانستان مخابره شد این است که همچنان دخالت کشورهای خارجی در این کشور مشهود است؛ به گونهای که در پیشرویهای طالبان میبینیم که این جریان بدون شلیک حتی یک گلوله، بسیاری از شهرهای افغانستان را به تصرف خود در میآورد. این موضوع نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا و شرکای آن در افغانستان میزان زیادی پول در اختیار طالبان قرار دادند و آنها با استفاده از این بودجه، نیروهای امنیتی افغانستان را میخرند و در نهایت شهرهای کشور را به تصرف خود در میآورند؛ چراکه حتی در برخی از شهرها تعداد عناصر طالبان به ۱۰ نفر هم نمیرسد و به راحتی میبینیم که شهرها به آنها تحویل داده میشود. از سوی دیگر پاکستان به عنوان هدایت کننده این جریان در حال سر و شکل دادن جدید به طالبان است. اسلامآباد بدون تردید سناریوی تزریق وحشت از طریق طالبان را در ولایاتی مانند قندوز، دایکندی و سایر شهرهای افغانستان را دنبال میکند و به همین دلیل است که میبینیم طالبان در حال پیشروی در بسیاری از ولایت افغانستان است. به یاد داریم که در دهه ۹۰ میلادی این جریان اساساً با شعار صلح و یکپارچه کردن افغانستان روی کار آمد ولی پس از آن تاکنون شاهد جنایات این جریان در افغانستان هستیم. از نظر من، طالبان میانهرو وجود ندارد و تمام این جریان را یک تشکیلات تندرو و تمامیت خواه میدانم. در مقابل، متاسفانه دولت افغانستان هم با فشار آمریکا در اثنای مذاکرات دوحه حدود پنج هزار نفر از زندانیان طالبان را آزاد کرد و اگر فشار احزاب سیاسی افغانستان به کابل نبود، حدود ۷ هزار نفر دیگر هم آزاد میشدند و این وضعیت میتوانست یک فاجعه امنیتی و اجتماعی به بار بیاورد که تا حدود جلوی آن گرفته شد.
رسانههای اصولگرا
آمریکایی ها رفتند بیایید با هم توافق کنیم
روزنامه خراسان در گزارشی به درخواست دوباره غنی از طالبان پرداخت و نوشت: در حالی که آتش جنگ در افغانستان به اغلب استانها (ولایت ها) و شهرستانها (ولسوالیها) رسیده و به جز چند منطقه، بقیه مناطق این کشور یا به دست طالبان افتاده یا صحنه درگیری میان نیروهای ارتش و طالبان است «اشرف غنی»، که به ولایت خوست رفته بود، از طالبان پرسید که برای چه کسی میجنگند؟ آیا میخواهند که کشور به دست دیگران بیفتد؟ غنی در این نشست که با حضور بزرگان قوم در ولایت خوست برگزار شده بود، گفت که اگر طالبان افغانستان را دوست دارند، به مردم وعده بدهند که مداخله بیرونی را نمیپذیرند و افغانستان را به دست دیگران نمیسپارند. غنی خطاب به گروه طالبان افزود: «وعده کنید که آب افغانستان را به دیگران نمیفروشید، مداخله بیگانگان را نمیپذیرید و افغانستان را از چهارراه اقتصادی به یک راه مبدل نمیکنید...». غنی در حالی که طالبان بر گمرکات و گذرگاه های مرزی مسلط شده و در شبانه روز گذشته پنج شهرستان دیگر افغانستان را نیز به کنترل خود درآورده؛ همچنین تصریح کرد که جهان و مردم افغانستان میدانند که طالبان از کجا میآیند و در کجا زندگی میکنند.
فرار از واقعیت، غنی در مسیر ادامه تنش با همسایگان
روزنامه وطن امروز در گزارشی نوشت: محمد اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان دیروز با حضور در ولایت خوست در میان جمعی از ساکنان این ولایت سخنرانی کرد. او در این نشست گفت: «به طالبان میگوییم شریعت خدا را بپذیرید و بیایید با هم بنشینیم؛ میگویند نه موافقتنامه با آمریکا. آمریکاییها رفتند، حال موافقتنامه را از چه کسی میخواهید». او در بخش دیگری از سخنان خود از طالبان خواست به مذاکرات صلح بازگردد. دراز کردن دست دوستی و گفتوگو از سوی غنی به طرف طالبان در حالی است که غنی تا پیش از سفر به آمریکا در ۲۶ ژوئن با اغماض صحبت از مصالحه و مذاکره با طالبان به میان آورده بود. غنی در این نشست همچنین در سخنانی تأملبرانگیز از طالبان خواست اگر «افغانستان را دوست دارند، به مردم وعده بدهند مداخله بیرونی را نمیپذیرند و افغانستان را به دست دیگران نمیسپارند». وی افزود: «وعده کنید آب افغانستان را به دیگران نمیفروشید، مداخله بیگانگان را نمیپذیرید، افغانستان را از چهارراه اقتصادی به یک راه مبدل نمیکنید...». این حقیقت که طالبان افغانستان اساسا در این سالها مورد حمایت پاکستان بوده، انکارناشدنی است اما نکته جالب توجه در سخنان غنی این است که او با نادیده گرفتن واقعیت موجود در کشورش، کماکان بر این عقیده استوار است که طالبان صرفا ماهیتی خارجی دارد.
طالبان به مرز چین رسید
باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی نوشت: طالبان پس از تصرف یک سوم افغانستان توانست به مرز مشترک با منطقه سین کیانگ چین برسد. طالبان منطقه شمال شرقی واخان بدخشان که حدود ۹۵ کیلومتر مرز مشترک با چین دارد، به تصرف خود درآوردند. این منطقه عمدتاً دارای ارتفاع زیاد و زمین صعب العبور است و از جاده خاکی به مرز متصل نیست. با این حال، مرزهای این استان علاوه بر چین با تاجیکستان نیز مرز مشترک دارد.
برچسبها ازبکستان افغانستان اصولگرایان طالبان چین خاورمیانهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: ازبکستان افغانستان اصولگرایان ازبکستان افغانستان اصولگرایان طالبان چین خاورمیانه تحولات افغانستان افغانستان پرداخت طالبان افغانستان پرداخت و نوشت طالبان در حال گفت وگو آمریکایی ها گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۹۱۷۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد فاز جدیدی شد
افغانستان در بالادست قرار دارد و دست بالای حقابهها در اختیار این کشور است. مناقشه ایران و افغانستان بر سر آبهای مرزی تنها مختص به امروز و زمان حکومت طالبان نبوده است. این اختلافات از زمان قاجار و بین ساکنان حوزه رودخانه هیرمند وجود داشته، بهطوری که در سال ۱۸۵۷ حکمیت تقسیم آبهای مرزی بین ایران و افغانستان به دولت انگلیس ارجاع شد.
به گزارش هممیهن، ژنرال گلد اسمیت، وزیر خارجه انگلیس در آن زمان رأیی صادر کرد که براساس آن هیچیک از طرفین نباید به عملیاتی مبادرت کند که باعث کسر آب لازم برای آبیاری سواحل هیرمند شود و دو کشور باید بهصورت مساوی از آب هیرمند برخوردار باشند، اما اختلافات همچنان ادامه یافت تا به سال ۱۲۸۱ و کلنل مکماهون رسید. مکماهون بالاخره در سال ۱۲۸۴ هجری شمسی رای داد که از آب هیرمند در بند کمالخان دوسوم به افغانستان و یکسوم به ایران برسد.
این رای و شروطی که بر ایران تحمیل میکرد اعتراض ایران را بهدنبال داشت و اختلافات ادامه یافت تا در زمان پهلوی اول، در سوم اسفند ۱۳۱۵ با امضای پروتکل موقتی قرار شد هر مقدار آبی که به بند کمالخان میرسد، بهصورت مساوی میان دو کشور تقسیم شود. برای محکمکاری در سال ۱۳۱۷ هم اعلامیهای از سوی وزارت خارجه ایران و افغانستان منتشر شد که مجلس شورای ملی در سال ۱۳۱۸ این اعلامیه را تصویب کرد، اما مجلس افغانستان حاضر به تصویب آن نشد و اختلافاتی که تصور میشد حلشده ادامه یافت.
افغانستان همچنان از تخصیص حقابه ایران خودداری میکرد تا در سال ۱۳۲۶ نبود آب در طرف ایران به مرگ بیش از ۲۴هزار رأس گاو و کوچ مردم در استان سیستانوبلوچستان منتهی شد. در این سال پای میانجیگری ایالات متحده هم بر این اختلاف باز شد و در سال ۱۳۲۷ موضوع به شورای امنیت سازمان ملل کشید.
در نهایت در سال ۱۳۵۱ معاهده حقابه میان افغانستان و ایران درباره هیرمند بین امیرعباس هویدا، نخستوزیر ایران و محمدموسی شفیق، نخستوزیر افغانستان امضا شد و مجالس هر دو کشور آن را تصویب کردند، اما موضوع هریرود همچنان بلاتکلیف ماند. تقریباً هیچ دولتی در افغانستان بهطور دائم حقابه ایران از هیرمند و هریرود را اجرا نکرده است.
قوانین آبهای مرزی چه میگویند؟طبق مفاد کنوانسیون ۱۹۹۷ سازمان ملل متحد، هر دولتی که در حوزه رودخانه مشترک قرار دارد، این حق را داراست که در قلمرو سرزمینی خود، بهرهبرداری منصفانه و معقول از جریان آب حوضه آبریز فرامرزی، با الزام به عدم آسیبرسانی جدی به سایر کشورهای مشترک، داشته باشد. براساس این کنوانسیون استفاده و توسعه رودخانههای فرامرزی باید با هدف دستیابی به استفاده بهینه و پایدار از آن و منافع حاصل از آن با در نظر گرفتن منافع سایر کشورهای ساحلی صورت گیرد و حق دولتها برای استفاده از رودخانه مشترک و همچنین وظیفه همکاری در حفاظت از آن به رسمیت شناخته شود.
اما مشکل این است که کنوانسیونها و قوانین بینالمللی از این دست در اکثر موارد با در نظر گرفتن شرایط و ویژگیهای کشورهایی، چون کشورهای اروپایی نوشته میشوند. مثلاً رودخانه دانوب را در نظر بگیرید که مرز بین ۱۰ کشور اروپایی است و در مسیر خود از آلمان، اتریش، اسلواکی، مجارستان، کرواسی، صربستان، بلغارستان، رومانی، مولداوی و اوکراین عبور میکند.
در خبرهای بینالمللی کمتر میخوانیم که اختلاف عمیقی بین این همه کشور بر سر آب این رودخانه وجود داشته باشد و تقریباً تمامی کشورهای مسیر چنین رودخانهای که دلتای آن دومین دلتای بزرگ جهان است، براساس قوانین حاکم بر حقابههای تعیینشده عمل میکنند و در صورت بروز اختلاف، به همین قوانین مراجعه میشود. درحالیکه واقعیت جغرافیایی ایران این است که ما در اروپا نیستیم و همسایگان ما آلمان و اتریش و بقیه کشورها نیستند.
ما در بهترین حالت همسایهای، چون ترکیه داریم که اگرچه کشوری اروپایی است، اما برنامه سدسازیهایش در زمان تکمیل، بلایی بدتر از مشکلی که افغانستان برای ما بهوجود آورده بر سر ایران خواهد آورد؛ و در شرق، با حکومت طالبان طرف هستیم، حکومتی که تمامی کشورها و نهادهای بینالمللی به دلیل قوانین ضدانسانی حاکم بر این حکومت، بهطور کلی قادر نیستند آن را به رسمیت بشناسند، پس آرزویی عبث و بیهود است اگر ایران انتظار داشته باشد طالبان مراودات سیاسی و اقتصادی بینالمللی را به رسمیت بشناسد؛ مراوداتی که طالبان تقریباً هیچ شناختی از آنها ندارد.
هرچند با تاریخچه مختصری که در اینجا ارائه شد هم مشخص است که همان زمانی که دولتی مورد تایید جوامع بینالمللی در افغانستان حضور داشت باز هم پایبندی به قوانین بینالمللی در حوزه آبهای مرزی، برای این دولت موضوعی کاملاً تعریفنشده بود.
افغانستان بر سر منابع آبی مشترک چه آورده؟جواب این سوال در «دکترین هارمون» نهفته است. «دکترین هارمون» نظریه «حاکمیت مطلق سرزمینی» است که حامی آزادی نامحدود یک کشور در بهرهبرداری از آبهای رودخانههای بینالمللی است که از قلمرو آن کشور عبور میکنند و مدعی است که کشورها در رابطه با چنین منابع آبیای بههیچوجه متعهد به تعهدات قانونی بینالمللی نیستند. این دکترین ابتدا در سال ۱۸۹۵ به درخواست وزارت امور خارجه آمریکا برای مشاوره در مورد اختلاف ایالاتمتحده با مکزیک درخصوص استفاده از آب رودخانه ریوگرانده شکل گرفت، اما بعدها توسط بسیاری از کنوانسیونها و نهادهای بینالمللی رد شد. حالا این دکترین در دستور کار امارت اسلامی برای مهار آبهای فرامرزی قرار گرفته است.
خردادماه سال گذشته احمد وحیدی، وزیر کشور، گفته بود که «پیشتر مسئولان مختلفی در زمینه حقابه هیرمند صحبت کردهاند. از این رو ما منتظر آن تیم مشترکی هستیم که به اتفاق طالبان و نیروهای ایرانی و متخصص تشکیل شود تا این تیم وضعیت آب را در سدهای منطقه بررسی کنند و ببینند در حال حاضر با توجه به حقابه ایران، وضعیت فعلی چگونه است».
وحیدی تاکید کرده بود: «اگر آب در سدها موجود بود، طرف طالبان باید سهم ایران را بدهد و اگر نبود این مسئله باید برای ما روشن شود؛ چراکه متخصصین ما معتقدند در این سدها آب موجود است، اما طرف طالبان میگوید که آب موجود نیست. با این حال تشکیل کمیته مشترک از سمت ما پیشبینی شده و این کمیته باید تشکیل و از محل مذکور بازدید کنند. به هر حال طالبان باید این موضوع را سامان دهد.»
پیش از آن ابراهیم رئیسی در سفر به استان سیستانوبلوچستان از طالبان خواسته بود «حق مردم سیستان و بلوچستان را سریعتر بدهند». این سخنان رئیسی با واکنش تمسخرآمیز طالبان مواجه شده بود. طالبان ایران را به بیاطلاعی از وضعیت آب هیرمند متهم کرده و از مقامات ایرانی خواسته بود «معلومات خود را در مورد هیرمند تکمیل کنند». همان موقع سخنگوی سازمان فضایی ایران گفته بود این سازمان با تصاویر ماهوارهای وضعیت آب در این رودخانه را بررسی کرده و «تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که حکومت افغانستان در برخی نقاط با انحراف مسیر آب و ایجاد بندهای متعدد، مانع از رسیدن آب به ایران شده است.»
حالا در کنار تصاویری که حاکی از رهاسازی آب در افغانستان به سمت شورهزارها هستند، خبر رسیده فاز جدید سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود در بالادست ایران (استان خراسان رضوی) و سد دوستی با حضور ملاعبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان و عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان، افتتاح شده است. سد پاشدان یکی از پروژههای بزرگ سدسازی کشور افغانستان محسوب میشود که در ۲۰ کیلومتری شرق شهر هرات بر روی سرشاخههای هریرود واقع شده و ظرفیت ذخیره ۴۵ میلیون مترمکعب آب را دارد.
هریرود، دومین رود مهم افغانستان پس از هیرمند، از مناطق مرتفع ولسوالی لعل و سرجنگل سرچشمه میگیرد و با گذر از ولایتهای غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران میگذرد و پس از پیوستن کشفرود به آن، با نام رود تجن وارد شنزارهای کشور ترکمنستان شده و به بیابان قرهقوم منتهی میشود. هریرود از منابع اصلی آب ورودی به بخشهایی از شمال شرق ایران، یکی از منابع تامین آب مشهد و نیز دشت سرخس است.
اگر بین ایران و افغانستان بر سر هیرمند توافقنامههایی، هرچند اجرانشده، وجود دارد، بر سر استفاده از هریرود همان توافقات نصفونیمه هم وجود ندارد. به این شکل دست ایران حتی از اعتراض هم کوتاه است؛ اعتراضهایی که تاکنون درباره هیرمند به جایی نرسیده است.
بهطور کلی در افغانستان چهار پروژه سد کجکی، سدکمالخان، سدبخشآباد و سد پاشدان وجود دارند که تقریباً بهطور کامل به بهرهبرداری رسیدهاند و همه این چهار پروژه بر روی منابع آبی مشترک با ایران اجرا شدهاند.
افغانستان از ایران چه میخواهد؟جواب این سوال به احتمال قوی همان «پول» است. به هر حال کشوری که حقابه دستش است میتواند با استفاده از آن، خواستههای خود را به کشور پاییندست تحمیل کند؛ کاری که ترکیه در مرزهای غربی میکند و هر روز بر پروژههای آبی خود میافزاید. فروردین ۱۴۰۰، قبل از تسلط دوباره طالبان بر همسایه شرقی ایران بود که محمداشرفغنی، رئیسجمهور وقت افغانستان، در مراسم افتتاح سد کمالخان در ولایت نیمروز به صراحت گفت، کشورش «از این پس در مقابل نفت به ایران آب میدهد». سدکمالخان بر روی رودخانه هیرمند در مرز ایران و افغانستان احداث شده است.
صراحتی که در این گفتار رئیسجمهور سابق افغانستان بود بهواقع همان نظمی است که بر قوانین کشورها در همه جای دنیا حاکم است. اگر شما کشوری با منابع غنی طبیعی - هر منبعی - هستید که کشورهای دیگری به آن نیاز دارند، پس میتوانید از آن منبع طبیعی درآمدزایی کنید. اگر از این منظر به خواسته افغانستان نگاه کنیم، احتمالاً باید منطقی بهنظر برسد، البته منطقی که بر روابط بین طالبان با سایر کشورها و در واقع، روابط بین یک حکومتی که کل دنیا به رسمیت نشناختهاند با بقیه دنیا، حاکم است.
درباره ایران و افغانستان بارها شاهد بودهایم که حکومت قبلی افغانستان و حالا طالبان مدعی رهاسازی حقابه ایران از هیرمند بودهاند، اما در عمل هیچ آبی به ایران نرسیده است. تفکر حاکم بر حکومتهای افغانستان و حتی مردم مناطق مرزی این کشور این است که همسایگان در قبال جریان آب به سمت مرزها باید پول پرداخت کنند و واقعیت حاکم بر روابط بین افغانستان با همسایگانش این است که با قوانین بینالمللی نمیتوان با این گروه به مذاکره نشست.
تشدید اقدامات افغانستان در حوزه آب در طی سالهای اخیر بهویژه باعث کاهش شدید ذخایر آبی «چاهنیمهها» بهعنوان اصلیترین منبع تامین آب در استان سیستان و بلوچستان شده است. مشکل خشکسالی هم وضعیت را از گذشته بدتر کرده است. واقعیت حاکم بر جغرافیای ایران در منطقه شرق وابستگی ایران به آبِ واردشده از افغانستان را نشان میدهد. اما دست ایران هم کاملاً خالی نیست. نباید از نظر دور داشت که افغانستان هم به ایران نیاز دارد و این نیاز افغانستان به ایران میتواند ابزار فشاری باشد بر حکومت طالبان تا ایران بتواند حقابه خود را بهدست بیاورد.
افغانستان به دلیل سالها جنگ در این کشور، از داشتن زیرساختهایی، چون نیروگاههای تولید برق به قدر کفایت محروم است. این میتواند ابزاری باشد برای ایران برای برقراری یک مبادله پایاپای برق برای افغانستان و آب برای سیستان و بلوچستان. ابزار دوم ایران هم در تجارت خارجی افغانستان نهفته است. این کشور به هیچ دریایی یا آبهای بینالمللی راه ندارد. ایران میتواند از طریق بندر چابهار تجارت خارجی افغانستان را تسهیل کند و در مقابل افغانستان را ملزم به تامین حقابه ایران کند. دسترسی به بنادر ایران برای حکومت طالبان حیاتی است و ایران میتواند از این نیاز به نفع خود بهره ببرد. از سویی صادرات نفت به افغانستان، همان که اشرفغنی زمانی خواهان آن بود، دیگر راهحلی است که ایران میتواند در پیش بگیرد.
مسائل محیط زیستی تمامی کشورها ارتباط تنگاتنگی با روابط سیاسی و بینالمللی این کشورها با دنیا دارد. استفاده بهینه از تمامی ابزارهای فوق که ایران به آن مجهز است، به این بستگی دارد که ایران بتواند سیاست خارجی خود را برای استفاده از این ابزارها تقویت کند.
طالبان حکومتی است که به یکباره از اعماق تاریخ به قرن بیستویکم پرتاب شده است، اما با همین حکومت هم میشود مذاکره کرد. بدون شک تمرین مذاکره و ارائه پیشنهادهایی که طالبان و مردم افغانستان نتوانند آن را رد کنند، به یک دیپلماسی قوی نیاز دارد؛ دیپلماسیای که بتواند منافع ایران را در نظر گرفته و براساس آن مذاکره کند. دیپلماسی ایران باید تبدیل به «هنر رزم» محیط زیستی شود هماهنگ با مقتضیات جغرافیایی.