Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@14:31:22 GMT

کم‌لطفی مردان به آثار نویسندگان زن به روایت آمار

تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۰۹۹۲۶

کم‌لطفی مردان به آثار نویسندگان زن به روایت آمار

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در طول تاریخ تعدادی از نویسندگان زن از خواهران برونته گرفته تا جورج الیوت (اسم مستعار مری آن اوانس) و جی. کی. رولینگ برای این که پسران و مردان را به خواندن کتاب‌هایشان ترغیب کنند، با استفاده از اسامی مستعار جنسیت خود را پنهان می‌کردند. اما حالا چطور؟ آیا در دنیای امروز که دم از عدالت جنسیتی می‌زند، همچنان جنسیت نویسنده عاملی تاثیرگذار بر اقبال یک کتاب در بازار است؟ متاسفانه پاسخ این سوال مثبت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به نوشته روزنامه گاردین، مری آن سیگهارت (Sieghart Mary Ann) نویسنده کتاب شکاف قدرت (The Authority Gap) در جریان تحقیقاتی که برای تالیف این کتاب انجام داد به آمار جالبی درباره عادات مطالعاتی مردان و زنان برخورد؛ از مجموع خوانندگان ۱۰ نویسنده پرفروش زن در جهان، از جین آستن و مارگارت آتوود گرفته تا دانیل استیل و جوجو مویز، تنها ۱۹ درصد مرد و باقی همه زن هستند. این در حالی است که در مورد ۱۰ نویسنده پرفروش مرد از جمله چارلز دیکنز، جی.آر.آر. تالکین، لی چایلد و استفان کینگ، آمار خوانندگان از لحاظ جنسیت توازن بیشتری دارد، ۵۵ درصد آنها مرد و ۴۵ درصدشان زن هستند. 

به عبارت دیگر می‌توان این طور گفت که زنان آمادگی لازم برای خواندن کتاب‌های نوشته شده توسط مردان را دارند اما تعداد کمی از مردان حاضر به خواندن آثار نویسندگان زن هستند. ال. جی. راس (LJ Ross) نویسنده انگلیسی که از بین ۱۰ نویسنده پرفروش، بیشترین خواننده مرد را داشت هم احتمالا از آنجایی با اقبال خوانندگان مرد روبه‌رو شده که از سرواژه نام کوچکش استفاده می‌کند و بنابراین ممکن است خوانندگان مرد را به این طریق نسبت به جنسیت خود گمراه کرده باشد. مطالعات انجام شده در این باره همچنین نشان داد، از مجموع خوانندگان مارگارت آتوود نویسنده کانادایی برنده جایزه بوکر که آثارش باید پای ثابت کتابخانه هر ادبیات‌دوستی باشند، تنها ۲۱ درصد مرد هستند. این درحالی است که جولیان بارنز و یان مارتل برندگان مرد جایزه بوکر به ترتیب ۳۹ و ۴۰ درصد یعنی دو برابر آتوود خواننده مرد دارند.

البته این به هیچ عنوان بدان معناست نیست که زنان در نوشتن ادبیات داستانی به خوبی مردان نیستند. در سال ۲۰۱۷، هر ۵ رمان پرفروش سال اثر نویسندگان زن بودند و از ۱۰ رمان برتر سال، ۹ رمان به زنان تعلق داشتند. اینطور هم نیست که بگوییم مردان از خواندن آثار زنان لذت نمی‌برند؛ خوانندگان مرد در سایت گودریدز به آثار نویسندگان زن به طور میانگین از ۵، نمره ۳.۹ را داده‌اند و به نویسندگان مرد نمره ۳.۸.  در پس این آمار و ارقام به ظاهر ساده می‌توان دید مردان تا چه اندازه نسبت به این که برای زنان در حوزه تفکر، هنر و فرهنگ قدرت یکسان قائل شوند، اکراه دارند.

در مورد آثار غیرداستانی که خوانندگان مرد آن اندکی بیشتر از خوانندگان زن است، نیز الگوی مشابهی وجود دارد که البته به اندازه آثار داستانی چشمگیر نیست. خوانندگان مرد در این ژانر هم همچنان بیشتر از آثار نویسندگان زن، آثار هم جنسانشان را می‌خوانند اما اختلاف موجود به اندازه ژانر داستانی نیست چون خوانندگان زن هم به خواندن آثار غیرداستانی همجنسانشان تمایل بیشتری دارند. به هر روی وجود اختلاف کتمان‌شدنی نیست؛ احتمال این که زنان اثر غیرداستانی نویسنده غیر هم جنس خود را بخوانند، ۶۵ درصد بیشتر از مردان است. این آمار و ارقام نشان می‌دهد مردان، آگاهانه یا ناخودآگاه، برای نویسندگان زن به اندازه نویسندگان مرد قدرت قائل نیستند یا فرض را بر آن می‌گیرند کتاب‌های زنان به درد آنها نمی‌خورد بدون آن که به خود زحمت داده و ببینند این فرضیه در واقعیت صدق می‌کند یا نه. 

اهمیت این مساله در آن است که اول از همه تجربه مردان از جهان را محدود می‌کند. برناردین اواریستو نویسنده انگلیسی برنده جایزه بوکر در این باره می‌گوید: از مدت‌ها قبل می‌دانستم مردان به خواندن آثار ما علاقه‌ای ندارند. نوشتن آثار ادبی یکی از روش‌هایی است که ما زنان به واسطه آن روایت و ایده‌هایمان را کشف می‌کنیم و قدرت تفکر و تخیلمان را می‌پرورانیم. وقتی داستان‌های زنانه می‌نویسیم از تجربیات زنان می‌گوییم و به وقتش تجربیات مردان را از زاویه دید زنان روایت می‌کنیم. به نظر من اگر به شنیدن این دیدگاه علاقه ندارید، خیلی نگران‌کننده است.

به عقیده سیگهارت، اگر مردان کتاب‌هایی که زنان نوشته یا درباره آنان نوشته شده را نخوانند، نمی‌توانند ذهن و تجربه ما را از زندگی درک کنند و همچنان زندگی را از دریچه نگاه مردانه نظاره خواهند کرد. این دیدگاه محدود نیز متعاقبا بر روابط ما با آنها به عنوان همکار، دوست و شریک زندگی تاثیر خواهد گذاشت. این وضعیت همچنین به ضرر نویسندگان زن تمام می‌شود چون اگر فقط زنان کتاب‌هایشان را بخوانند، احترام، جایگاه و پول کمتری نصیبشان خواهد شد.

این که کتابی را یک نویسنده زن نوشته باشد یا درباره یک زن باشد به این معنا نیست که چیزی برای عرضه به مردان ندارد. چنین کتابی چشم مردان را به روی تجربیات زنانه از جهان باز می‌کند که اولین قدم برای آموختن همدلی است. خواندن این کتاب‌ها همچنین می‌تواند با ترکاندن حبابی که بسیاری از مردان ناخواسته در آن زندگی می‌کنند، باعث جوانه زدن افکار و بینش‌های جدید در ذهن آنان شود. آیا هدف هنر همین نیست؟

برچسب‌ها ادبیات جهان روزنامه گاردین عدالت جنسیتی مارگارت اتوود کتاب ادبیات

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ادبیات جهان روزنامه گاردین عدالت جنسیتی ادبیات جهان روزنامه گاردین عدالت جنسیتی مارگارت اتوود کتاب ادبیات آثار نویسندگان زن خوانندگان مرد خواندن آثار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۰۹۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتابی پر ازجاهای خالی!

  دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد می‌دهد تا در زمان روبه‌رو شدن با افسردگی و اضطراب‌های ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما می‌آموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیف‌های مختلف فراهم می‌کند و رنگ‌وبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی می‌کشاند، نه اتفاق‌های بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحه‌ای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچه‌داغی راحت و روان ترجمه‌اش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاه‌ونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دست‌به‌قلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن به‌تنهایی برای درک دانسته‌های این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همه‌جانبه تلاش می‌کنی؛ هم می‌خوانی و هم می‌نویسی. 
آنجایی که خطاهای شناختی را می‌شناسی و یاد می‌گیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت می‌گذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطراب‌های اجتماعی‌ات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راه‌حل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمی‌کنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرین‌ها وقتی می‌گوید اتفاق ناراحت‌کننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافه‌کن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام می‌دهی تا ابتدا خط‌خطی‌های ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی. 
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیام‌های انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حال‌به‌هم‌زن خودت روبه‌رو می‌کند، افکار سرزنش‌آمیز، درشت‌نمایی‌ها، پیشگویی‌ها، ذهن‌خوانی‌ها و...  .
اما طولانی‌بودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلی‌ها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامه‌دادن این کتاب زمانی بیشتر می‌شود که احساس می‌کنی با مثال‌هایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین می‌توانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجله‌ای برای تمام‌شدنش نداشته باشی. 
خلاصه وقتی این کتاب را می‌خوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشسته‌ای و هر روز با بخشی از خودت که از دیده‌ها پنهان است، روبه‌رو می‌شوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.

دیگر خبرها

  • استقبال خوانندگان از کتاب پر فروش ترگل
  • کتابی پر ازجاهای خالی!
  • مجموعه دفتر یادداشت روزانه داستایوفسکی به چاپ سوم رسید
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • ثبت احوال : مردان سال گذشته بیشتر از زنان فوت کردند
  • اعلام آمار مرگ و میر؛ سال ۱۴۰۲ زنان بیشتر فوت کردند یا مردان؟