وقتی فمینیسم و تفکر غربی، داغ مادر شدن را بر دل زنان میگذارد
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۳۷۸۳۹
خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه: یکی از پیامدهای نحس جنبش دفاع از حقوق زنان در غرب، سلب آرزوی مادری به عنوان یک حق از زنان است.
«مادری» معمولاً به مفهوم توجه و مراقبت از کودکان، ارضای نیازهای مادی، عاطفی، روانی و احساس مسئولیت در قبال آنها دلالت دارد. از آنجا که فمینیستها با هرگونه از اشکال وابستگی زنان به مردان مخالف بوده و از ابتدا در جستجوی کسب استقلال زنان برآمدند، در کتابها و مانیفستهای خود به شدت به مقولاتی چون ازدواج، حاملگی، مادری، خانه داری و… تاخته و زنان را از نزدیک شدن به آنها برحذر میداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جسی برنارد چهره نام آشنایی از سران فمینیسم است که در کتاب «دنیای زنان» با تقسیم ازدواج به «ازدواج فرهنگی» که برای زنان جنبه آرمانی دارد و «ازدواج نهادی» که در واقعیت وجود دارد، ازدواج از نوع دوم را به نفع مردان و به ضرر زنان میدانست و خواستار رهایی زنان از آن بود.
وی مینویسد: «ازدواج برای مردان خوب و برای زنان بد است و تأثیر نابرابر زناشویی روی دو جنس، زمانی متوقّف خواهد شد که زن و شوهر از قید و بندهای نهادی رایج رهایی یابند و ازدواجی را در پیش گیرند که با نیازها و شخصیتشان بهترین همخوانی را دارد».
سیمون دوبوار که تولید مثل را بردگی میخواند در این زمینه معتقد است: «به یاری آبستنی مصنوعی، تحوّلی کمال میپذیرد که به بشریت اجازه میدهد بر کار تولید مثل تسلط یابد. این تغییرها، بخصوص برای زن اهمیت فراوان دارد و زن میتواند تعداد آبستنیها را محدود کند. از روی عقل آنها را جزئی از زندگی خود کند، نه اینکه برده آنها باشد».
کریستین دلفی یکی از فمینیست های مارکسیست ازدواج را قراردادی کاری میداند که در آن شوهر، صاحب کارِ بدون مزد زن است و این امر به شیوه تولید خانگی و یک شیوه استثمار مردسالارانه شکل میبخشد.
شولامیث فایرستون نیز در این زمینه معتقد است: «تقسیم بندی زیست شناختی، که وظیفه باروری را به زنان میسپرد، موجب سرکوب زنان و تولید مثل سر منشأ سلطه مردان بر زنان است و تنها راه آزادی حقیقی زنان رهانیدن آنها از بار تولید مثل از رهگذر فناوریهای علمی جدید میباشد زیرا پیشرفت فناوریهای بارداری امکان حذف مبنای زیستی فرودستی زنان را فراهم میکنند. این پیشرفت قید بچه داری (از راه آبستن شدن از مردان) را از گردن زنان برداشته است و بچه دار شدن و بچه داری کردن میتواند به صورت وظیفه مشترک مرد و زن درآید.
وی همچنین در طرح خود به نام «دیالکتیک سکس» مینویسد: «اولین تقاضاهای نظم اجتماعی فمینیستی آن خواهد بود که به هر وسیله ممکن، زنان را از شر بیولوژی تولیدمثل نجات دهند».
اکثر نظریه پردازان فمینیسم رادیکال معتقدند زنان حق پایان دادن به بارداری خود و یا سقط جنین را دارند و این امری شخصی و مربوط به خود زن است و نه دولت.
بتی فریدان با دفاع از سقط جنین، آن را «حق جوهری غایی زنان» میخواند و مری دیلی میگوید همه تلاش فمینیستها باید مصروف ایجاد جامعهای شود که در آن مشکل سقط جنین وجود نداشته باشد.
فمینیستها برای مقبولیت در عرصههای عمومی، به شدت حقوق مربوط به جلوگیری از بچه دار شدن و سقط جنین را تبلیغ کردند و آن را برای پیشرفت زنان در قلمرو عمومی لازم شمردند و بر این امر پا فشاری نمودند که زنان باید بر واقعیتهای بیولوژیکی فائق آیند و آن را نادیده بگیرند.
این نظریات افراط گرایانه که کاملاً به دور از حقیقت و شخصیت زنان صورت گرفته است باعث ایجاد شرایطی در غرب شده است که طی آن امروزه خصوصاً در کشورهای غربی بسیاری از زنان از وسایل پیشگیری بارداری استفاده میکنند، عدهای دیگر سقط جنین را به عنوان یک حق پذیرفتهاند یا تکنولوژیهای جدید تولید مثل (IVF) را به عنوان ابزاری مفید و آخرین وسیله بارداری میپندارند.
همچنین به گزارش آمارهایی که توسط مراکز غربی منتشر شده است، در سال ۱۹۹۰ بیش از ۹۴ هزار مورد سقط جنین در کانادا صورت گرفته است و به ازای هر ۱۰۰۰ زن در انگلستان ۱۴%؛ در سوئد ۱۹% و در آمریکا ۲۸% سقط جنین انجام دادهاند.
با این وجود در کشورهای غربی همواره زنانی بودهاند که در آرزوی مادری کردن و بچه دار شدن بوده و حق خود میدانند که به دور از هرگونه تحقیر و مانعی به مادری کردن و خانه داری بپردازند.
نمونه بارز این ادعا خانم کارولین گراگلیا یکی از زنان حقوقدان در کشور آمریکا است که علیرغم طی مدارج علمی و اجتماعی بالا مرتبه، شغل خانه داری را برای خود انتخاب کرده است و معتقد است که تنها کافی است طبق تمهیدات اجتماعی، به زنان اجازه داده شود تا نقشهای زیستی خود را به خوبی و بدون مانعی ایفا کنند و تنها در این شرایط است که آنان به موفقیت دست پیدا میکنند.
بسیاری از زنان و دختران انقلاب جنسی که از ایده فمینیستها در مورد تولید مثل استقبال کردند، در نهایت این طرح را تنشآفرین و آزار دهنده یافتند، به ویژه زمانی که خود را در سنین میان سالی دیدند، در حالیکه دارای شغل و شرایط مناسبی بودند، اما باروری آنها کاهش یافته بود.
امروزه همان دختران، مشتریان پروپاقرص کلینیکهای باروری هستند و میلیونها دلار پول خرج میکنند تا بچه دار شوند و زمان از دست رفته را باز گردانند. برای این زنان تولید مثل یک امر باز دارنده و مانع پیشرفت نیست بلکه یک آرزوی دست نیافتنی است.
در نظرسنجیهای متعددی که در کشورهای غربی انجام شده است، اکثر افراد مخالف سقط جنین دلبخواهی بوده و مادری را بهترین شیوه تربیت صحیح و رشد عاطفی و اجتماعی فرزندان میدانند. در نظرسنجی مؤسسه دسیما، بیش از ۶۶% زنان بهترین مکان برای کودکان در سنین قبل از مدرسه را خانه و در کنار والدین میدانند و در نظرسنجی دیگری ۷۵% زنان مخالف سقط جنین آزادانه هستند.
غلامرضا ترابی
منبع: مهر
کلیدواژه: فمینیسم ایالات متحده امریکا انگلستان زنان مادر سقط جنین شهرداری تهران سازمان تامین اجتماعی شورای شهر تهران وزارت آموزش و پرورش ویروس کرونا قوه قضاییه ازدواج هلال احمر جمهوری اسلامی ایران پیش بینی وضعیت هوا سازمان هواشناسی صنایع دستی غلامحسین محسنی اژه ای علی اصغر مونسان وحید قبادی دانا فمینیست ها تولید مثل سقط جنین بچه دار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۳۷۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حجاب، مسیر مصلحت جامعه
حجاب یکی از آن عوامل و رفتارهایی است که نقش مهمی در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی ایفا میکند. در واقع وقتی قرار است در محتوای یک جامعه عفت و پاکدامنی مطرح باشد آن وقت مسأله پوشش یک زن مسلمان مفهوم عمیقی به خود میگیرد و تبدیل به قانون میشود که طبق فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری، حجاب یک حکم شرعی و قانونی است و عمل به آن بر همگان، مسلم و واجب است. دین اسلام، پوشش را یکی از بهترین عوامل حفاظت زنان و حفظ سلامت اجتماعی میداند و در واقع حجاب، لباس مشارکت اجتماعی و آزادی زنان در جامعه است و چون زن بدحجاب، هرگز نمیتواند جلوی نگاههای آلوده و هوسانگیز مردان را بگیرد، اسلام از زنان خواسته که با رعایت پوشش اسلامی ازچشمچرانی مردان جلوگیری وازحقوق فردی و اجتماعیشان محافظت کنند. امین کشوری، کارشناس عفاف و حجاب به جامجم میگوید:«حجابی که اسلام راجع به آن حرف میزند و در آیات قرآن به آن اشاره شده است به مصلحت مردم وهمین خانوادههاست.همان دختران جوانی که میخواهند همسرانشان راحفظ کنندو پسرانی که میخواهند زن محبوبشان راازدست ندهند،بدون حفظ حجاب ورعایت حدوحدود آن این خواستههایشانعملی نمیشود.»تضاد آموزههای غربی با ارزشهای اسلامی
درجوامع غربی برای اینکه از زن، موجودی به وجود بیاورند که موردنظر خودشان و اهداف سودجویانهشان باشد، نیازدائم به مد دارند تا با درست کردن آن، چشمها، دلها و ذهنها را به همین جذابیتهای ظاهری و کوتهبینانه مشغول کنند. اما فردی که به این ظواهر وسوسهانگیز مشغول شودمجالی برای رسیدن به ارزشهای واقعی واخلاقی خواهدداشت؟امین کشوری میگوید: «آموزههای غربی به زنان میآموزد که همه ارزشهای آنها در «تن» خلاصه شده و اگر توانست اندام، ظرافتها و زیباییهایش را به بهترین شکل ممکن برای افراد جامعه به نمایش بگذارد، میتواند ایفای نقش کند. اما این نگاه، مقابل ارزشهای دینی و اسلامی است. اسلام میگوید: نقش اصلی زن در جایگاه همسری و مادری است و با حفظ این موقعیتها و رعایت حجاب که برایش امنیت میآورد میتواند در عرصه اجتماع ظاهر شود و به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی یا حتی اقتصادی نیز بپردازد». البته اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهرهکشی اقتصادی کند،بلکه سخت با آن مبارزه میکند و ازنظر اسلامی، استقلال اقتصادی زن، امری مسلم و متعلق به خود اوست.
بالا رفتن سطح استانداردهای جنسی
درجوامع غربی، دردسترس بودن زنان بیحجاب ورفتارهای غیرطبیعی آنان سبب شده که مردان به تدریج ازآنها رویگردان و حتی متنفر شوند.در واقع دیدن سطح بالایی از بی بندوباری و جذابیتهای زنان برای مردان به عادت تبدیل شده، چون مردان روزانه با تعداد زیادی از زنان بی حجاب روبهرو میشوند و این تقاضای روحی،روانی و جنسی آنها را بالامیبرد وطالب سطح جدید، متنوع و بیبندوبارتر ازوضعیت موجودشان میشوند. این موضوع باعث شده تا مردان برای ارضای غریزه جنسی خود به همجنسان خود روی آورند. سردی و بیمهری مردان نیز سبب شده تا زنان نیزبه همجنسان خودروی آورندکه همجنس بازی یکی ازمشکلاتی است که تمدن غرب با آن دست و پنجه نرم میکند، اما در اسلام همه نیازها و تامین آنها باید در مسیر تعالی و سعادتمندی انسان باشد نه این که همه فکر وذکر افرادبرای تامین نیازهای جنسی که به صورت عطش جنسی درآمده،صرف شود.به گفته کشوری، آزادیهای جنسی نامشروع، موجب شده پیمان اخلاقی و زناشویی همسران و به عبارتی بنیان خانواده از بین برود و سبب به وجود آمدن پیامدهای ناگواری مانند سقط جنین، بچههای نامشروع، خشونت و تجاوز به زنان، خروج از مرز اعتدال در پرداختن به نیازهای جنسی و... شود. کم شدن و سیر نزولی جمعیت نیز یکی دیگر ازمعضلات چنین جوامعی است و هنگامی اتفاق میافتد که نسل موجود به دلایل تمایل نداشتن به تشکیل خانواده و فرزنداوری و ترویج روابط نامشروع جنسی و...تمایلی به تولید نسل جدید نداشته باشد. در اینگونه جوامع تعداد سالمندان و سالخوردگان نسبت به درصد کودکان و نوجوانان بیشتر میشود.